نقد کتاب ۱۴ واحد ۱ روحی مشارکت در گفتمان عمومی ماهیت مشارکت های ما

تذکر :

متنهای با رنگ قرمز مطالب حساس کتاب با رنگ سبز بسیار حساس و رنگ آبی نقد است و از متن کتاب نمی باشد

مهم 👈👈 آموزش مکانیزم نفوذ مقدماتی در سطح کلان حاکمیت و قدرت

در این کتاب که دستور عمل رسمی بیت العدل برای اعضای سازمان خود در کلیه کشورها می باشد با نحوه اقدامات پوششی و اقسام آن تحت عنوان گفتمان عمومی آشنا می شوید

در این مجموعه چگونگی نفوذ اعضای این سازمان در نهادهای محلی منطقه ای ملی و بین المللی را شاهدیم تا در راستای اهداف نقشه های بیت العدل که همانا اشغال سرزمین هاست آشنا می گردیم

فیلم نقد مقدمه :

 

فیلم نقد بخش اول

 

بخش اول
در این متن یعنی چهاردمین کتاب از تسلسل اصلی دوره ها بر فرصتهایی تمرکز خواهیم کرد که در زمینه مشارکت در گفتمانهای رایج اجتماع

(( اعتراف به اقدامات پوششی برای نیل به اهداف نقشه و براندازی که همانا ایجاد گفتمان و اقدام اجتماعی است ))

پیش روی ما قرار دارد سخن را از گفتگو بر این مسئله آغاز میکنیم که مستلزمات چنین مشارکتی چیست. سپس به موضوع اصلی این واحد توجه میکنیم یعنی این موضوع که قرار است مسائل اجتماعی را به چه نحو بفهمیم و تجزیه و تحلیل کنیم تا مشارکتهای ما در گفتگوهایی که در آن شرکت می جوییم به نحوی فزاینده با تعالیم امر مبارک همسو باشد.

(( اعتراف و اذعان بر این نکته که هدف از ایجاد گفتمان های پوششی در راستای جذب افراد به تشکییلات بهایی از طریق تغییر بافت جمعیتی است ))

ضمن تلاش برای پرداختن به این مسئله گاه به کتب قبلی این تسلسل دروس رجوع خواهیم کرد و آنچه را که در گذشته بررسی کرده ایم به خود یادآوری نموده برخی عناصر عقاید بهائی را بیشتر کاوش خواهیم نمود. خود مسئلۀ مشارکت در گفتمان عمومی مبحث مورد گفتگو در دو واحد بعدی خواهد بود.

لازم است از آغاز بدانید که آنچه در این کتاب مد نظر است بسط قابلیتی است که از ابتدای ورودتان به مسیر تا به حال در خود پرورش داده اید قابلیت وارد شدن به مکالماتی تعالی بخش

(( از ابتدا که وارد این مسیر شدند هدف تغییر بافت جمعیتی برای رسیدن به اهداف نقشه بود و خدمت به توسعه اجتماعی تماما پوششی بیش نبود ))

و پر محتوا با دیگران هنگامی که کتاب ۱ را تکمیل نمودید، به انجام خدمتی تشویق شدید که با مساعی شما برای در میان گذاشتن چند مناجات با دوستان و همسایگان آغاز شد. ممکن است هنوز جلسه دعای منظمی را که در نتیجه آغاز شد میزبانی میکنید کتب بعدی از شما دعوت کردند که در بسترهای مختلفی اعم از ملاقات در منازل به منظور بررسی برخی موضوعات موقعیتهایی برای ارائه اصول روحانی در گفتگوهای زندگی روزمره و تعاملات یا والدینی که به یادگیری بیشتر دربارۀ افکار مندرج در برنامه های آموزشی مؤسسه برای فرزندانشان علاقمندند، قابلیت خود را برای انجام مکالماتی که از نظر روحانی ارتقا یافته اند وسعت بخشید. کتاب ۱۲ از شما دعوت کرد که مکالمه ای را دربارۀ مسائل مربوط به پرورش فرزندان و چالشهای جوانان در دستیابی به انسجام میان ابعاد مادی و روحانی حیاتشان در میان گروه هایی از خانواده ها تسهیل نمایید و از این طریق به شما کمک کرد که گام مهمی رو به جلو بردارید. همچنین در کتاب ۱۳ دیدید که چنین مکالماتی و مکالمات مشابه آن در سطح مردمی به چه نحو اسباب آن را فراهم می کنند که مفاهیمی از آثار مبارکه مندرج در مواد آموزشی مؤسسه بر آگاهی جمعی تأثیر بگذارد.

(( کلیه اقدامات موسسه آموزشی که عمال بیگانه در داخل کشورها هستند تحرکاتشان در راستای تربیت عواملی است تا بتواند با این اقدامات پوششی تغییر بافت جمعیتی برای رسیدن به اهداف نقشه را فراهم آورد ))

هدف کتاب ۱۴ آن است که بتوانید بنا به فرصتهای موجود بیش از پیش قابلیت خود را برای شرکت در نوع بسیار خاصی از مشاورات، افزایش دهید: مجموعه هایی از مکالمات ساختارمند که نفوس بسیاری در فضاهای اجتماعی متنوع در آنها شرکت می جویند. چنین مکالماتی است که از آنها تحت عنوان «گفتمانهای اجتماعی» یا «گفتمان عمومی» یاد می کنیم. در بخش بعد، معنای این اصطلاحات را بررسی خواهیم کرد.

 

فیلم نقد بخش دوم :

 

بخش دوم

بیایید برخی ایده های اساسی را که بر مساعی فردی و جمعی ما در زمینه مشارکت در گفتمان عمومی ته تأثیر دارند مرور نماییم. مشارکت در رفاه و پیشرفت اجتماع از جمله وظایف مهمی است که حضرت بهاء الله بر عهده هر یک از پیروان خود گذاشته اند. میفرمایند:

«امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید». جامعۀ بهائی هر چه بیشتر قوت می یابد، طبق این حکم حضرت بهاء الله، درصدد مشارکت فزاینده در حیات اجتماع است و به خوبی واقف است که تحول جهانی عظیمی که حضرت بهاء الله در نظر داشتند تنها از طریق مجهودات بهائیان حاصل نخواهد شد. جمیع مردمان کره ارض فرا خوانده می شوند که در فرایندهای تاریخی عظیمی که به ایجاد تمدنی جدید می انجامد شرکت کنند. همچنان که در راستای رسیدن به این هدف تلاش میکنیم، باید دامنه همکاری ما با کسانی که دغدغه بهسازی عالم را دارند توسیع یابد. گرچه این همکاری در گذر زمان اشکال متنوعی به خود خواهد گرفت در این لحظه از پیشرفت جامعه بهائی شرکت ما در اقدام اجتماعی و مشارکت مان در گفتمان عمومی ضروری هستند. اولی موضوع کتاب قبلی از تسلسل دوره ها بود و دومی را در اینجا مورد بررسی قرار می دهیم. کلمۀ «گفتمان» در صحبتهای روزمره مکرراً به کار میرود برای توضیح آن که این کلمه در سه واحد این کتاب به چه نحو به کار خواهد رفت، بیایید مثالی را در نظر بگیریم امروزه یکی از دغدغه های میرم نوع بشر استفاده از منابع طبیعت به نحوی است که سلامت محیط زیست محفوظ بماند. جامعۀ بزرگی از افراد در سرتاسر جهان وجود دارند که به ابعاد متنوع این چالش توجه میکنند. برای مثال برخی از آنها دانشمندانی هستند که علل پدیده هایی مانند تغییر اقلیم را بررسی میکنند یا به دنبال ابزاری برای کنترل و محدود نمودن آلودگی هستند. برخی دیگر در جهت افزایش آگاهی در بارۀ تأثیرات سیستم ها و فرایندهای اجتماع امروز بر عالم طبیعت کار میکنند بعضی دیگر با مجهوداتی مرتبطند که هدفشان ایجاد سیاست گذاریهای صحیح از نظر محیط زیست است. به طور خلاصه گروههایی متنوع و به طرقی گوناگون به مسئله محیط زیست می پردازند. تمامی این مساعی نیازمند مکالماتی مداوم و به هم پیوسته با درجات متفاوتی از رسمیت، در سطوح محلی تا بین المللی است. می توانیم به کلیت آنچه دربارۀ این دغدغه نوع بشر (در کتب و مقالات، اجلاس ها و کنفرانسها، رسانه، کلاس های درسی و غیره بیان میشود گفتمان دربارۀ محیط زیست بگوییم این گفتمان مانند هر گفتمان مهم دیگری در اجتماع دارای جهت است و تا حدی که ممکن است از گفتمانی به گفتمان دیگر فرق (کند) دقیق و منسجم می باشد. این گفتمان از آن نظر عمومی است که میخواهد همه کسانی را که مایلند بسط و ظهور آن را دنبال کنند در بر بگیرد.با در ذهن داشتن این مثال، سعی کنید چند مورد از گفتمانهای رایج در اجتماع خود را شناسایی نمایید.

(( هدف از تعیین مصادیق گفتمان و اقدام اجتماعی مانند استفاده از منابع طبیعی – سلامت محیط زیست – تغییر اقلیمی  – آلودگی هوا – در بستر  در کتب و مقالات، اجلاس ها و کنفرانسها، رسانه، کلاس های درسی و غیره – توسعه منابع انسانی ( پیشرفت جهانی بهایی )  برای تشکیلات بهایی است ))

فیلم بخش سوم :

 

بخش سوم

با این ایده کلی از معنایی که از اصطلاح گفتمانهای اجتماع در نظر داریم بیایید سعی کنیم فهمی اولیه و پایه ای از نحوه مشارکت خود در آنها به دست آوریم. بیت العدل اعظم به ما میفرمایند که این مشارکت در سطوح متفاوتی صورت می گیرد

«یادگیری دربارۀ مشارکت بهائیان در گفتمانهای اجتماع همچنان که تعداد هر چه بیشتری از احبا در سرتاسر دنیا در سالهای آینده در این حوزه فعالیت مشارکت مینمایند افزایش خواهد یافت این مشارکت در چند سطح صورت خواهد گرفت. تعداد فزاینده ای از آحاد احبا بصیرتهای برآمده از آثار مبارکه را در فضاهای اجتماعی مختلفی که در آن حضور می یابند در مکالمات وارد خواهند ساخت برخی از این فضاها به حیات اجتماع در محله های آنها مربوط خواهد بود، در حالی که بعضی دیگر با حرفه های آنها پیوند خواهد داشت. نهادهای ملهم از تعالیم بهائی به طور طبیعی در گفتمانهای مربوط به جنبه هایی از توسعه اجتماعی و اقتصادی که به کارشان مربوط است مشارکت خواهند کرد. علاوه بر آن همچنان که برنامه های رشد پیشرفت مینمایند و احبا به درون حیات اجتماع پیرامون خود کشیده میشوند، مساعی آنها برای غلبه بر چالشهای جوامع شان از طریق کاربست اصول روحانی همواره مستلزم مشارکت آنها در گفتمانها در سطح مرد می خواهد بود. روشن است که ضمن افزایش قابلیت احبا، مشارکت بهائیان در گفتمانهای اجتماع به نحوی ارگانیک در تمام سطوح رشد خواهد یافت محوریت نقش مؤسسه آموزشی در این فرایند نیز به همان اندازه واضح است.» (ترجمه)

(( سند صریح از پیام بیت العدل پیرامون تله بودن مشارکت در گفتمانهای رایج :

مسئولیت اصلی موسسه آموزشی تربیت نیروهای تحت امر بیت العدل در راستای رسیدن به نقشه های بیت العدل داخل کشور است اشاره صریح به این موسسه و نقش اصلی گفتمانهای اجتماعی نشانگر پوششی بودن این گفتمانهاست – اشاره بیت العدل به برنامه های رشد همان نماد رشد یک و دو وسه در هر محدوده جغرافی می باشد ))

چنان که در فوق اشاره شد در مورد اکثر ما، مشارکتهایمان در گفتمانهای اجتماع زمانی آغاز می شود که یاد می گیریم بصیرت های برآمده از آثار مبارکه را در فضاهای اجتماعی بسیاری که در آن حضور می یابیم در مکالمات وارد سازیم. بعضی از این فضاها به حرفه ما مربوط خواهد بود. در هر حوزۀ کاری چه در آموزش و پرورش و چه در کشاورزی، در معماری یا حقوق در روزنامه نگاری یا پزشکی در تجارت یا تکنولوژی فی المثل انجمن هایی شغلی وجود دارند که به عنوان چنین فضایی عمل می کنند. اعضا در این فضاها گرد هم می آیند تا به طرق گوناگون، از جمله کنفرانس ها و گردهمایی ها، نشریات و گزارشها سمینارها و انجمنهای آکادمیک دربارۀ مسائل مربوط به رشته های خود گفتگو نمایند.

به همین ترتیب، دانشگاه ها فضاهای متنوعی برای تبادل آرا درباره مباحث اساسی در امور بشری به دانشجویان خود می دهند. باشگاه ها، جوامع آکادمیک و انجمنهای اساتید و دانشجویان عموماً به عنوان چنین فضایی عمل می کنند، اما گاه خود کلاس درس به این هدف کمک می کند.
به غیر از فضاهای مربوط به حرفه مان همچنان که در دهکده یا محله خود به نحوی فزاینده در حیات اجتماع وارد می شویم، فضاهای هر چه بیشتری را به روی خود مفتوح خواهیم یافت. بسیاری از این فضاها بخشی از آنچه را که «جامعه مدنی» می نامیم تشکیل خواهند داد از جمله انجمنهای اولیا و مربیان گروه های جامعه محلی، انجمنهای مبتنی بر باورها، انجمن های جوانان و خانواده و انواع سازمانهای غیر دولتی که هر یک ممکن است مکالمه درباره دغدغه های خود را به روشهای مختلف از قبیل برگزاری جلساتی درونی و جلساتی عمومی و تهیۀ خبرنامه ها و مجلات گسترش دهند. شاید مایل باشید در بارۀ برخی فضاهای اجتماعی که اکنون خود را در آنها حاضر می یابید تفکر کنید. آیا می توانید برخی از آنها را فهرست کنید و مثالهایی از مسائل مورد بحث در این فضاها بیاورید ؟

ضمن در نظر گرفتن مشارکتهایی که هر یک از ما میتوانیم در گفتمان عمومی ،بنماییم، صرف نظر از شرایط موجود، باید هدایت ذیل از بیت العدل اعظم را همواره در ذهن داشته باشیم هر فرد بهائی این فرصت را دارد که نیروهای عامل در اجتماع را بررسی کند و در گفتمانهای رایج در هر فضای اجتماعی که در آن حضور دارد جنبه های مرتبطی از تعالیم را ارائه دهد.

(( سند دیگر دال بر اینکه هدف از تمام گفتمانها در موضوعات مختلف ایجاد پلی جهت طرح مسائل بهایی است ایراد این مطلب این است که افراد رسما به جلسه سمپاتی برای تشکیلات بهایی نیامده اند دلیل حضور آنها شرکت در مسائل آموزش و پرورش  چه در کشاورزی، در معماری یا حقوق در روزنامه نگاری یا پزشکی در تجارت یا تکنولوژی بود اما ناگهان فضا بسوی  سمپاتی برای تشکیلات بهایی رفت و این بزرگترین ایراد است ))

علاوه بر این، مشارکت ما در گفتمانهای اجتماع به فضاهایی که در اختیار جامعه به عنوان یک کل قرار میگیرند نیز بسط مییابد مانند حضور ما به عنوان یک جامعه در گفتگوی میان ادیان یا در مساعی مشترک با سازمانها و گروه های مدنی همچنان که این فرایند تکامل مییابد مؤسسات بهائی به وضوح نقشی در هدایت آن ایفا می کنند. علاوه بر آن، فضاهایی وجود دارند که خود مؤسسات به طور رسمی در آنها شرکت میکنند و گاه ممکن است از یکی از ما بخواهند که به عنوان نماینده امر مبارک در آن فضا شرکت کنیم پویایی چنین مشارکتی چنان که پیش تر نیز اشاره شد، در واحدهای دوم و سوم این کتاب بررسی خواهد شد.

 

بخش چهارم

حضرت بهاء الله می فرمایند: «رگ جهان در دست پزشک دانا است.» بحر ظهور آن حضرت خزائن لثالی حکمتی است که مردم دنیا نیاز مبرمی بدانها دارند ایشان در آیات خود علل مشکلات را تجزیه و تحلیل می فرمایند، جهت پیشرفت را نشان میدهند و عملکرد اصول روحانی و اجتماعی ای را که باید در حیات بشر در این مرحله جدید از تکاملش به کار روند توصیف می فرمایند. در الواح خطاب به «امپراطورها و سلاطین و امراء و ملوک و حکام دول و رؤسای ادیان و ملل در شرق و غرب عالم کلیه موضوعاتی که همچنان ذهن قانون گذاران و سیاست مداران دانشگاهیان و دانشمندان، سازمانهای جامعه مدنی و افراد دغدغه مند در سرتاسر گیتی را به خود مشغول داشته تشریح شده اند.

(( اولا اصول روحانی مگر فقط توسط بهاء الله مطرح شده است مسائل روحانی هم توسط مکاتب بشری مانند بودیسم و فرهنگ حاکم بر سرخ پوستان آمریکا ووو و هم توسط ادیان ابراهیمی مطرح گردیده است چرا شفاف نمی گویید که تنها اصول روحانی مورد قبول ما بهاء الله است و آن هم منحصر به قرائت بیت العدل از بهاء الله می باشد و این اصول چه ربطی به مشکلات فنی و پیشرفت تکنولوژی دارد ؟ )) 

ما در گفتار و کردار حضرت عبدالبهاء میبینیم که مقرر است جواهر حکمت الهی مندمج در ظهور حضرت بهاء الله به چه ترتیب آزادانه به نوع بشر تقدیم گردد. به هر حال آن حضرت شخصیتی بودند که به فرموده حضرت ولی امر الله، «نوایای مقدسه شارع امر بهائی عمیقاً در ذهن و هویتشان حلول نموده و حقیقت امر الله در حیاتشان «مصور و مجسم گردیده» است. پس بیایید به اختصار یکی از مساعی مستمر حضرتشان جهت هدایت ،افراد گروه ها، سازمانها و حتی ملل در مسیر خدمت به عزت و سعادت بشری را بررسی نماییم. در سال ۱۸۷۵، حضرت عبدالبهاء به فرموده اب گرانقدر خود، نامه ای سرگشاده خطاب به مردم ایران نوشتند که در آن برخی ضعفهای اجتماع ایران را شناسایی فرمودند و اصول ضروری برای پیشرفت آن را ارائه کردند. بیت العدل اعظم با اشاره به آن نامه که بعداً تحت عنوان رساله مدتیه منتشر شد می فرمایند:

«در آن رساله گرانبها حضرت عبدالبهاء با بصیرتی کامل مسئله تجدد را که امروزه نیز مشغله ذهنی مردمان جهان . است مطرح فرمود و مفهوم تجدد و خصائص این انقلاب فرهنگی از جمله حکومت مردم سالاری، حاکمیت قانون، تعلیم و تربیت عمومی، رعایت حقوق بشر، پیشرفت اقتصادی همزیستی و بردباری بین اهل ادیان، ترویج علوم و فنون و صنایع مفیده و تأمین رفاه اجتماعی را با دقت و صراحت تشریح نمود و بعد از بررسی امور ظاهره جسمانیه و اسباب تمدنیه خاطرنشان ساخت که منظور مبارکش تقلید کورکورانه از تمدن مغرب زمین نبوده و نیست. بالعکس آن بدر لامع با بیانی قاطع جوامع اروپا را مستغرق در بحر نفس و هوی و گرفتار در دام بینشی ماده گرا خواند و انذار فرمود که این بینش سرانجامی جز ناکامی و ثمری جز نافرجامی از پی نداشته و نخواهد داشت :

حال انصاف دهید که این تمدن صوری بدون تمدن حقیقی اخلاقی سبب آسایش و راحت عمومی و وسیله اجتلاب مرضات الهی است و یا خود مخرب بنیان انسانیت و مدمر ارکان آسایش و سعادت است.

بیت العدل اعظم در ادامه می فرمایند که حضرت عبدالبهاء

«مخاطبانش را تشویق فرمود که در خصوص آن عطیه کبری که سبب ترقی حقیقی عموم بشر است تأمل «نمایند و در ضمن آن نامه را تجلیلی از نقش خلاقه عقل و دانش در پیشرفت تمدن انسانی» توصیف میکنند. در پیام خود اشاره می فرمایند که «حضرت عبدالبهاء ترقیات علمی و صنعتی را به عنوان یکی از مهمترین فیوضات این لطیفه ربانیه یعنی ذهن انسانی ممتاز و مشخص فرمود.»

آن حضرت ضمن تشویق خوانندگان به بهره بردن از چنین پیشرفتهایی، روشن می سازند که تحقیقات و اکتشافات سودمند منبعث از خرد انسان است و ایجاد موانع فرهنگی و ملی برای محدود کردن این قوۀ کاشفه خلاف عقل و منطق »

بیت العدل اعظم در ادامه می فرمایند:

هیکل مبارک تنها به شرح نکات فوق اکتفا ننمود بلکه توجه خوانندگان را به آن قوای روحانی که باید بینش انسان را هدایت و دلالت کند معطوف ساخت حضرتش با بیانی دقیق به نقد عقاید واهیهای درباره سرشت انسان که در سائر بلاد ثمری جز خسران به بار نیاورده بود پرداخت با اشاره به این که بعضی نفوس چنان گمان کنند که ناموس طبیعی انسان مانع ارتکاب اعمال قبیحه و ضابط کمالات معنویه و صوریه است متذکر گردید که در حقیقت ارتفاع مقام و ترقی هر نفسی منوط به تعلیم و تربیت است و بدین منوال تعلیم و تربیت را به عنوان قانونی ضروری برای ترقی بشر و پیشرفت جامعه لازم شمرد. شواهد بیشماری گواه این حقیقت است که عامل اصلی در تهذیب اخلاق نه خرد فطری بلکه تأثیر ظهور مظاهر الهیه در روح انسان است و در اثر تعالیم آن مشارق قدسیه اهل عالم توان آن یافته اند که با کفایت و آگاهی منابع مادی و فنون حاصله از اختراعات علمی را در خدمت رفاه و بهبود نوع بشر به کار برند. مظاهر مقدسه الهیه هستند که در هر عهد و عصری معنی و مفهوم تجدّد را تعیین و مقتضیات آن را مشخص می فرمایند. ایشانند که مربیان حقیقی نوع انسانند فوائد کلیه از فیوضات ادیان الهیه حاصل زیرا متدینین حقیقی را بر صدق طویت و حسن نیت و عفت و عصمت کبرى و رأفت و رحمت عظمی و وفای به عهد و میثاق و حریت حقوق و انفاق و عدالت در جمیع شئون و مروت و سخاوت و شجاعت و سعی و اقدام در نفع جمهور بندگان الهی باری به جمیع شیم مرضیه انسانیه که شمع روشن جهان مدنیت است دلالت می نماید.

بیت العدل اعظم توضیح می دهند که حضرت مولی الوری از مردم ایران و اولیاء امور آن کشور خواست که دیده بصیرت بگشایند، از تقلید نفوس متوهمه بپرهیزند، تغییر و تحول اساسی در طرز تفکر و رفتار فردی و اجتماعی را لازم شمرند».

و سالها پس از نوشتن این ،نامه در خطابات عمومی بی شماری که در سرتاسر اروپا و ایالات متحده ایراد فرمودند و در ملاقاتهای فردی که با رهبران افکار داشتند با همان میزان از شفافیت به دغدغه های جوامع مربوطه پرداختند. کافی است سازمانهایی را که ایشان در شهر نیویورک یکی از شهرهای بسیاری که به قدوم ایشان مشرف شد  مورد خطاب قرار دادند یا ملاقات فرمودند بررسی کنیم تا ببینیم چقدر انرژی صرف کردند تا نهضتها و جنبشهای ارزشمند را متوجه اندیشه هایی از تعالیم مبارک فرمایند که با اهداف و مقاصد آنها مرتبط بودند. محافل صلح و معابد یهود وکنائس ملت روح»، «دارالفنونها ومعاهد علمیه و تأسیسات خیریه و تشکیلات عام المنفعه»، «مجامع افکار جدیده و صاحبان مشارب عرفانیه و جمعیت حقوق نسوان و انجمن های علمیه و مجامع اسپرانتیست ها و تیاسوفی ها و مورمون ها و آگنوستیکها و «نمایندگان جمعیت های شامی و ارمنی و یونانی و چینی و ژاپونی از جمله این سازمانها بودند.

بیایید این بخش را با خواندن لوحی از حضرت عبدالبهاء خطاب به مجمع اصلی صلح پایدار در لاهه به پایان بریم

«کمیته محترمه اجرائیه صلح عمومی اعضای محترما جواب نامه من که به تاریخ ۱۲ جون ۱۹۲۰ مرقوم فرموده بودید رسید نهایت تشکر حاصل گردید الحمد الله دلالت بر وحدت فکر و مقصد در میان ما و شما داشت و همچنین مضمون احساسات وجدانیه بود که دلالت بر محبت صمیمی می نمود.
ما بهائیان نهایت تعلّق به آن انجمن محترم داریم لهذا دو شخص محترم به جهت ارتباطی محکم به آن انجمن محترم فرستادیم زیرا امروز اهم مسائل از مهام امور در عالم انسانی مسئلۀ صلح عمومی است و اعظم وسیله حیات و سعادت عالم انسانی و جز به این حقیقت ساطعه ابداً عالم انسانی آسایش حقیقی نیابد و ترقی ننماید بلکه روز به روز بر فلاکت و بدبختی بیفزاید. این جنگ مهیب اخیر ثابت نمود که ادوات حربیه جدیده فوق طاقت عالم انسانی است. من بعد به ایام گذشته قیاس نتوان نمود، زیرا آلات و ادوات حربیه قدیم بسیار خفیف بود ولی آلات و ادوات حربیه جدیده ریشه عالم انسانی را در اندک زمانی قطع مینماید و فوق طاقت بشر است.

لهذا صلح عمومی درین عصر نظیر آفتا بست که سبب حیات جمیع کائناتست پس بر هر فردی فرض و واجب که درین امر عظیم بکوشد حال ما و شما را مقصد واحد و به تمام قوا حتی جانفشانی و بذل مال و جان و خانمان میکوشیم. چنان که البته شنیده اید در ایران در این سبیل هزاران نفوس جان فدا کرده اند و هزاران بنیان ویران شد. با وجود این به هیچ وجه فتوری حاصل نگشت. الی الآن می کوشیم بلکه روز به روز بر کوشش می افزاییم زیرا صلح جویی ما منبعث از افکار نیست بلکه امریست اعتقادی دینی و از جمله اساس ابدیه الهى لهذا به تمام همت می کوشیم بلکه از جمیع مصالح خویش و راحت و آسایش خود و تنظیم امور خویش چشم میپوشیم و درین امر عظیم میکوشیم و این امر عظیم را اس اساس ادیان الهی میدانیم و خدمت به ملکوت الهی میشماریم و سبب حیات ابدیه میدانیم و اعظم وسیله دخول در ملکوت رحمانی امروز صلح عمومی در بین بشر فوائدش مسلّم است و مضرات جنگ در نزد کل معلوم و محتوم، ولی در این قضیه به دانستن کفایت نمیشود قوه تنفیذیه میخواهد تا در جمیع عالم جاری گردد شما در فکر این باشید که یک قوه مجبره وجدانی در میان آید تا این مقصد جلیل از حیز تصور به حیز تحقق آید و این معلوم است به واسطه احساسات عادیه تنفیذ این امر عظیم ممکن نه بلکه احساسات شدیدۀ وجدانیه می خواهد تا از قوه به فعل آید. جمیع من على الأرض میدانند که حسن اخلاق ممدوح و مقبول و سوء اخلاق مذموم و مردود و عدل و انصاف مقبول و مألوف و ظلم و اعتساف مردود و مذموم با وجود این جمیع خلق مگر نفوس قلیله ای کل از اخلاق حمیده و عدل محروم. پس یک قوه وجدانیه لازم و احساسات روحانیه واجب تا مجبور بر حسن اخلاق گردند. ما را اعتقاد چنین که قوه تنفیذیه در این امر عظیم نفوذ کلمه الله وتأییدات روح القدس است.

و ما را با شما نهایت محبت و ارتباط و اتحاد است. از دل و جان آرزو می نماییم که روزی آید که خیمه وحدت عالم انسانی در وسط عالم بلند شود و علم صلح عمومی بر جمیع آفاق موج زند. پس باید وحدت عالم انسانی را تأسیس نمود تا بنیان صلح عمومی برپا گردد.
آن انجمن خیرخواه عالم انسانی در نزد بهائیان بسیار محترمند لهذا خواهش داریم که احترامات فائقه ما را قبول بفرمایید و همواره پیشرفت صلح عمومی را در اروپا به واسطه آن انجمن محترم به ما اطلاع بدهید و مخابرات در ما بین مستمر باشد.»

(( اولا بیت العدل مطالب عبد البهاء را تقطیع کرده و مثلا در موضوع صلح کامل نقل ننموده است چنانچه وی می گوید :

رساله مدنیه ص ۸۳ – ۸۴
بلی جهانگشائی و کشورستانی ممدوح و بلکه در بعضی أوقات جنک بنیان أعظم صلح است و تدمیر سبب تعمیر مثلا شهریار بزرگواری اگر در مقابل عدوی باغی طاغی صف جنک بیاراید و یا آنکه مجهت جمع شمل هیئت و ممالک مشتته پرا کنده سمند همت را در میدان جلادت و شجاعت برانگیزد * خلاصه محاربه اش مبنی بر نوایی صالحه باشد فی الحقیقه این قهر عین لطف و این ظلم جو هر عدل و این جنگ میان آشتی است

ثانیا تمام سخنان وی پیرامون صلح عمومی زمانی در رساله مدنیه اعلام می کند مبتنی یر شریعت و احکام اسلام باید قوه تنفیذیه تحقق یابد و حدیث من کان من الفقهاء را مستند خود می کند :

تایید علمای راستین شیعه و اینکه باید از آنان و شریعتشان پیروی گرد ( و اما من کان … ۴۰ و ۴۱

عبد البهاء از طرف دیگر در نامه به مجمع اصلی صلح پایدار در لاهه تاکید می کند :

ما را اعتقاد چنین که قوه تنفیذیه در این امر عظیم نفوذ کلمه الله وتأییدات روح القدس است.

این مطلب یعنی در راس قوه تنفیذیه و حاکمیت جهانی باید از سخنان بهاء الله پیروی کرد حال سوال این است بهاء الله که معتقد است یک بهایی برتر از یک ملیون بهایی است و خود عبد البهاء کسانی را که واجد این تاییدات روح القدس نیستند حیوان می داند چگونه می توان به وی اعتماد کرد :

جناب بهاء الله:

احبائی هم لئالی الامر و من دونهم حصاه الارض و لابد ان یکون الحصاه ازید عن لولو قدس ثمین و واحد من هولاء عند الله خیر من الف الف نفس من دونهم کما ان قطعه من الیاقوت خیر من الف جبال من حجر متین فاشهد الامر و الفرق بین هولاء و هولاء لتکون من اصحاب الیقین(مائده آسمانی ، جلد ۴ ، صفحه ۳۵۳)

ترجمه: دوستان من(بهائی ها) جواهر امرند و غیر آنها سنگریزه های زمین هستند و چاره ای نیست که سنگریزه ها از مروارید قدسی گران قیمت زیادتر باشند و یکی از اینها(بهائی ها) نزد خدا بهتر است از یک میلیون جان دیگر همانطور که قطعه ای از یاقوت بهتر است از هزار کوه سنگی سخت ، پس امر را و فرق بین اینها و آنها را مشاهده کن تا از اصحاب یقین باشی.

 

نظر عباس افندی (عبدالبهاء)، در مورد انسان های غیربهایی‼️ 👇🏻

«تمام انسان ها حیوان هستند مگر بهاییان»
(بدایع الاثار، ج۲ص۱۲۷)

 

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.