حمله بی سابقه بهائیان در رسانه های و فضای مجازی به فرهنگ محرم ۱۴۰۲

کینه از خیبر دارند

شاهد هجوم گسترده علیه اصلی ترین نماد ملی ایران که قومیت های مختلف را به هم پیوند می دهد و همه اقوام بر بزرگداشت آن تا پای جان اهتمام به بزرگداشت آن دارند از کرد و بلوچ آذری و عرب گرفته تا مذاهب و ادیان از کلیمی و مسیحی گرفته تا صائبی و زرتشتی نماد اتحاد ایرانیان و نیرو قوای روحانی در فرهنگ مقاومت مندمج در فرهنگ عاشورا است این فرهنگ تعلق به قومیت خاصی ندارد

ما سازمان دهنده و مدیریت هجوم علیه فرهنگ عاشورا و محرم را بیت العدل می دانیم اگر سایر گروها با تنوع عقاید متفاوت در جبهه تقابل با فرهنگ عاشورا قرار گرفته اند سامان دهنده این جبهه را عروسک گردان خیمه شب بازی بیت العدل بهائیان صهیئنیست عنود می دانیم

فیلم ایران اینترنشنال پیرامون هتاکی بر حسین بن علی ع

باید به اذناب بیت العدل یاد آور شویم

اولا :

شروع کرده اند که مراسم عزاداری عاشورا ساخته صفویه است و پیش از آن نبوده است اما تاریخ سخنی دیگر میگوید.
مثلا ابن اثیر در “جلد ۱۱ الکامل فی التاریخ” در مورد حوادث ۳۵۲ ق و اعلام رسمی عزاداری محرم توسط آل بویه می نویسد:
«در دهم ماه محرم سال جاری معزّالدوله به مردم دستور داد که دکانها و اماکن کسب را ببندند و تعطیل کنند و سوگواری نمایند و قباهای سیاه مخصوص عزا بپوشند و زنان نیز موی خود را پریشان و گونه ها را سیاه کنند و جامه ها را چاک بزنند و در شهر بگردند و بگریند و بر سر و رو و سینه بزنند و ندبه حسین بن علی رضی اللّه عنهما را بخوانند. مردم همه آن کار را کردند و سنیان انکار نکردند؛ زیرا یارای منع نداشتند که عده شیعیان فزون تر و سلطان هم همراه آنها بود»

عرفان ثابتی و مهدی خلجی در تلویزیون ایران اینترنشنال منکر مراسم عزاداری محرم در پیش از صفویه شده اند. اما جالب است بدانیم عزاداری محرم پیش از صفویه حتی در میان اهل سنت نیز رایج بوده است.
نصیر الدین ابورشید رازی قزوینی در کتاب “نقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض” تالیف سال ۵۶۹ ق در مورد عزاداری حنفیان و شافعیان در محرم میگوید:
“خواجه بومنصور ماشاده به اصفهان که در مذهب سنّت در عهد خود مقتدا بوده است هر سال این روز این تعزیت به آشوب و نوحه و غریو داشته اند و هر که رسیده باشد، دیده و دانسته باشد و انکار نکند. و آنگه بغداد که مدینه السلام و مقر دارالخلافه است، خواجه علی غزنوی حنیفی دانند که این تعزیت چگونه داشتی! تا به حدی که به روز عاشورا در لعنت سفیانیان مبالغتی می کرد… و تعزیت حسین هر موسم عاشورا به بغداد تازه باشد با نوحه و فریاد. و امّا به همدان اگر چه مشبه را غلبه باشد برای حضور رایت سلطان و لشکر ترکان، هر سال مجد الدین مذکّر همدانی درمراسم عاشورا این تعزیت به صفتی دارد که قُمیان را عجب آید، و جواجه امام نجم بُلمعالی بن ابی القایم بُزاری به نیسابور با آنکه حنفی مذهب بود این تعزیت به غایت کمال داشتی و دستار بگرفتی و نوحه کردی و خاک پاشیدی و فریاد از حد بیرون کردی، و به ری که از امّهات بلاد عالم است معلوم است که شیخ ابوالفتوح نصرآبادی و خواجه محمود حدادی حنفی و غیر ایشان در کاروانسرای کوشک و مساجد بزرگ، روز عاشورا چه کرده اند؟! از ذکر تعزیت و لعنت ظالمان، و درین روزگار آنچه هر سال خواجه امام شرف الائمه ابونصر الهسنجانی کند در هر عاشورا به حضور امرا و ترکان و خواجگان و حضور حنفیان معروف، و همه موافقت نمایند و یاری کنند، و این قصه خود به وجهی گوید که دگران خود ندانند و نیارند گفتن، و خواجه امام بومنصور حفده که در اصحاب شافعی معتبر و متقدّم است به وقت حضور او به ری دیدند که روز عاشورا این قصه بر چه طریق گفت و حسین را بر عثمان درجه و تفضّل نهاد، و معاویه را باغی خواند در جامع سرهنگ، و قاضی عمده ساویی حنفی که صاحب سخن و معروف است در جامع طغرل با حضور بیست هزار آدمی این قصه به نوعی گفته و این تعزیت به صفتی داشت از سر برهنه کردن و جامه دریدن که مانند آن نکرده بودند، و مصنّف کتاب اگر رازی است دیده باشد و شنوده، و خواجه تاج شعری حنفی نیسابوری روز عاشورا بعد از نماز در جامع عتیق دیدند که چه مبالغت کرد. در سنه خمس و خمسین و خمس مائه به اجازت قاضی با حضور کبرا و امرا.
پس اگر این بدعت بودی، چنان که خواجه مجبر انتقالی گفته است، چنان مفتی رخصت ندادی و چنین ائمه روا نداشتندی. و اگر خواجه انتقالی به مجلس حنفیان و شیعیان نرفته باشد، آخر به مجلسِ شهابِ مشّاط رفته باشد که او هر سال که ماه محرم درآید، ابتدا کند به مقتل عثمان و علی و روز عاشورا به مقتل حسین بن علی آورد تا سال پیرار به حضور خاتونانِ امیران و خاتونِ امیر اجل این قصه به وجهی گفت که بسی مردم جامه ها چاک کردند و خاک پاشیدند و عالم سر برهنه شد و زاریها کردند که حاضران می گفتند: «زیادت از آن بود که به زعفران جای کنند شیعت”

پس از این مصاحبه عباس امانت به صراحت مهدی خلجی را مفتضح می کند و مراسم عزاداری را به اوایل قرون اسلامی نشبت می دهد

 

ثانیا :

بهاء الله تقیه را حرام نکرده بود بلکه حود تا آخر عمر در تقیه بسر می برد چنانجه عبد البهاء تقیه را بر بهائیان واجب کرده بود و در سند زیر می گوید تقیه بر شما واجبت است :

ولکن عَلَیکُم بِالحِکمَهِ التامَه لِاَنَّ الناسَ فی سُباتٍ عظیمٍ و حِجابٍ غلیظ لا یَتَمَنّونَ التَقَرُبَ الی الله و التَشَبُثَ بالعُروَهِ الوثقیٰ اَلَّتی لا اِنفِصامَ لَها بَل یَتَحَرون وَسائِطَ شَتّی للنَجاحِ بِعقولِهِم الضعیفَهِ و لا یَعلَمونَ أنّ هٰذِه أسباب طَفیفُه لا تُسَمِن و لا تَغنی مِنَ الحقِ شَیئاً بِناءِ علی ذلِک عَلَیکُم بالتقیه و بَلِّع …… مکاتیب_جلد۳_۲۳۵

 

 

 

 

 

 

مورد دوم :

💠دستور مقابله بهائیان با نام امام حسین (ع) در قالب ترویج مد لباس و بی حجاب ؟!
بهائیت و ترویجِ بی‌حجابی؛ از دهه پنجاه تا کنون!

📃 سندی مهم از شنودهای ساواک از جلسه محفلی بهائیان سال ۱۳۵۰

🔺 اکنون از آمریکا و لندن صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس و بی‌حجابی را رونق دهیم که مسلمان نقاب از صورت خود بردارند…

🔺در ایران و کشورهای مسلمان دیگر هر چه بتوانید با پیروی از مد و تبلیغات ملّت اسلام را رنج دهید تا آن‌ها نگویند امام حسین فاتح دنیا بوده و علی غالب دنیا…

🔺این مسلمانان آخر بدست بهائیان از بین می‌روند…

 

 

مورد سوم :

بیت العدل به اعضای سازمانی خود دستور داده در سطح گسترده اعضای این سازمان مزدور نظام سلطه هر چه در توان دارند در جهت محو فرهنگ بومی تمام ممالک اقدام کنند امروز فرهنگ بومی ایران مراسم سنتی محرم فردا نوبت هندوستان و پس فردا آفریقاست
نوا انصاری فرزند ابو الفضل انصاری از اعضای رده اول و لنگر بیت العدل در ایران دست پرورده ابو الفضل انصاری فوت شده از اینکه مردم ایران حتی شعار دهندگان زن زندگی آزادی سیاه پوشیده اند دارد دق مرگ می شود

کینه بهاء الله عبد البها شوقی بیت العدل و انصاری علیه سیاهی های امام حسین را در این استوریها را شاهد باشیم

 

 

زمانی که علیمحد باب و حسینعلی نوری از فرهنگ

محرم و عاشورا برای کره گیری و نردبان کردن برای اهداف خود و فریب شیفتگان فرهنگ محرم سوء استفاده می کردند تمام این آموزها موجه بود اما الان این فرهنگ نا موجه شده است ؟

مورد پنجم :

بشری دستوری نژاد :

ذات ایران ستیز و اسلام ستیز بیت العدل کم کم عیان می شود .
هر که در دام بیت العدل گرفتار بیاید ،  باید کور شود تا جمالش ببیند و کر شود تا ندایش را بشنود .
بشری بیت العدل نژاد نوشته اگر عکس عبدالبهاء را روی باسنم تتو کنم هیچ بهائی او را نمی کشد .
معلوم است ! شما اگر مجسمه جمال مبارک را هم تا ته تو بکنی بیت العدل کاری به شما ندارد  !
بهائیان وقتی با شما مشکل پیدا می کنند که در اسرائیل تبلیغ کنید یا بیت العدل را زیر سوال ببرید !
از اوبلیسک حیفا چه خبر ؟

بشری دستوری نژاد و جسارت به امام حسین ع

✅✅✅✅✅✅

مورد ششم :

 

سامان خادم همسر بازیگر جایزه بگیر در جشنواره های جمهوری اسلامی موسوم به پریسا درافشان

تشکیلات بیت العدل در برابر فرهنگ عاشورا و امام حسین ع ظاهرا شمشیر را از رو بسته است و به اذناب خود و مزدوران سازمانش دستور داده علیه محرم افرادی مانند سامان خادم فعال باشند

سامان خادمی عزیز پاسخ ساده است .

۱.داعش فقط عقیده نیست ، سازمانی است نظامی سیاسی و ایدئولوژی محور مانند تشکیلات بهائی که سازمانی است سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، جاسوسی و البته ایدیولوژی محور که حتی سخنگوی آن یک سرهنگ صهیونیست آمریکایی است .

۲. بیت العدل به عقیده داعش ، القاعده ، بوکوحرام ، طالبان ، هندو های تندرو ، مسیحیان اوانجیلیکال ، صهیونیست های اسرائیل هیچ نقدی وارد نکرده است که هیچ ، هم دست آنان و در کنار آنان و هم صدا با آنان هم بوده است . مانند نئوکان های افراطی آمریکا که قاتل میلیون ها افغانستانی و عراقی هستند و بیت العدل همراه با آنان ملت ایران را تحریم کرد .

۳. پرونده دیوید کِلی بهائی و نقش بهائیت در جنگ عراق نشان می دهد و ثابت می کند که بیت العدلِ محبوب شما نقش مستقیم در جنگ عراق و لاجرم تبدیل زندان عراقی ابوغریب به زندان سازمان سیا داشت . ابوبکر بغدادی ، خلیفه داعش از زندان ابوغریب و از نزد برادران تروریست آمریکاییِ شما بیت العدلیان به وجود آمد !

۴. به یاد داشته باش که داعش یک بهائی را نکشته ، به یک سانتیمتر از خاک اسرائیل حمله نکرد و زخمی های داعش در بیمارستان های حیفا و عکا و تلاویو درمان شدند .

۵. شما جماعت بهائی که خودتحقیر و ضد وطن هستید ، لکن آن چند هزار شهید ایرانی که در مبارزه با داعش کشته شدند همگی در هیات و حسینیه و مسجد تربیت شدند وگرنه کلاس روحی و کلاس اخلاق بهائی و مشرق الذکار فقط اوا خواهر و جانم فدای بیت العدل تولید می کند .

۶. به یاد داشته باش داعش شیعه کش و انسان کش بود ، همانند بیت العدل که چند هزار بیمار پروانه ای ، بیمار سرطانی و …را ترور اقتصادی کرد .

۷ . ۱۴۰۰ سال است امثال شما با تفکر های افراطی از شیعیان می کشند . از خوارج و بنی امیه و بنی عباس تا عثمانی ها و تاتار ها و پرتغالی ها تا انگلیس و روسیه تا برادران وهابی و سلفی شما تا سَلف هم شهری شما علی محمد شیرازی تا قائد و رهبر شما بیت العدل تا تروریست های مجاهد خلق تا داعش که مولود گزارش دروغ بهائیت است . بکشید ما را !

۸. به یاد داشته باش آن میلیارد ها تومان پولی که بابت دویستمین سالگرد علی محمد شیرازی و مریدش یعنی بهاءاله خرج کردید برای سمپاتی کردن مردم بود نه گفتن این حقیقت که منطوق بیان ضرب اعناق شیعیان، سفک دماء شیعیان، حرق کتب شیعیان ، هدم بقاع شیعیان و قتل عام شیعیان بود . عدم احترام بیت العدل به داعش ، بی احترامی به بهاء اله است .در واقع شما نقدی به داعش نمی توانید وارد کنید !

شما عاشق داعشید . شما خود داعشید .

این هم نمونه ای از استوریهای دختر بازیگر ایشان در ماه رمضان کیمیا خادم

 

سند اول چنانجه ملاحظه می فرمایید اعتقاد بها الله خطاب به طاهره به بی حرمتی به محرم است اما معتقد است فعلا باید حرمت نگه داشت چون در ضعف هستیم  و در ادامه اسناد مربوط به ظاهر سازی در حرمت محرم و امام حسن ع می باشد که با توجه به اعتقاد به تقیه بهائیان و سند اول همه ظاهر سازی است

 

سند ۱ :

در سند زیر بهاء الله بر طاهره قره العین خرده می گیرد که  چرا رعایت فرهنگ محرم را نکردی و اول محرم در عتبات به مناسبت میلاد باب چشن گرفتی و سپس از تزویر خود می گوید که عزاداری می کرد و روزه می گرفت

«در لوح مبارکی نازل شده قوله تعالی: اول فتنه در عراق ظاهر، چه که در اول یوم عاشورا مقام حزن سرور ظاهر و مقام صمت صوت تصنیف مرتفع، باری این کلمات سبب اعلاء کلمه ی نفوس خبیثه شد.»

اشاره به عمل طاهره

مائده آسمانی. چاپ قدیم و جدید، ج ۸، ص ۱۸۶

چاپ قدیم و جدید، ج ۸، ص ۱۸۶

سند ۲ :

سخن بهاء الله در ایقان :

در متن زیر مزورانه بهاء الله برای خالوی باب که شیعه و احتمالا ارادتمند به امام حسین ع می باشد برای فریب و گمراه کردن وی به عظمت تربت امام حسین می پردازد و به شفا دادن خاک کربلا تاکید دارد توصیه می کنم عرفان ثابتی یهودی زاده بهایی که کینه خیبر را در درون خود حمل می کند در مورد این سخنان باب توضیح دهد و بگوید این مطالب ساخته صفویه است ای خاک بر دهانت باد :

ایقان ص ۸۴ – ۸۵

ملاحظه فرمائید غلبه ترشّحات دم آن

حضرت را که بر تراب ترشّح نموده و به شرافت و غلبه آن

دم، تراب چگونه غلبه و تصرّف در اجساد و ارواح ناس

فرموده.  چنانچه هر نفسی برای استشفاء به ذرهّ ای از آن

مرزوق شد شفا یافت و هر وجود که برای حفظ مال قدری از

آن تراب مقدّس را به یقین کامل و معرفت ثابته راسخه در

بیت نگاه داشت جمیع مالش محفوظ ماند.  و این مراتب

تأثیرات آن است در ظاهر و اگر تأثیرات باطنیّه را ذکر نمایم

البتّه خواهند گفت تراب را ربّ الارباب دانسته و از دین خدا

١٣٨بالمرّه خارج گشته.  و همچنین ملاحظه نما، با اینکه به نهایت

ذلّت آن حضرت شهید شد و احدی نبود که آن حضرت را در

ظاهر نصرت نماید و یا غسل دهد و کفن نماید مع ذلک حال

چگونه از اطراف و اکناف بلاد چقدر از مردم که شدّ رحال

می نمایند برای حضور در آن ارض که سر بر آن آستان بمالند.

١٣٩این است غلبه و قدرت الهی و شوکت و عظمت ربّانی.  و

همچه تصوّر ننمائی که این امور بعد از شهادت آن حضرت

ص ۸۵

واقع شده و چه ثمری برای آن حضرت مترتّب است زیرا که

آن حضرت همیشه حیّ است به حیات الهی و در رفرف امتناع

قرب و سدره ارتفاع وصل ساکن.  و این جواهر وجود در

مقام انفاق کلّ قائم اند، یعنی جان و مال و نفس و روح همه

را در راه دوست انفاق نموده و می نمایند و هیچ رتبه ای

نزدشان احبّ از این مقام نیست.

آدرس :

کتاب ایقان

نازله از قلم

حضرت بهاءالله

کتاب ایقان

نازله از قلم حضرت بهاءالله

لجنه ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی – آلمان

ناشر: مؤسّسه ملّی مطبوعات بهائی آلمان، هوفمایم، آلمان

چاپ اوّل (نشر جدید)

۱۵۵ بدیع، ۱۳۷۷ شمسی، ۱۹۹۸ میلادی

۳-۸۷۰۳۷-۹۶۴-۲  ISBN

سند ۳ :

سخنان باب در مورد تربت امام حسین ع :

اشاره به عظمت تربت امام حسین ع،تربت قبر پدرش علی ع،سپس تربت قبر پیامبر ص.( در حالی که در عالم تنها تربتی که عظمت دارد قبر امام حسین ع است نه بقیه ارض)  تفسیر سوره والعصر ۴۸_۱ چاپ خطی

سند ۴ :

تربت امام حسین ع شفاء هر دردی است و حرز امنی است برای هر ترسی. تفسیر سوره والعصر ص ۴۹ چاپ خطی

سند ۵ :

اعتقاد به اینکه منظور از تراب ابتدا تربت امام حسین ع سپس ارض کوفه،قبور سایر ائمه و در نهایت مدینه است. تفسیر سوره والعصر ۵۶_۱

سند ۶ :

در سند زیر تزویر عبد البهاء را شاهدیم که خود مراسم روضه خوانی بر پا می کرد و به روضه خوان صله می داد :

در مجلد دوم الکواکب الدریه (که در سنه ۱۳۴۲ هجری قمری با اجازه محفل روحانی مصر در ۳۴۷ صفحه در مصر طبع شده است ) در گزارش مسافرت عبدالبهاء در سنه ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ به مصر در صفحه ۲۰۰ چنین می نویسد: « مدیر جریده (الموید) درتحت عنوان ( المیرزا عباس افندی) نگاشت: وصل الی ثغر الاسکندریه حضره العالم المجتهد میرزا عباس افندی کبیر البهائیه فی عکا بل فی العالم اجمع الخ و در محرم ۱۳۲۹ ورود به اسکندریه فرموده در مجلس روضه خوانی تجار ایرانی موعود شدند و حضور یافته انعامی به روضه خوان عطا کرده از مظلومیت سید الشهدا بیاناتی فرمودند… پس در روز سه شنبه دوم جمادی الاولی (۱۳۲۹) به مصر قاهره تشریف فرما شده در زیتون ورود فرموده بعضی از علماء واشراف مصر به زیارت حضرتش رفتند و کلاً مسرور از حضور بیرون آمده زبان به تمجید گشودند من جمله شیخ محمد بخیت مفتی دیار مصر به زیارت آن  حضرت در هتل مزبور نائل شده آن  حضرت به اعاده زیارت درمنزل مفتی تشریف برده درهمان روز که جمعه بود نماز جمعه را درمقام سیده زینب ادا فرموده و بعد از آن  به بازدید شیخ محمد راشید که از کبار علماء و امام خدیوی است تشریف بردند ».

از این عبارات به خوبی پیدا می شود که عبدالبهاء در سال ۱۳۲۹ (یعنی ۲۰ سال بعد از فوت بهاءالله ) در مصر و اسکندریه خود را مسلمان نماز خوان قلمداد می کرده و به مجالس روضه خوانی شیعه می رفته و به روضه خوان انعام می داده و در عین حال با علمای سنت وجماعت دید و بازدید می کرده و به نماز جمعه آنها حاضر می شده و با آنها نماز جمعه می خوانده و خلاصه آنکه خود را یک مسلمان وسیع المشربی معرفی می کرده که با سنی سنی است و با شیعه شیعه است و ابداً سخنی از آیین جدید و نسخ اسلام درمیان نمی آورده ولهذا جریده المؤید او را به عنوان العالم المجتهد که از القاب علمای اسلام است تعبیر می نموده و به طوری ملاحظه کاری یا به عبارت دیگر نفاق و دورویی به خرج داده بود که علمای مسلمان از او دید و بازدید می نمودند و او را مسلمان می شمردند. و اگر اندکی رائحه دین جدید می نمودند و بابیت و بهائیت را به عنوان ناسخ اسلام می فهمیدند یقیـناً با او ملاقات و معـاشرت و مجالست نمی نمودنـد و بلکه او را تنجیس و تکفیر نموده و مهدور الدّم می دانستند. چنانچه علمای مسلمان مصر و سوریه و فلسطین و غیرها با شوقی افندی ابداً ملاقات دوستانه و معاشرت مسلمانانه نکرده و از او کناره گیری می کردند زیرا که افتراق دینی او آشکار شده بود و مقداری پرده از روی کار بهائیه و دورنگی آنها برداشته شده بود.

سند کتاب در کتابخانه رسمی بهائیان به لینک زیر رجوع کنید :

https://t.me/Bahainoorlibrary/2344

سند ۷ :

بیت العدل : اصل اعتقاد به :  فریب باید بمتضیات زمان باشد :

باب برای تزویر و فریب دیگران به جهت ارادتمند بودن شیعیان به امام حسین ع در جملات زیر مدعی است علت ویژگی سخنان وی خوردن هفت قطره خون که در حال چکیدن از سر امام حسین ؟  در رویا بود می باشد  لطفا بیت العدل پاسخ دهد این مطالب را معتقدند یا خیر فقط برای فریب مردم در آن زمان استفاده کرده اند و یا به عبارتی فریب و ورژن آن باید بمفتضیات زمان باشد ؟؟

آدرس :

صحیفه عدلیه باب ص ۱۴

سند ۸ :

بیت العدل باید توضیح دهد چرا اذناب و اعضای سازمان خود را برای محو فرهنگ عاشوراء سازماندهی می کند و افرادی مانند عرفان ثابتی اصل قصه را به صفویه نسبت می دهند در حالی که از بهاء الله  و باب برای امام حسین ع زیارتنامه نازل کردید اینها برای تزویر است ؟ آیا بیت العدل مزور است یا باب و بهاء الله  :

ایام تسعه – اشراق خاوری :

مطلب ششم

زیارتنامه مبارکه حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام در یوم شهادت حضرت ربّ اعلی

جلّ اسمه الاعلی در محضر مبارک تلاوت میشده و مخصوصاً حضرت ولیّ امر الله

بنفسه المهیمنه علی العالمین در یوم شهادت زیارتنامه حضرت سیّد الشّهدا را تلاوت

میفرمودند  و در دوره جمال قدم جلّ جلاله و دوره مرکز میثاق نیز چنین بوده

است در الواح مبارکه الهیّه راجع بمقام حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام بیانات

بسیار نازل گردیده و جمال قدم جلّ جلاله در اوقات اقامت در عراق عرب بزیارت

تربت مقدّسه سیّد الشّهداء و حرم کاظمین تشریف میبرده‌اند چنانچه این مطلب در

لوح جناب ورقاء از قلم مبارک جمال قدم جلّ جلاله نازل شده  قوله تعالی:

در ایّام توقّف در زوراء در اوّل ورود عراق علماء و معاریف آن ارض نزدیک نمیآمدند چه که

ص ٢٣٢

حرفهای بیمعنی از اعجام آن ارض اصغاء نموده بودند باری اوهاماتی سَبَبِ سَدّ

و مَنع شده بود که خرق و کسر آن بنظر بسیار مشکل مینمود ولکن مشی حقّ جلّ

جلاله بقسمی بود که در مدّت قلیله جمیعِ اعیان از علماء و امراء و سایرین

توجّه نمودند امر بمقامی رسید که ابناء ملوک هم در آن ارض کمال خلوص را اظهار

مینمودند در کاظمین علیهما السّلام  مخصوص زیارت تشریف میبردند بجامع هم گاهی

و در ایّام مصیبت سیّد الشّهداء روح ما سواه فداه بشأنی ظاهر که گویا آثار

آنمصیبت کبری در یوم اللّه مبعوث شده  انتهی

حضرت اعلی جلّ ذکره الاعلی نیز در اینمقام بیانات بسیار فرموده‌اند  از جمله

در تاریخ نبیل زرندی فصل سیزدهم مطلبی باین مضمون مسطور است …در ایّام محرّم

بعد از هر نماز سیّد حسین کاتب را احضار میفرمودند و باو امر میکردند که با

صدای بلند مقداری از کتاب مُحرق القلوب را که از تألیفات مرحوم حاج ‌ملّا مهدی

نراقی جدّ حاج میرزا کمال الّدین نراقی است در محضر مبارک تلاوت کند در این

کتاب شرح مصائب و داستان شهادت حضرت سیّد الشّهدا و امام حسین علیه السّلام

مندرج است وقتیکه سیّد حسین کتاب مزبور را

ص ٢٣٣

میخواند از استماع وقایع مؤلمه و مصائب کثیره امام حسین بحر احزان در قلب

حضرت باب موّاج میگشت در حین استماع مصائب اشک حضرت باب جاری بود مصائب

وارده بر سیّد الشّهدا را استماع میفرمودند و ضمناً از مصائب و آلامیکه بر

حسین موعود وارد خواهد شد بیاد میآوردند و چون بخاطر مبارک میگذشت که حسین

موعود مصائبی شدیدتر از حسین قبل تحمّل خواهد فرمود و هنگامیکه باسم مَنْ

یُظهره اللّه ظاهر شود رنج و مشقت بی‌پایان از دشمنان باو خواهد رسید اشک

حسرت از چشم مبارکش جاری میگشت و از تذکّر آن ایّام گریه و ناله حضرتش بلند

میشد حضرت باب در یکی از آثار مقدّسه خود که در سنه ستّین از قلم مبارک نازل شده

میفرماید: یکسال قبل از اظهار امر در رؤیا چنین مشاهده کردم که سر مطهّر

امام حسین علیه السّلام از درختی آویخته است قطرات خون از آن میچکید من نزدیک

آن درخت رفتم نهایت بهجت و سرور را داشتم که بچنین موهبتی فائز شدم دو دست

خودم را پیش بردم و در زیر حلقوم بریده مقدّس امام حسین که خون از آن میچکید

نگاه داشتم مقداری خون در دست من جمع شد آنهارا آشامیدم وقتیکه بیدار شدم خود

را در عالم دیگر مشاهده کردم روح الهی از تجلّی خویش جسم مرا

ص ٢٣۴

میگداخت و سراپای مرا انوار فیض خداوند فرو گرفته بود سروری الهی در خود

میدیدم اسرار وحی خداوندی با نهایت عظمت و جلال در مقابل چشم من مکشوف و پدیدار بود  انتهی

و در کتاب ایقان شریف نیز راجع بمقام حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام میفرمایند

قوله تعالی:  “مثلاً ملاحظه فرمائید غلبه ترشّحات دم آنحضرت را که بر تراب

ترشّح نموده و بشرافت و غلبه آن دم تراب چگونه غلبه و تصرّف در اجساد و ارواح

ناس فرموده چنانچه هر نفسی برای استشفاء بذرّه‌ای  از آن مرزوق شد شفا یافت و هر

وجود که برای حفظ مال قدری از آن تراب مقدّس را بیقین کامل و معرفت ثابته

راسخه در بیت نگاهداشت جمیع مالش محفوظ ماند و این مراتب تأثیرات آنست در ظاهر

و اگر تأثیرات باطنیّه را ذکر نمایم البتّه خواهند گفت تراب را ربّ الارباب

دانسته و از دین خدا بالمرّه خارج گشته  و همچنین ملاحظه نما با اینکه بنهایت

ذلّت آنحضرت شهید شد و احدی نبود که آنحضرت را در ظاهر نصرت نماید و یا غسل دهد

و کفن نماید مع ذلک حال چگونه از اطراف و اکناف بلاد چه قدر از مردم که شدّ رحال

مینمایند برای حضور در آن ارض که سر بر آن آستان بمالند این است غلبه و قدرت الهی و شوکت

ص ٢٣۵

و عظمت ربّانی” ( ایقان ١٠۶)

در این رساله از این جهت  زیارتنامه مبارکه که از قلم جمال قدم جلّ جلاله

در مصیبت سیّد الشّهداء علیه السّلام نازلشده مندرج گردید و صورت آن اینست:

“هُوَ الْمُعَزِّی الْمُسَلِّی النّاطِقُ الْعَلیمُ “

شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ وَ الَّذی اَتی اِنَّهُ هُوَ الْمَوْعُوُدُ فِی الْکُتُبِ وَ الصُّحُفِ وَ الْمَذْکُورِ فی اَفْئِدَهِ

الْمُقَرَّبیْنَ وَ الْمُخْلِصیْنَ  وَ بِه نادَتْ سِدْرَهُ الْبَیانِ فی مَلَکُوتِ الْعِرْفانِ  یا اَحْزابَ الْأَدْیانِ لَعَمْرُ الرَّحْمنِ

قَدْ اَتَتْ اَیّامُ الْأَحْزانِ بِما وَرَدَ عَلی مَشْرِقِ الْحُجَّهِ وَ مَطْلَعِ الْبُرْهانِ ما ناحَ بِه اَهْلُ خِباء الْمَجْدِ فِی

الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلی  وَ صاحَ بِه اَهْلُ سُرادِقِ الْفَضْلِ فِی الْجَنَّهِ الْعُلْیا شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ و الَّذی

ظَهَرَ اِنَّهُ هُوَ الْکَنْزُ الْمَخْزُونُ وَ السِّرُّ الْمَکْنُونُ الَّذی بِه اَظْهَرَ اللّهُ اَسْرارَ ما کانَ وَ ما یَکُونُ  هذا یَوْمٌ

فیهِ انْتَهَتْ ایَهُ الْقَبْلِ بِیَوْمٍ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ الْمَرْفُوعِ

ص ٢٣۶

وَ فیهِ نُکِسَتْ رَاْیاتُ الْاَوْهامِ وَ الظُّنُونِ وَ بَرَزَ حُکْمُ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَ هذا یَوْمٌ فیهِ ظَهَرَ

النَّبَاءُ الْعَظیمُ الَّذی بَشَّرَ بِهِ اللّهُ وَ النَّبِیُّونَ وَ الْمُرْسَلُوْنَ وَ فیهِ سَرُعَ الْمُقَرَّبُونَ اِلَی الرَّحیْقِ

الْمَخْتُومِ وَ شَرِبُوا مِنْهُ بِاسْمِ اللّهِ الْمُقْتَدِرِ الْمُهَیْمِنِ الْقَیُّوم وَ فیهِ ارْتَفَعَ نَحیْبُ الْبُکاء مِنْ کُلِّ الْجَهاتِ وَ

نَطَقَ لِسانُ الْبَیانِ الْحُزْنُ لِأَوْلِیاءِ اللّهِ وَ اَصْفِیائِه وَ الْبَلاءُ لِأَحِبّاءِ اللّهِ وَ اُمَنائِه وَ الْهَمُّ وَ الْغَمُّ

لِمَظاهِرِ اَمْرِ اللّهِ مالِکِ ما کانَ وَ ما یَکُونُ یا اَهْلَ مَدائِنِ الْأَسْمآء وَ طَلَعاتِ الْغُرَفاتِ فِی الْجَنَّهِ الْعُلْیا

وَ اَصْحابَ الْوَفاءِ فی مَلَکُوتِ الْبَقآء بَدِّلُوا اَثْوابَکُمُ الْبَیْضاءَ وَ الْحَمْراءَ بِالسَّوْداء بِما اَتَتِ الْمُصیْبَهُ

الْکُبْری وَ الرَّزیَّهُ الْعُظْمیَ الَّتی بِها ناحَ الرَّسُولُ وَ ذابَ کَبِدُ الْبَتُولِ وَ ارْتَفَعَ حَنِیْنُ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلی وَ نَحیبُ

الْبُکاء مِنْ اَهْلِ سُرادِقِ الْأَبْهی وَ اَصْحابِ السَّفینَهِ الْحَمْراءِ الْمُسْتَقِرّینَ عَلی سُرُرِ الْمُحَبَّهِ وَ الْوَفاء

اهٍ اهٍ مِنْ ظُلْمٍ بِهِ اشْتَعَلَتْ حَقائِقُ الْوُجُودِ وَ وَرَدَ عَلی مالِکِ الْغَیْبِ وَ الشُّهُودِ مِنَ الَّذینَ نَقَضُوا

ص ٢٣٧

میثاقَ اللّهِ وَ عَهْدَهُ وَ اَنْکَرُوا حُجَّتَهُ وَ جَحَدُوا نِعْمَتَهُ وَ جادَلُوا بِایاتِه فَاهٍ اهٍ اَرْواحُ الْمَلأِ الْأَعْلی

لِمُصیبَتِکَ الْفِداءُ یَا ابْنَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهی وَ السِّرِّ الْمُسْتَسِرِّ فِی الْکَلِمَهِ الْعُلْیا یا لَیْتَ ما ظَهَرَ حُکْمُ

الْمَبْدَءِ وَ الْمَأبِ وَ ما رَأَتِ الْعُیُونُ جَسَدَکَ مَطْروُحاً عَلَی التُّرابِ بِمُصیبَتِکَ مُنِعَ بَحْرُ الْبَیانِ مِنْ اَمْواجِ

الْحِکْمَهِ وَ الْعِرْفانِ وَ انْقَطَعَتْ نَسائِمُ السُّبْحانِ بِحُزْنِکَ مُحِیَتِ الْأثارُ وَ سَقَطَتِ الْأَثْمارُ وَ صَعَدَتْ زَفَراتُ

الْأَبْرارِ وَ نَزَلَتْ عَبَراتُ الْأَخْیارِ فَاهٍ اهٍ یا سَیِّدَ الشُّهَدآءِ وَ سُلْطانَهُمْ  وَ اهٍ اهٍ یا فَخْرَ الشُّهَدآءِ وَ

مَحْبُوبَهُمْ اَشْهَدُ بِکَ اَشْرَقَ نَیِّرُ الْأِنْقِطاعِ مِنْ اُفُقِ سَمآءِ الْأِبْداعِ وَ تَزَیَّنَتْ هَیاکِلُ الْمُقَرَّبینَ بِطِرازِ

التَّقْوی وَ سَطَعَ نُورُ الْعِرْفانِ فی ناسُوتِ الْأِنْشآءِ لَوْلاکَ ما ظَهَرَ حُکْمُ الْکافِ وَ النُّونِ وَ ما فُتِحَ خَتْمُ

الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ وَ لَوْلاکَ ما غَرَّدَتْ حَمامَهُ الْبُرْهانِ عَلی غُصْنِ الْبَیانِ وَ ما نَطَقَ لِسانُ الْعَظَمَهِ بَیْنَ مَلَأِ

الْأَدْیانِ بِحُزْنِکَ ظَهَرَ الْفَصْلُ

ص ٢٣٨

وَ الْفِراقُ بَیْنَ الْهاءِ وَ الْواوِ  وَ ارْتَفَع ضَجیْجُ الْمُوَحِّدینَ فِی الْبِلادِ بِمُصیبَتِکَ مُنِعَ الْقَلَمُ الْأَعْلی

عَنْ صَریرِه وَ بَحْرُ الْعَطآءِ عَنْ اَمْواجِه وَ نَسائِمُ الْفَضْلِ مِنْ هَزیزِها  وَ اَنْهارُ الْفِرْدَوْسِ مِنْ خَریرِها وَ شَمْسُ

الْعَدْلِ مِنْ اِشْراقِها اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ ایَهَ الرَّحْمنِ فِی الْأِمْکانِ وَ ظُهُورَ الْحُجَّهِ وَ الْبُرْهانِ بَیْنَ الْأَدْیانِ بِکَ

اَنْجَزَ اللّهُ وَعْدَهُ وَ اَظْهَرَ سُلْطانَهُ  وَ بِکَ ظَهَرَ سِرُّ الْعِرْفانِ فِی الْبُلْدانِ  وَ اَشْرَقَ نَیِّرُ الْأیقانِ مِنْ اُفُقِ

سَمآءِ الْبُرْهانِ وَ بِکَ ظَهَرَتْ قُدْرَهُ اللّهِ وَ اَمْرُهُ وَ اَسْرارُ اللّهِ وَ حُکْمُهُ لَوْلاکَ ما ظَهَرَ الْکَنْزُ الْمَخْزُونُ

وَ اَمْرُهُ الْمُحْکَمُ الْمَحْتُومُ وَ لَوْلاکَ مَا ارْتَفَعَ النِّداءُ مِنَ الْأُفُقِ الْأَعْلی  وَ ما ظَهَرَتْ لَألِی الْحِکْمَهِ وَ الْبَیانِ

مِنْ خَزائِنِ قَلَمِ الْأَبْهی  بِمُصیبَتِکَ تَبَدَّلَ فَرَحُ الْجَنَّهِ الْعُلْیا وَ ارْتَفَعَ صَریخُ اَهْلِ مَلَکُوتِ الْأَسْمآءِ اَنْتَ

الَّذی بِاِقْبالِکَ اَقْبَلَتِ الْوُجُوهُ اِلی مالِکِ الْوُجُودِ وَ نَطَقَتِ السِّدْرَهُ الْمُلْکُ لِلّهِ مالِکِ الْغَیْبِ وَ الشُّهُودِ قَدْ

کانَتِ الْأَشْیاءُ کُلُّها شَیْئاً واحِداً فِی الظّاهِرِ وَ الْباطِنِ

ص ٢٣٩

فَلَمّا سَمِعَتْ مَصائِبَکَ تَفَرَّقَتْ وَ تَشَتَّتَتْ وَ صارَتْ عَلی ظُهُوراتٍ مُخْتَلِفَهٍ وَ اَلْوانٍ مُتَغایِرَهٍ کُلُّ الْوُجُودِ لِوُجُودِکَ

الْفِدآءُ یا مَشْرِقَ وَحْیِ اللّهِ وَ مَطْلَعَ الْأیَهِ الْکُبْری وَ کُلُّ النُّفُوسِ لِمُصیْبَتِکَ الْفِداءُ یا مَظْهَرَ الْغَیْبِ فی

ناسُوتِ الْأِنْشآءِ اَشْهَدُ بِکَ ثَبَتَ حُکْمُ الْأِنْفاقِ فِی الأفاقِ وَ ذابَتْ اَکْبادُ الْعُشّاقِ فِی الْفِراقِ  اَشْهَدُ اَنَّ

النُّورَ ناحَ لِمُصیباتِکَ وَ الطُّورَ صاحَ بِما وَرَدَ عَلَیْکَ مِنْ اَعْدائِکَ لَوْلاکَ ما تَجَلّیَ الرَّحْمنُ لِابْنِ عِمْرانَ فی طُورِ

الْعِرْفانِ اُنادیکَ وَ اذْکُرُکَ یا مَطْلَعَ الْأِنْقِطاعِ فِی الْأِبْداعِ وَ یا سِرَّ الظُّهُورِ فی جَبَرُوتِ الْأِخْتِراعِ بِکَ

فُتِحَ بابُ الْکَرَمِ عَلَی الْعالَمِ وَ اَشْرَقَ نُورُ الْقِدَمِ بَیْنَ الْأُمَمِ اَشْهَدُ بِارْتِفاعِ یَدِ رَجائِکَ ارْتَفَعَتْ اَیادِی

الْمُمْکِناتِ اِلَی اللّهِ مُنْزِلِ الْأیاتِ وَ بِاِقْبالِکَ اِلَی الْأُفُقُ الْأَبْهی اَقْبَلَتِ الْکائِناتُ اِلَی اللّهِ مُظْهِرِ

الْبَیِّناتِ اَنْتَ النُّقْطَهُ الَّتی بِها فُصِّلَ عِلْمُ ما کانَ وَ ما یَکُونُ وَ الْمَعْدِنُ الَّذی مِنْهُ ظَهَرَتْ جَواهِرُ الْعُلُومِ

ص ٢۴٠

وَ الْفُنُونِ  بِمُصیبَتِکَ تَوَقَّفَ قَلَمُ التَّقْدیرِ وَ ذَرَفَتْ دُمُوعُ اَهْلِ التَّجْریدِ فَاهٍ اهٍ بِحُزْنِکَ تَزَعْزَعَتْ اَرْکانُ

الْعالَمِ وَ کادَ اَنْ یَرْجِعَ حُکْمُ الْوُجُودِ اِلَی الْعَدَمِ اَنْتَ الَّذی بِاَمْرِکَ ماجَ کُلُّ بَحْرٍ وَ هاجَ کُلُّ عَرْفٍ وَ ظَهَرَ کُلُّ

اَمْرٍ حَکیمٍ  بِکَ ثَبَتَ حُکْمُ الْکِتابِ بَیْنَ الْأَحْزابِ وَ جَرَی فُراتُ الرَّحْمَهِ فِی الْمَأبِ قَدْ اَقْبَلْتُ اِلَیْکَ یا سِرَّ

التَّوْراهِ وَ الْأِنْجیلِ وَ مَطلَعَ ایاتِ اللّهِ الْعَزیزِ الْجَمیلِ بِکَ بُنیَتْ مَدینَهُ الْأِنْقِطاعِ وَ نُصِبَتْ رایَهُ

التَّقْوی عَلی اَعْلَی الْبِقاعِ لَوْلاکَ انْقَطَعَ عَرْفُ الْعِرْفانِ عَنِ الْأِمْکانِ وَ رائِحَهُ الرَّحْمنِ عَنِ الْبُلْدانِ بِقُدْرَتِکَ

ظَهَرَتْ قُدْرَهُ اللّهِ وَ سُلْطانُهُ وَ عِزُّهُ وَ اقْتِدارُهُ وَ بِکَ ماجَ بَحْرُ الْجُودِ وَ اسْتَوی سُلْطانُ الظُّهُورِ عَلی عَرْشِ الْوُجُودِ

اَشْهَدُ بِکَ کُشِفَتْ سُبُحاتُ الْجَلالِ  وَ ارْتَعَدَتْ فَرائِصُ اَهْلِ الضَّلالِ وَ مُحِیَتْ اثارُ الظُّنُونِ وَ سَقَطَتْ اَثْمارُ سِدْرَهِ

الْأَوْهامِ بِدَمِکَ الْأَطْهَرِ تَزَیَّنَتْ مَدائِنُ الْعُشّاقِ وَ اَخَذَتِ الظُّلْمَهُ نُورَ الْأفاقِ

ص ٢۴١

وَ بِکَ سَرُعَ العُشّاقُ اِلی مَقَرِّ الْفِداءِ وَ اَصْحابُ الْأِشْتِیاقِ اِلی مَطْلَعِ نُورِ اللِّقاء یا سِرَّ الْوُجُودِ وَ

مالِکَ الْغَیْبِ وَ الشُّهُودِ لَمْ اَدْرِ اَیَّهَ مُصیباتِکَ اَذْکُرُها فِی الْعالَمِ وَ اَیَّهَ رَزایاکَ اَبُثُّها بَیْنَ الْأُمَمِ اَنْتَ

مَهْبِطُ عِلْمِ اللّهِ وَ مَشْرِقُ ایاتِهِ الْکُبْری وَ مَطْلَعُ اَذْکارِه بَیْنَ الْوَری وَ مَصْدَرُ اَوامِرِه فی ناسُوتِ الْأِنْشآء

یا قَلَمَ الْأَعْلی قُل اَوَّلُ نُورٍ سَطَعَ وَ لاحَ وَ اَوَّلُ عَرْفٍ تَضَوَّعَ وَ فاحَ عَلَیْکَ یا حَفیفَ سِدْرَهِ الْبَیانِ وَ شَجَرَ

الْأِیْقانِ فی فِرْدَوْسِ الْعِرْفانِ بِکَ اَشْرَقَتْ شَمْسُ الظُّهُورِ وَ نَطَقَ مُکَلِّمُ الطُّورِ وَ ظَهَرَ حُکْمُ الْعَفْوِ وَ الْعَطآء بَیْنَ

مَلَأِ الْأِنْشاء اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ صِراطَ اللّهِ وَ میزانَهُ وَ مَشْرِقَ ایاتِه وَ مَطْلَعَ اِقْتِدارِه وَ مَصْدَرَ اَوامِرِهِ

الْمُحْکَمَهِ وَ اَحْکامِهِ النّافِذَهِ اَنْتَ مَدینَهُ الْعِشْقِ وَ الْعُشّاقُ جُنُودُها وَ سَفینَهُ اللّهِ وَ الْمُخْلِصُونَ مَلّاحُها وَ

رُکّابُها بِبَیانِکَ ماجَ بَحْرُ الْعِرْفانِ یا رُوحَ الْعِرْفانِ وَ اَشْرَقَ نَیِّرُ الْأیْقانِ مِنْ اُفُقِ سَمآء الْبُرْهانِ بِنِدائِکَ فی

مَیْدانِ الْحَرْبِ وَ الْجِدالِ ارْتَفَعَ

ص ٢۴٢

حَنینُ مَشارِقِ الْجَمالِ فی فِرْدَوْسِ اللّهِ الْغَنِیِّ الْمُتَعالِ بِظُهُورِکَ نُصِبَتْ رایَهُ الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ مُحِیَتْ اثارُ

الْبَغْیِ وَ الْفَحْشاءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ کَنْزَ لَألی  عِلْمِ اللّهِ وَ خَزینَهَ جَواهِرِ بَیانِه وَ حِکْمَتِه بِمُصیبَتِکَ تَرَکَتِ

النُّقْطَهُ مَقَرَّهَا  الْأَعْلی وَ اتَّخَذَتْ لِنَفْسِها مَقاماً تَحْتَ الْباءِ اَنْتَ اللَّوْحُ الْأَعْظَمُ الَّذی فیهِ رُقِمَ اَسْرارُ ما

کانَ وَ ما یَکُونُ وَ عُلُومُ الْأَوَّلینَ وَ الْأخِرینَ وَ اَنْتَ الْقَلَمُ الْأَعْلیَ الَّذی بِحَرَکَتِه تَحَرَّکَتِ الْأَرْضُ وَ

السَّمآءُ وَ تَوَجَّهَتِ الْأَشْیاءُ اِلی  اَنْوارِ وَجْهِ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ وَ الثَّری  اهٍ اهٍ بِمُصیبَتِکَ ارْتَفَعَ نَحیْبُ

الْبُکاءِ مِنَ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلی وَ اتَّخَذَتِ الْحُورِیّاتُ لِأَنْفُسِهِنَّ مَقاماً عَلَی التُّرابِ فِی الْجَنَّهِ الْعُلْیا طُوبی

لِعَبْدٍ ناحَ لِمُصیباتِکَ وَ طُوبی لِاَمَهٍ صاحَتْ فی بَلایاکَ وَ طُوبی لِعَیْنٍ جَرَتْ مِنْهَا الدُّمُوعُ وَ طُوبی لِأَرْضٍ تَشَرَّفَتْ

بِجَسَدِکَ الشَّریفِ وَ لِمَقامٍ فازَ بِاِسْتِقْرارِ جِسْمِکَ اللَّطیفِ سُبْحانَکَ اللّهُمَّ یا اِلهَ الظُّهُورِ وَ الْمُجَلّی عَلی غُصْنِ

الطُّورِ اَسْئَلُکَ بِهذَا النُّورِ الَّذی

ص ٢۴٣

سَطَعَ مِنْ اُفُقِ سَمآءِ الْأِنْقِطاعِ وَ بِه ثَبَتَ حُکْمُ التَّوَکُّلِ وَ التَّفْویضِ فِی الْأِبْداعِ وَ بِالْأَجْسادِ الَّتی قُطِعَتْ

فی سَبیلِکَ وَ بِالْأَکْبادِ الَّتی ذابَتْ فی حُبِّکَ وَ بِالدِّماءِ الَّتی سُفِکَتْ فی اَرْضِ التَّسْلیمِ اَمامَ وَجْهِکَ اَنْ

تَغْفِرَ لِلَّذینَ اَقْبَلُوا اِلی هذَا الْمَقامِ الْأَعْلی وَ الذِّرْوَهِ الْعُلْیا وَ قَدِّرْ لَهُمْ مِنْ قَلَمِکَ الْأَعْلی ما لا یَنْقَطِعُ بِه عَرْفُ

اِقْبالِهِمْ وَ خُلُوصِهِمْ عَنْ مَدائِنِ ذِکْرِکَ وَ ثَنائِکَ اَیْ رَبِّ تَراهُمْ مُنْجَذِبینَ مِنْ نَفَحاتِ وَحْیِکَ وَ مُنْقَطِعینَ عَنْ

دُونِکَ فی اَیّامِکَ اَسْئَلُکَ اَنْ تَسْقِیَهُمْ مِنْ یَدِ عَطائِکَ کَوثَرَ بَقائکَ ثُمَّ اکْتُبْ لَهُمْ مِنْ یَراعَهِ فَضْلِکَ اَجْرَ لِقائِکَ

اَسْئَلُکَ یا اِلهَ الْأَسْمآءِ بِاَمْرِکَ الَّذی بَه سَخَّرْتَ الْمُلْکَ وَ الْمَلَکُوتَ  وَ بِنِدائِکَ الَّذی انْجَذَبَ مِنْهُ اَهْلُ

الْجَبَرُوتِ اَنْ تُؤَیِّدَنا عَلی ما تُحِبُّ وَ تَرْضی وَ عَلی ما تَرْتَفِعُ بِه مَقاماتُنا  فی ساحَهِ عِزِّکَ وَ بِساطِ قُرْبِکَ اَیْ

رَبِّ نَحْنُ عِبادُکَ اَقْبَلْنا اِلی تَجَلِّیاتِ اَنْوارِ نَیِّرِ ظُهُورِکَ الَّذی  اَشْرَقَ مِنْ اُفُقِ سَمآءِ جُودِکَ اَسْئَلُکَ

بِأَمْواجِ بَحْرِ بَیانِکَ اَمامَ وُجُوهِ خَلْقِکَ

ص ٢۴۴

اَنْ تُؤَیِّدَنا عَلی اَعْمالٍ اَمَرْتَنا بِها فی کِتابِکَ الْمُبینِ اِنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ وَ مَقْصُودُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ

الْأَرَضیْنَ ثُمَّ اَسْئَلُکَ یا اِلهَنا وَ سَیِّدَنا بِقُدْرَتِکَ الَّتی اَحاطَتْ عَلَی الْکائِناتِ وَ بِاِقْتِدارِکَ الَّذی اَحاطَ

الْمَوْجُوداتِ اَنْ تُنَوِّرَ عَرْشَ الظُّلْمِ بِاَنْوارِ نَیِّرِ عَدْلِکَ وَ تُبَدِّلَ اَریْکَهَ الْأِعْتِسافِ بِکُرْسِیِ الْأِنْصافِ

بِقُدْرَتِکَ وَ سُلْطانِکَ اِنَّکَ اَنْتَ الْمُقْتَدِرُ عَلی ما تَشآءُ لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ الْمُقْتَدِرُ الْقَدیرُ

سند ۹

متن زیر هم مثنوی بهاء الله و رضه خوانی وی برای امام حسین ع می باشد بیت العدل باید پاسخ دهد آیا این سخنان تزویر بها الله است یا بیت العدل مزور است :

سند ۱۰

جناب بیت العدل و عرفان ثابتی باید پاسخ دهند چگونه است برای اهداف سازمانی خود افرادی که مزورانه تحت ظل معاونت اطلاعات و عملیات دار التبلیغ در راستای اشغار سرزمین مشکلی پیش می آید گفته کل ار ض کربلا و کل یوم عاشورا را علم و کتل می کنند این فرهنگ از آن صفویه نمی باشد اما هنگامیکه به دیگران می رسد آسمان می تپد و فرهنگ محرم می شود از مخترعات صفویه ؟؟ ننگ بر مزوران

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.