یکی از انگیزه های انکار ناپذیر از تحرکات بهاء الله و در ادامه عبد البهاء و شوقی و از سال ۱۹۶۳ پس از تاسیس بیت العدل تا کنون محو و نابودی کیان تشیع می باشد در تبیین این ادعا سه دسته از اسناد تقدیم می گیرد این مدارک تحت سه اصل جای گرفته است

 

اصل اول وجوب تبلیغ در بهائیت :

اصل دوم : وظیفه و رسالت بهائیان رفع اوهام

اصل سوم : مهدویت از مصادیق بارز وهم است

اصل اول وجوب تبلیغ در بهائیت :

 

(آثار قلم اعلى جلد ۶ ص۱۶۷) ۱۶ شهر الجمال ۱۳ می حضرت بهاء الله میفرمایند:

 

“ امری که الیوم واجب ولازمست تبلیغ امرالله بوده وخواهد بود، چنانچه در اکثری از الواح نازل شده باید آنجناب بکمال حکمت باین امر اکبر اعظم مشغول باشند وضعفا را از اوهام نفوسی که خود را از اهل علم مى شمرند حفظ نمایند تا کل از معین استقامت کبرى بیاشامند وباین مقام که ذروۀ علیا وغایه قصوى است فائز گردند، اگر نفوسی در آن ارض یافت شوند وخالصا لوجه الله در قرای اطراف بتبلیغ امرالله مشغول گردند بسیار محبوبست ولکن آن نفوس باید از فوارس میدان انقطاع باشند بشأنیکه غیر حق را مفقود صرف شمرند ورایه (انه لا اله الا هو) را بر کل بقاع مرتفع مشاهده نمایند، لله حرکت نمایند ولله تکلم نمایند وفی الله مجاهد باشند والى الله سائر  حضرت بهاءالله : آیات الرّحمن

 

 

اصل دوم : وظیفه و رسالت بهائیان رفع اوهام

 

مورد اول

 

(آثار قلم اعلى جلد ۶ ص۲۷۷) ۱۱ شهر الجلال ۱۹ آپریل حضرت بهاء الله میفرمایند: “ ای احزاب مختلفه باتحاد توجه نمائید وبنور اتفاق منور گردید، لوجه الله در مقرّی حاضر شوید وآنچه سبب اختلاف است از میان بردارید تا جمیع عالم بانوار نیر اعظم فائز گردند ودر یک مدینه وارد شوند وبر یک سریر جالس. این مظلوم از اول ایام الى حین مقصودى جز آنچه ذکر شد نداشته وندارد … بارى بعَضُدِ ایقان اصنام اوهام واختلاف را بشکنید وباتحاد واتفاق تمسک نمائید، اینست کلمه علیا که از امّ الکتاب نازل شده یشهد بذلک لسان العظمه فی مقامه الرفیع … ” = ضْد – (عَضَذَ-یَعْضُد) کمک کردن- یاوری کردن. حضرت بهاءالله : آیات الرّحمن

 

—————————————

مورد دوم

 

(٢۵۴) بسمه المهیمن علی ‌ما کان و ما یکون – شهد اللّه انّه لا‌اله الاّ هو و‌الّذى اتى بالحق انّه لهو الّذى به ظهر ما کان مکنوناً فى علم اللّه و مسطوراً فى کتب النّبییّن و المرسلین به ظهرت السّاعه و قامت القیامه و نصب الصّراط و وضع المیزان و مرّ کلّ جبلٍ راسخٍ ثابتٍ متین. امروز روزى است که در جمیع کتب و صحف و زبر الهى به‌حق منسوبست و بیوم‌اللّه معروف. معذلک نفوس غافله مریبه از آن محجوب و به اوهام و ظنون قبل متمسّک و‌متشبّث. هزار‌و‌دویست سنه خود را بهترین احزاب و فرقه ناجیه و امّت مرحومه مى‌دانستند و چون امتحان‌الهى به‌میان آمد اشقى از کلّ احزاب و اطغى از جمیع امم مشاهده شدند. چه که جوهر وجود و طلعت معبود را آویختند و به‌بدترین عذاب شهید نمودند الا‌لعنه‌اللّه علی‌القوم‌الظّالمین. و حال ملاء بیان از اسم قیّوم و رحیق مختوم محجوب و محرومند به‌همان اوهام تمسّک نموده‌اند. طوبى لقوىّ خرق الاحجاب و لذى قدره کسر اصنام الاوهام و لذى استقامه انار به افق الیقین. در این ایّام در یکى از الواح شمس این کلمه مبارکه از افق قلم اعلی مشرق تا بر کذب قبل آگاهى نیابى بر صدق این یوم بدیع گواهى ندهى. باید ناس غافل را آگاه نمود تا مطالع ظنون و اوهام را از قبل و بعد بشناسند و بصراط مستقیم و حبل محکم متین تمسّک و تشبّث جویند. امر بسیار‌عظیم است و‌ناس ضعیف الی حین یوم اللّه را ادراک ننموده‌اند و مثل خراطین در طین اوهام مانده‌اند. در یکى از الواح این کلمه محکمه متقنه نازل امروز بسیار‌بزرگ است و عجیب چه‌که هوَ در قمیص اَناَ ظاهر و‌مکنون بانا المشهود ناطق. اَینَ آذان واعیه و اَینَ ابصار‌حدیده و اَینَ قلوب منیره و‌صدور منشرحه و نفوس مشتعله و ارواح منجذبه. یا عطا بگو امروز را مثل و مانندى نبوده و نیست جهد نمائید تا از فیوضات فیّاض حقیقى محروم نمانید. بگو اى محتجبین به که مقبلید و از که معرض. قل دعوا ما عندکم و خذوا ما یذکّرکم به‌اللّه انّه ینفعکم فى کلّ عالم من عوالمه انّه لهو المخبر الامین. لو یسألکم احد باىّ امر‌آمنتم باللّه قولوا بهذا‌الکتاب المبین و هذا‌الامر المبرم المتین. قل کذلک یعلّمکم اللّه فضلاً من عنده و هو‌الغفور الکریم. طوبى لمن نبذ العالم مقبلاً الی الاسم الاعظم الّذى به ماجت البحار و هاجت الاریاح و هدر العندلیب علی الاغصان انّه لا اله الاّ هو الظّاهر النّاطق العلیم الحکیم. حضرت بهاءالله : آثار قلم اعلى – جلد سوم

 

————————

مورد سوم

 

ص ٢٠ = هجدهم شهر البهاء ٧ آوریل = امروز هر آگاهی گواهی میدهد بر اینکه بیاناتی که از قلم مظلوم نازل شده سبب اعظم است از برای ارتفاع عالم و ارتقاء امم . بگو ای قوم بقوّت ملکوتی بر نصرت خود قیام نمائید که شاید ارض از اصنام ظنون و اوهام که فی الحقیقه سبب و علّت خسارت و ذلّت عباد بیچاره‌اند پاک و طاهر گردد . این اصنام هائلند و خلق را از علوّ و صعود مانع . امید آنکه ید اقتدار مدد فرماید و ناس را از ذلّت کبری برهاند . حضرت بهاءالله : آیات الهى جلد ۱

 

————————————

مورد چهارم

ای بندگان من مقصودی از ظهورم و منظوری از طلوعم جز بشارت بر جمال محبوبم نبوده و نخواهد بود * حجبات وهمیّه و سبحات غلیظه که در بین ناس سدّی بود محکم و ایشانرا از سلطان عزّ قِدَم ممنوع میداشت جمیع را بعضد قدرتم و ید قوّتم خرق فرمودم چنانچه مشاهده نموده‌اید که در حین ظهور جمالم ناس بچه اوهام از عرفانم محتجب ماندند * و در بیان بلسان قدرت جمیع را نصیحت فرمودم که در حین ظهور بهیچ شئ از اشیاء چه از حروفات و چه از مرایا و چه از انچه در کلّ آسمانها و زمین خلق شده از عرفان نفس ظهور محتجب نمانند = سُبُحات – تَسبیح ها- دعاها- محل های سجود- جلال(مفرد: سَبْحَه) = حضرت بهاءالله : (مجموعه الواح مبارکه (چاپ مصر ۱۷۷

———————————————

مورد پنجم

ای قوم بقوّت ملکوتی بر نصرت خود قیام نمائید که شاید ارض از اصنام ظنون و أوهام که فی الحقیقه سبب و علّت خسارت و ذلّت عباد بیچاره‌اند پاک و طاهرگردد * این اصنام حائلند و خلق را از علوّ و صعود مانع * امید انکه ید اقتدار مدد فرماید و ناس را از ذلّت کبری برهاند = حضرت بهاءالله :  – مجموعه الواح مبارکه چاپ مصر   ص ٢٨٨

——————–

مورد ششم

مظلوم در جمیع ایّام من غیر ستر و حجاب أمام وجوه أهل عالم نطق فرمود انچه را که مفتاح است از برای أبواب علوم و فنون و دانش و آسایش و ثروت و غنا * ظلم ظالمین قلم أعلی را از صریر باز نداشت * و شبهات مریبین و مفسدین او را از اظهار کلمه علیا منع ننمود * از حق در جمیع أحوال سائل و آملم که أهل بها را از ظنون و أوهام حزب قبل حفظ فرماید و مقدّس دارد * حضرت بهاءالله : – مجموعه الواح مبارکه  چاپ مصر ۳۰۰

————————-

اصل سوم : مهدویت از مصادیق بارز وهم است

 

مورد اول

نفوس کاذبه خائنه – وهم بودن وجود امام زمان ع –  کاذب دانستن نواب اربعه

تفکّر درنفوس کاذبه خائنه که باسم صدق و امانت و زهد و ورع مابین ناس ظاهر بودند نمائید تا از فزع این یوم اکبر محفوظ مانید.  یکی ذکر جابلقا نمود و دیگری بجابلصا اشاره کرد و کاذب دیگر هیکل موهومی ترتیب داد و بر عرش ظنون مقرّ معیّن نمود  بی انصافی ناحیه مقدّسه ذکر کرد و بی انصاف دیگر کلماتی باو نسبت داد و این امور منکره کاذبه سبب و علّت شد که سلطان مدینه احدیّه را بتمام ظلم شهید نمودند. ( ابن الذئب ۲۶۸)

—————————

مورد دوم

۲ – در صفحه ۱۷۶  از مجلد ثانی مائده سماوی می گوید :  « اگر نفسی بعد از ارتقاء حضرت عسکری (ع) در امورات واقعه و دسائس علمای زنادقه تفکر نماید شهادت می دهد بر این که جمیع فساد عالم از آن نفوس بوده و هست لعمر ربنا اگر کذب رؤسا نبود رب اعلی به ظلم اعداء شهید نمی شد. حضرت موهومی برسریر موهومی تعیین نمودند و به روایات موهومه ثابت کردند و آن چه را که سبب سفک دماء سیدعالم وجوهر امم شد. گاهی تواقیع جعلیه ظاهر می نمودند و نسبتش را به مبدأ وجود می دادند الالعنه الله علی القوم الکاذبین . در باطن مقصود اعلا علوّ و سموّ خودشان بود و لکن در ظاهر به جزایر اشاره می نمودند گاهی جابلقا وهنگامی جابلسا و وقتی «ناحیه کذبه» که به «مقدسه» می نامیدند » آه

————————-

 

مورد سوم

معتقدین  به  حجت بن الحسن ع ارامل ( رمال) هستند

باری بعضی اهل بیان باقوال ارامل اهل فرقان ناسرا از شریعه رحمن منع نموده‌اند  بحرف جیم و امثال او بگوئید بعین بصیرت مشاهده کنید هزار سال اَو اَزید  جمیع فِرَق اثنی عشریّه نفس موهومیرا که اصلاً موجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدآئن موهومه محل معیّن نمودند و ساجد او بودند . ( اقتدارات ۲۴۴)

 

مورد چهارم

اهل جنگل وهمیّه و بیشه ظنّیه

بحروفات بیان در امرش توقف مکنید چه که جمیع حروفات و مرایا بقول او خلق شده اند و جمیع بیان از سمآء امرش نازل گویا شما از اهل جابلقاى موهوم اهل فرقانید و تازه از جنگل وهمیّه بیرون آمده اید و به بیشه ظنّیه اخرى وارد شده اید ( بدیع ۱۰۰ )

———–

مورد پنجم

حزب متوهم بروایات

در معرضین بیان تفکّر نما که باجنحه اوهام در هوای اوهام طائرند  الی حین آگاه نشده‌اند  رَبّی را که اخذ نموده‌اند که خلق نموده بعینه بمثابه حزب شیعه به روآیات متوهّمین مشغولند و از حقیقت امر غافل و محجوب القای کلمه از حقّ بوده و هست  دیگر عمل بعاملین راجع من عمل فلنفسه و من اسآء فعلیها.  ( اقتدارات ۱۳ )

 

نتیجه :

با توجه به اصل اول  وجوب تبلیغ در بهائیت هر عضو سازمان موظف سازمانی است تا تبلیغ هجومی داشته باشد و با عنایت به اصل دوم : وظیفه و رسالت بهائیان رفع اوهام است لذا هر عضو سازمان بر خود واجب می داند تا با مطالبی که به زعم خود خرافات و اوهام است در جهت محو و نابودی آن تلاش کند و با در نظر گرفتن اصل سوم : مهدویت از مصادیق بارز وهم است لذا تمام اعضای سازمان بشکل سیستماتیک و مغز شوئی شده نطفه شان بر مبنای شیعه و مهدویت ستیزی منعقد گردیده است