اسناد کلاهبرداری ورثه شوقی و شرکت امناء برای تملک غیر قانونی گلستان جاوید خاوران ۱۳۳۶

متن زیر حاصل تحقیقات اسماعیل رائین با نمایش گذاشتن عین اسناد می باشد برای رویت تصویر اسناد به  اصل فایل کتاب مراجعه کنید برای سهولت بیشتر اصل کتاب  تقدیم محققین گرامی می گردد

ensheabdarbahaiat@bamun1

گلستان جاوید و یک کلاهبرداری قانونی

 پس از مرگ شوقی ربانی – آخرین پیشوای بهائیت-و مخصوصا بر سر تملک و تصاحب ما ترک او ، اختلافی که از مدتها پیش بین سران و رهبران بهایی پیدا شده بود ، ولی جز گروهی اندک از خود سردمداران بهائیت کسی از آن آگاهی نداشت، به یکباره از پرده بیرون افتاد و کار شکایت گروههای مخالف از یکدیگر حتی به محاکم قضائی و دادگستری نیز کشیده شد.

در جریان یکی از این شکایتها که مستقیما علیه وارث شوقی ربانی ومحفل ملی بهائیان ایران تدوین شده بود، متوجه شدیم که چگونه بهائیان با سند سازی و تبانی با تنی چند از مأموران نادرست دولت ، توانستند با صلح کردن میراث ابتدا به یک فرد و سپس واگذاری از طرف آن فرد به شرکت امناء ، میراث چند میلیاردی شوقی ربانی در ایران را – بدون اینکه حتی مالیات بر ارث یا مالیات بر دو صلح انجام شده را به دولت بپردازند ـ تصاحب کرده و در اختیار گروه مورد نظر خود قرار دهند.

در قسمتی از این کتاب خواندیم که محفل بهائیان ایران :

“… از پرداخت مالیات بر ارث و مالیات بر دو صلح انجام یافته و مالیات بر درآمد و حق الثبت که بالغ بر یکصد و هفتاد و پنج میلیون تومان می شود، خودداری می نماید و بعد که مقامهای اداری و قضائی مستحضر میشوند ، در تاریخ

۲۶/۷/۳۷ به وکالت منوچهر قائم مقامی با اخذ ۱۰۵۴ سهم از ۱۵۰۰۰ سهم اقدام به حصر وراثت مینمایند . و شرکت سهامی امناء با اغفال کارکنان ثبت و تبانی با ممیزین و کارشناسان اداره دارائی و ثبت با فعل و انفعالها به دستیاری منوچهر قائم مقامی بدون درج معاملات قطعی در اسناد مالکیت قبل و اعلام آن به اداره دارائی و اخذ مالیات بر ارث به موجب صلحنامه های تنظیمی اسناد مالکیت جدید به نام شرکت سهامی امناء صادر می نماید ، و شرکت سهامی امناء قبل از تعیین مالیات بر ارث و مالیات بر صلح و مالیات بر درآمد دولت ، اراضی و املاک را به قطعات مختلف تقسیم و تفکیک می نماید و به اشخاص انتقال می دهد…”.

اما جالبترین قسمت این کلاهبرداری مطالبی است که پس از طرح تقسیم و تفکیک اراضی و انتقال آن به افراد به میان آمده است، به شرح زیر:

“…من جمله یکی از این رقبات پلاک ۳۷۴۲ بخش ۳ تهران، واقع در امیرآباد، بالای جلالیه ، قبرستانی به نام گلستان جاوید بوده که طبق نامه های شماره  و شهرداری تهران مورد اعتراض شهرداری نیز واقع شده، معذالک با فعل و انفعالهایی سند مالکیت این رقبه بدون رعایت قوانین و مقررات ثبتی و نظریه شورای عالی ثبت به نام شرکت سهامی امناء تبدیل یافته و شرکت مزبور آنرا به قطعه های مختلف تفکیک نموده و به اشخاص انتقال داده است و با اینکه اداره ثبت و کارشناسان و مهندسین در موقع تقسیم و تفکیک پلاک ۳۷۴۱، بخش سه تهران را با وجود قبرها ، میدانستند گورستان عمومی است نه باغ مشجر و میدانستند جنبه عمومی دارد نه خصوصی و می دانستند وارث هنوز مالیات بر ارث و مالیات بر صلح انجام شده را پرداخت ننموده اند و برابر رأی شورای عالی ثبت که طی شماره   ابلاغ گردیده توافق بین وارث نسبت به تقسیم ما ترک حاصل نشده و مشخصات مورد صلح هر یک از وراث در صلح نامه ها قید نشده اقدام به صدور سند به نام افراد مینماید.

بدین ترتیب سندسازان و کسانی که قصد تملک و تصاحب ما ترک شوقی ربانی را داشتند نه فقط همه میراث او و آنچه را که موقوفه و اموال عمومی بهائیان به حساب می آمد، به نفع خود ضبط کردند، بلکه گورستان”عمومی” را نیز که در میان اماکن عمومی ، “عمومی” ترین آنهاست ! به نام “باغ مشجر” تفکیک و تقسیم کرده و در معرض فروش قرار دادند. و اما چگونگی تصاحب اراضی امیرآباد و اختصاص دادن آن به گورستان بهائیان گلستان (جاوید) داستانی طولانی دارد، که نیازمند رجوع به سالیان گذشته است.

می دانید که بهائیت در ایران به رسمیت شناخته نشده است ، از طرفی با اختلافات عقیدتی شدیدی که بین مسلمانان و بهائیان وجود دارد (۱) دفن مردگان بهائی (اگر بهائی بودن آنها فاش میشد ) در گورستان مسلمانان امکان نداشت. همچنین خود بهائیان نیز نمیخواستند ، در گورستان مسلمین دفن شوند.

۱ – در بخشهای پیشین نوشتیم و ثابت کردیم که بهائیان ، مسلمانان را بیشتر از پیروان هر آیینی دشمن میدارند تا آنجا که جان و مالشان را مباح دانسته اند و در حال حاضر نیز در اغلب کشورهای جهان، علیه اعراب و مسلمانان با جناح های دیگر بخصوص یهودیان و حتی دولت اسرائیل متحد شده اند.

اما چون بهائیت در ایران به رسمیت شناخته نشده است ، طبعا پیروان این طریقه نمیتوانستند مانند مسلمانان یا سایر مذاهب رسمی ، موقوفاتی به نام بهائیت داشته باشند تا مثلا بخشی از آن را به گورستان اختصاص دهند ، پس، در آغاز کار که هنوز شرکت امناء تشکیل نشده بود، تا موقوفات به صورت سهم و در شرکتی به ظاهر تجارتی گرد آورد ، این موقوفات به نام افراد ، مخصوصاً پیشوایان بهائیت به ثبت میرسید. مخصوصا در زمان شوقی ربانی ، بسیاری از اموال و املاک و موقوفات ، توسط بهائیان به این آخرین رهبر بهائیت بخشیده شد و به نام او به ثبت رسید که یک نمونه آن اراضی گلستان جاوید است .

ما ترک امین امین

نخستین سندی که درباره این اراضی اینک در دست ماست ، استشهادی است، به تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۱۲ که طی آن غلامرضا امین امین یکی از بهائیان متمکن و معتقد، از دیگران خواسته است که تملک و تصاحب او را بر اراضی مورد بحث تأیید کنند.

متن استشهادی که رونوشت آن با شماره ۶۸۳۷۶۶ – ۷/۱۰/۴۷ از بایگانی دایره شمال ثبت تهران اخذ شده، به شرح زیر است :

وزارت دادگستری – ثبت کل اسناد و املاک-

رونوشت استشهاد

استشهاد و استعلام میشود از آقایانی که اطلاع دارند که یک قطعه باغ محصور معروف به باغ میرزا محمد باقر خان واقعه بین جمشید آباد و امیر آباد و زارعیه، ملک طلق متصرفی اینجانب حاجی غلامرضای امین امین است ، شهادت خود را مرقوم فرمایند.

۳۱ فروردین ۱۳۱۲ –          غلامرضا امین امین(مهر)

…  و در زیر این برگ استشهاد و استعلام ، افرادی به شرح زیر تملکهای غلامرضا امین امین را بر باغ معروف به باغ “میرزا باقر خان” تأییدکرده اند :

” این بنده میرزا اسحق خان حقیقی ، دارای ورقه هویت ۴۰۸، صادره از ناحیه ۳ حسن آباد ، اطلاع کامل دارم که باغ فوق الذکر ملک طلق متصرفی جناب حاج غلامرضا امین امین است . امضا

اینجانب یوسف وحدت ، دارای ورقه هویت ۰۱۰۶۶۶ صادره از ناحیه ۳ حسن آباد ، اطلاع کامل دارم باغ فوق – الذکر که سابقا ملک مرحوم میرزا با قرخان شیرازی بوده است. ملک طلق متصرفی جناب حاج غلامرضا امین امین است .

۳۱ فروردین ۱۳۱۲  امضا

اینجانب عبداله خان متحده ، دارای هویت ۱۵۹ ناحیه ۳ حسن آباد، شهادت میدهم که باغ معروف به باغ میرزا محمد باقرخان ملک متصرفی و مال جناب آقای حاج غلامرضا امین امین است .

امضاء

اینجانب جلال ارجمند اطلاع دارم که باغ میرزا محمد باقرخان شیرازی ملک متصرفی آقای حاج غلامرضا امین امین است.

امضاء

اینجانب اسحق خان ،متحده، دارای ورقه هویت ۱۵۴ از ناحیه ۳ حسن آباد ، اطلاع کامل دارم و شهادت می دهم که باغ معروف به باغ میرزا محمد باقر خان ملک طلق جناب

حاجی غلامرضا امین امین است .

امضاء اسحق متحده

هویت حضرات آقایان شهود محرز است .

صاحب دفتر نمره یک

امضاء و مهر

رونوشت برابر با اصل استشهاد است که اصل آن در پرونده ثبتی پلاک ۳۷۴۲ بخش سه بایگانی است که به موجب گواهی فتوکپی شده شماره ۱۵۵۵ – ۱۰/۱۰/۴۷ شعبه سه بازپرس دادسرای تهران تهیه شده که پس از الصاق و ابطال تمبر قانونی به آقای خلیل صبری وکیل آقای سرهنگ یداله ثابت راسخ داده میشود و فقط جهت ارائه به شعبه ۳ بازپرسی دارای اعتبار قانونی است.

بایگانی دایره شمال ثبت تهران

مهر و امضاء

از این استشهاد ، چند نکته استنباط میشود. نخست اینکه باغ معروف به باغ میرزا محمد باقر خان شیرازی که بدین ترتیب مالکیت حاج غلامرضا امین امین بر آن محرز میشود، همان اراضی “گلستان جاوید” یا گورستان بهائیان است. زیرا چنانکه در متن شکوائیه صفحات قبل ملاحظه شد، شماره پلاک اراضی گورستان ۳۷۴۳ ثبت شده بود، و در این استشهاد نیز باغ غلامرضا امین امین دارای همین شماره است .

نکته دیگر اینکه – چنانکه خواهیم دید – منظور از این تأیید مالکیت ، واگذاری و بخشیدن بعدی آن به شوقی ربانی، پیشوای وقت بهائیان بوده است، تا پس از واگذاری دیگر مشکلی بر سر مالکیت آن پیش نیاید. چندی بعد حاجی غلامرضا امین امین طبق وصیتنامه محضری تنظیم شده، کلیه دارائی و املاک خود را طبق صورت بر آورد شده بالغ بر

۲۸۷۰۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیارد دلار بوده است، به شوقی ربانی میبخشد ، که یک رقم آن همین اراضی مورد بحث ماست.

جالب اینکه طبق همین وصیتنامه ، امین امین هفت فرزند و همسر خود (جمعا هشت نفر که میراث قانونا به آنها تعلق میگرفته است( را از ارث  محروم میکند و همه دار و ندار خود را – بجز یک خانه – به شوقی افندی می بخشد. بدین ترتیب نه فقط املاک و دارایی کلانی به صورت موقوفه در اختیار پیشوای بهائیان قرار میگیرد، بلکه دولت نیز از دریافت مالیات بر ارث و مالیات بر صلح که حق قانونی او بوده است محروم میماند .

اصولا باید دانست که بهائیان با اینکه اکنون از همه مواهب و قسمت مهمی از ثروت این مملکت برخوردارند و حتی در حال حاضر نیز که ـ بر خلاف اعتقادات اولیه خود، مبنی بر عدم دخالت در سیاست ـ بسیاری از آنها مصادر مقامات مهمی هستند، چون دولت ایران علی الرسم یک دولت اسلامی است، به خاطر مخالفت با آنان میکوشند که از هرگونه همکاری با دولت خود داری کنند. یک نمونه زنده آن همین مسئله ارث و مالیات بر ارث است که بهائیان در همه موارد کوشیده اند، از طریق تبانی ، سندسازی ، صلح، واگذاری و مانند اینها از پرداخت حقوق دولت شانه خالی کنند ، و عموما در این کار موفق هم شده اند.

ما اینک رونوشتی از متن وصیتنامه غلامرضا امین امین را در دست داریم که در دفتر کل دادگاههای بخش تهران به ثبت رسیده است ، و اگرچه کلماتی از آن خوانده نمیشود، ولی چگونگی بخشیدن اموال و املاک وی را به شوقی افندی مشخص میکند .

متن رونوشت وصیتنامه به شرح زیر است: (۱)

۱ – جای کلماتی که به علت سیاه شدن در متن سند خوانده نشد ،نقطه گذاری شده است .

شیر و خورشید وزارت دادگستری ثبت کل اسناد و املاک برگ معاملات مشترک نوع سند … دفتر اسناد رسمی شماره ۲۵ درجه اول حوزه طهران این ورقه که در صفحه ۱۷۵ شماره ۲۶۸۲۱ دفتر ۴۵ سر دفتر ثبت … دفاتر اینجانب نماینده دفتر یار ثبت اسناد هم در صفحه ۹۱ – ۴۸ دفتر اسناد رسمی شماره ۲۵ درجه اول … شماره ۲۶۷۹۷ در تاریخ ۹/۵/۲۴ به ثبت رسید پیرو یک وصیت نامه مورخ چهارم تیر ماه هزار و سیصد و بیست و چهار به خط و امضاء مرحوم حاج غلامرضا امین امین فرزند مرحوم محمدحسن دارای شناسنامه شماره ۱۲۲۴ از بخش طهران که در وصیت نامه مزبور تصریح کرده آنچه( فانی دانی غلامرضای امین امین دارم از طلب و ملک و نقد و … خانه مال متعلق به حضرت شوقی ربانی میباشد و جناب آقای میرزا ولی اله ورقا وکیل در حیات و وصی بعد از فوت فانی است که جمع آنرا بفروشد و به حضرت شوقی ربانی منتقل نماید و اولادهای فانی حقی از جمیع آنچه در دست و تصرف فانی است نیست ) و وراث آن مرحوم طبق گواهی نامه حصر وراثت شماره ۵۷۸ – ۴/۶/۱۹ صادره از شعبه سوم دادگاه بخش طهران منحصر است به اشخاص نامبرده زیر

۱ ـ بانو مسعوده امین امین دختر مرحوم علی به شناسنامه شماره ۱۱۰۲ ( زوجه دائمه )

۲ – بانو قدسیه امین امین به شناسنامه شماره ۱۲۳۱

۳- بانو فروغیه امین امین به شناسنامه شماره ۱۱۹۵

۴ – آقای تقی امین امین به

۱ – به نظر میرسد ، بهائیان قبل از سپردن وصیت نامه به مقامهای دولتی روی تعداد خانه ها را سیاه کرده اند.

شناسنامه شماره ۱۸۳۰۵ از بخش شش تهران

۵- آقای محسن امین امین به شناسنامه ۱۲۰۱

۶ – آقای لطف اله امین امین به شناسنامه شماره ۱۲۳۰

۷- آقای مهدی امین امین به شناسنامه شماره ۱۲۰۰

۸- آقای عزت اله امین امین به شناسنامه شماره ۴۸۱ که کلا از بخش چهار تهران صادر شده ( هفت نفر نامبرده اولاد او میباشند) در تاریخ زیر حاضر شد، آقای ولی اله ورقا فرزند مرحوم علی محمد به شناسنامه شماره ۱۴۱۴، از بخش ۲ تهران ، ساکن بخش سه خیابان فیشر آباد، خانه شخصی وصی مخصوص مرحوم حاج علی غلامرضا امین امین به موجب وصیتنامه نامبرده بالا و وکیل تام الاختیار کلیه وراث نامبرده بالا به موجب وکالتنامه رسمی شماره ۲۶۴۵۸ – ۲۶۴۸۲ – ۳۱/۴/۱۳۲۴ این دفترخانه برای اجرای مدلول وصیتنامه نامبرده بالا تمامی و همگی املاک مرحوم حاج غلامرضا امین امین را چه نسبت به آنها تقاضای ثبت شده باشد و چه تقاضای ثبت نشده باشد و در صورت اول هرچه در جریان ثبت باشد و چه سند مالکیت صادر شده باشد باستثناء ششدانگ یکباب خانه پلاک شماره ۱۹۰۷ واقع در بخش ۴ تهران ، خیابان انتظام السلطنه، به بیع قطع انتقال داد به مبلغ یکصد هزار ریال وجه رایج به آقای شوقی ربانی ، فرزند آقای هادی شیرازی، دارای شناسنامه شماره ۵ از فلسطین ساکن حیفا و آقای عنایت اله احمدپور میلانی فرزند مرحوم حاج … دارای شناسنامه شماره ۱۴۷۴۱ از بخش طهران ساکن بخش نامبرده خیابان تخت جمشید خانه شخصى وکیل مع الواسطه خود آقای شوقی ربانی قبول بیع نمود ، و طرفین کلیه خیارات متصوره و … اسقاط نمود و آقای ورقا اقرار به وصول ثمن

به توسط وکیل خریدار و آقای احمد پور وکیل خریدار اقرار … و تصرف کلیه مورد معامله که بین طرفین معین و مشخص است نمودند، به طوری که حقی و نصیبی به هیچ عنوان برای موکلین فروشنده در مورد معامله باقی نماند .. به تاریخ نهم مرداد ماه ۱۳۲۴ – محل امضاء ولی اله و عنایت اله احمدپور میلانی بر احراز هویت متعاملین تمام مراتب مسطوره در این ورقه در نزد اینجانب واقع شد. به تاریخ متن امضاء رونوشت برابر اصل است. به تاریخ ۴/۱۱/۲۷

محل مهر و امضاء دفتر کل دادگاههای بخش طهران – رونوشت برابر اصل است”

رونوشت سند دیگری نیز در اختیار ماست که طی آن تأکید شده است ،مقصود از املاک و اموال غلامرضا امین امین که به شوقی افندی بخشیده شده ، کلیه دارائی او در سراسر ایران است و به املاک و اموال او در تهران منحصر نمی شود :

” شیر و خورشید وزارت دادگستری ثبت کل اسناد و املاک برگ داد و ستد مشترک نوع سند اقرار نامه دفترخانه رسمی شماره ۲۵ درجه اول حوزه طهران این برگ که در صفحه ۱۸۸ به شماره ۰۰۰۲۶۸۵۹ دفتر ثبت شده است در دفتر اینجانب نماینده ثبت اسناد هم در صفحه ۴۸۸۰۴ دفتر اسناد رسمی شماره ۲۵، در تحت شماره ۲۶۸۳۵، در تاریخ ۲۳/۵/۲۴ به ثبت رسید. در پیرو سند رسمی شماره ۲۶۸۲۱ – ۲۶۷۹۷ همین دفترخانه حاضر گردیدند. آقایان ولی اله ورقا و عنایت اله احمد پور میلانی هر کدام دارای … دفترخانه ( وکلا و متعاملین در سند نامبرده و بعد الحضور اقرار و اعتراف قانونی نمودند بر اینکه مقصود از ذکر جمله

قطعی و همگی املاک مرحوم نامبرده در کلیه نقاط ایران است. در تاریخ بیست و سوم مرداد ماه ۱۳۲۴ – محل امضاء ولی اله ورقا ـ عنایت اله – احمد پور میلانی – با احراز هویت اقرار کنندگان تمام مراتب مسطوره در … در نزد اینجانب واقع شده به تاریخ متن – امضاء . رونوشت برابر اصل است.

محل مهر و امضاء مدیر کل دادگاههای بخش طهران تاریخ. “

سند مالکیت گلستان جاوید

بدین ترتیب کلیه املاک و اموال حاج غلامرضا امین امین که گفتیم بالغ بر ۲۸۷ میلیارد دلار بوده است، در اختیار شوقی افندی پیشوای وقت بهائیت قرار میگیرد. از جمله باغ مورد بحث ما که بعدا “گلستان جاوید ” نامیده شد و به گورستان بهائیان مبدل گردید.

ما رونوشت سند مالکیت این اراضی را که شماره پلاک آن ۳۷۴۲ است ، در اختیار داریم. متن این رونوشت به شرح زیر است :

وزارت دادگستری ثبت کل اسناد و املاک

رونوشت ماشین نویسی سند مالکیت پلاک ۳۷۴۲ بخش سه تهران

شماره پلاک ۳۷۴۲ بخش سه تهران شماره صفحات ثبت املاک در دفتر املاک ۹۹ ص ۴۷۱ ذیل شماره ۱۲۳۱۷ شیر و خورشید وزارت دادگستری – ثبت اسناد و املاک – تاریخ ثبت ملک ۵/۲/۲۹ – نام و نام خانوادگی مالک و محل صدور آن آقای شوقی ربانی، فرزند آقای هادی شیرازی، دارای شناسنامه شماره ۵ از قنسولگری ایران در فلسطین تابع ایران ملک و محل آن ششدانگ یک قطعه باغ

مشجر به شماره سه هزار و هفتصد و چهل و دو ، واقع در بخش سه تهران، حسن آباد خارج دروازه اسب دوانی زیر اراضی امیر آباد که مورد تقاضای ثبت آقای حاج غلامرضا امین امین بوده و به نام او آگهی و به مالک انتقال یافته حدود و مشخصات شمالا و شرقا دیواری است به اراضی شماره سه هزار و هفتصد و چهل و یک جنوبا دیواری است به خیابان شیراز غربا دیواری است به خیابان سابق امیر آباد . بها یک میلیون و سیصد و شصت و هشتهزار و شصت ریال این برگ که مطابق است با ثبت دفتر املاک حسب دستور ( خوانده نشد ) و قانونا ثبت اسناد و املاک به آقای شوقی ربانی داده می شود و سند رسمی است.

رئیس ثبت شمال تهران – امضاء ۱۰/۲/۲۹ رسیدگی سه قطعه باغ پلاک ۳۷۴۲ بخش سه را آقای غلامرضا امین امین به شرح اظهار نامه مورخ فروردین ۱۳۱۲ تقاضا و ضمن اعلانات ششماهه به این عبارت آقای حاج غلامرضا امین امین ششدانگ یکقطعه باغچه از اراضی امیر آباد آگهی و طبق صورتمجلس تجدیدی مورخ ۱۶/۹/۱۲ بدون حضور و امضاء (یک کلمه خوانده نشد) تجدید و در آنجا ذکر لزوم مساحی شده ، اخیرا آقای عنایت اله احمدپور ضمن در خواست رسیده شماره ۱۰۲۰۶ – ۹/۸/۲۸ به اظهار وکالت از طرف آقای شوقی ربانی به نام موکل خود تقاضای صدور سند نموده و مدارک زیر تسلیم داشته .

۱ – رونوشت حصر وراثت ۵۷۸ – ۴/۶/۱۹ شعبه سه دادگاه بخش مبنی بر مرگ آقای غلامرضا امین امین و انحصار ورثه بانو مسعوده زوجه و بانوان قدسیه و فروغیه و آقایان تقی-محسن-لطف اله – مهدی – عزت اله فرزندان.

۲-رونوشت اقرار نامه های ۱۸۳۳۶/۱۸۳۰۵ – ۱۳/۹/۱۹ و ۲۲۲۷۳/۲۲۲۴۲ – ۱۷/۴/۲۱ ورثه مرحوم غلامرضا امین امین مبنی بر اینکه جز خانه ۱۹۰۷ بخش ۴ کلیه اموال مرحوم غلامرضا امین امین باستثناء خانه پلاک ۱۹۰۷ بخش ۴ از مال آقای شوقی ربانی خریده شده. ۳ – رونوشت سند ۲۶۸۲۱/۲۶۷۹۷ – ۹/۵/۲۴ و اقرار نامه ۲۶۸۵۹/۲۶۸۳۵ – ۲۳/۵/۲۴ مشعر بر اینکه آقای ولی اله ورقا وصی مورث و وکیل ورثه پیرو وصیت نامه مربوط کلیه املاک مرحوم غلامرضا امین امین را باستثناء خانه پلاک ۱۹۰۷ بخش ۴ انتقال به آقای شوقی ربانی داده.۴-رونوشت سند عادی انتقال مورخه ۲۰ رجب ۱۳۲۱ آقای ارباب جمشید به آقای محمد باقر که خریدار در ۵ محرم ۲۲ اقرار به خرید از جانب آقای غلامرضا نموده و در ۱/۵/۱۰ و ۱/۶/۱۰ به تصویب هیئت تصفیه رسیده. ۵- رونوشت سند رسمی ۶۱۱/۶۱۳/۸ شیراز ۱۸/۱۲/۱۱ انتقالی آقای عبدالحسین دهقان به وکالت از ورثه مرحوم محمد باقر دهقان به آقای غلامرضا امین امین (رونوشت این دو سند برای تکمیل مدرک تقاضا داده شد ) . چون تجدید بدون حضور و امضاء بوده مراتب ذیل درخواست رسیده به ۱۰۲۰۶ – ۹/۸/۲۸ قید و کسب تکلیف گردیده و در ۳/۹/۲۸ حاشیه همان تقاضا چنین دستور داده شده که در صورت امکان عملی طی ماده ۱۵ قانون ثبت یا تأیید متقاضی و امضاء مشارالیه در صورت مجلس تمدیدی اشکالی ندارد که برای انجام این عمل در ۷/۹/۲۸ آقای عنایت اله احمد پور ذیل صورت مجلس تجدیدی شرحی نگاشته و امضاء نموده است و از جهت امکان عملی طبق ماده ۱۵ شمال و شرق دیوار این ملک پلاک ۳۷۴۱ است که مجاور هم در تجدید

مورخه ۱۵/۲/۲۴ این دو قسمت را به دیوار این ملک محدود نمود. جنوب و غرب هم شارع یعنی خیابانهای شیراز و امیرآباد است و ملک هم محصور میباشد. در ذیل صورت  مجلس تجدیدی تذکر داده شده که چون در مدرک تقاضا قید مساحت شده مساحی شود. در ۶/۱/۲۸ طبق گزارش و نقشه پیوست پرونده به وسیله آقای (یک کلمه خوانده نشد ) مساحی به عمل آمده و به میزان ۷۵/۱۷۴۸۵ متر در آمده. ولی چون اولا مدرک تقاضا دو سند است یکی با قید مساحت و دیگری بدون ذکر مساحت . بعلاوه مورد تقاضا به طور مطلق یک قطعه باغ بدون قید مساحت بوده و در آگهی هم همینطور ذکر مساحت نشده و از جهت اربعه محصور است. لذا مستخرجه هم یک قطعه باغ بدون ذکر طول و ابعاد و مساحت تهیه شد. پرونده حاکی از یک (کلمه خوانده نشد ) نیست ، ولی در زیر صورت مجلس تجدیدی عبارت ( اراضی امیرآباد هیئت تصفیه ارباب جمشید توقیفی دولت است که ذکر شده و این قسمت به طور کلی بروایت اوراق پرونده ۳۹۱۴ – ۳ک از وزارت دادگستری نسبت به اراضی ارباب جمشید ( یک کلمه در اصل سند پاره شده) که اگر اشخاص رأسا تقاضای ثبت کرده اند هرگاه در مدت قانونی اعتراض رسیده جریان دعوای دنبال و تعیین تکلیف و نتیجه نشود … (یک کلمه پاره شده) همین سند صادر میگردد و در صورت نداشتن پیشینه بازداشت و اقدام به هیئت تعیبیت تعیین بهاء و … حساب شده، پس از (پاره شده است ) تذکرات به شرح مندرجات فوق است و مانع دیگری به نظر نمی رسد. رونوشت برابر ماشین نویسی است که به موجب فتوکپی گواهی شماره

۱۵۵۵ – ۱/۱۰/۴۷ بازپرس شعبه سه تهیه شده.

بایگان دایره شمال ثبت تهران – مهر و امضاء

امین امین کیست ؟

اکنون که به اختصار از دارائی امین امین آگاه شدیم، لازم میدانیم سخنانی کوتاه درباره کسانی که در بهائیت بدین نام مشهور شده اند ، بازگوئیم. ما دانستنیهای خود را درباره “امین” از نوشته صبحی مهتدی “کاتب وحی عبدالبهاء ” ، “مبلغ بهائی گری” و کسی که از نزدیک با سران بهائیت همراه بوده و “بهائی زاده” نیز بوده گواه می آوریم . او در این باره چنین می نویسد :

” حاجی شاه محمد نام داشت و چون قطع کرد که بهاء موعود بیان است تمام ثروت و دارائی خود را تسلیم بهاء کرد و در ازای این عمل به دو پاداش نائل گردید : یکی لقب امین البیان و دیگری مأموریت جمع حقوق ، و حقوقی که باید اهل بها رئیس مذهب را دهند صد نوزده از عایداتست ، حاجی شاه محمد امین مأمور جمع آوری این وجوه و ارسال آن به عکا بود، و همچنان بر سر این کار ماند تا وقتی که ا در فتنه شیخ عبدالله کرد در میاندوآب آذربایجان کشته شد و بعد از او بهاء اخذ حقوق را به حاجی ابوالحسن اردکانی که مدتی در صحبت و خدمت حاجی شاه محمد مذکور روزگار به سر میبرد واگذاشت و این حاجی ابوالحسن که بعدها به حاجی امین معروف شد و مقام مهمی در بهائیت احراز کرد ، به طوری که خودش برای من و بسیاری از احباب حدیث میکرد ، اصلا از بابیان ازلی بوده و موقعی هم ادعای من یظهری کرده و شرح ادعای وی به قراری که مکرر بیان آنرا از او شنیده ام چنین است: ” زمانی که سید ببر به یزد آمد ، شبی در مجمعی بودیم، ناگهان سید ببر اظهار داشت که دیشب ۲ ساعت و ۵ دقیقه از شب رفته به الهام غیبی ملهم

شدم ! و همانا من یظهر موعود منم ، حاضرین بی هیچ اندیشه و تأملی گفتند: آری دوره دوره فواد است، نباید دلیل و برهان طلبید پای استدلالیان چوبین بود ، و سجده نهاده خاضع شدند. من نیز به تبعیت دیگران ساجد گشتم ولی با خود گفتم، اکنون که حال بر این منوالست و نفس ادعا برای قبول عوام کافیست من چرا اظهار نکنم ؟ دفعه دیگر که دور هم مجتمع شدیم ، من پیش از همه آغاز سخن کرده گفتم که در شب گذشته نور الهی بر قلب من پرتو ذات من جلوه گاه محبوب حقیقی شد. مجلسیان و حتی شخص سید ببر بی هیچ چون و چرائی به سجود آمده گفتند حق لا ریب فیه دوره دوره فواد است و خلاصه از برکت دوره فوآد آن ایام در هر گوشه صدائی بلند شد و از هر سری سودائی آشکار گشت.”

اما سید ببر یکی از ابطال بابیه بود ، و همان کس است که در عتبات عرش درجات بدن فاضل دربندی را به ضرب کارد مجروح ساخت. و لکن حاجی امین با همه این تفاصیل قدرت اینکه طوق عبودیت ازل را از گردن بنهد ، نداشت و از طرفی حاجی شاه محمد او را به حال خود نمی گذاشت و به تبرای از ازل و تولای به بهاء دعوت و دلالتش میکرد ، بالاخره به سعی حاجی شاه محمد روی به سوی بهاء کرد و تشرف به حضور او مقرر شد ، قضا را آن ایام بهاء به عکا سرنگون شده بود و به موجب التزاماتی که به اداره حکومت سپرده از ملاقات و پذیرفتن اشخاص خارجی ممنوع بود و مامورین دولت بسیار مواظب بودند که کسی از خارج به قشله ( سربازخانه )که بهاء در آنجا محبوس بود نرود ، و لذا راه آمد و شد زائرین بسته بود، فقط نفوس مهمه از

زوار را به حیل و تدابیر مخصوص کارگذاران بهاء به شرف حضور نائل میساختند و چون حاجی ابوالحسن به عکا وارد شد باب لقا را مسدود یافت پس به توسط وسائط عرض حاجات خود را نموده به الحاح خواهش زیارت کرد و چون از باب حل و عقد هر رأیی زدند موافق نبود و هر تدبیری اندیشیدند صواب نمی نمود، قرار بر این شد که در روزی که نوبت استحمام بها در حمام عمومی است او نیز چون ناشناسی به حمام رود و قامت مبارک را خوابیده زیارت کند! به شرط آنکه هیچگونه سخنی نگوید و حرکتی که مخالف حکمت باشد نکند. چون روز موعود فرا رسید و حاجی ابوالحسن به گرمابه اندر شد، بهاء نیز با یکی دو از اصحاب خود به حمام در آمد و بر گوشه قرار گرفت و دلاک را به تلطیف بدن و خضاب گیسو و محاسن و سر انگشتان خود امر کرده! سپس در جای خود دراز کشید حاجی امین با کمال احتیاط از زیر چشم نگران “جمال مبارک” بود ، ولی از ترس جرئت تقرب نداشت “دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست تا نفهمند حریفان که تو منظور منی ! ” قضا را حمام خلوت بود و جز دلاک شخص خارجی در بین نه ، و حاجی منتهز فرصت که به هر وسیله باشد اظهار حب و عشقی به مولای خود بنماید! از حسن اتفاق سعادش مساعدت کرده دلاک برای شغلی بیرون رفت ، حاجی به عجله تمام خود را به بهاء رسانده پایش را بوسه زد ، بهاء گفت قرار ما این نبود ، حاجی را این سخن و هم ترس اینکه مبادا دلاک برگردد و از این رابطه اطلاعی یافته مامورین دولت را خبر دهد سراسیمه کرد، و چون خواست به جای خود بازگردد دست از پا نشناخته بر روی سنگهای مرمر بر زمین خورد و سر

تراشیده اش بشکست !

بالجمله حاجی امین به فراست دریافت که باید دست از هرچه هست بکشد و یکباره به بهاء پیوندد . این بود که خدمت امین البیان را از دل و جان اختیار کرد، تا پس از قتل او شغل امانت به وی تعلق گرفت و چندی نگذشت که در عالم بهائیت معروف و به جمعیتشان مانوس و محرم گردید، به طوری که هر وقت به هر خانه و به هر جا که وارد می شد ، کسی را از زن و مرد از او پروا نبود و چون به شئون زندگی قیدی نداشت به هر جا که وارد میشد تکلفی ایجاب نمیکرد و از این جهت خانه شخصی نداشت هر روز در جایی بود و هر شب در محلی می غنود و پیوسته در گردش از کویی به کویی و از خانه ای به خانه ای و این همه راه سواره نمی رفت، حتی در اوائل کار خود مسافت شهری به شهری را پیاده طی میکرد، چنانکه یک سفر بدین نحو از تبریز به تفلیس رفت وقتی برای من حدیث کرد که : ” چون از طرف بهاء مامور به اخذ حقوق شدم و هنوز بسیاری از احبا با آنکه اسم مرا شنیده و لیکن خود مرا ندیده و نمی شناختند از قزوین پیاده به رشت وارد شدم ، و لدى الورود به سراغ دکان آقا علی در سرای طاقی رفتم، قضا را یکی دو نفر از احباب نیز در دکان نشسته بودند که دیدند مردی قوی جثه با لباس مندرس و گرد آلود در مقابل دکان می پرسد ، حجره آقا علی قزوینی اینجاست؟ گفتند بلی شما کیستید و چه کار دارید ؟ گفتم: من ابوالحسن ارکانیم ، آقا علی فی الحال مرا بشناخت و به درون دکانم خواند، بعد از تحقیق معلوم شد که آقایان حاضر از مبلغینند و خیال سفر قزوین را دارند و از آقا علی مصارف راه میخواهند، چون دریافتند که من

از قزوین پیاده آمده ام، دلتنگ شدند که مبادا پیاده روی مبلغین بعدها به واسطه این عمل سنت سییه شود . از این جهت نهانی از من به دست آویز حفظ عز و آبروی “امرالله ” در ضمن عریضه شکایت به بهاء کردند، ولی او در جواب بود شهادت می دهیم که امین بر بهترین کالسکه های عالم سوار بوده ” !

از خصائص ذاتی حاجی امین این بود که به هیچ وجه حالت رقت قلب و رافت نداشت، هرکس از فقر و تنگدستی شکایتی بر او میبرد و کمکی میخواست اگر مرد بود میگفت برو حمالی کن و اگر زن بود به اختیار شوهر دلالتش می کرد! و در صورتی که آن عذر ناتوانی میآورد و این زبان جمال را بهانه میکرد! میگفت غم مخور که راحتی ، گوشه ای بگیر و به خواب بعد از سه شبانه روز خواهی مرد و از ننگ سؤال رهایی خواهی یافت! با هر کسی که از او چیزی میخواست یا حواله وجهی از مرکز امر به او می نمود ، صفایی نداشت. خواهش را مطلقا رد میکرد و حواله را گاهی نکول می نمود، از اینجهت رابطه خوشی با مبلغین نداشت ! بهترین کسان در نزد او اشخاصی بودند که به او تقدیم نقدینه میکردند، در نزد او پارسا و ناپرهیزکار، زانی و عفیف على السویه بود! و در نفس الامر عملی را قبیح نمی شمرد! و با این گونه اقوال سر و کاری نداشت . او سیم و زر میخواست از هر دستی که عطا شود ، و حقوق الله میگرفت از هر وجهی که عاید گردد. بسیار متاثر میشد اگر میدید یکی از دوستان خوان کرم گشاده و جمعی را به ضیافت خوانده، بهتر میدانست که وجه این سور و مهمانی را تسلیم او کنند، بسیار اتفاق می افتاد که در ولائم و غرائم در حضور

مهمانان محترم میزبان را به واسطه این عمل توبیخ کرده به حماقت منسوب میداشت، در مدت عمرش کسی را میهمان نکرده ولو عمری مهمان دوستان شده بود .

اعیاد اگر احباب به عنوان تبرک از او دست لافی میخواستند میگفت این خواهش را از من نکنید ، زیرا شما (مثلا) بیست نفرید، اگر من به هر یک قرانی بدهم بیست قرآن خسارت برده ام، و شما را یک قرآن عاید شده است . پس عمل را معکوس کنید ، تا هر یک از شما قرانی زیان کرده و من دفعهً صاحب دو تومان شده باشم ! .

همیشه در جیب و بغل مقداری چاقو و شانه و بند زیر جامه و امثالها داشت و هرجا وارد میشد بساط خود را گسترده به داد و ستد مشغول میگشت، و از این راه مبلغی نیز فایده میبرد و چند دفعه احباب عبدالبهاء را ازین کار اخبار کردند و عبدالبهاء هم او را منع فرمود ولی تأثیری در او نکرد.

خود را از جمیع خلق پست تر می شمرد ، در هر جا می نشست با هرکس مأنوس میشد ، بسیار جسور و قوی القلب بود و در راه بهائیت بسیار آزار دید، حبسها رفت و تحمل سختیها کرد.

قوای بدنیه اش کامل بود و شهواتش غالب ، چندانکه اکثر با زنان بیوه و شوی مرده اظهار رغبت میفرمود و آنانرا به مضاجعت میخواند، ولی به هیچ وجه گرد تصابی نمیگردید، و هم به قول خود مشتری مال بی صاحب بود. همیشه در ضمن کلام میگفت : “خداوند من احمق پست فطرت را امین خود کرد تا به وعده خود وفا کرده باشد که ” و نرید ان نمن على الذین استضعفو فی الارض ونجعلهم ائمه و نجعلهم

الوارثین ” ! (۱)

صبحی مهتدی در کتاب دیگری در وصف “حاجی امین” اضافه کرده، می نویسد:

” … در کتاب صبحی گزارش کار و زندگی حاجی امین را نوشته ام ، بد نیست بخوانید و این مرد را بشناسید و بدانید که براستی به اندازه یک سر سوزن دلسوزی برای کسی نداشت . کارش این بود که تا میتواند مردم را لخت کند و پولشان را بگیرد و به بالا بفرستد، مرد پرهیزکار و پاکدامن نیز نبود. سرا پا هوس بود، هر زنی که شوهرش می مرد بیدرنگ خود را به او میرسانید و از او کام میخواست و پایان بدی در زندگی داشت ماهها گرفتار بستر بود و بدنش زخمی و ریشمند شد تا درگذشت و جای خود را به حاجی غلامرضا داد که او را امین امین میگفتند ، او نیز چند سال از این و آن گدایی کرد و برای شوقی فرستاد ، ولی مانند حاجی امین در این کار توانا نبود. او فرزند یکی از بازرگانان بنام اصفهان بود و در جوانی خوشگذران بود . جز زن نخست خود که خویشاوندش بود و از او پسری به نام محسن داشت “صیغه” یکی از سران را هم پس از خودش گرفت و از او هم چند پسر و دختر به هم زد ، و آن زن در آن خانه با ناز و کرشمه چنان خود را جا کرد که زن نخست را بیرون کرد و محسن زیر دست زن پدر افتاد و سختیها کشید و پس از مرگ حاجی غلامرضا برادر دامادش که

۱ – خاطرات صبحی مهتدی، درباره بهائیگری – کتابفروشی سروش، چاپ سوم ، (۱۳۴۴)، ص ۷۶

سرلشکر بود با یکی دو تن سپاهی به خانه آن درگذشته رفت و زر و خواسته او را در چنگ گرفت . بعد از حاجی غلامرضا ، ولی الله ورقاء جانشین او شد و پولهائی از بهائیان میگرفت و برای شوقی میفرستاد و زمین و خانه بسیاری را به چنگ آورد و از سوی شوقی به نام خود کرد . ” (۱)

انتقال اموال و املاک به شرکت امناء

تا زمانی که شوقی افندی زنده بود، طبعا کلیه املاک و اموال موقوفه بهائیان به نام او و در اختیار او بود. اما پس از مرگ شوقی ، به دنبال اختلافاتی که در میان جانشینان او پیدا شد ، و محفل بهائیان ایران برای تملک و تصاحب ما ترک او دست به کار شد، چنانکه در جای دیگر به تفصیل گفته ایم، پس از اقدام به تشکیل شرکت امناء ، کوشیدند تا کلیه ما ترک شوقی به دکتر علی محمد ورقا صلح شده و او نیز به شرکت امناء واگذار کرده بود، در این مرکز گرد آوردند.

چون قبلا به حیف و میل حقوق دولت و خودداری از پرداخت مالیات بر صلح و مالیات بر ارث در این نقل و انتقالات اشاره کرده ایم ، در اینجا دیگر از آن سخن نمی گوئیم. فقط با ارائه چهارده سند ، از صدها سند و مدارکی که در این زمینه وجود دارد، نشان میدهیم که چگونه کلیه اسناد املاک را به شرکت امناء انتقال داده اند و اسنادی را نیز که قبلا به شرکت منتقل نشده بود، پس گرفته اند، تا بعدا به شرکت امناء انتقال دهند.

فتوکپی این اسناد با شماره های ۲۳۵۲ – ۲۷/۹/۳۹  و ۷۷۱ – ۴/۱۱/۳۸ و ۷۶۴ – ۳/۱۱/۳۸ و ۲۳۵۶-۲۷/۹/۳۹ و ۲۲۵۷ – ۲۸/۹/۳۹ و ۷۶۵ – ۳/۱۱/۳۸ و ۳۳۵۹ – ۲۷/۹/۳۹ و ۷۶۸ – ۱۳/۱۱/۳۸ و ۲۲۵۷ –

۱ – پیام پدر، فضل الله صبحی مهتدی، انتشارات امیر کبیر (۱۳۴۷) ، ص ۲۵۰

۲۷/۹/۳۹ و ۷۹۵ – ۳/۱۱/۳۸ و ۲۳۵۶ – ۲۷/۹/۳۹ و ۷۶۴ – ۳/۱۱/۳۸ و ۲۳۵۹ – ۲۷/۹/۳۹ و ۷۶۸ – ۱۳/۱۱/۳۸ ، در اینجا از نظر خوانندگان می گذرد:

شرکت سهامی امناء – شماره ۲۳۵۹ – تاریخ ۲۷/۹/۳۹

ریاست محترم بخش ۹ ثبت املاک تهران

پیرو نامه ۷۶۸ – ۳/۱۱/۳۸ این شرکت موضوع تبدیل سند مالکیت ششدانگ اعیانی یکقطعه باغچه پلاک ۱/۴۴۳۱ واقع در بخش ۹ طهران چون بواسطه موانعی تا حال سند فوق تبدیل و تعویض نگردیده و از طرفی مورد لزوم این شرکت میباشد لذا متمنی است مقرر فرمائید سند فوق را به انضمام شش برگ ضمائم آن به آقای حسین مطلق نماینده این شرکت تسلیم فرمایند.

با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت امناء

علائی

شرکت سهامی امناء                 -۲۶۸-           تاریخ ۱۳/۱۱/۳۸

ریاست محترم بخش ۹ ثبت املاک طهران

با تقدیم یک جلد سند مالکیت ششدانگ اعیانی یک قطعه باغچه دارای پلاک ۱/۴۴۳۱ واقع در بخش ۹ طهران کوچه تلفنخانه متمنی است مقرر فرمائید سند مالکیت آنرا بنام شرکت سهامی امناء تبدیل و تجدید نمایند و شش برگ رو نوشت گواهی شده داد نامه حصر وراثت و گواهی نامه مالیات بر ارث و اسناد رسمی صلحنامه ها مدارک مالکیت این شرکت در پرونده ملک پلاک ۴۴۳۱ اصلی بایگانی است. با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت

 عبدالعلی علائی.

شرکت سهامی امناء            – ۲۳۵۶ –     تاریخ ۲۷/۹/۳۹

ریاست محترم بخش ۹ ثبت املاک طهران

پیرو نامه ۷۶۴ – ۳/۱۱/۳۸ این شرکت در موضوع تبدیل سند مالکیت یکباب خانه پلاک ۶/۳۴۰۷ واقع در بخش ۹ طهران چون بواسطه موانعی تا حال سند مزبور تعویض و تبدیل نگردیده و از طرفی مورد لزوم میباشد لذا متمنی است مقرر فرمائید سند فوق را با شش برگ ضمائم آن در به آقای حسین مطلق نماینده این شرکت تسلیم فرمایند.

با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت امناء

علائی

شرکت سهامی امناء   -۷۶۴-   تاریخ ۳/۱۱/۳۸

ریاست محترم بخش ۹ ثبت املاک طهران

با تقدیم یک جلد سند مالکیت یکباب خانه دارای پلاک شماره ۶/۳۴۰۷  واقع در بخش ۹ طهران خیابان بوذرجمهری و دو برگ گواهی نامه حصر وراثت و گواهینامه مالیات برارث و چهار برگ رونوشت گواهی شده اسناد رسمی صلحنامه ها متمنی است مقرر فرمائید سند مالکیت خانه مزبور را به نام شرکت سهامی امناء تبدیل و تجدید نمایند.

 با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت –

عبدالعلی علائی

شرکت سهامی امناء   – ۲۳۵۷ –    تاریخ ۲۷/۹/۳۹

ریاست محترم بخش ۹ ثبت املاک طهران

پیرو نامه ۷۶۵ – ۳/۱۱/۳۸ این شرکت در موضوع تبدیل سند مالکیت یکباب خانه پلاک ۴۴۳۱ واقع در بخش ۹ طهران چون بواسطه موانعی تا حال سند فوق تبدیل و تعویض نگردیده و از طرفی مورد لزوم این شرکت میباشد لذا متمنی است مقرر فرمائید سند فوق را بانضمام شش برگر ضمائم آن به آقای حسین مطلق نماینده این شرکت تسلیم فرمایند.

با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت امناء

علائی

شرکت سهامی امناء    -۷۶۵-   تاریخ ۳/۱۱/۳۸

ریاست محترم بخش ۹ ثبت املاک طهران

با تقدیم یک جلد سند مالکیت یکباب خانه دارای پلاک شماره ۴۴۳۱ واقع در بخش ۹ طهران کوچه تلفنخانه و دو برگ رونوشت گواهی شده دادنامه حصر وراثت و گواهینامه مالیات برارث و چهار برگ رونوشت اسناد رسمی صلحنامه ها متمنی است مقرر فرمائید سند مالکیت خانه مزبور را به نام شرکت سهامی امناء تبدیل و تجدید نمایند .

 با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت

عبدالعلی علائی

شرکت سهامی امناء    -۷۷۱-    تاریخ ۴/۱۱/۳۸

ریاست محترم دایره شمال ثبت املاک طهران

با تقدیم یک ورقه سند مالکیت یک قطعه زمین به مساحت ۵۶/۲۵۶۲ متر مربع پلاک شماره ۴/۲۹۷ واقع در بخش ۱ طهران و رونوشت گواهی شده دادنامه حصر وراثت و گواهینامه مالیات بر ارث و رونوشت گواهی شده چهار فقره صلحنامه های رسمی متمنی است مقرر فرمائید سند مالکیت ملک مزبور را بنام شرکت سهامی امناء تبدیل و تجدید نمایند. و آقای مهندس یعقوب انصاری در اخذ سند مالکیت و انجام تشریفات قانونی آن سمت نمایندگی این شرکت را دارند .

با تقدیم احترامات فائقه ـ مدیر عامل شرکت

علائی

شرکت سهامی امناء    – ۲۳۵۲ –    تاریخ ۲۷/۹/۳۹

ریاست محترم دایره شمال ثبت املاک طهران

پیرو نامه ۷۷۱ – ۴/۱۱/۳۸ این شرکت موضوع تبدیل سند مالکیت یکقطعه زمین پلاک شماره ۴/۲۹۷ واقع در بخش یک طهران چون بواسطه موانعی تا حال سند مزبور تعویض و تبدیل نگردیده و از طرف دیگر مورد لزوم میباشد علیهذا متمنی است مقرر فرمائید سند فوق را با شش برگ ضمائم آن به آقای مهندس یعقوب انصاری نماینده این شرکت تسلیم فرمایند .

با تقدیم احترامات فائقه – مدیر عامل شرکت امناء

علائی

فروش اراضی گورستان

پلاک شماره ۳۷۴۳ یا بهتر بگوئیم باغ معروف محمد باقر خان شیرازی و یا “گلستان جاوید” نیز یکی از این اراضی و املاک بود که همراه با سایر املاک و اسناد، در اختیار شرکت سهامی امناء قرار گرفت و بعداً تفکیک شده به افراد مختلف فروخته شد.

به عنوان نمونه، رونوشت چند برگ از اسناد معاملاتی را که روی اراضی پلاک اصلی شماره ۳۷۴۲ یعنی اراضی مورد بحث که بنام “باغ مشجر” تفکیک شده و توسط شرکت امناء به افرادی خاص و یا توسط این افراد کسان دیگر فروخته شده است ارائه می دهیم:

دادگستری – ثبت کل استاد و املاک

برگ خلاصه معاملات غیر منقول ثبت شده

دفتر اسناد رسمی شماره ۱۰۴ حوزه ثبت تهران – شماره پلاک ملک ۳۷۴۲ اصلی و ۱۲۳۰/۳۷۴۱ – محل وقوع ملک بخش سه تهران – شماره صفحه ثبت شده – شماره صفحه ثبت شده ۱۲۳۱۷ ص ۴۷۳ دفتر ۹۹ و چایی ۴۷۸۹۴ شماره ۳۴۸۰۳ ص ۳ دفتر ۲۵۱ و چاپی ۰۲۰۵۰۹۴

معامل: جناب آقای مهدی مشایخی فرزند مرحوم علی اکبر به شناسنامه شماره ۷۳۷۵ صادره بخش هفت تهران

 متعامل : به شرح ظهر خلاصه:

مورد معامله و مبلغ : ششدانگ هر یک از دو قطعه زمین قطعات سوم و چهارم تفکیکی شماره ۵۹۲۶۵ – ۱۹/۱۱/۴۵ دایره شمال – هریک به مساحت دویست و شصت و یک متر مربع

مفرور و مجزا شده از پلاکهای فوق در قبال مبلغ دویست و هفتاد هزار ریال که تماما در مقابل مبلغ دویست و شصت هزار ریال در رهن و وثیقه فروشنده قرار گرفت.

حدود مورد معامله: بموجب برگ تفکیکی شماره ۵۹۲۶۵ دایره شمال قطعه سوم شمالا بطول نه متر بقطعه ۳ و ۴ تفکیکی سابق شرقا بطول ۲۹ متر بقطعه دوم مورد تفکیک جنوبا بطول ۹ متر بکوچه هشت متری غربا بطول ۲۹ متر بقطعه چهارم مورد تفکیک – حدود قطعه چهارم شمالا بطول ۹ متر بقطعات ۲ و ۳ تفکیکی قبلی شرقا بطول ۲۹ متر بقطعه سوم مورد تفکیک جنوبا بطول ۹ متر بکوچه هشت متری غربا بطول ۲۹ متر بقطعه نه تفکیکی پلاک ۲۷/۳۷۴۲ که اسناد مالکیت مرقوم بنام شرکت سهامی امناء صادر و سپس بموجب سند شماره ۲۱۲۰۷ این دفتر بفروشنده منتقل شده است .

محل امضاء   معامل – متعامل – سردفتر – نماینده

وزارت دادگستری – ثبت کل اسناد و املاک

برگ خلاصه معاملات غیر منقول ثبت شده

دفتر اسناد رسمی شماره ۱۰۴ حوزه ثبت تهران – شماره پلاک ملک ۳۷۴۲ – بخش سه تهران – شماره صفحه ثبت شده

معامل: بشرح ظهر خلاصه

متعامل: آقای حسین جلالی زاده فرزند استاد احمد دارنده شناسنامه شماره ۱۰۴۲۹ یزد.

مورد معامله و مبلغ : ششدانگ هر یک از دوقطعه زمین اولی بمساحت ۳۱۲ متر مربع قطعه ۱۲ و دومی بمساحت ۳۱۲

متر مربع قطعه ۱۳ تفکیکی شماره مورد ثبت سند مالکیت. فوق الذکر که در قبال مبلغ پانصد هزار ریال وجه رایج .

حدود مورد معامله : طبق صورت تفکیکی اول قطعه ۱۲ شمالا بطول ۱۰ متر بکوچه ۸ متری احداثی شرقا بطول ۲۰/۳۱ متر بقطعه ۱۱ مورد تفکیک جنوبا بطول ۱۰ متر بقطعات ۲۰ و ۲۱ مورد تفکیک غربا بطول ۲۰/۳۱ متر بقطعه ۱۳ مورد تفکیک. دومی قطعه ۱۳ شمالا بطول ۱۰ متر بکوچه ۸ متری احداثی شرقا بطول ۲۰/۲۱ متر بقطعه ۱۲ مورد تفکیک جنوب ۱۰ متر بقطعات ۱۹ و ۲۰ مورد تفکیک غربا بطول ۲۰/۳۱ متر بقطعه ۱۴ مورد تفکیک .

امضاء معامل – شعاع اله علائی (مدیر عامل شرکت امناء)

متعامل – سر دفتر – نماینده

وزارت دادگستری – ثبت کل اسناد و املاک

برگ خلاصه معاملات غیر منقول ثبت شده

دفتر اسناد رسمی شماره ۳۱ تهران – شماره پلاک ملک ۳۶/۳۷۴۲ – بخش سه حسن آباد – شماره صفحه ثبت شده

معامل: در ظهر ورقه قید شده است .

متعامل: آقایان حسنعلی و جعفر قلی هر دو (حسین آذر داریانی ) به ترتیب شناسنامه ۵۵ و ۳۱۳۱ حوزه ۲۲ تبریز . مورد معامله و مبلغ : ششدانگ قطعه سوم تفکیکی شماره ۹۲۴۹ – ۲۶/۲/۲۶ دایره شمال بمساحت ۱۴۱ متر مربع مفروز و باقیمانده از پلاک مورد ثبت در قبال پانصد و نود و پنجهزار ریال و با رقبه دیگر کلا در قبال هشتصد هزار ریال تتمه قیمت در رهن فروشندگان است .

حدود مورد معامله: طبق تفکیکی مذکور شمالا بطول ۲۰/۱۲ متر بقطعه(ناخوانا) دو این صورتمجلس شرقا بطول ۷۵/۱۱ متر دیواریست بخیابان اسفالته امیرآباد جنوبا بطول ۸۰/۱۱ متر بخیابان شیراز غربا بطول ۷۵/۱۱ متر بقطعه ۲۱ تفکیکی،توضیحا بسند(ناخوانا) مالکیت مورد ثبت بنام فروشندگان هر یک دو دانگ صادر شده است.

امضاها

وزارت دادگستری – ثبت کل اسناد و املاک

برگ خلاصه معاملات غیر منقول ثبت شده

دفتر اسناد رسمی شماره ۱۰۴ حوزه تهران شماره پلاک ملک ۳۷۴۲ – و ۱۲۳۰ – ۳۷۴۱ – بخش سه تهران شماره صفحه(ناخوانا)…

معامل: جناب آقای مهدی مشایخی فرزند علی اکبر بشناسنامه شماره ۷۳۷۵(ناخوانا) از بخش ۷ تهران

متعامل: بشرخ ظهر خلاصه

مورد معامله و مبلغ: بشرخ ظهر خلاصه

حدود مورد معامله: بر حسب صورتمجلس تفکیکی شماره ۳۸۴۷۷ دایره شمال عبارت از شمالا بطول ۱۳ متر بکوچه هست متری احداثی شرقا بطول ۸۰/۲۷ متر دیواریست به خیابان(ناخوانا)آباد آسفالته جنوبا بطول ۱۲ متر بقطعه ۱۵ تفکیکی غربا بطول ۸۰./۲۷ متر بقطعه هفتم تفکیکی که اسناد مالکیت مرقومه بنام شرکت امناء صدر و سپس بموجب سند شماره ۳۱۲۰۷ این دفتر بفروشنده منتقل شده است.

امضاها

همچنین در پرونده بهائیان بیست و سه مورد از معاملاتی را که روی اراضی پلاک ۳۷۴۲ صورت گرفته است و در آنها یکی از طرفین معامله شرکت سهامی امناء و یا شخص و اشخاصی هستند که قبلا قسمتی از اراضی مورد بحث را از شرکت مذکور خریده و بعد به کسانی دیگر فروخته اند ، ثبت و ضبط است.

جالب توجه این است که شرکت امناء بهائیان موفق میشود میلیونها متر از اراضی گورستان جاوید را از متری دویست تا سه هزار تومان در خیابان امیر آباد – از پمپ بنزین روبروی خیابان شیراز تا کوچه استاد شهریار درب غربی قزل قلعه – بفروشد و از این راه میلیونها تومان سوء استفاده کند، بدون این که حتی یک شاهی مالیات بر درآمد یا مالیات بر ارث به دولت بدهد. چگونه ممکن است که بهائیان این اراضی را که با حکم (وقف) به ثبت رسیده و متعلق به اداره کل اوقاف مملکت و یا اوقاف تهران است با نیرنگ و همدستی دزدان دولتی به نام خود به ثبت و بفروش برسانند و روسا اوقاف مملکت هم به هیچ وجه کوچکترین دخالتی در این کلاهبرداری نکنند؟!

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.