مختصری از پیشبینی های باب که با اظهار ادعای بهاء الله تحقق نیافت

۱ – نگاشتن کتاب بیان با  هزار مثقال طلا
۲ – ساخته شدن بارگاه مقبره با شکوه فرزند باب به نام احمد 
۳ – امر می کند بابیه را که هجده مسجد جداً جدیداً به اسم حروف حی من یظهره الله بنا کنند که نشانه حروف حی سیدباب باشد و در آن مساجد هر چه می توانند چراغ روشن کنند که در آن اسراف نیست (لااسراف فی السراج ) سپس در سطر ۱۷ پیشگویی می نماید
۴ – فتح حکومت روم  توسط بابیان  
۵ – پادشاه بابی غیر بابیان را باید قتل عام کند غیر از تجار غیر بابی که تاجر عمده هستند
۶ – هر پادشاه بابی باید برای خدا یک خانه نود و پنج دری بنا کند ودر محاذی او یک خانه نود دری بسازد تا گل های این دوخانه شهادت دهند که مملکت مال خداست
۷ – ساختن کاخ آئینه پادشاه بیانی
۸ – تاج پادشاه ۹۵ عدد جواهر داشته باشد
۹ – انتخاب ۲۵ عالم توسط پادشاه برای ایمان به من یظهره الله
۱۰ – کیفیت زیارت محل کتک خورد خودش ( باب ) 
۱۱ – اسماء خوراکی ها مانند حلیم تبدیل می شود به اسما الهی 

نگاشتن کتاب بیان با  هزار مثقال طلا

۱ـ در باب سوم از واحد ثانی کتاب بیان فارسی در ص ۲۲ سطر ۱۳می گوید: 

اگر چه امروز نظر در آیات خداوند نمی کنند ولی عن قریب همین آیات را به اعلی علو ذکر نموده و بیان های هزار مثقال ذهبی تمام نموده و به آن افتخار کرده و خود را منسوب الی الله دانسته چنانچه همین قرآن که در ۲۳ سال نازل شده کسی نبود که اصل او را بنویسد تا آن که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بر شانه گوسفند والواح  ممکنه دیگر ثبت فرمود چنانچه در حدیث رداء مذکوراست و امروز دیده می شود که بمالاحدله قرآن نوشته شده از بهاء الف الف گرفته تا به هزار دینار ختم می شود چنانچه چاپی آن به این بهاء (بعنی هزار دینار که یک ریال است بر طبق اصطلاح متعارف زمان سیدباب) در عضد اکثر خلق هست .

ساخته شدن بارگاه مقبره با شکوه فرزند باب به نام احمد 

۲ـ در باب اول از واحد پنجم بیان فارسی در ص ۱۵۱ سطر ۳ می گوید: 

چنانچه خواهد رسید بیومی که محل طین الله احمد (یعنی قبر فرزندش احمد که در چهل دختران شیراز است) در شطری از شطر آن ارض اعظم قرار گیرد و محل صلوه مصلّیان گردد چنانچه الان در مکه ظاهر است که حد اول آن این قدر نبود بلکه چهار ضعف زیاده مضاعف گشته بر آن انتهی. »

مرادش این است که محل ظهور سیدباب در شیراز مسجدی می شود و آن مسجد بزرگ می شود به اندازه ای که مقبره فرزندش احمد جزو آن مسجد خواهد شد و مردم در کنار آن مقبره نماز خواهند خواند همچنان که مسجدالحرام اول کوچک بوده و بعداً چهار برابر مضاعف شده همین طور مسجد شیراز هم بزرگ می شود تا به مقداری که مدفن احمد پسر سیدباب  جزء او خواهد شد و تا سنه حاضر بحمدالله نه آن جا مسجدالحرامی بنا شده تا چه رسد که بزرگ شود و نه کسی از بابیه در آن جا نماز می خواند و چنانچه مشهود کل خلق است فرقه بابیه رو به انقراض و انعدام گذارده         اند و مسلماً بعد از این هم در آن جا مسجدی به نام سیدباب به وجود نخواهد آمد و اگر به وجود آمدنی بود  در این مدت متمادیه با کثرت عدد بابیه به وجود آمده بود پس تا کنون این پیشگویی هم مانند سایر پیشگویی هایش دروغ درآمده است.

 

۳ـ در باب دوم از واحد پنجم در ص ۱۵۱ سطر ۱۳

امر می کند بابیه را که هجده مسجد جداً جدیداً به اسم حروف حی من یظهره الله بنا کنند که نشانه حروف حی سیدباب باشد و در آن مساجد هر چه می توانند چراغ روشن کنند که در آن اسراف نیست (لااسراف فی السراج ) سپس در سطر ۱۷ پیشگویی می نماید و می گوید:

«گویا دیده می شود که بعدد اسم مستغاث در آن مساجد لَنتَرهای[۱] مرتفع آویخته که مثل کوکب سماء مشرق است و در آن جا حاضر شده مؤمنین به خدا و آیات او نماز گذارده انتهی.»

مقصود سیدباب است که هجده مسجد به نام حروف حی من یظهره الله در شیراز ساخته خواهد شد و در آن مساجد چراغ های زیادی افروخته می شود حتی آن که به عدد مستغاث یعنی دو هزار و یک لنتر آویخته می شود که آن لنترها مانند ستاره های آسمان روشنی می دهند و مؤمنین بابیه می آیند و در آن مساجد نماز می خوانند و بحمدالله تاکنون حتی یک مسجد هم به نام آنها ساخته نشده و یک لنتر هم آویخته نشده بلکه لنتر هم ازبین رفته و متروک شده و به عقیده فرقه بهائیه من یظهره الله بابیان یعنی میرزا حسینعلی بهاء آمد و رفت و هیچگونه اثری از مساجد هجده گانه ونه از دو هزار ویک لنتر و نه از نمازگذاردن در آن مساجد به وجود نیامده و تمام این پیشگویی ها دروغ و مهمل و بلاحقیقت گردیده است و به مناسبت همین خیالات واهیه دستور داده است

در باب ۱۳ واحد ۶ بیان فارسی در ص ۲۱۹ و در صفحه ۲۶ بیان عربی که درهای خانه اورا زیاده از ۹۵ در ننمایند ودرهای خانه حروف حی او را زیاده از ۵ در ننمایند . و عبارت بیان عربی این است «ثم الثالث من بعد العشر فلاتجعلن بیت النقطه فوق خسمه و تسعین باباً و لا ابواب بیوت الحروف فوق خمسه ان یا عبادی فی ذلک کل العلم تستدلون» یعنی ( سیزدهم آن که درهای خانه نقطه را زیادتر از ۹۵ در ننمائید و درهای خانه حروف حی را بیش از ۵ در ننمائید ای بندگان من در این موضوع همه علم ها را بجویید و استدلال نمایید ) . واقعاً تمام علوم عالی را باید از این ۹۵ درایشان و پنج در حروف حی ایشان به دست آورد و تا حال خانه شیراز ایشان بیش از یک در پیدا نکرده و همان یک درهم زیادی است زیرا که کسی در آنجا رفت و آمد نمی کند و غالباً مسدود است و تا حال برای حروف حی من یظهره الله (یعنی به عقیده بهائیان بهاءالله ) خانه ساخته نشده تاچه رسد به یک در یا پنج در داشتنش  البته هم اینک هم کلا تخریب و تبدیل به مهدیه گشته است 

فتح حکومت روم  توسط بابیان  

۴ـ در تفسیر سوره یوسف در اواخر سوره ۹۵ می گوید: « یا اهل المشرق و المغرب اخرجوا من دیارکم لنصر الله بالحق فانّ فتح اله قدکان فی ام الکتاب قریبا » یعنی ( ای اهل شرق و غرب از شهرهای خود خارج شوید برای یاری خدا به درستی که فتح و نصرت خدا نزدیک است و در ام الکتاب یعنی لوح محفوظ این چنین مکتوب است ) و در سوره می گوید: « ان الله شاء ان یأخذوا الروم فی دوله الحق الی الحق بالحق شدیداً » ( خداوند خواسته است که بابی ها کشور روم (ایتالیا) را در دولت حق (یعنی حکومت بابیه) به حق و برای حق بگیرند و دولت ایتالیا را محکوم خودشان نمایند آه).

این پیشگویی هم که گرفتن کشور ایتالیا است مانند سایر خواب و خیال های کودکانه وقوع نیافت و مشت سیدباب  باز شد.

بلی ایشان خواب های دور و درازی مانند خیالات و اوهام چرسی ها زیاد می دیده بر اثر همین خواب ها بابیه را صاحب لشگر و کشور مستقل و ملوک و سلاطین می دیده و به پادشاهان بابی فرمان هایی صادر می کرده که مردم غیربابی را بکشید و برای خودتان خانه های نود و پنج دری و نود دری بسازید و تالار آینه بسازید و بر تاج سرتان نود و پنج دانه جواهر قیمتی بزنید و آن تاج را تقدیم من یظهره الله بکنید الی غیر ذلک از خیالات واهیه و مدارک این مهملات به شرح ذیل است:

پادشاه بابی غیر بابیان را باید قتل عام کند غیر از تجار غیر بابی که تاجر عمده هستند

 ـ در باب شانزدهم از واحد هفتم در ص ۳۱ بیان عربی و ص ۲۶۲ بیان فارسی  در سطر ۱۳ می گوید:

« فی ان الله قد فرض علی کل ملک یبعث فی دین البیان ان لایجعل احد علی ارضه ممن لم یدن بذلک الدین و کذلک فرض علی الناس کلهم اجمعون الا من یتجر تجاره کلّیه ینتفع الناس کحروف الانجیل »آه.

یعنی (خدا واجب کرده است بر هر پادشاهی که درکشور بابیه سلطنت می کند به این که یک نفر غیربابی را در مملکت خودش باقی نگذارد و این طور واجب است بر تمام بابی ها که در کشور خودشان غیربابی را باقی نگذارند مگر تجار غیر بابی را که تجارت کلی دارند و مردم از تجارت آنها بهره می برند مانند تجار نصاری.)

ـ

هر پادشاه بابی باید برای خدا یک خانه نود و پنج دری بنا کند ودر محاذی او یک خانه نود دری بسازد تا گل های این دوخانه شهادت دهند که مملکت مال خداست

 

در باب نهم از واحد هفتم در ص ۳۰ بیان عربی سطر ۱۱ و ص ۲۴۹ بیان فارسی  می گوید: « ثم التاسع من یبعت فی ذلک الدین من الملک یبنی بیتاً لله علی ابواب خمسه ثم تسعین ثم فی تلقائه علی ابواب تسعین لمن نظهره لیشهدن الطین من عنده علی ان الملک لله آه.»

یعنی ( هر پادشاه بابی باید برای خدا یک خانه نود و پنج دری بنا کند ودر محاذی او یک خانه نود دری بسازد تا گل های این دوخانه شهادت دهند که مملکت مال خداست )

ساختن کاخ آئینه پادشاه بیانی

ـ در باب سوم از واحد نهم در بیان فارسی  صفحه ۳۱۴ و در عربی صفحه ۴۱ در سطر ۸ عربی می گوید:

« ثم الثالث لله من کل ملک بیت مرأت لنفسه یکتب بین یدیه ما یدل علی ان لو تظهر آیه ربه و لم تنصرنه لینتفم الله عنه بکل ما یمکن من عنده و ان ینصرنه لیوصلن الله الیه کل خیر قل انک خلقت لذلک ولابد ان تمت فابق ذکرک الی یوم  القیامه بین العالمین »

یعنی (سوم این که بر هر پادشاه بابی واجب است که خانه آینه برای خودش بسازد و در بیان فارسی می گوید یک خانه مرتفع یعنی یک آپارتمان و کاخ آینه بسازد و در آن خانه آیاتی را بنویسد و به آنها نگاه کند و آن آیات دلالت کند بر این که اگر من یظهره الله ظاهر شود و او را یاری نکند خداوند او را به جمیع وسائل انتقام می کشد و اگر یاری کند خدا او را به جمیع خیرها می رساند بگو ای پادشاه تو برای همین (یعنی یاری من یظهره الله) آفریده شده ای و ناچار باید بمیری پس نام خودت را تا روز قیامت به پا دار)

 

تاج پادشاه ۹۵ عدد جواهر داشته باشد

ـ در باب یازدهم بیان عربی در صفحه ۵۸ می گوید آن چه خلاصه ترجمه اش به فارسی این است:

( که بر هر پادشاهی از پادشاهان بابیه واجب است که تاجی برای خودش درست کند که بر آن تاج ۹۵ عدد جواهر نفیسه بی مانندی که در دنیا نظیر نداشته باشد نصب کند و آن تاج پنج ترک باشد و زیاده از پنج گوشه نداشته باشد و در موقعی که من یظهره  الله ظاهر شد این تاج را به اوتقدیم کند و در مقابل او سجده کند )

انتخاب ۲۵ عالم توسط پادشاه برای ایمان به من یظهره الله

و در صفحه ۵۴ می گوید:

( بر هر پادشاه بابی واجب است که ۲۵ نفر ازعلمای برجسته کشور خودش را انتخاب کند که هنگام ظهورمن یظهره الله بروند نزد او و ایمان به او بیاورند انتهی.)

و از این ردیف دستورات خیالی که ناشی از تخیلات مجنونانه و کودکانه است فراوان دارد که انشاء الله تعالی در آینده مقداری را خواهید شنید.

 

کیفیت زیارت محل کتک خورد خودش ( باب ) 

۵ـ راجع به محل ضرب خودش پیشگویی کرده است و آن هم دروغ شده است وشرح قضیه به طور اجمال این است که درتبریز بعد از مذاکره علمای باب سیدباب  در مجلس ولیعهد ناصرالدین میرزا حضرات علماء تبریز تشخیص دادند که سیدباب  دیوانه است وحرف های او روی جنون وپریشانی دماغ است ولهذا حکم به قتل ننمودند و بلکه گفتند باید او را تأدیب و تعزیر نمود و مقداری کتک زد که ساکت شود و کسی که متقبّل این امر شد مرحوم شیخ الاسلام تبریز بود لهذا سیدباب  را بردند به خانه شیخ الاسلام و به پاهای سیدباب  ( به قول نبیل زرندی در فصل هجده تاریخش در صفحه ۳۲۴) یازده چوب زده شد که دیگر این حرف های کودکانه را نزند و تحریکات مفسدانه را ننماید و

سیدباب  در کتاب بیان عربی در باب دوازدهم هم از واحد هشتم در ص ۳۶ متذکراین موضوع شده و می گوید موقعی که کتک می خوردم بسیار غمناک شدم توغصه مخور ) سپس امر می کند بابیه را که هر کس تا شصت و شش فرسخ فاصله از محل ضرب (خانه شیخ الاسلام در تبریز ) ‌دارد و ۲۹ سال ازعمرش گذشته و استطاعت رفتن به محل ضرب را دارد در هر سال یک نوبت برود و ۱۹ روز در آن جا بماند و پنج رکعت نماز در محل ضرب بخواند و کسی که استطاعت رفتن ندارد در خانه خودش هر سالی ۱۹ روز مخلصا لله به سر برد و هر کس مسافتش بیشتر از ۶۶ فرسخ است معفوّ است به فضل ما )

 

اسماء خوراکی ها مانند حلیم تبدیل می شود به اسما الهی 

۶ـ در باب چهارم از واحد پنجم در ص ۱۵۴ در مقام حکم تسمیه به اسماء الله شرحی  می دهد که مردم باید اسم های خودشان را به نام های خدا مانند عزیز و جبار و یا اسم محمد وعلی و فاطمه وحسن و حسین و مهدی وهادی و امثالها بگذارند سپس می گوید:

« و کور ترقی نموده شیئا فشیئا تا ظهوری که کل شیء به اسماء‌الهی خوانده می شود که هیچ شیئی اطلاق نمی شود بر او اسمی الّا آن که مشابه است با یکی از اسماء حق جلّ وعزّ مثل حلیم که از مطعومات است ولی مشابه است به اسم الله عزّوجلّ و در این ظهور بیان از این نوع تصنّع بسیار خواهد شد….. کم کم خواهد شد تا آن که مملوّ گردد کل سماء وارض و ما بینهما ازاسم حق انتهی »

مقصودش این است که تجلیات الهیه دراکوار و ادوار در آینده زیاد می شود و کور به قدری ترقی می کند که اسم همه اشیاء اسماء‌الله خواهد شد چنانچه الان اسم حلیم را که از اسماء الله است بر روی طعام مخصوصی که از گندم حل شده و گوشت ساخته می شود نهاده اند همین طور برای سایر اشیاء از مطعوم و ملبوس و مسکن و انسان وحیوان ونبات وجماد وغیره اسم های خدا نهاده خواهد شد. حقیقتاً این خبر غیبی بسیار شریف شنیدنی و قابل دقت است ولکن متأسفانه تاکنون برای چیز دیگری از خوراکی ها و پوشاکی ها اسمی از اسماء خدا نهاده نشده و هنوز پنیر را منیر و انجیر را مجیر و خمیررا خبیر نگفته اند و نخواهند هم گفت!

 

 این بود شمه و نمونه ای از علوم غیبی و اخبارات لاریبی این جوهر وجود وساذج مقصود و بحر علم لدنی و انشاء الله تعالی در آینده از علوم جدیده و اطلاعات بدیعه ایشان هم آگاه خواهید شد.

 

۱ لنتر چراغ های نفتی گردسوزی بوده است که به وسیله آویزهایی آنها را از سقف اتاق مانند جار می آویختند و فعلاً متروک شده است.

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.