مناظره حسن ارشاد و عرفان ثابتی

مطالب مطرح شده ميان حسن ارشاد و عرفان ثابتي در صفحه جناب آقاي مسعود سلطاني ذيل پست زير :

مطالب مطرح شده میان حسن ارشاد و عرفان ثابتی در صفحه جناب آقای مسعود سلطانی ذیل پست زیر :

https://www.facebook.com/masoudface/posts/10206080918487730?comment_id=10206086608749983&notif_t=feed_comment_reply

متن پست مسعود سلطانی :

در تحلیل‌های بسیاری بر شرایط زیست جوانان مسلمان فرانسوی و تبعیضی که بر آنها روا داشته می‌شود، تاکید می‌شود و به درستی بر تاثیر چنین شرایطی بر ایجاد حرکت‌های خشن و تروریستی اشاره می‌شود.
موقتن به ایران بازمی‌گردیم. از زمانی که امیرکبیر به سرکوب شدید بابیان پرداخت، بابی‌ها و بعد بهایی‌ها پیوسته و نظام‌مند سرکوب و از حقوق اولیه خود محروم بوده‌اند. بارها بابی‌کشی و بهایی‌کشی راه افتاده است. اما عملیات‌های مکرر خشونت‌بار توسط بهاییان رخ نداده است.
اقشار فرودست فرانسه نمی‌تواند محدود به مسلمانان باشد. بنابراین نمی‌توان عامل حرکت‌های خشونت‌بار را تنها به فرودستی و تبعیض و شرایط زیست فروکاست. باید عامل دیگری نیز در کار باشد که تبعیض پیوسته و نظام‌مند بهاییان ایران را به حرکت‌های خشونت‌بار نکشانده است؛ سایر گروه‌های فرودست فرانسه شورش کرده‌اند اما به تروریسم میدان نداده‌اند. به احتمال زیاد عاملی در اسلام یا جامعه مسلمان‌ها هست که در شرایط احساس تبعیض خشونت‌ورزی را راه‌حل می‌داند. در کنار تبعیض و نقش آن در ایجاد گروه‌های جهادی، توجه به عامل درونی که جهاد را راه‌حل می‌پندارد نیز ضروری است.

نظر حسن ارشاد پیرامون این پست :

سلطانی عزیز در ابتدا بهاء الله بیش از سی سال در گروه تروریستی بابیه جزء رهبران این مجموعه بود و تا آنجا پیش رفت که به اعتراف خواهر خود به نام عزیه خانم در کتاب تنبیه النائمین طراح ترور و امر کننده کشتن پادشاه ایران بود و هنگامیکه در عکا بود با تایید احکام بیان مبنی بر اینکه جزء احکام بیان است : کسانی که من یظهره الله را محزون کنند حکمشان اعدام است سه تن ازلیان را در اطاق بغلی بهاء الله زهر خورانیدند و این عمل بدست بهائیان انجام شد منبع موثق این ترور کتاب کشف الغطاء ابوالفضل گلپایگانی است البته پس از اینکه بهائیان مشاهده کردند که با خشونت عاقبتی جون باب نصیب ایشان خواهد شد از مسیونر های مسیحی الگو برداری کردند و در آموزه های خود متذکر شدند که فعلا برای گرفتن حکومتها زود است و فعلا در حالت جنینی بسر می بریم لذا عزیز دل بهائیت و باور بهائی اژدهای خفته ای است که هر لحظه احتمال بیدار شدن آن می رود به ظاهر باور نگاه نکن بلکه به عمق مطلب و منابع ایشان بنگر بهائیان هنوز بسیاری از آثار بهاء الله را منتشر نکرده اند و احتمال قریب به یقین این منابع برای همان روزی است که قرار است بعد از خروج از حالت جنینی حرکتهای انتحاری انجام دهند

مسعود سلطانی  :

بهاییان با خشونت بابی‌ها را سرکوب کردند تا مشکل جانشینی باب را حل کنند. اما همان‌طور که خود شما گفته‌اید در چیزی که اکنون به نام بهاییت وجود دارد، بذر خشونت مهار شده است. همان‌طور که مهرک گفته است، ممکن است بعدها چیزهایی از آن برای خشونت‌ورزی استخراج شود. نمی‌دانم.

حسن ارشاد :

سلطانی گرامی باوری که حد اقل یک بار ترور کند این را بدان که باز اگر وقتش برسد از این کار کوتاهی نخواهد کرد همانطور که گفتم بهائیان الان خود را در حال جنینی می بینند کسانی که اعتقاد به حکومت مذهبی بهائی دارند اما به دروغ می گویند دین از سیاست جداست یا کسانی که اعتقاد دارند باید دمکراسی بر جهان حاکم شود اما نهاد بیت العدل نه نظارت پذیر است و نه مسئول و پاسخگوی منتخبین خود و یا کسانی که به دروغ می گویند ما آخوند و کشیش نداریم اما نهاد روحانیت را تشکیلاتی کرده اند و تحت عنوان مشاورین قاره ای آن را اداره می کنند و صدها دروغ دیگر به اعتقاد من این ساده لوحی است به آنها اعتماد کرد

مسعود سلطانی :

من نگفتم به بهایی‌ها اعتماد دارم. به عنوان واقعه‌ای تاریخی گفتم که مسلمانان پیوسته و نظام‌مند آنها را سرکوب کرده‌اند و آنها تاکنون در واکنش به عملیات تروریستی علیه مسلمانان دست نزده‌اند. پس فقط شرایط اجتماعی عامل بروز تروریسم نیست. معنایش این نیست که بهاییت در آینده نیز نمی‌تواند خشونت‌ورز شود.
در ضمن بهایی و بابی را باید از هم تفکیک کرد. بابی و بابی‌ازلی به شدت هوادار مداخله در سیاست است و جنبه‌ی اجتماعی دینش پررنگ است تا جنبه‌ی اعتقادی آن. کسانی مثل صوراسرافیل و دولت‌آبادی و دیگرانی که همگی در انقلاب مشروطه حضوری جدی داشتند

حسن ارشاد :

ممنون سلطانی گرامی سخن من در اعتماد بود شاد باشی

عرفان ثابتی :

آقای ناصر ناصر الدین (نام واقعی: حسن ارشاد) با اسامی مستعار گوناگون چند حساب در فیس بوک دارند (مدیر صفحۀ “نقد تخصصی بهائیت” نیز هستند) و به جعل و اشاعۀ اتهاماتی نظیر مندرجات دروغین کتاب تنبیه النائمین می پردازند، کتابی که هیچ مورخ مستقلی بر آن صحه نگذاشته و صرفا بهائی ستیزان به آن استناد می کنند. در سراسرِ تاریخ بهائی، تنها و تنها یک بار چند بهائی چند ازلی را که علیه بهائیان تبعیدی با سفیر ایران همکاری می کردند، به قتل رساندند. بهاءالله از اقدام این چند بهائی چنان خشمگین شد که آنها را از جامعۀ بهائی طرد کرد و در چندین لوح به طور مؤکد تکرار کرد که بهائیان به هیچ وجه حق ندارند که مقابله به مثل کنند و به خشونت متوسل شوند و این که “اِن تُقتلوا خیر لکم مِن اَن تَقتلوا: بهترست کشته شوید تا بکشید). محو حکم جهاد و نجاست اولین احکامی است که بهاءالله وضع کرد و تأکید بر خشونت پرهیزی یکی از مضامین اصلی آثار بهاءالله، عبدالبهاء، شوقی افندی و بیت العدل است. خشونت پرهیزی مطلق بهائیان در ۱۵۰ سال اخیر در تضاد آشکار با تاریخ خونین صدر اسلام است.

حسن ارشاد :

آقای عرفان عزیز بنده در پالتاک با ایدی ناصر الدین بودم و در فیس بوک هم با
همان نام وارد شدم اما با توجه به فضای فیس بوک با نام اصلی خود فعال شدم
عرفان عزیز اولا می شود بفرمایید لوح عمه را جناب عبد البهاء برای چه کسی
ارسال کرد ؟ آیا در بابیت جواب نامه واجب بود یا نه ؟ و اگر پاسخ نامه با
توجه به احکام بیان واجب بود شما می فرمایید عزیه خانم جواب نامه عبد
البهاء را نداده است ؟ عزیز دل شما منکر ازلی بودن عزیه خانم هستی ؟ هم
خودش و هم ازلیان همه می گویند این کتاب از آن وی بوده است لطفا حد اقل
کتابهای دکتر نصرت الله محمد حسینی را بخوانید تا دیگر این بیانات نخ نما
شده اسلاف بهائیان را تکرار نکنید . ثانیا عرفان جان یا شما تاریخ را نمی
دانی یا خود را به کوچه ازل چپ زده ای عزیز دل اولا منطوق بیان بنا به
اعتراف عبد البهاء ضرب اعناق – حرق کتب – هدم بقاع – و قتل عام الا من آمن و
صدق بود و این یعنی اعتقاد به نسل کشی – این مطالب یعنی دقیقا اعتقاد به
روش داعش بلکه از آن بدتر زیرا داعش حد اقل جزیه را قبول می کرد اما باب در
تفسیر سوره یوسف فرمان داده بود اقتلوا المشرکین حیث وجدتموه و لا تقبلوا
الجزیه – دشمنان من را بکشید و جزیه هم نباید بگیرید عرفان عزیز جناب بهاء
الله در کتاب اقتدارات تمام احکام و شریعت باب را امضاء کرد چنانچه در صفحه
۴۴ و ۴۵ اقتدارات می گوید احکام باب و بیان را من امضاء کردم و در انتهاء
کتاب می گوید لعنت بر کسانی که می گویند من بیان را نسخ کرده ام عرفان
گرامی یکی از احکام بیان اعدام کسانی است که من یظهره الله را محزون کنند و
کشته شدن همین ازلیان بدست بهائیان در عکا بر مبنای همین امضای بهاء الله
بود واگر بهائیان محزون کنندگان بهاء الله را نمی کشتند خلاف نظر بهاء الله
عمل کرده بودند لذا تا قبل از نزول اقدس با توجه به تاریخ آن که اشراق
خاوری در مقدمه تقریرات اقدس می گوید سال ۱۲۸۷ بود و بلکه فراتر از آن تا
ابلاغ و انتشار اقدس یعنی سال ۱۳۰۸ در هند تکلیف شرعی بهائیان ترور کسانی
بود که بهاء الله را محزون می کردند لذا اگر قرار باشد به تاریخ خونین کسی
تاخته شود اول باید به تاریخ خونین و کشتارها و ترورهای موجود در بابیت و
بهائیت تاخت آیا از ترس ترور های هم باوران بهاء الله نبود که بهاء الله
حتب فرصت نکرد اهل و عیال خود را بردارد و به کوههای سلیمانیه نگریخت ؟
عزیز دل تاریخ چهل ساله بهاء الله مملو است از ترور و کشتار بنده حاضرم در
مورد تک تک مدعیاتم با شما در شبکه مردم تی وی مناظره کنم اگر شهامت گفتگو
در دفاع از نظرات خود را دارید بسم الله البته امیدوارم مانند قبل ما را از
خود محروم نکنی و کلا ری پورت نفرمایید

ضمنا عرفان عزیز حکم نجاست را بهاء الله برداشت چون جنبه تبلیغی داشت اما می
شود بفرمایید چرا حکم نجاست برداشته شد ؟ آیا به دلیل این نبود که بهائیان
مدعی بودند که نباید بر مبنای کفر و ایمان با مردم برخورد کرد ؟ عرفان عزیز
و دوست داشتنی اگر در این ادعا صادق هستید می شود بفرمایید چرا احکام اقدس
به تقسیم ارث که می رسد در صورتی که متوفی وصیتی نکرده باشد بنا بر این
است که ورثه غیر مومن ارث نبرند ؟ آیا این یک بام و دو هوا نیست ؟ عرفان
عزیز واقعا اگر شما به عنوان یک بهائی بدانی اگر از بهائیت دست بکشی و پدر
هم وصیتی نکند از ارث محروم می شوی و یک ریال به شما نمی رسد ؟ چگونه است
که در بحث نجاست چون ریالی از سیستم بهائیت خارج نمی شود مشکلی نیست اما در
ازث چون قرار است از جامعه بهائیت ریالی خارج شود احکام اسلام به روز است و
دقیقا به آن عمل می کنید ؟

عرفان ثابتی :

نمونه ای از افاضات گهربار جناب حسن ارشاد (ناصر ناصرالدین):

https://www.facebook.com/bahaicensure/photos/a.391622434315328.1073741828.391454960998742/594195217391381/?type=1&theater

نقد تخصصی بهائیت

امروز سالروز شهادت شهید وطن، حامی دین و حاصل تشیع و سردمدار پیشرفت، جناب امیر کبیر رحمه الله هست..
اگر او نبود با بی تدبیری شاهان قاجار احتمالا الان ایرانیات بابی شده بودند و ۱۷۰ سال زودتر بابیان داعش مسلک زودتر در ایران پا گرفته بودند

حسن ارشاد :

آقای عرفان گرامی می شود بفرمایید آیا بهاء الله در سخن زیر اعتراف نمی کند که بابیان تروریست بودند ؟ :

نزاع و جدال شأن درندهای ارض * بیاری باری شمشیرهای برنده حزب بابی بگفتار نیک و کردار پسندیده بغلاف راجع لازال اخیار بگفتار حدائق وجود را تصرّف نمودند * بگو ای دوستان حکمت را از دست مدهید نصائح قلم أعلی را بگوش هوش بشنوید * عموم أهل عالم باید از ضرّ دست و زبان شما آسوده باشند * مجموعه الواح مبارکه ص ۲۷۸

البته بهاء الله فراموش می کند که خود بیش از سه دهه در غیاب بهاء الله ادعای رهبری بابیان را داشت

آقای عرفان گرامی می شود بفرمایید آیا بهاء الله در سخن زیر اعتراف نمی کند که بابیان تروریست بودند ؟ :

معرضین و منکرین بچهار کلمه متمسّک * أوَّل کلمه فضرب الرّقاب * و ثانی حرق کتب * و ثالث اجتناب از ملل أخری * و رابع فنای أحزاب * حال از فضل و اقتدار کلمه إلهی این چهار سدّ عظیم از میان برداشته شد و این چهار أمر مبین از لوح محو گشت * و صفات سبعی را بصفات روحانی تبدیل نمود جلّت ارادته و جلّت قدرته و عظم سلطانه * مجموعه الواح مبارکه ص ۲۹۴ – ۲۹۵

البته بهاء الله فراموش می کند که خود بیش از سه دهه در غیاب بهاء الله ادعای رهبری بابیان را داشت

آقای عرفان گرامی این سخنان دقیقا در لوح ابن الذئب آمده و این کتاب در آخرین سال حیات بهاء الله نگاشته شده است یعنی سال ۱۳۰۸ یعنی پس از چهل سال تبلیغ و تایید بیان البته سالیان بعد این کتاب در اختیار عموم قرار گرفت :

لوح ابن الذئب صفحه ۱۶ «و در ایام و لیالی در سجن مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب بابی تفکر می نمودیم که مع علوّ و سموّ و ادارک آن حزب آیا چه شده که از ایشان چنین عملی ظاهر یعنی جسارت وحرکت آن حزب نسبت به ذات شاهانه. و بعد این مظلوم اراده نمود که بعد از خروج از سجن به تمام همت در تهذیب آن نفوس قیام نماید.»

عرفان عزیز می دانید بهاء الله در جمله بالا خلاف انصاف عمل می کند و بنا بر اعتراف خود همان زمان که در حال تفکر کردن در قبح ترور شاه بود همان موقع منکر کتاب جدید و نسخ اسلام بودند و می فرمودند که مگر آیین جدید بیاید حتما باید احکامش نیز عوض شود ؟ :

کتاب اقتدارات ص ۴۵ و ۴۶:
اکثری از ناس بشأنی محتجبند که احتجاب ملل قبل از نظر محو شده بُغضاً علی اللّه در هر حین باعتراضی جدید متمسّکند با اینکه کل میدانند که باین ظهور اعظم ما نزّل فی البیان ثابت و ظاهر و محقّق شده و اسم اللّه مرتفع گشته و آثار اللّه در شرق و غرب انتشار یافته و
(((((بیان فارسی مخصوصاً در این ظهور امضا شده ))))
مع ذلک متّصلاً نوشته و مینویسند که بیانرا نسخ نموده‌اند که شاید شبهه ای در قلوب القا شود و معبودیّت عجل محقّق گردد . ای اهل بیان اقسمکم باللّه قدری انصاف دهید و بدیده پاک و طاهر در بیانات الهی نظر نمائید و بقلب مقدّس تفکّر کنید منتهی رتبه بیانات که در بیان مذکور است بقول اهل آن مقام توحید است و معرضین بالمرّه از این مقام محتجب چه که هنوز بمقامی ارتقا ننموده‌اند که مظاهر حق را یکنفس و یک ذات و احکامشانرا یک حکم مشاهده نمایند دیگر چه توقّع است از این نفوس نفوسیکه خود را در اعلی ذروه عرفان مشاهده مینمایند در امثال این مقامات که یکی از مراتب توحید است واقف و متحیّر و محتجب و ابداً شاعر نیستند که در چه حالتند. هر نفسی لائق اصغآء کلمه اللّه نه و هر وجودی قابل آشامیدن زلال معانی که از عین مشیّت رحمانی در این ظهور عزّ صمدانی جاری شده نه. بلی این امتیاز که در الواح الهی ذکر شده مقصود مقامات دیگر بوده و بعد از نزول بیان و عرفان منبسط در آن نفسی آنقدر شاعر نباشد که اقلّاً احکام الهی را واحد ملاحظه نماید و اللّه عدم از برای آن وجود سزاوارتر است .

عرفان عزیز در جملات بالا دست و پا زدن جناب بهاء الله را نمی بینی که اصرار می کند من احکام بیان را نسخ نکرده ام
فکر کنم همین مختصر فعلا کافی است تا همگان فاتحه ای برای امیر کبیر بخوانند و این غائله داعشی گری را ۱۷۰ سال پیش در ایران خاتمه داد ضمنا در پایان جملات عبد البهاء را خدمت عزیزان تقدیم می کنم تا همگان بدانند که این بهائیانند که اعتراف می کنند بابیان داعشیان زمان خود بودند و بهاء الله در سطور قبل افتخار به امضاء احکام بیان داشتند :
مکاتبب ، ج ۲ ، ص ۲۶۶ «و در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق وهدم بقاع و قتل عام الامن آمن و صدق بود، اما در این دور بدیع و قرن جلیل اساس دین الله و موضوع و شریعت الله رأفت کبری و رحمت عظمی و الفت با جمیع ملل وصداقت وامانت و مهربانی صمیمی قلبی با جمیع طوائف و نحل و اعلان وحدت عالم انسان است.»
چنانچه جناب عبد البهاء اعتراف می کند پدر گرامی وی بهمراه خودشان ۲۷ سال معتقد به :
۱ – ضرب اعناق : : جناب عبد البهاء اعتراف می کند که پدر بزرگوارشان ۲۷ سال معتقد بود باید سرهای مخالفین آیین بیان بر سر نیزه می رفت و هیچ مخالف آیین بیان نباید از دستان بابیان جان سالم بدر می بردند
۲ – حرق کتب : جناب عبد البهاء اعتراف می کند که پدر بزرگوارشان ۲۷ سال معتقد به آتش زدن کتب غیر بیانی بودند و با فرهنگ مکتوب جامعه بشری مقابله می کردند .
۳ – هدم بقاع : جناب عبد البهاء اعتراف می کند که پدر بزرگوارشان ۲۷ سال معتقد به تخریب آثار باستانی مذهبی داشتند و مانند طالبان که متعصب وار مجسمه بودا در بامیان را تخریب کردند تمام آثار مذهبی باید ویران می شد
۴ – قتل عام الا من آمن و صدق : : جناب عبد البهاء اعتراف می کند که پدر بزرگوارشان ۲۷ سال معتقد به نسل کشی بودند و تمام کسانی که ایمان به آیین بابی نمی داشتند باید از دم تیغ گذرانیده می شدند
محققین گرامی لازم است دقت شود اطلاع مخاطبین از اینکه جناب بهاء الله منت گذاشته اند و این احکام را نسخ نموده اند کافی نیست و باید صادقانه مخاطبینی که مورد تبلیغ جامعه امری قرار می گیرند بدانند که جناب بهاء الله خود از سردمداران معتقدین به احکام بیان قبل از نزول اقدس می باشد و چون بنا بر اعتراف جناب اشراق خاوری در گنج شایگاه ص ۱۳۷ اقدس در سال ۱۲۸۷ نازل گردیده و جناب بهاء الله در سال ۱۲۶۰ و سه ماه بعد از اظهار امر جناب باب به آیین بیان توسط ملاحسین بشرویه در پامنار تهران گروید .
لذا نتیجه گرفته می شود که جناب بهاء الله ۲۷ سال جزء حاملان اصلی این احکام بوده است زیرا ندای کشتار مخالفین از همان تفسیر سوره یوسف که جناب بشرویه با این کتاب حضرت بهاء الله را بابی کرد موجود بود .

ضمنا عرفان عزیز این حقیر نزدیک به دو ساعت با ایمان مطلق در مورد اعتقاد بیش از سه دهه بهاء الله به اعمال داعشی گری را اثبات نمودم و ایشان مانند شما هیچ سخنی برای گفتن نداشت

https://www.youtube.com/watch?v=4q9W5U4Hdas…

گفتگوی صمیمانه میان ایمان مطلق و حسن ارشاد (ناصر الدین)

مسعود سلطانی :

بحث‌های عرفان و ناصر بی‌حاصل است. ۱۵۰ سال است که این حرف‌ها گفته می‌شود.
ناصر به دلیل قصد ترور شاه از تروریست و داعشی بودن بهایی‌ها می‌گوید اما همان شاه را میرزا رضای کرمانی مسلمان که شاگرد جمال‌الدین خوانده می‌شود، ترور شد. وی از کشتن بابی‌ها و ازلی‌ها توسط بهایی‌ها می‌گوید اما چشمش را بر بابی‌کشی‌های مکرر در ایران به تحریک روحانیون مسلمان می‌بندد.
در روایت‌های متعددی که خود مسلمانان نقل کرده‌اند گفته می‌شود پیامبر اسلام دستور داد کسی را که به وی توهین کرده بود، بکشند ولو این که بر پرده‌ی کعبه آویزان شده باشد. در احکام فقهی مسلمانان مفهوم صب نبی وجود دارد که جرمی نابخشودنی است. با همان استدلال آقای ناصرالدین که اگر یک بار ترور کرد می‌توان باز هم ترور کند، اسلام نیز داعش و ترور می‌شود. من البته به این تحلیل معتقد نیستم.
در ضمن این که بهاالله آدم‌کش و داعش بود، قتل‌عام بابی‌ها توسط امیرکبیر را توجیه نمی‌کند. باید مدارکی مبنی بر این که بابی‌ها پیش از قتل‌عام‌شان توسط امیرکبیر قتل و ترور کرده‌اند، ارایه شود. قصاص گناه قبل از جنایت که نمی‌کنند.
لازم است که تاکید کنم من بهاییت را مثل ادیان دیگر می‌دانم که باید در سطح فردی باقی بماند. و بی‌تردید هزاران ایراد ریز و درشت دارد. از جمله شکل نوشتار مبهم و گاه اورادگونه متون‌شان که جای هزار گونه تفسیر را باز می‌گذارد.

حسن ارشاد :

سلطانی عزیز کف بحث بنده این است که بابیان و بهائیان در ابتدای امر مبنای حرکتشان مدنی نبود بلکه حرکتشان براندازانه بود و در زمان ناصر الدین شاه با حرکت براندازانه با خشونت رفتار می شد فرض بفرمایید در روسیه تزاری آن زمان یا انگلستان و معمولا برخوردها مشابه هم می بود بهائیان اصرار دارند اثبات کنند حرکت باب مدنی بود در حالی که حرکت باب به گواه منابع بابی و بهائی خشونتی و بر اندازانه بود طبیعی است که با تشکیلات بر انداز در قرن ۱۹ در تمام حکومتهای آن زمان چگونه برخورد می شد البته با شما موافقم فکر کنم همین مختصر تبادل مطالب برای تنویر افکار کفایت می کند و صبر و تحمل شما در این میان ستودنی است

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.