‏ آیا در دیانت بهائی نماز روزه و.. وجود دارد؟-پاسخ۵

اگر در باور بهائی بایستی آبروی کاهل نماز ریخته شود، پس چرا آبروی جناب عبدالبهاء که ترک‌کننده‌ی نماز است ریخته نمی‌شود!؟

اگر در باور بهائی بایستی آبروی کاهل نماز ریخته شود، پس چرا آبروی جناب عبدالبهاء که ترک‌کننده‌ی نماز است ریخته نمی‌شود!؟

چگونه شخصی که جناب بهاءالله از او بیزار است می‌تواند جانشین او گردد!؟

در سوال شماره‌ی #سوال۲۶ با عنوان “اعتراض بر احکام الهی” این موضوع اثبات شده است که باور بهائی اعتراف می‌کند احکام در دین الهی و شرایع آسمانی، از نوع تعبدی هستند و از آن جا که در آئین الهی، احکام را خداوند متعال برای بندگان تعیین نموده، لذا مومنان در برابر امر خداوند متعال تسلیم هستند و چون حضرت حق به چیزی امر فرموده، بندگان نیز انجام می‌دهند. بنابراین بر اساس مباحث مطرح شده از سوی باور بهائی این نتیجه به دست می‌آید که احدی حق چون و چرا کردن در مورد احکام شریعت‌های آسمانی و الهی را ندارد.

اما داستان احکام باور بهائی، حکایت متفاوتی دارد؛ در باور بهائی بر خلاف شریعت‌های آسمانی و الهی، چند تعلیم و آموزه وجود دارد که تاکید می‌کنند بایستی همواره احکام این باور مورد نقد بررسی قرار گیرند. مقاله‌ی #سوال۲۶پاسخ۱ به بررسی همین موضوع پرداخته و ثابت نموده بر خلاف احکام شریعت‌های الهی و آسمانی، بایستی احکام باور بهائی به صورت آنلاین و دائم و پیوسته مورد پایش و نقد و بررسی قرار بگیرند! چرا!؟ زیرا بر اساس تعالیم و آموزه‌های باور بهائی، هرگاه احکام در مقابل علم و عقل انسان‌ها قرار گرفت و یا با مقتضیات زمان سر ناسازگاری داشت، حکم نقض و نسخ احکام باور بهائی به خودی خود صادر می‌گردد. لذا بایستی همواره احکام باور بهائی را با علم و عقل و مقتضیات زمان کنترل نمود.

بنابراین به دلیل وجود همین چند تعلیم (یعنی لزوم تطابق احکام باور بهائی با مقتضیات زمان، علم و عقل) در مورد باور بهائی این جواز و امکان وجود دارد که احکام این باور را مورد نقد و بررسی قرار داد. یعنی اگر احکام نماز باور بهائی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد، به دلیل همین توصیه و تعلیمی است که خود باور بهائی ارائه نموده است. با این مقدمه به چند نکته‌ی دیگر در خصوص نماز بهائی پرداخته می‌شود.

جناب بهاءالله در همان احکام اولیه‌ی کتاب اقدس، یعنی در حکم دهم در صفحه‌ی ۱۰، نماز را بر همه‌ی بهائیان بزرگ‌تر از ۱۵ سال، واجب کرده است: “قد فرض علیکم الصّلوه والصّوم من اوّل البلوغ امراً من لدى الله ربّکم وربّ ابآئکم الاوّلین” همانا نماز و روزه از ابتدای بلوغ بر شما واجب شده است و این امری از جانب خدایی است که پروردگار شما و پروردگان پدران اولین شما است.

 

صفحه‌ی ۱۰، بند ۱۰ کتاب اقدس:
واجب بودن نماز بهائی از سن بلوغ (پانزده سالگی)

بنابراین شکی در واجب بودن نماز در باور بهائی باقی نمی‌ماند. حال سوال این است که نماز چه جایگاهی در این باور دارد!؟ همان نمازی که پیش از این از زوایای مختلفی به آن پرداخته شد و از شرک تا بدعت بودن و تا نسخ و از بین رفتن آن در مقالات پیشین همین بخش مورد بررسی قرار گرفت.

صفحه‌ی ۱۱ کتاب گنجینه‌ی حدود و احکام:
جایگاه نماز از دیدگاه جناب عبدالبهاء، پس چرا ایشان حتی یک مرتبه در طول ۱۹ سال پس از نزول اقدس، حتی یک رکعت نماز بهائی نخوانده است!؟

 

“اُسِّ” در لغت به معنای اصل هرچیز، بنیاد و شالوده‌ی آن است. بنابراین مشخص می‌شود به ادعای جناب عبدالبهاء، شالوده و بنیاد اساس امر بهائی، چیزی نیست به جز نماز!

بی‌شک یک بهائی واقعی نمی‌تواند نسبت به نماز، بی‌توجه باشد! چرا که اصل و اساس و شالوده‌ی باور بهائی بر نماز بنیان نهاده شده است. البته در مقاله‌ی پیشین دیدیم که جناب عبدالبهاء در تمام مدت ۱۹ سالی که از زمان نزول اقدس و نزول احکام نماز گذشته و پدر نیز در قید حیات بوده، حتی یک رکعت نماز بهائی نخوانده است! چنین فردی چگونه می‌تواند چنین جایگاهی را برای نماز بیان نماید!؟ بگذریم، این نوشتار به موضوع دیگری می‌پردازد.

حکم سهل‌انگاری نسبت به نماز در باور بهائی! شبه جزامی و خونخوار بودن کاهل الصلاه

حال این سوال مطرح می‌شود که اگر یک بهائی نسبت به نماز، سهل‌انگاری و سستی نمود، حکم آن چیست!؟ با یک بهائی که نسبت به نماز توجه لازم را ندارد، چه رفتاری باید داشت؟

پاسخ این سوال نیز از جناب عبدالبهاء در ادامه‌ی بحث بالا یعنی در صفحات ۱۲ و ۱۳ همان کتاب گنجینه‌ی حدود و احکام به روشنی بیان گردیده است:

و در لوح میان دو آب میرزا حسین برادر حضرت شهید (٢) میفرمایند: “هواللّه ای ثابت بر پیمان …. صلوه و صیام از اعظم فرائض این دور مقدّس است اگر نفسی تأویل نماید و تهاون (سستی) کند البتّه از چنین نفوس احتراز (دوری کردن از کسی یا چیزی) لازم و الّا فتور (نقصان) عظیم در دین اللّه حاصل گردد. باید حِصن حصین امرالله را از سهام بغض و کین چنین اشخاص محافظه نمود و الّا بکلّی اساس دین الهی منهدم گردد. البتّه صد البتّه که اگر رائحه آن کلمه که از ذکرش خجلت میکشم و بخدا پناه میبرم از کسی استشمام نمائید بکلّی احتراز (دوری) کنید. جمال مبارک از چنین شخص بیزار و حضرت اعلی در کنار و عبدالبهاء را عدُوّ خونخوار است. جمیع احبّا را با خبر کنید تا در حذر باشند و علیک التّحیّه و الثّناء. ع‌ع”

صفحه‌ی ۱۲ گنجینه‌ی حدود و احکام:
لزوم دوری جستن از کاهل الصلاه (کسی که در نماز سستی می‌کند)

 

صفحه‌ی ۱۳ گنجینه‌ی حدود و احکام:
آبروی کاهل کاهل الصلاه (کسی که در نماز سستی می‌کند) را باید ببرید

 

جناب عبدالبهاء برای تمامی بهائیان عزیز مشخص نموده که اگر متوجه شدید یک بهائی نسبت به نماز سستی نشان می‌دهد (نه این که نماز نمی‌خواند)، باید از چنین شخصی دوری بجویند! اگر این کار را نکنند، یعنی اگر نسبت به انسان کم توجه به نماز، دوری نجویند، اساس دین منهدم می‌گردد!!! جناب بهاءالله از چنین شخصی بیزار است و او در حقیقت دشمن خونخوار جناب عبدالبهاء به حساب می‌آید!!! همه‌ی دوستان عزیز بهائی بایستی چنین شخصی را به یکدیگر نشان دهند و به همه بگویند فلانی در نماز خود سهل‌انگاری می‌کند و آبروی او را بریزند و همگان از او برحذر باشند! شاید بتوان گفت که از دیدگاه باور بهائی بایستی همه‌ی بهائیان با شخصی که در نماز خود کاهل است، رفتاری شبیه به یک جذامی داشته باشند و او را به همه معرفی کنند و همگان از او دوری بجویند!

همان گونه که دوستان عزیز بهائی ملاحظه می‌نمایند، احکام بالا مربوط به شخصی است که نسبت به نماز سستی از خود نشان می‌دهد و تهاون می‌کند! به اعتراف و ادعای جناب عبدالبهاء، جناب بهاءالله از چنین شخصی بیزار است!!!

جناب عبدالبهاء به اعتراف خودش دشمن بهاءالله و خونخوار است!

بنابراین وقتی حکم کاهل الصلوه (کسی که نسبت به نماز، سستی به خرج می‌دهد) این چنین باشد، معلوم نیست حکم تارک الصلوه یعنی کسی که نماز نمی‌خواند چه خواهد بود!؟ اگر چه حکم ترک‌کننده‌ی نماز در باور بهائی مشخص نشده و بیت‌العدل نیز در طول عمر نامشروع خود هم چنان از وظیفه‌ی ذاتی خویش غافل بوده و حکم این عمل زشت را مثل بسیاری دیگر از احکام مشخص ننموده، ولی در صفحه‌ی ۹۳ جلد چهارم کتاب امر و خلق، در بیان احکام نماز، سخن جناب عبدالبهاء را در پانویس همان صفحه به سخنی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از کتاب مجمع البحرین مستند نموده که حضرت تصریح می‌فرمایند ترک کننده‌ی نماز قطعا و بلاشک کافر است! زیرا شریعت را تخفیف و تکفیر نموده و چنین شخصی کافر است!

بر اساس آن چه تا بدین قسمت از احکام و نصوص باور بهائی تقدیم حضور گردید مشخص شد:

اول این که نماز در باور بهائی از اولین احکامی است که بر هر زن و مرد بهائی بالغ (بزرگ‌تر از ۱۵ سال) واجب است!

دوم این که همه‌ی بهائیان موظف هستند که آبروی کاهل و سستی کننده‌ی در نماز را ببرند و او را به همه نشان بدهند تا همگان از او دوری بجویند (شبهه جزامی).

سوم این که جناب بهاءالله از چنین شخصی بیزار است و او دشمن خونخوار جناب عبدالبهاء به حساب می‌آید!

چهارم این که باور بهائی تکلیف ترک‌کننده‌ی نماز را مشخص ننموده ولی بر اساس استناد به سخن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، ترک کننده‌ی نماز به دلیل انکار شریعت الهی، کافر است.

با توضیحاتی که بیان گردید، آیا دوستان عزیز بهائی می‌توانند یک کافر، جزامی، دشمن خونخوار را به عنوان جانشین جناب بهاءالله بپذیرند!؟ چگونه می‌توان پذیرفت کسی که جناب بهاءالله از او بیزار است، جانشین او نیز باشد!؟ چگونه کسی که همه‌ی بهائیان وظیفه دارند از او دوری کننده و آبروی او را ببرند می‌تواند جانشین جناب بهاءالله باشد!؟

نزول کتاب اقدس و احکام نماز، ۱۹ سال قبل از مرگ جناب بهاءالله

آری!

مگر نه این است که حکم نماز از اولین احکام کتاب اقدس می‌باشد!؟ پس چرا جناب عبدالبهاء در طول ۱۹ سال پس از نزول کتاب اقدس، حتی یک نماز به سبک و سیاقی که مد نظر جناب بهاءالله بوده نخواهنده است!؟ چرا که در مقدمه‌ی کتاب اقدس در خصوص سال نزول آن می‌خوانیم: “کتاب مستطاب اقدس نیز در حدود سنه ١٨٧٣ ، یعنی بیست سال بعد از اظهار امر خفی که در سیاه چال طهران واقع شد”

مقدمه‌ی کتاب اقدس، صفحه‌ی ۱۸
(سال نزول کتاب اقدس، ۱۹ سال قبل از مرگ جناب بهاءالله)

 

جانشینی که حتی یک رکعت نماز نخوانده و باید آبروی او را برد!

همان گونه که دوستان عزیز بهائی اطلاع دارند، کتاب اقدس حداقل ۱۹ سال قبل از مرگ جناب بهاءالله نگاشته شده است. اما پس از مرگ جناب بهاءالله، وقتی جناب عبدالبهاء بر مسند و جایگاه جانشینی جناب بهاءالله تکیه می‌کنند، می‌بینند که احکام نماز مورد نظر جناب بهاءالله توسط برادرش به سرقت رفته است! ایشان هم که در تمام طول عمر خود حتی یک نماز بهائی نخوانده، چاره‌ای جز این نمی‌بیند که نماز نازل شده در کتاب اقدس را نسخ نموده و نماز دیگری را تشریع نمایند (به مقاله‌ی پاسخ۴ مراجعه شود)! در حالی که ایشان نه حق نسخ دارند و نه حق تشریع! جایگاه ایشان فقط و فقط تبیین آثار است نه تشریع!

این که چرا در طول ۱۹ سال حتی یک نماز بهائی نیز نخواهنده، این حقیقت را برای دوستان عزیز بهائی روشن می‌کند که جناب عبدالبهاء نه تنها جانشین جناب بهاءالله نیست، بلکه از دیدگاه آموزه‌های باور بهائی بایستی آبروی ایشان نزد همگان برده شود! البته این حکم کاهل الصلوه بوده و ایشان تارک الصلوه است! یعنی قطعا در مدت ۱۹ سال از نزول کتاب اقدس حتی یک نماز نیز نخوانده است! بلکه به عبارت دقیق‌تر در تمام عمر خود حتی یک نماز بر اساس احکام کتاب اقدس نخوانده است!!!

چگونه دوستان عزیز بهائی می‌توانند چنین شخصی را به عنوان جانشین جناب بهاءالله بپذیرند!؟ شخصی که حتی یک رکعت نماز بهائی نخوانده، چگونه می‌تواند جانشین جناب بهاءالله باشد!؟

دوستان عزیز بهائی! بیت‌العدل نشینان چه پاسخی به این حجم عظیم از تناقضات و چالش‌های بی‌پاسخ در مورد نماز بهائی دارند!؟ آن چه در این بخش تقدیم حضور گردید، تنها وضعیت یکی از احکام این باور یعنی نماز بود! با وجود صدها چالش اساسی و دلیل بسیار روشن بر بطلان باورهای بابی و بهائی، چگونه انسان می‌تواند خود را متقاعد نماید که دنباله‌روی از چنین باوری را وظیفه‌ی خود بداند!؟

 

 

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.