واردات به بیت العدل ( حقوق الله ووو )

طبقه روحانی در سازمان بهائیت و 22 عنوان منابع مالی و واردات به بیت العدل در نصوص بهایی

طبقه روحانی در سازمان بهائیت و ۲۲ عنوان منابع مالی و واردات به بیت العدل در نصوص بهایی

بسم الله الرحمن الرحیم

و صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنی

نقدی بر مقاله ” کسب و کار روحانیان به نیابت از امام زمان از دکتر آریا حق گو ”

اگر پرداخت حقوق الله ناپسند است چرا بهائیان در آیین خود آن را تایید و مصادیقش را فراتر از اسلام تعیین کرده اند ؟

با توجه به نقد عزیز بهائی دکتر آریا حق گو  بر مسئله ای تحت عنوان خمس و زکات  شایسته است توجه محققین بزرگوار به این نکته جلب گردد که اگر پرداخت مبالغی به عنوان وجوه شرعی که اعظم مصداق آن خمس است  منفور است و مقتضیات زمان اینچنین ایجاب می کند که این حکم ضرورتا باید ملغی شود سوال از این عزیز این است که به چه دلیل در آیین جدید که به روز و مقتضیات زمان است این حکم ملغی نشد   و مجددا این مسئله تایید گردید ؟

 و جالب توجه اینکه با شدت بیشتر و مصادیقی فراتر از اسلام به آن پرداخته شده است ؟

و از سوئی اگر وجود طبقه ای تحت عنوان علماء پدیده ای منفور می باشد چرا علی رغم انکار بهائیان در رسانه ها ما در منابع امری شواهد و دلائل کافی داریم که هم طبقه ای تحت عنوان علماء در بهائیت وجود دارد و هم آن دسته از افرادی که بشکل تمام وقت فرصت خویش را صرف تبلیغ بهائیت می کنند مجاز هستند پول از بهائیان دریافت کنند لذا در تحقیق زیر به سه نکته خواهم پرداخت :

اول : در بهائیت طبقه علماء وجود دارد .

دوم : مبلغین تمام وقت که یکی از مصادیق علماء محسوب می شوند مجاز به دریافت پول هستند و اخذ ثمن منع شرعی از دید احکام بهائی ندارد .

سوم : در آیین بهائیت علاوه بر وجود  احکام مربوط به اصل پرداخت حقوق الله مانند  آیین اهل فرقان مصادیق آن نیز گسترش یافته.

اول : در بهائیت طبقه علماء وجود دارد

در یکی از رساله های عملیه بهائیان موسوم به گنجینه حدود و احکام نگاشته عبد الحمید اشراق خاوری در اثبات وجود طبقه ای تحت عنوان علماء به استناد جملات مظهر امر بهائیان در کتاب اقدس پرداخته و می گوید :

“” فصل دوّم – علماء فی البهآء در یکمقام مبلّغین و اصفیا هستند در کتاب مستطاب اقدس از سماء مشیّت جمالقدم جلّ جلاله نازل قوله تعالی: “طوبی لکم یا معشر العلمآء فی البهآء تاللّهِ انتم امواج البحرِ الأعظمِ و انجُمُ سمآءِ الفضل و الویه النّصر بین السّموات و الأرضین. انتم مطالعُ الأستقامه بین البَریّهِ و مشارقُ البیان لمن فی الأمکان طوبی لمن اقبلَ الیکم ویل للمعرضین.” “

گنجینه حدود و احکام ص ۲۵۱ h ttp://reference.bahai.org/fa/t/c/GHA/gha-260.html#pg251  چنانچه محققین گرامی مشاهده می کنند به شکل واضح جناب بهاء الله اعتراف می کند که در آیین وی طبقه روحانی وجود دارد و این گروه از ویژگی خاصی برخوردار هستند  که در آیین اهل فرقان چنین ویژگی اختصاص به حجج الهی دارد نه علماء .

چنانچه ملاحظه می شود جناب بهاء الله از علماء تحت عنوان یا معشر العلماء نام می برد که چه نیکو این مفهوم را جناب اشراق خاوری درک کرده و اینگونه به مفهوم جمله بهاء الله اشاره می کند که ” در یکمقام مبلّغین و اصفیا هستند ” یعنی اعتراف صریح بر اینکه اولا در بهائیت مبلغین یکی از مصادیق علما محسوب می شوند و در ثانی این گروه از اصفیا و بر گزیدگان می باشند .

لذا انسان از انکار مسندی تحت عنوان علماء در بهائیت تعجب می کند زیرا  در این آیین چنانچه مشاهده گردید به صراحت اعتراف به چنین مقامی مشهود است .

توضیحات جناب بهاء الله در وصف این علماء تعجب انسان را دو چندان می کند زیرا انسان اوصافی را در این بیانات در علماء بهائیت مشاهده می کند که با انکار وجود چنین طبقه ای در بهائیت سازگاری ندارد و در تناقض کامل می باشد .

جناب بهاء الله به علماء بهائی خطاب می کند که ایشان ” امواج البحر الاعظم ” هستند . یعنی علمای بهائی که از افراد برگزیده بهائیان محسوب می شوند امواج دریای بی کران و بزرگ می باشند   .

جناب بهاء الله به علماء بهائی خطاب می کند که ایشان ” انجُمُ سمآءِ الفضل ” هستند . یعنی علمای بهائی که از افراد برگزیده بهائیان محسوب می شوند ستارگان آسمان فضیلت می باشند   .

جناب بهاء الله به علماء بهائی خطاب می کند که ایشان ” الویه النّصر بین السّموات و الأرضین ” هستند . یعنی علمای بهائی که از افراد برگزیده بهائیان محسوب می شوند پرچمهای نصر میان آسمان و زمین  می باشند   .

جناب بهاء الله به علماء بهائی خطاب می کند که ایشان ” مطالعُ الأستقامه بین البَریّهِ ” هستند . یعنی علمای بهائی که از افراد برگزیده بهائیان محسوب می شوند مظهر ایستادگی میان مردم می باشند   .

جناب بهاء الله به علماء بهائی خطاب می کند که ایشان ” مشارقُ البیان لمن فی الأمکان ” هستند . یعنی علمای بهائی که از افراد برگزیده بهائیان محسوب می شوند محل طلوع بیان و روشنگری برای تمامی ممکنات می باشند .

بهائیان و محققین علاقمند به آموزه های امری این قسمت از فرمایشات جناب بهاء الله انسان را یاد چه مطلبی در آیین اسلام می اندازد ؟ واقعا منصفین دقت فرمایند :

“” طوبی لمن اقبلَ الیکم ویل للمعرضین “”

جناب بهاء الله به صراحت در کتاب اقدس که ناسخ کتب پیشین است خطاب به مخاطبین اقدس که بهائیان می باشند اعلام می دارد که خوش بحال کسانی که پیرو این علماء هستند و به ایشان اقبال می کنند و ویل (وَیل – هلاک – رسیدن شرّ و بلا – کلمه نفرین در وعید عذاب و به معنی وای – ویل اگر مبتدا باشد مرفوع است والاّ منصوب – از نوزده هزار لغت مورد وثوق بهائیان ) بر کسانی که از ایشان پیروی نمی کنند و نسبت به ایشان اعراض می نمایند .

البته دهها سند دیگر دال بر وجود طبقه ای تحت عنوان علماء در بهائیت نزد این حقیر موجود است که چنانچه احباء درخواست نمایند مقاله ای مفصل تحت عنوان ” بزرگترین بی صداقتی بهائیان در کتمان وجود طبقه ای تحت عنوان علماء در بهائیت ” به آن خواهم پرداخت .

دوم : مبلغین تمام وقت که یکی از مصادیق علماء محسوب می شوند مجاز به دریافت پول هستند و اخذ ثمن منع شرعی از دید احکام بهائی ندارد

سند زیر برای بهائیان بسیار گران تمام خواهد شد زیرا در متنی که خدمت محققین ارائه خواهم داد صراحتا در احکام بهائی اعلام می دارد که به این مبلغین و علماء بهائیان مجازند پول بدهند و یا به عبارتی دیگر مبلغین و علماء مذکور مجازند بابت فعالیتهای تمام وقت خویش در این راه پول نیز دریافت نمایند لذا نظر خوانندگان محترم را به مطالبی که در رساله عملیه بهائیان ذکر شده جلب می کنم :

اشراق خاوری در کتاب گنجینه حدود و احکام ص ۲۵۰ :

حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح معاون التّجار نراقی میفرمایند قوله جلّ ذکره: “شخص مبلّغ باید در نهایت تنزیه و تقدیس قیام نماید تا نَفَس پاکش در قلوب تأئیر کند و جوهر خلوصش در انظار جلوه نماید. ولی مبلّغین که حِرَف و صنایعی ندارند و کسب و تجارتی نمینمایند شب و روز به تبلیغ مشغولند یاران الهی باید از آنان ملاحظه نمایند و طوعاً در نهایت روحانیّت اعانتی از آنان بکنند.” http://reference.bahai.org/fa/t/c/GHA/gha-258.html

چنانچه محققین گرانقدر مشاهده می کنند جناب عبد البهاء مرکز میثاق وغصن اعظم و مبین بیانات جناب بهاء الله و واجد مقام عصمت موهبی از دیدگاه بهائیان جواز پرداخت و یا دریافت وجوه و پول به مبلغین را صادر می فرماید بعبارتی علماء مذکور در کلمات جناب بهاء الله که در بند اول شرحش گذشت مجازند در برابر خدمات تبلیغی البته چنانچه تمام وقت باشد پول دریافت کنند .

واقعا علاقمند بودم در این قسمت صحنه عکس پول گرفتن ایشان درج می شد ولی ….. ..

سوم : در آیین بهائیت علاوه بر وجود  احکام مربوط به اصل پرداخت حقوق الله در آیین اهل فرقان مصادیق آن نیز گسترش یافته که این عنواین در بیست و دو قسمت  به شرح زیر می باشد :

ابتدا به بیان کلی مصادیق حقوق الله از دید رساله عملیه بهائیان می پردازیم :

عبدالحمید اشراق خاوری تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس  :

قد ارجعنا ثلث الدّیات کلّها الی مقرّ العدل و نوصی رجاله بالعدل الخالص لیصرفوا ما اجتمع عندهم فیما امروا به من لدن علیم حکیم. یا رجال العدل کونوا رعاه اغنام اللّه فی مملکته و احفظوهم عن الذّئاب الّذین ظهروا بالاثواب کما تحفظون ابنآئکم کذلک ینصحکم النّاصح الامین.دیات جمع دیه است. دیه عبارت از جریمه شرعی است که بر اعمال مختلفه منهیّه تعلّق می گیرد. مثل نه مثقال طلائی که بر زانی تعلق می گیرد. می فرمایند، از تمام دیه هائی  که از نفوس گرفته می شود، ثلث آن راجع است به بیت العدل و وصیّت می کنیم رجال بیت العدل را به عدل خالص.   بیت العدل مأمورند آنچه را که پیش آنها جمع می شود، در اموری که از طرف خداوند دانا و حکیم مأمور به آن هستند، صرف کنند بعد می فرمایند، این اعضای بیت العدل به منزله شبان هائی که گوسفندان خدا را در مملکتش رعایت می کنند، می باشند. مؤمنین تشبیه به اغنام اللّه شده‌اند و رجال بیت العدل به شبان. بعضی اشخاص هستند که بصورت اهل ایمان در می آیند، ظاهرشان گوسفند است ولی در باطن گرگ درّنده هستند و برای استثمار و فریب دادن افراد به شکل مؤمنین ظاهر می شوند ولی در حقیقت ریاکارند. به اعضای بیت العدل می فرمایند، شما اغنام الهی  و افراد جامعه بشر را از این نفوس   ظالم و ستمکار که به لباس میش هستند حفظ کنید، همانطوری که بچه های خود را حفظ می کنید. یعنی اعضای بیت‌العدل باید خود را به منزله پدر و جمیع افراد بشر را به منزله فرزندان خود حساب کنند. ” کذلک نصحکم النّاصح الامین “، اینطور نصیحت می کند شما را نصیحت کننده درستکار. (عبدالحمید اشراق خاوری تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس شرح و توضیح درباره آیات کتاب مستطاب اقدس تنظیم و تدوین: دکتر وحید رأفتی مؤسّسه مطبوعات امری آلمان لجنه ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی ص ۱۴۲ و ۱۴۳)

چنانچه در مطالب فوق مشهود است عمده در آمدهای بیت العدل صرف فعالیتهای مبلغین می گردد تا مانع فعالیت افرادی مثل ناصر الدین گردند تا بهائیان فریب سخنان این حقیر را نخورند و افرادی مانند ناصر الدین ذئب اغنام و گرگ گوسفندان جناب بهاء الله نگردند ( این ترجمه دقیق فرمایشات جناب بهاء الله است و هیچ قصد توهین در مقاله علمی به ساحت عزیزان بهائی ندارم ) .

ابتدا به بررسی و جایگاه پرداخت  حقوق الله در بهائیت می پردازیم :

الف ) پول به بیت العدل بدهید زیرا حاصل آن  برکت یافتن اموالتان می شود

گنجینه حدود و احکام ۹۹

فصل چهارم – در اینکه ادای حقوق اللّه سبب برکت و وسعت و ثبوت و استقامت است. در لوح آقا محمّد کریم از قلم جمال قدم جلّ جلاله نازل قوله تعالی:

“امر حقوق بسیار عظیم است. سبب و علّت برکت و نعمت و رفعت و عزّت بوده و هست.”

ب ) اگر بهائیان به بیت العدل حقوق الله پرداخت نکنند از بیگانگان محسوب خواهند شد

گنجینه حدود و احکام ۹۹ – ۱۰۰

حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح احبّای همدان میفرمایند قوله العزیز:

“ای یاران ربّانی من، این یقین و مسلّم است که حضرت بیچون در جمیع شئون بغنای مطلق موصوف و برحمت واسعه مشهور و بفیض ابدی مألوف و بعطاء عالم وجود معروف ولی نظر بحکمت بالغه و امتحانات خارقه تا آشنا از بیگانه امتیاز یابد حقوق بر عباد خویش واجب و مفروض فرمود. نفوسیکه اطاعت این امر مبرم نمودند ببرکت آسمانی موفّق و در دو جهان روی روشن و مشام از نسیم عنایت معطّر کردند. از جمله حکمتهای بالغه اینکه اعطای حقوق سبب ثبوت و رسوخ نفوس گردد و نتایج عظیمه بارواح و قلوب بخشد و در موارد خیریّه مصرف گردد.”

ج ) اگر بهائیان به بیت العدل حقوق الله پرداخت نکنند سبب تسلط دیگران بر اموالشان می شود

بیانات مبارکه در اینخصوص بسیار است و خاتمه را بنگارش آیاتی چند که از سماء مشیّت جمال قدم جلّ جلاله نازل شده اختصاص میدهد. از جمله در لوح علی قبل نبیل که آغازش “سبحان من انار افق العالم” است میفرمایند. “از جمله حقوق اللّه نازل و اگر ناس بادای آن موفّق شوند البتّه حقّ جلّ و عزّ برکت عنایت فرماید و هم آن مال نصیب خود آن شخص و ذرّیّه او شود. چنانچه مشاهده مینمائی اکثری از اموال ناس نصیب ایشان نشده و نمیشود و اغیار را حقّ بر آن مسلّط میفرماید و یا وُرّاثی که اغیار بر ایشان ترجیح دارد. حکمت بالغه الهی فوق ذکر و بیان است انّ النّاس یشهدون ثمَّ یُنکِرون و یعرفون ثمَّ یجهلون.” گنجینه حدود و احکام ص ١٠٢

و نیز در لوح سمندر نازل قوله تعالی: “یا سمندر چه مقدار از نفوس که بکمال سعی و اجتهاد مشتی از زخارف جمع مینمایند و کمال فرح و شادی را از جمع آن دارند ولکن در باطن از قلم اعلی بدیگران محوّل شده یعنی نصیب خود ایشان نیست بسا میشود که باعدای آن نفوس میرسد اعاذنا اللّه گنجینه حدود و احکام ص ۱۰۳

و در ضمن همین لوح است که میفرمایند (لوح سمندر ) نازل قوله تعالی قوله العزیز: “سبحان اللّه  اغنیای احبّاء همّتی ننمایند و خدمتی نکنند از بس تعلّق باین اموال دنیا دارند ولی بالتّصادف بعد از وفات اموالشان در دست دشمنان آنان افتد. میخورند و بقول عوام فاتحه میخوانند.” گنجینه حدود و احکام ص ۱۰۴

اولین منبع در آمد بیت العدل : نوزده در صد از در آمد سالیانه کل بهائیان عالم :

در وجوب ادای حقوق اللّه : در کتاب اقدس نازل قوله تعالی:

“و الّذی تَملّک مائه  مثقالٍ من الذّهب فَتسعَهَ عشر مثقالاً لله فاطر الأرض و السّمآء ایّاکم یا قوم ان تمنعوا انفسکم عن هذا الفضل العظیم. قد امرناکم بهذا بعد اذ کُنّا غنیّاً عنکم و عن کلّ مَن فی السّموات و الأرضین. انّ فی ذلک لَحِکَمٌ و مصالح لم یُحِط بها علم احد الّا اللّه العالم الخبیر . قل بذلک اراد تطهیرَ اموالکم و تقرّبَکُم الی مقامات لا ادرکها الّا من شآء اللّه انّه لهو الفضّال العزیز الکریم. یا قوم لا تخونوا فی حقوق اللّه و لا تصرّفوا فیها الّا بعد اذنه کذلک قضی الأمر فی الألواح و فی هذا اللّوح المنیع. من خان اللّه یخان بالعدل و الّذی عمل بما امر ینزل علیه البرکه من سمآء عطآء ربّه الفیّاض المعطی الباذل القدیم.  انّه اراد لکم ما لا تعرفونه الیوم سوف یعرفه القوم اذا طارت الأرواح و طویت زرابیّ الأفراح (١) کذلک یُذَکَّرکم من عنده لوح حفیظ.” (بند ۹۷) گنجینه حدود و احکام ص ۹۲ و ۹۳

توضیح :

چنانچه مشاهده شد نوزده درصد از در آمد سالیانه باید پرداخت شود و حاصل آن تطهیر اموال بهائیان خواهد بود و اگر پرداخت نشود اموال غیر طاهر محسوب خواهد بود

دومین منبع در آمد بیت العدل :  پرداخت حقوق الله  پس از مرگ هر چند در زمان زنده بودن حقوق الله را پرداخت کرده باشند در حالی که اهل فرقان چنانچه خمس در زمان زنده بودن پرداخت شده باشد پس از مرگ دیگر لازم به پرداخت نمی دانند و ظاهرا در اخذ پول بهائیان مقتضیات زمان را به افزایش در آمد بیت العدل می دانند :

حضرت ولی امراللّه ارواحنا لعواطفه الفداء در توقیع امه اللّه شهربانو ضلع آقا عبد الصّمد ارض اصفهان مورّخ شوّال سنه ١٣۴۵  هجری میفرمایند: “امّا در خصوص حقوق اللّه …. تعلّق آن بمال التّجاره و ملک و عایدات است که بعد از مخارج لازمه آنچه فایده حاصل شود و بر مایه افزوده گردد باید حقوق آن داده شود و چون یکمرتبه حقوق ادا شد دیگر بر آن تعلّق نمیگیرد مگر آنکه آنمال از شخصی بشخص دیگر رسد.” گنجینه حدود و احکام ص ۹۶

سومین منبع در آمد بیت العدل :  اموال متوفی بلا وارث است که  به بیت العدل راجع می شود :

فصل پنجم – در اینکه اگر مُتَوَفّی ذرّیّه نداشته باشد قسمت اولاد به بیت العدل میرسد

در کتاب اقدس نازل  قوله تعالی:

“من مات و لم یکن له ذرّیّه ترجع حقوقهم الی بیت العدل لیصرفوها امنآء الرّحمن فی الأیتام و الأرامل (٢) و ما ینتفع به جمهور النّاس لیشکروا ربّهم العزیز الغفّار.” (بند ۲۱) و در رساله سؤال و جواب مذکور قوله تعالی: “اگر نفسی بمیرد و ذرّیّه نداشته باشد حقوق ذرّیّه به بیت العدل راجع است.” گنجینه حدود و احکام  ص ۱۲۳

چهارمین منبع در آمد بیت العدل: چنانچه ذریه موجود و طبقات غیر آن مفقود باشد یک ثلث آن به بیت العدل می رسد ( این هم نزد اهل فرقان نبود و ظاهرا به مقتضیات زمان خرج بیت العدل بالا رفته و نیاز به در آمد بیشتر دارد )

فصل ششم – در وجود ذرّیّه و فقدان سایر طبقات

در کتاب اقدس نازل قوله تعالی:

“و الّذی له ذرّیّه و لم یکن ما دونها عمّا حدّد فی الکتاب یرجع الثّلثان ممّا ترکه الی الذّرّیّه و الثّلث الی بیت العدل کذلک حکم الغنیّ المتعال بالعظمه و الأجلال.” (بند ۲۲)

و در رساله سؤال و جواب نازل  قوله تعالی:

“و اگر ذرّیّه باشد و سایرین از ورّاث نباشند دو ثلث از میراث بذرّیّه میرسد و ثلث آخر به بیت العدل راجع. اینحکم در کلّ و بعض هر دو جاری است یعنی هر کدام از سایر ورّاث نباشند دو ثلث بذرّیّه راجع و ثلث به بیت العدل.” گنجینه حدود و احکام ۱۲۳ – ۱۲۴

پنجمین منبع در آمد بیت العدل : اگر از طبقات سبعه کسی نباشد دو ثلث ترکه بخویشان متوفّی و یک ثلث به بیت العدل راجع میشود ( این هم نزد اهل فرقان نبود و ظاهرا به مقتضیات زمان خرج بیت العدل بالا رفته و نیاز به در آمد بیشتر دارد )  

فصل هفتم – در اینکه اگر از طبقات سبعه کسی نباشد دو ثلث ترکه بخویشان متوفّی و یک ثلث به بیت العدل راجع میشود. قوله تعالی در کتاب مستطاب اقدس: “و الّذی لم یکن له من یرثه و کان له ذوی القربی من ابنآء الأخ و الاخت و بناتهما فلهم الثّلثان و الّا للأعمام و الأخوال و العمّات و الخالات و من بعدهم و بعدهنّ لأبنآئهم و ابنآئهنّ و بناتهم و بناتهنّ و الثّلثیرجع الی مقرّ العدل امراً فی الکتاب من لدی اللّه مالک الرّقاب.” (بند ۲۳) گنجینه حدود و احکام ۱۲۴ – ۱۲۵

ششمین منبع در آمد بیت العدل : اموال افراد بلا وارث است که کلا به بیت العدل می رسد

فصل هشتم – در فقدان کلّیّه ورّاث جمیع اموال به بیت عدل میرسد

قوله تعالی فی کتابه الاقدس:

“من مات و لم یکن له احد من الذّین نزّلت اسمآئهم من القلم الأعلی ترجع الأموال کلّها الی المقّر المذکور لتصرف فیما امر الله به انّه لهو المقتدر الأمّار.” (بند ۲۴)

گنجینه حدود و احکام ۱۲۵

هفتمین  منبع در آمد بیت العدل : آنچه به فرزند پسر ارشد می رسد چنانچه نباشد به بیت العدل می رسد

 

سؤال  – دار مسکونه و البسه مخصوص ذرّیّه ذکور است دون الأناث و الورّاث، هر گاه ذرّیّه ذکور نباشند تکلیف چیست؟

جواب – قوله تعالی مَن مات و لم یکن له ذرّیّه ترجع حقوقهم الی بیت العدل. نظر باین آیه مبارکه دار مسکونه و البسه مخصوصه به بیت العدل راجع است.”

“سؤال  – مجدّد سؤال شده دار مسکونه و البسه مخصوصه در صورت عدم وجود ذکران از ذرّیّه

راجع به بیت العدل است یا مثل سایر اموال تقسیم میشود؟

جواب – دو ثلث خانه و البسه مخصوصه باناث از ذرّیّه راجع و ثلث الی بیت العدل الّذی جعله اللّه مخزن الأمّه.”  گنجینه حدود و احکام ۱۲۹ – ۱۳۰

هشتمین  منبع در آمد بیت العدل : مالی است که صاحبش مرده باشد و حقوق الله را پرداخت نکرده باشد اول حقوق الله و چنانچه پولی ماند بدهی وی پرداخته شود

 

فصل دوازدهم – در اینکه مخارج کفن و دفن متوفّی و ادای حقوق الله که بر ذمّه او باشد و همچنین ادای قروض وی بمردم اوّل باید از ترکه متوفّی موضوع شود و بقیّه بین ورّاث تقسیم شود.

جمالقدم جلّ جلاله در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی:

“کلّ ذلک بعد ادآء حقّ اللّه و الدّیون لو تکون علیه و تجهیز الأسباب للکفن و الدّفن و حمل المیّت بالعزّه و الأعتزاز کذلک حکم مالک المبدء و الماب.” (بند ۲۸) گنجینه حدود و احکام ص ۱۳۲ – ۱۳۳

نهمین  منبع در آمد بیت العدل : اوقاف است

 

“اوقاف مختصّه بخیرات قبل از تشکیل بیت العدل بمحفل روحانی که منزّه و مقدّس از شائبه نفسانی است راجع و الّا فلا.” گنجینه حدود و احکام ص ۲۲۲

دهمین منبع در آمد بیت العدل : دو سوم دفینه است

 

دفینه

در رساله سؤال و جواب میفرمایند:

“اگر دفینه یافت شود یک ثلث حقّ نفسی است که یافته و دو ثلث دیگر را رجال بیت عدل در مصالح عموم عباد صرف نمایند و این بعد از تحقّق بیت عدل است و قبل از آن بنفوس امینه در هر بلد و دیار راجع انّه لهو الحاکم الآمر العلیم الخبیر.”  گنجینه حدود و احکام  ۲۲۲

یازدهمین منبع در آمد بیت العدل : یک سوم کل دیات است

 

یک سوم دیات باید به بیت العدل داده شود – موار دیه در چه جاهائی است ؟ ( این هم نزد اهل فرقان نبود و ظاهرا به مقتضیات زمان خرج بیت العدل بالا رفته و نیاز به در آمد بیشتر دارد )

ثلث دیات

جمالقدم جلّ جلاله در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی:

“قد اَرْجَعْنا ثلثَ الدّیات کلّها الی مقرّ العدل.” (بند  ۵۲) (١) دیه: جریمه‌ایست نقدی که در مقابل ارتکاب بعضی از جنایات بعامل تعلّق میگیرد مانند دیه زنا و سر شکستن

و غیره که مقدار هر یک در ذیل احکام مربوطه بآن در این رساله مندرج است. گنجینه حدود و احکام  ص ۲۲۲

دوازدهمین  منبع در آمد بیت العدل : قسمتی از حقوق طبقات مفقوده وراث است

 

قسمتی از حقوق طبقات مفقوده ورّاث نیز به بیت العدل راجع است و نصوص الهی در ذیل حکم تقسیم ارث ذکر شد.   گنجینه حدود و احکام ۲۲۲ – ۲۲۳

سیزدهم و چهاردهم و پانزدهمین  منبع در آمد بیت العدل : اموال یافت شده  ثلث معادن و واردات عشریّه رسوم حیوانات است

حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح اقتصاد که باعزاز امه اللّه مسس پارسنز نازل

و در جلد اوّل بدائع‏الآثار زرقانی (٢) مسطور میفرمایند:

“…. این مخزن هفت واردات دارد واردات عشریّه رسوم حیوانات مال بیوارث لُقَطَه یعنی چیزیکه یافته شود و صاحب نداشته باشد دفینه اگر پیدا شود ثلثش راجع باین مخزن است.  معادن ثلثش راجع باین مخزن است و تبرّعات.” (سفرنامه اوّل صفحه ١٨٩)

تبصره  راجع بلقطه در رساله سؤال و جواب میفرمایند:

“سؤال  – در باب گمشده که بعد از یافتن چگونه معمول شود؟

جواب – اگر در شهر یافت شود یکبار منادی (١) ندا کند و اخبار دهد اگر صاحب آن یافت شد

تسلیم نماید و الّا یکسنه صبر کند. اگر صاحب آن یافت شد آنچه مصروف منادی نموده اخذ و

مال را تسلیم کند. و اگر یکسنه گذشت و صاحبش معلوم نشد در آن تصرّف نماید. و اگر گمشده

از مصروف منادی کمتر یا مثل آن باشد پس از یافتن یکروز صبر کند اگر صاحبش یافت نشد

تصرّف نماید. و اگر در صحرا یافته سه روز صبر کند اگر صاحبش معلوم نشد تصرّف نماید.”

گنجینه حدود و احکام ۲۲۳ ۲۲۴

شانزدهمین  منبع در آمد بیت العدل : چنانچه در ایام اصطبار ( شکیبائی و نزدیکی نکردن در ایامی که نباید همبستر شد ) نزدیکی شود باید به بیت العدل دیه داده شود

– “سؤال  – اگر در ایّام اصطبار اقتران واقع شود و بعد ندامت حاصل گردد آیا ایّام قبل از اقتران از ایّام اصطبار محسوبست و یا آنکه سال را از سر گیرد؟ و آیا بعد از طلاق تربّص لازم است یا نه؟ جواب – اگر در ایّام اصطبار الفت بمیان آید حکم زواج ثابت و باید بحکم کتاب عمل شود و اگر ایّام اصطبار منتهی شود و بما حکم به اللّه واقع گردد تربّص لازم نه و اقتران مرء یا مرئه در ایّام تربّص حرام است. و اگر کسی مرتکب شود باید استغفار کند و نوزده مثقال ذهب به بیت العدل جزای عمل برساند .”گنجینه حدود و احکام ۲۸۸ و ۲۸۹

هفدهمین  منبع در آمد بیت العدل : ثلث دیه قتل است

 

در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی:

“مَن قتل نفساً خطأً فله دیهٌ مُسَلّمهٌ الی اهلها و هی مائهُ مثقالٍ من الذّهب اعملوا بما اُمِرْتمُ به فی اللّوح و لا تکونُنَّ من المُتَجاوزین.” (بند ۱۸۸)  گنجینه حدود و احکام ص ۲۹۷

با توجه به اینکه باید یک سوم دیات به بیت العدل برسد همین مقدار از دیه فوق هم باید به بیت العدل برسد   :

ثلث دیات جمالقدم جلّ جلاله در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی:

“قد اَرْجَعْنا ثلثَ الدّیات کلّها الی مقرّ العدل.” (بند  ۵۲) (١) دیه: جریمه‌ایست نقدی که در مقابل ارتکاب بعضی از جنایات بعامل تعلّق میگیرد مانند دیه زنا و سر شکستن و غیره که مقدار هر یک در ذیل احکام مربوطه بآن در این رساله مندرج است. گنجینه حدود و احکام  ص ۲۲۲

هجدهم  منبع در آمد بیت العدل : دیه زنا غیر محصن است

 

فصل دوّم – در حدّ زنا

در کتاب اقدس نازل قوله تعالی:

“قد حکم اللّهُ لکلِّ زانٍ و زانیهٍ دیهً مُسَلَّمَهً الی بیت العدل و هی تسعهُ مثاقیلَ من الذّهب و ان عادا مَرّهً اخری عُودُوا بِضِعْفِ الجزآء هذا ما حَکَمَ به مالکُ الأسمآء فی الأولی و فی الأخری قُدِّرَ لهما عذابٌ مُهینٌ.” (بند ۴۹)

و در رساله سؤال و جواب نازل: “سؤال  – از جزای زانی و زانیه

جواب – دفعه اولی نه مثقال، ثانی هجده مثقال، ثالث سی و شش مثقال الی آخر دو مقدار

جزای سابق. و مثقال نوزده نخود است چنانچه در بیان نازل شده.” گنجینه حدود و احکام ص ۳۰۰ – ۳۰۱

نوزدهمین  منبع در آمد بیت العدل :  دیه زنای محصنه

 

حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح مرحوم آقا نعمت اللّه نراقی میفرمایند قوله تعالی:

“امّا مسئله زنا این تعلّق بغیر محصن دارد نه محصن و امّا زانی محصن و محصنه حکمش راجع به بیت العدلست.”  (١)  گنجینه حدود و احکام ص ۳۱۰

جالب است زنای محصن که سنگین تر است را بیان نکرده و سبکتر را بیان کرده

بیستم  منبع در آمد بیت العدل که از آن صرف مزدوران قلم بدست بهائی جهت تفرقه در میان ادیان می شود پول حد سرقت است :

تعیین مقادیر حدّ سرقت با بیت العدلست چنانچه در رساله سؤال و جواب میفرمایند:

“سؤال  – از حدّ زنا و لواط و سارق و مقادیر آن

جواب – تعیین مقادیر حدّ به بیت العدل راجع است.” گنجینه حدود و احکام ۳۱۸

بیستمین منبع در آمد بیت العدل : دیه جراحت وارد کردن بر افراد است

 

تبصره  در این مقام این مطلب را بمناسبت مینگارد که در کتاب اقدس میفرمایند اگر کسی سر کسی را بشکند یا کسی را بزند باید دیه جرم از او اخذ شود و تعیین مقادیر آن چون در الواح مبارکه الهیّه نازل نشده راجع به بیت العدل اعظم است. حکم مزبور در بند ۵۶

کتاب مستطاب اقدس نازل شده قوله تعالی:

“و امّا الشّجاج (: شکستن سر را گویند) و الضّربُ تختلفُ احکامُهُما باختلاف مقادیرهما و حَکمَ الدّیّانُ لکُلّ مقدارٍ دیهً مُعیّنهً انّه لهو الحاکم العزیز المنیع. لو نشاءُ نُفصِّلُها بالحقّ وعداً من عندنا انّه لهو الموُفیِ العلیم.”

گنجینه حدود و احکام ص ۳۲۳

بیست و یکمین  منبع در آمد بیت العدل : مبلغ دیه لواط است

 

در نهی و حرمت لواط

در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی:

“انّا نَسْتَحْیی اَنْ نذکُرَ حکمَ الغِلمانِ اتّقُوا الرّحمنَ یا ملأ  الأمکانِ و لا تَرتَکِبوُا ما نُهیتُم عنه فی اللّوح و لا تکونوا فی هَیْمآء >>> هیمآء: بیابان – هائمین: سرگردان و حیران <<< الشّهوات من الهائمین.” (بند ۱۰۷) …. و در لوح مبارک مورّخ هفدهم ج ٢ سنه ١٢٩١ از قلم اعلی جلّ جلاله  نازل قوله تعالی: “قل قد حُرِّمَ علیکم الزّنا و اللّواطُ و الخیانهُ ان اجْتَنِبوُا یا معشر المقبلین تاللّه قد خُلِقْتُم لتطهیرِ العالَم عن رِجسِ الهَوی هذا ما یأمُرکم به مولی الوَری ان انتم من العارفین. مَنْ یَنْسِبُ نفسَهُ الی الرّحمن و یَرْتَکِبُ ما عمل به الشّیطانُ انّه لیسَ مِنّی یشهد بذلکَ کلُّ النّواهِ (١) >>> نواه: هسته خرما و غیره <<< و الحَصاه >>> حصاه: ریگ <<<  و کلّ الأشجار و الأثمار و عن ورائها هذا اللّسان النّاطق الصّادق الأمین.”

تعیین حدّ و جزای عامل این منکر راجع به بیت العدل است چنانچه در سؤال و جواب میفرمایند:

“سؤال  – از حدّ زنا و لواط و سارق مقادیر آن

جواب – تعیین مقادیر حدّ به بیت العدل راجع است.” ص ۳۳۸ – ۳۳۹

بیستم و دومین  منبع در آمد بیت العدل : بجای مسافرت برای زیارت قبور – پول سفر را به بیت العدل بدهید

جمالقدم جلّ جلاله در لوح بشارات میفرمایند قوله تعالی:

“بشارت چهاردهم شَدِّ رحال (بستن بار سفر) مخصوص زیارت اهل قبور لازم نه مخارج آنرا اگر صاحبان قدرت و وسعت به بیت العدل برسانند عند اللّه مقبول و محبوب نعیماً للعاملین.”

حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح جناب عوض محمّد سنگسری جذبانی (جناب جذبانی در ماه شعبان سال ١٣٢٣ شمسی هجری در شاهرود با جمعی دیگر از احبّای باوفا ) میفرمایند قوله العزیز:

“در بشارات نازل که شدّ رحال برای زیارت قبور جائز نه مقصد این است از کشوری بکشوری محض زیارت قبور جائز نه. ملاحظه مینمائید که شدّ رحال چه قدر سبب اشتغال گشته بشهادت رسید. مشار الیه دارای اولاد نبود.

و این حکم عمومی است مگر مواقع منصوصه ولکن هر مرقد منوّری از شهداء و غیر شهداء از احبّاء در هر مملکتی هست باید نهایت احترام را مجری داشت و زیارتش سبب روحانیّت و  نورانیّت قلوب میگردد و علیک البهآء الأبهی.”  ٩ رمضان ١٣٣٩ حیفا  عبدالبهاء عباس گنجینه حدود و احکام ص ۳۴۸ و ۳۴۹

موارد فوق مختصری بود از موارد عایدات بیت العدل که یکی از موارد مهم خرج کردن آن برای نشر امر الله می باشد و از مصادیق حقیقی آن نگاشتن مقالات تفرقه انگیز در میان ادیان و تحقیر احکام ایشان و به روز نشان دادن خود .

در پایان من هیچ قضاوتی نمی کنم و مخاطبین را با مقاله محققانه جناب دکتر آریا حق گو تنها می گذارم . شاد باشید .

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.