بهاییت‌؛ تشکیلاتی امنیتی – سیاسی

 

قبل از شروع مطلب توجه خوانندگان را به ۲ نکته جلب می‌کنم‌:

۱. هدف از این مقاله بررسی فعالیت‌های سیاسی آشکار رهبران بهاییت است‌. بدیهی است در مورد فعالیت‌های پنهان رهبران یا فعالیت سیاسی آشکار پیروان سخنی به میان نخواهد آمد !

۲.این مقاله به فعالیت‌های سیاسی رهبران بهاییت می‌پردازد و فعالیت‌های قبل از آن که در کسوت بابی صورت می‌گرفت مورد بحث در این مقاله نیست.

تشکیلات بهایی همیشه و بخصوص از نیمه دوم قرن بیستم و علی‌رغم سر دادن شعار عدم مداخله در سیاست‌‌ ( که این تاکید بیش از حد برای عدم ورود در سیاست ، خود نشان از سیاسی کاری و سیاسی بودن دارد) همواره مشغول بستر سازی برای ورود به قدرت و کسب قدرت سیاسی بوده‌ است.

سوابق تاریخی رهبران بهایی نشان‌دهنده این مطلب است که در شرایطی که دست بالا را در جامعه و قدرت ندارند پیروان را به خاطر در امان ماندن از حکومت‌ها از مداخله در سیاست نهی می‌کنند ولی با یافتن کوچکترین منفذ بی‌پروا سعی در کسب قدرت سیاسی می‌کنند .

یکی از مصادیق این موضوع پیوند با جاسوسان و ماموران بریتانیا نظیر مانکجی هاتَریا و اردشیر ریپورتر به منظور تغییر دین زردشتیان ایران برای استفاده تبلیغاتی و جبران نگرویدن مسلمانان در راستای نفوذ در جامعه ایرانی برای کسب قدرت سیاسی است.

مانکجی هاتریا کیست ؟

جامعه پارسیان که از زردشتیان ایرانی مهاجر به هند تشکیل می‌شد بعد از مستعمره شدن هند بوسیله بریتانیا مورد توجه حکومت انگلستان قرار گرفتند و در «انجمن بهبودی حال زرتشتیان ایران» شکل گرفت و مانکجی لیمجی هاتریا، نخستین نماینده آن در ایران شد و در سال ۱۲۳۲ ه.ش مطابق با ۱۸۵۴.م و ۱۲۷۰ه.ق وارد بوشهر شد.

مانکجی به گواه خود زردشتیان تبعه دولت انگلستان بود و با توجه به استعمار هند توسط بریتانیا‌ ، کشور ایران پایگاه مهمی برای حفظ این مستعمره جدید محسوب می‌شد لذا مانکجی در پوشش کمک به زردشتیان ایران و ارتقا وضع اجتماعی آنان وارد ایران شد اما تلاش‌های وی بیشتر از آنکه در راستای خدمت به زردشتیان ایران باشد در جهت ترویج و گسترش بهاییت در میان آنان بود.

رابطه مانکجی و بهاالله :

«از آغاز ظهور دیانت بهائی در سیاه چال طهران یعنی دخمۀ تنگ و تاریکی که شارع مقدّسش در سال ١٨۵٢ میلادی در آن مسجون بود، امر حضرت بهاءاللّه همواره در دوایری دائم الاتّساع و فراسوی محیط اجتماعی و دینی زادگاهش با سرعت در حال گسترش بوده است. از جمله اوّلین نفوسی که از جوامع غیر مسلمان جذب تعالیم بهائی شدند و مقدّمات ورود خیل مردمانی از همۀ ادیان و نژادها را به ظلّ جهان‌شمولش فراهم نمودند زردشتیان در ایران و هندوستان بودند. حضرت بهاءاللّه چندین لوح خطاب به این گروه نازل فرمودند.

لوح حضرت بهاءاللّه خطاب به مانکچی صاحب یکی از مهم‌ترین الواح این مجموعه است. مانکچی لیمجی هاتاریا (۱۸۹۰–۱۸۱۳) که به مانکچی (مانکجی) صاحب نیز معروف است در یک خانوادۀ زردشتی در کشور هندوستان متولّد شد. وی که سیاست‌مداری توانا و پیروِ وفادار دین اجدادیش بود، در سال ١٨۵۴ به عنوان نمایندۀ پارسیان هند برای کمک به هم‌مسلکان‌شان در ایران که تحت سیاست‌گذاری‌های سرکوب‌گرانۀ پادشاهان قاجار در رنج بسر می‌بردند منصوب گردید. مدّتی بعد، او در بغداد به حضور حضرت بهاءاللّه مشرّف شد. گرچه او تا پایان عمر وفاداری خود را به آیین زردشت حفظ نمود ولی مجذوب تعالیم دین جدید گشت و تحت تأثیر جان‌فشانی‌های شهدای اوّلیّۀ آن، در تمام عمر ستایش‌گر آیین بهائی بود. مانکچی سال‌ها پس از آن ملاقات، یک سلسله سؤالات به حضور حضرت بهاءاللّه تقدیم داشت که به نزول دو لوح بسیار مهم از قلم اعلی منتهی گشت و اوّلین لوح در سال ١٨٧٨ برای وی ارسال گردید.

شهرت لوح اوّل که به لوح مانکچی صاحب معروف است به خاطر بیانات مهیمن و مشهوری است که جهان‌شمولی رسالت ملکوتی حضرت بهاءاللّه را بطور خلاصه نشان می‌دهد. این لوح که بنا به تقاضای صریح مانکچی صاحب به زبان فارسی سره نازل گردیده، به پرسش‌هایی که وی مطرح نموده بود پاسخ می‌دهد و برخی از عقاید اساسی آیین حضرت بهاءاللّه را اعلام می‌دارد: ”امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید.“ ”از تاریکی بیگانگی بروشنی خورشید یگانگی روی نمائید.“ ”همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.“ ” آنچه از نادانی بکاهد و بر دانائی بیفزاید او پسندیدۀ آفریننده بوده و هست.“

به طوری که از فحوای لوح دوّم استنباط می‌گردد، مانکچی صاحب که انتظار شرح مفصّل‌تری در بارۀ سؤالات مخصوص خود داشت با این پاسخ کاملاً قانع نشده بود. پاسخ مشروح‌تر حضرت بهاءاللّه مضمون لوح مفصّلی است که در تاریخ ١۴ شعبان ١٢٩٩ (اوّل ژوئیه ١٨٨٢) از جانب آن حضرت به زبان کاتب هیکل مبارک میرزا آقاجان نازل گردید. این لوح به فاضل شهیر بهائی میرزا ابوالفضل که در آن زمان به عنوان منشی خصوصی مانکچی صاحب خدمت می‌کرد خطاب گردیده امّا قسمت اعظم این لوح در پاسخ به سؤالات مانکچی است. حضرت بهاءاللّه در آغاز این لوح می‌فرمایند که ”ایشان گویا درست ملاحظه ننموده‌اند چه که اگر مینمودند شهادت میدادند که حرفی از آن ترک نشده“ و توضیح می‌دهند که از روی حکمت مستقیماً به سؤالات وی پاسخ داده نشده، امّا به هر حال ”اجوبه بکمال ایجاز و اختصار که از اعجاز است ذکر شده“ است. در بقیۀ این لوح، متن هر یک از سؤالات مانکچی صاحب به ترتیب ذکر شده و به هر یک جواب مفصّل و کافی ارائه گردیده است و در بعضی موارد سؤالات با اصول کلّی امر مبارک که در لوح اوّل تشریح گردیده ارتباط داده شده است.

این لوح به خاطر بحث‌هایی در بارۀ یک سلسله سؤالات در مورد عقاید ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی برحسب استنباط مانکچی صاحب شایان توجّه است، از جمله چگونگی خلقت، رابطۀ بین ایمان و عقل، حلّ اختلافات موجود بین احکام و تعالیم ادیان مختلف، ادّعای آنها بر انحصاری بودن و درجات متفاوت تمایلشان به پذیرفتن دیگران در بین خود. پاسخ‌های حضرت بهاءاللّه به جای ردِّ صریحِ اصول و عقاید بر اساس عدم صحّت و نارسایی آنها، بر آنچه درست و صحیح است تأکید می‌کند.

این مجموعه علاوه بر این دو اثر عمده، شامل لوح هفت پرسش خطاب به استاد جوان‌مرد، یکی از اوّلین بهائیان زردشتی‌تبار و شاگرد سابق مانکچی صاحب، ودو لوح دیگر که برای بهائیانی با همان پیشینۀ مذهبی نازل گردیده می‌باشد. این پنج لوح مجموعاً شمّه‌ای از محبّت و ارتباط مخصوص حضرت بهاءاللّه را نسبت به پیروان آیینی ارائه می‌دهد که قرن‌ها قبل، از همان سرزمینی برخاسته که شاهد ظهور آیین نفس مقدّسش بوده است.»

(Bahai.org)

خدمات مانکجی به بهاییان :
۱. تأسیس مدارس زردشتی و بکارگیری مبلغان بهایی مانند گلپایگانی به عنوان معلم در آنها که موجب بهایی شدن تعدادی از زردشتیان و اعتراض جامعه زردشتیان ایران شد :

 

روح الله مهرانجانی، شرح احوال جناب میرزا گلپایگانی، صص ۵۸-۵۷٫

۲. جعل تاریخ برای بهاییان :

نصرت‌‌الله محمد حسینی ، حضرت باب ، صفحه ۴۶-۴۷

۳.نسب سازی برای بهاالله به کمک گلپایگانی مبلغ معروف بهایی و رسانیدن نسب بهاالله به یزدگرد سوم پادشاه ساسانی برای جلب نظر بیشتر زردشتیان :

«استاد جوانمرد در عریضه ای که به حضرت بهاءالله نوشت در مورد آداب مذهبی، رفتار با پیروان ادیان دیگر، امور مربوط به رستاخیز، و نژاد و نیاکان حضرت بهاءالله هفت پرسش طرح نمود.
حضرت بهاءالله در پاسخ او را به لقب شیرمرد مفتخر فرمودند و همچنین فرمودند که حضرتشان شاه بهرام (عنوانی که برخی اوقات بر یکی از سیوشانت ها اطلاق می شود) می باشند. حضرت بهاءالله ضمناً بیان فرمودند که روز رستاخیز با ظهورشان فرا رسیده است. در مورد نیاکان مبارک، حضرت بهاءالله استاد جوانمرد را به شجره نامه ای که قبلاً توسّط میرزا ابوالفضل گلپایگانی جمع آوری شده بود دلالت فرمودند. در آن شجره نامه نسب حضرت بهاءالله به یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی می رسید. شجره نامۀ حضرت بهاءالله می باید در زمانی که میرزا ابوالفضل در استخدام مانکجی بود تنظیم شده باشد. این شجره نامه برای ایمان آوردن زردشتیان به دیانت بهائی اهمیّتی ویژه یافت».

@niaayesh

«از نظر بهائیان زرتشتی نژاد بهاءالله شاه بهرام تلقی می شود، شخصیتی آخرالزمانی که امید زرتشتیان برای اصلاح دیانتشان بعد از حمله عربها بوده است. در این خصوص شجره نامه خانواده بهاءالله که نسبت وی را به یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی می رساند بطور وسیع مورد توجه قرار گرفت.»

(سوزان استایلز منک، گروش اقلیتهای مذهبی به آیین بهایی ).

رابطه با مأموران انگلیسی در پوشش حمایت از زردشتیان ایران در زمان عبدالبها نیز ادامه یافت .

ارباب جمشید جمشیدیان از تجار بزرگ زردشتی تهران همانند مانکجی هاتریا با تکیه بر اردشیر ریپوتر جانشین مانکجی مشغول خیانت به هم‌کیشان خود و خدمت به عبدالبها در راستای ازیاد نفوس بهایی برای تاثیر گذاری در سیاست شد .

میزان این خدمت به اندازه‌ای بود که عبدالبها بهاییان را به خدمت به او فرا خواند :

مجموعه الواح مبارکه بافتخار بهاییان پارسی

مؤسسه ملی مطبوعات امری آلمان ۱۹۹۸ میلادی ، یاران پارسی

در زمانی که ارباب جمشید ورشکست شده بود بهاییان را دستور به کمک به او می‌دهد

۳) عبدالبهاء ، مجموعه الواح مبارکه به افتخار بهائیان پارسی،مؤسسه مطبوعات امری، ص ۴۳ و ۴۴

زیرا کمک به ارباب جمشید‌ ، سبب رضایت عبدالبها است :

مؤسسه ملی مطبوعات امری آلمان ۱۹۹۸ میلادی ، یاران پارسی

تمامی این اقدامات که زیر نظر مستقیم اردشیر ریپورتر عامل انگلیس در کسوت نماینده پارسیان هند صورت می‌گرفت موجب اعتراض شدید جامعه زردشتیان ایران و خروج اردشیر ریپورتر از ایران شد و جالب اینکه با انتشار خبر بازگشت مجدد وی به عنوان نماینده پارسیان هند‌ ، زردشتیان ایران تلگرافی از طرف وزارت خارجه به کنسولگری هند ارسال کرده و خواهان عدم بازگشت وی شدند .

«اگر فی الواقع برای سعادت زرتشتیان ایران، میل به فرستادن مأموری دارند، یک نفر صالح خیرخواه بی غرض، به جای اردشیرجی معین و با دستوری مشخص، روانه کنند که از حدود خود، تجاوز به حقوق زرتشتیان تبعه ایران و در سیاست مداخله ننماید.  اگر همچو وجودی نادر است،چندی زرتشتیان ایران را به حال خود بگذارند و هیچ کس نفرستند. و الا اگر اردشیرجی را از روی لجاج بفرستند، هر روز اسباب زحمت دولت بوده، زرتشتیان ایران او را به هیچ سمتی به رسمیت نخواهند شناخت. و دولت ایران نیز هیچ او را به رسمیت نمی شناسند»

( زهرا کامکار ، اردشیر جی ریپورتر و جامعه زرتشتی ایران )

رساله مدنیه و سیاسیه :

ناصرالدین شاه در نیمه دوم سلطنت خود با ورود موج مدرنتیه به ایران تصمیم به اصلاحات گرفت .

در این میان روشنفکرانی نظیر ملکم خان ، طالبوف ، آخوند زاده ، احمد روحی ، آقاخان کرمانی و … نیز از فضای ایجاد شده استفاده کرده و کوشیدند برخی اصلاحات اجتماعی را پیشنهاد دهند .

طبیعتا این موج زودتر در کشور عثمانی به دلیل نزدیکی به اروپا شکل گرفته بود و کسانی مانند مدحت پاشا نخستین قانون اساسی عثمانی را تدوین کردند .

در این میان عبدالبها به دستور بهاالله برای عقب نماندن از موج نوخواهی کتابی به نام « رساله مدنیه » در سال ۱۲۹۲‌ه.ق تالیف نموده و در سال ۱۲۹۹ ه.ق بدون ذکر نام نویسنده چاپ و انتشار یافت .

مقدمه رساله مدنیه و سیاسیه ، مؤسسه عصر جدید ، ۱۶۲ بدیع

رساله سیاسیه نیز‌ ، یک سال بعد از مرگ بهاالله و در زمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته و منتشر شد :

مقدمه رساله مدنیه و سیاسیه ، مؤسسه عصر جدید ، ۱۶۲ بدیع

عبدالبها و جنبش مشروطه :

دوران رهبری عبدالبها مصادف بود با جنبش مشروطه در ایران.

وی در ابتدای مشروطه علناً به حمایت از حکومت قاجار می‌پردازد :

«..نه با اهل سیاست همراز و نه با حرّیّت‌طلبان دمساز، نه در فکر حکومت، نه مشغول به ذمّ احدی از ملت؛ از جمیع، جز ذکر حق غافل و بیزار و به نص قاطع، مطیع حکومت شهریار و به امر شدید منقاد سریر سلطنت به خود مشغول‌اند … در هیچ امری مداخله نکنند و به هیچ مسئله‌ای از مسائل سیاسیه نپردازند … این است روش و تکلیف بهائیان».

(عبدالبهاء، مکاتیب، ج۸، صفحه ۲۴۶-۲۴۷)

اما با پیروزی مشروطه و خلع محمد علی شاه از سلطنت‌ ، به یکباره طرفدار مشروطه شده و بهاییان را به ورود در مجلس فرمان می‌دهد :

 

شوقی افندی

شوقی پرده سیاست‌ کاری رهبران بهایی را کامل بالا زد و حکومت خواهی رهبران بهایی را به طور واضح و عریان بیان نمود .

او ۷ مرحله تکاملی تا رسیدن به حکومت بهایی را تئوریزه کرد :

۱.مجهولیت

۲.مظلومیت و مقهوریت

۳.انفصال

۴.استقلال

۵.رسمیت

۶.سلطنت الهیه(حکومت کشوری)

۷.سلطنت جهانی و اعلان صلح عمومی

«دوره مجهولیّت که اوّلین مرحله در نشو و نمای جامعه اهل بهاست و مرحله ثانیه، مظلومیّت و مقهوریّت که در وقت حاضر در کشور ایران امر مبارک جمال ابهی آن را طی می‌نماید، هر دو منقضی گردد و دوره ثالث که مرحله انفصال شریعه الله از ادیان عتیقه است چهره بگشاید و این انفصال بنفسه مقدّمه ارتفاع علم استقلال دین الله و اقرار و اعتراف به حقوق مسلوبه اهل بهاء و مساوات پیروان جمال ابهی با تابعان ادیان معتبره در انظار رؤسای جهان و این استقلال ممهّد سبیل از برای رسمیّت آئین الهی و ظهور نصرتی عظیم شبیه و نظیر فتح و فیروزی که در قرن رابع از میلاد حضرت روح در عهد قسطنطین کبیر نصیب امّت مسیحیّه گشت و این رسمیّت به مرور ایّام مبدّل و منجر به تأسیس سلطنت الهیّه و ظهور سلطه زمینیه، شارع این امر عظیم گردد. و این سلطنت الهیّه مآلاً به تأسیس و استقرار سلطنت جهانی و جلوه سیطره محیطه ظاهری و روحانی مؤسّس آئین بهائی و تشکیل محکمه کبری و اعلان صلح عمومی‌ که مرحله سابع و اخیر است منتهی گردد».

(‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوقی، توقیعات مبارکه۱۹۵۲– ۱۹۵۷، صص۱۱۱-۱۱۲)

شوقی همچنین دستور به مطالعات آکادمیک بهایی به منظور توسعه علمی بهاییت و ارائه جذاب‌تر آموزه‌های بهایی داد که هدف از آن صرفاً بالا بردن دانش و آگاهی بهاییان نیست بلکه وسیله‌ای است برای اجرای برنامه توسعه بهایی در سطح نظم جهانی و بدین علت هدف از مطالعات بهایی در بلند مدت نفوذ در ساختارهای سیاسی و مناسبات قدرت است.

دهه ۷۰ میلادی سرآغاز مناسبی برای این طرح بود و با دست‌نوشته‌های حسن موقر بالیوزی آغاز و بوسیله سمینارهای مختلف بهایی شناسی در دانشگاه‌های جهان ادامه یافت .

همچنین این جریان منجر به تأسیس بنیادهای مختلف بهایی شد که از طریق رابطه با بنیادهای بزرگی مانند راکفلر و فورد توانست در بخش توسعه پایدار سازمان ملل متحد نفوذ کند .

بدین ترتیب مهم‌ترین اهداف مطالعات بهایی معرفی تشکیلات بهایی به دنیا و آماده کردن تشکیلات برای ورود به نظم جهانی است که خود هدفی به شدت سیاسی است .

 

بیت العدل

اکثر ‌پیام‌های بیت العدل دارای بار زیاد سیاسی است و بطور پنهان و آشکار سعی در تقابل بهاییان با دولت وقت ایران و شعله‌ورتر کردن آتش این اختلاف و تقابل دارد :

«…کشور ایران که در دام استبداد فرسوده قاجار و پنجه زمامداران بی‌لیاقتش اسیر و گرفتار بود بیش از پیش در مرداب نادانی و انحطاط فرو رفت.
سیاستمداران فاسد رشوه‌خوارش بر سر بهره‌گیری از ثروت رو به زوال کشوری که در آستانه ورشکستگی بود به رقابت با یکدیگر ادامه دادند. … پس عجب نیست که مردی سپاهی‌ و طالب نام و نشان با استفاده از هرج و مرج ناشی از جنگ جهانی اوّل زمام قدرت را به دست گرفت و حکومتی مبتنی بر استبداد نظامی تشکیل داد.
در نظر او و جانشینش نجات ایران از آﻻم بی‌شمارش منوط به اجرای برنامه‌هایی منظّم برای اشاعه تمدّن غرب بود. … در سال ١٣۵٧ شمسی مردم ایران بساط آن حکومت مستبد را برچیدند و آن را به همراه دعاوی پوچ کاذبش به وادی فراموشی سپردند.
انقلابشان دستاورد اتّحاد گروه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های متعدّد، امّا نیروی محرّکه‌اش آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اسلام بود. … ‌حال پس از گذشت قریب بیست و پنج سال باید دید که اکثر مردم ایران به چه سان از تحقّق وعده‌های انقلاب سخن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند. امروز فریاد نارضایتی و خشم جوانان و اعتراض علیه شیوع فساد، دسیسه‌های سیاسی، سوء رفتار با زنان و سرکوب‌کردن اندیشه و اندیشمندان و عدم رعایت حقوق بشر از هر گوشه ایران به گوش می‌رسد»

(۵ آذر ۱۳۸۲)

در این پیام بیت العدل بطور صریح و آشکار حکومات قاجار ، پهلوی و جمهوری اسلامی را مورد حمله قرار داده است .

« نمی‌توانید نسبت به مشکلاتی که گریبانگیر هموطنان عزیزتان است بی‌اعتنا باشید. استقامت در مقابل مشقّات و تضییقات بی‌شمار در طول سال‌های متمادی، شما را به خوبی آماده ساخته است که در حلقه خویشاوندان، دوستان، آشنایان و همسایگان چون نمادی از ثبوت، قد برافرازید و چون مشعلی فروزان، نور امید و شفقت برافشانید.
اطمینان به آینده درخشان ایران را در قلوبتان زنده نگاه ‌دارید و بر این باور استوار مانید که سرانجام نور معرفت و دانایی، غمام تیره جهل و نادانی را زائل خواهد ساخت، عدالت‌خواهی و انصاف‌طلبی مردم سبب خواهد شد که از چنگ تهمت و افترا رهایی یابند، و محبّت و وداد بر نفرت و عناد چیره خواهد گشت»

(۲ تیر ۱۳۸۸)

این پیام در زمانی که کشور درگیر اعتراضات بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ بود خطاب به بهاییان ایران صادر شد و به وضوح با استفاده از جو احساسی آن زمان ، بهاییان را تشویق به تقابل با حکومت می‌کند .

نتیجه اینکه رهبران و تشکیلات بهایی از همان ابتدای ظهور و تأسیس دارای ماهیتی سیاسی بوده‌ اند که در ابتدا به خاطر بافت اجتماعی ایران در زمان قاجار ناچار در شکل مذهبی ظهور و بروز یافته‌اند.

اما با گذر زمان و بخصوص از نیمه قرن بیستم هر چه بیشتر سعی در رها شدن از بافت قدیمی و منطبق کردن خود با ارزش‌های غرب نموده‌اند و در این راستا ماهیت سیاسی خود را علی‌ رغم تأکید رهبران اولیه ، بیش از پیش نشان داده‌اند .

 

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.