آیا در دیانت بهائی نماز روزه و.. وجود دارد؟-پاسخ ۴

چند خوشه از خرمن دروغ‌های باور بهائی!

چند خوشه از خرمن دروغ‌های باور بهائی!

آیا دوستان عزیز بهائی می‌دانند که جناب عبدالبهاء قطعا حتی یک مرتبه نماز را بر اساس دستور جناب بهاءالله نخوانده است!؟

جناب عبدالبهاء و دیگر بهائیان به سن تکلیف رسیده، همگی تارک الصلاه بوده‌اند و باید آبرویشان ریخته شود!!!

مفقود شدن دو جانطه (چمدان) از مواریث جناب بهاءالله و ناقص شدن باور بهائی!

باز هم مثل همیشه، دروغ‌پردازی‌های باور بهائی در گمراه نمودن عزیزان بهائی!

آیا دوستان عزیز بهائی می‌دانند که احکام باور بهائی توسط جناب بهاءالله تعدیل شده و اصلاحیه‌ی آن هم اکنون در دسترس نیست و گم شده است!؟

در مقالات گذشته، از جنبه‌های مختلفی به نماز بهائی پرداخته شد و دوستان عزیز بهائی ملاحظه نمودند از هر دریچه‌ای که به این موضوع نگریسته شود، راهی به شاهراه هدایت باز می‌شود فقط کافیست به توفیق الهی، اندکی آزاداندیشی را تجربه نمایند. در نوشتار حاضر به موضوعات دیگری در رابطه با نماز در باور بهائی پرداخته می‌شود که ثابت می‌کند جناب عبدالبهاء و دیگر بهائیان هم عصر ایشان که به سن تکلیف رسیده بودند، در مدت ۱۹ سال پس از نزول کتاب اقدس تا زمان از دنیا رفتن جناب بهاءالله، حتی یک مرتبه نماز به روش بهائی را تجربه نکرده‌اند!!! در حالی که این نماز بر ایشان واجب بوده است!!! جناب بهاءالله نیز اگر نگوییم حتی یک مرتبه این نماز را نخوانده، قطعا و یقیقا حتی یک مرتبه نماز بهائی را در مدت ۱۹ سال پس از نزول اقدس نتوانسته پیش پیروان خود بخواند تا بهائیان لااقل ظاهر نماز نازل شده را فقط یک مرتبه دیده باشند!!! یعنی حتی جناب عبدالبهاء نیز نتوانسته در تمام ۱۹ سال پس از نزول کتاب اقدس، یک مرتبه شاهد نماز خواندن پدر خود باشد!!!

اما این همه‌ی ماجرا نیست!

داستان به سرقت رفتن دو کیسه از احکام و معارف بهائی

جناب عبدالبهاء در صفحات ۴۳۱ تا ۴۴۰ کتاب رساله‌ی ایام تسعه، به موضوع مفقود شدن و سرقت رفتن دو کیسه‌ی بزرگ یا به اصطلاح جناب عبدالبهاء “دو جانطه” از احکام و معارف بهائی اعتراف می‌کند که دستورالعمل خواندن نماز ۹ رکعتی، تنها یکی از این موارد است. خلاصه‌ی ماجرا از زبان جناب عبدالبهاء بدین شرح است:

“جمال قدم و اسم اعظم (یعنی جناب بهاءالله) روحی و ذاتی و کینونتی لعتبته المقدّسه الفداء … روزی فرمودند اوراق من را جمع کن … مکرّر‌ امر قطعی فرمودند (یعنی جناب عبدالبهاء ظاهر خیلی به حرف پدر خود گوش نمی‌کرده و اطاعت امر نمی‌نموده و جناب بهاءالله مجبور بوده که چند مرتبه به صورت مکرر به این موضوع امر کند) محض اطاعت با کمال ارتعاش دل و دست مباشرت بجمع اوراق نمودم و دو جانطه بسیار بزرگ که در وقت تشریف بردن بقصر و مراجعت بعکّا جمیع اوراق و مایتعلّق محبوب آفاق در آن دو جانطه گذاشته میشد باری این عبد مشغول بجمع کردن بود که میرزا مجدالدّین وارد شد این عبد چنان متأثّر و مضطرب بود که خواست بزودی از تأثّرات جمع اوراق خلاص شود بی‌اختیار به او گفتم تو نیز معاونت نما باری جمیع اوراق و امانات و خواتم و سجعهای مهر‌های مقدّسرا در آندو جانطه گذاشته بستیم فرمودند تعلّق بتو دارد…”

صفحات ۴۳۱ و ۴۳۲ ایام تسعه:
دستور به جمع آوری اوراق جناب بهاءالله
صفحه‌ی ۴۳۲ کتاب ایام تسعه:
شرح حال جمع‌آوری اوراق جناب بهاءالله در زمان مرگ

به اعتراف جناب عبدالبهاء، “جمیع اوراق و امانات و خواتم و سجعهای مهر‌های مقدّس را در آن دو جانطه گذاشته” و بعد جناب بهاءالله تصریح می‌نماید این دو کیسه‌ی بزرگ “تعلّق بتو دارد”

سپس ایشان به شرح جریان از دنیا رفتن جناب بهاءالله می‌پردازد.

خلاصه این که در شب چهارم پس از مردن جناب بهاءالله، در نیمه‌های شب ایشان از خواب بیدار شده و متوجه می‌شود که عده‌ای آن اوراق را باز نموده‌اند ولی با این که احتمال اخلال در امرالله را نیز می‌داده ولی بدون این که عکس العملی از خود نشان دهند، به استراحت می‌پردازند و مجددا به خواب می‌رود: “لیله رابع نصف شب از بستر با خون جگر برخاستم … ملاحظه کردم که اوراق را باز نموده‌اند و جستجو مینمایند چنان حالتی دست داد که وصف نتوانم دوباره رجوع بفراش نمودم که مبادا ملتفت شوند که اینعبد این قضیّه را مشاهده نمود در پیش خود گفتم که چون حضرات کتاب عهد جمال قدم را ندیده‌اند گمان میکنند که بواسطه اوراق مبارک میتوانند در امر اللّه اخلالی بکنند”

صفحه‌ی ۴۳۳ ایام تسعه:
چگونگی دزیده شدن امانت‌های جناب بهاءالله

 

اعتراف به مهر نمودن نامه، به نام پدر

جالب است که جناب عبدالبهاء برای این که به داستان گم شدن احکام نماز برسد، یک اعتراف تکان‌دهنده‌ی دیگر می‌کند! وی اعتراف می‌کند که نامه‌ای را قصد داشته پس از مرگ پدر، به جای او مهر کند! آری در صفحه‌ی ۴۳۴ به این موضوع اعتراف می‌کند که یکی افغان، توقیع جدیدی داشته که به امضای جناب بهاءالله نرسیده و از جناب عبدالبهاء می‌خواهد که به جای پدر و با استفاده از مهری که از پدر به او رسیده، نامه‌اش را ممهور نماید و مهر پدر را بر خاتمه‌ی توقیعش بنگارد. جالب‌تر این که جناب عبدالبهاء نیز قبول می‌کند و می‌گوید خاتم را برای من بیاورید تا مهر بزنم!!! به راستی چه تعداد از الواح و توقیع‌هایی از این دست وجود دارد که به دست افرادی غیر از بهاءالله ولی به نام بهاءالله مهر شده است!؟ بگذریم! موضوع بحث حاضر، پرداختن به این موضوع نیست.

 

صفحه‌ی ۴۳۴:
خاتم پدر در دستان پسر! پسری که به نام پدر می‌خواهد نامه‌ای را مهر کند!

 

باور بهائی و احکام منسوخی که هم اکنون به آن‌ها عمل می‌شود

در ادامه باز هم جناب عبدالبهاء به موضوع دیگری اعتراف می‌کند که احکام باور بهائی را به چالش می‌کشد. وی تصریح می‌کند او ادعا می‌کند که یک سری احکام توسط جناب بهاءالله تعدیل شده بود که احکام آن نزد ایشان موجود بوده که تمامی این موارد به سرقت رفته‌اند! “باری جمیع آثار مقدّس و الواح متعلّقه به این عبد و سائر دوستان جمیع را از میان بردند حتّی احکامی که تعدیلش در نزد این عبد موجود”

این اعتراف جناب عبدالبهاء بدان معناست که هیچ اعتباری به احکام به جای مانده از جناب بهاءالله نیست! چرا که جناب عبدالبهاء اعتراف می‌کند اصلاحیه و تعدیل‌نامه‌ی احکام را به سرقت برده‌اند!!! یعنی دوستان عزیز بهائی هیچ اطمینانی ندارند که احکامی که به دست‌شان رسیده، آیا نسخه‌ی نهایی است یا نسخه‌ی نسخ شده‌ی آن! چرا که جناب عبدالبهاء اعتراف می‌کند یک سری از این احکام، اصلاح شده‌اند!

صفحه‌ی ۴۳۴ کتاب ایام تسعه و اعتراف به دزدیده شدن احکام و احکام اصلاح شده!

 

خلاصه به ادعای جناب عبدالبهاء، وقتی کتاب عهد تلاوت می‌شود، آتش حسادت ناقضین شلعه‌ور شده و تمام آن امانت‌های جناب بهاءالله ناپدید می‌شود: “باری جمیع آثار مقدّس و الواح متعلّقه به این عبد و سایر دوستان جمیع را از میان بردند حتّی احکامی که تعدیلش در نزد این عبد موجود”

در پایان ماجرا نیز جناب عبدالبهاء که خود مقصر این ماجرا بودند، چنین زبان به ملامت خویش می‌گشاید: “قصور در حسرت فتور نیارد چه که با دستی تهی و گناهی عظیم و ذنوب و عصیان و نسیان قائم در آستانم و جز عفو و غفران ملجأ و پناهی ندارم”

صفحات ۴۳۸ و ۴۳۹ کتاب ایام تسعه و اعتراف به خجالت و شرمساری جناب عبدالبهاء در کم کاری در حفظ الواح و آثار و احکام تعدیل شده!

 

 

پس تا اینجا مشخص شد که دو جانطه یا دو کیسه‌ی بزرگ از امانت‌های جناب بهاءالله شامل “جمیع اوراق و امانات و خواتم و سجعهای مهر‌های مقدّس” در اثر کوتاهی جناب عبدالبهاء از بین رفت و نابود گردید! برای پی بردن به ارزش این اوراق، باید به این نکته توجه نمود که تنها یک ورقه از این مجموعه‌ی از بین رفته، روش خواندن نماز بهائی بوده است! احکام تعدیل شده و اصلاحیه‌هایی که جناب بهاءالله به احکام قبلی خود زده است، بخش دیگری از موارد دزدیده شده است. حال تو خود حدیث مفصل بخوان از مابقی آن چه به سرقت رفته و باور بهائی را ناقص نموده است!

اعتراف و ادعای قطع بودن وحی و عدم دسترسی به احکام دزدیده شده

حال که این امانت‌ها از بین رفته، چگونه می‌توان آب رفته را به جوی بازگرداند!؟

تنها یک راه وجود دارد و آن هم برقراری مجدد وحی! یعنی جناب عبدالبهاء بایستی مجهز به وحی گردد تا بتواند احکام ناقص شده‌ی باور بهائی را مجددا تکمیل نماید!

جالب اینجاست که جناب عبدالبهاء بلافاصله بعد از نقل این داستان، در لوح مشهور به لوح هزار بیتی ادعا می‌کند که من را تحریک کرده‌اند که ادعای ظهور جدید نمایم! اما ایشان تصریح می‌نماید که تا هزار سال، وحی قطع گردیده و هر کس چنین ادعایی داشته باشد، کفرش ثابت است: “به کنایه و اشاره و عباره و تلویح و حال بتوضیح تفهیم کلّ مینمایند که این عبد مدّعی مقامی و شأنی و ظهور جدیدی و طلوع بدیعی هستم یعنی خود را مطلع وحی میدانم و مظهر الهام شمرم و بنصّ کتاب اللّه وحی مختصّ بحضرت اعلی و جمال مبارک است و تا هزار سال وحی منقطع و بعث مظاهر ممتنع است پس بسبب این ادّعایِ وحْی کفر ثابت و حکم یَبْعَثُ اللّهُ عَلَیْهِ مَنْ لا یَرْحَمُهُ لاحِق چه که این متمّم آیه مَنْ یَدَّعیْ اَمْراً قَبْلَ اِتْمامِ اَلْفِ سَنَهٍ کامِلَهٍ است باری چنین افترای صریحی زدند و تهمت شدیدی روا داشتند و فتوای عظیمی دادند”

صفحه‌ی ۴۳۹ کتاب ایام تسعه:
اعتراف جناب عبدالبهاء به قطع بودن وحی و عدم امکان دستیابی به احکام مفقود شده! باوری با احکام ناقص تا هزار سال!!!

 

 

خلاصه‌ی داستان این که امور منصوصی مثل احکام جدید (که احکام قبلی را نسخ و اصلاح کرده‌اند) و چگونگی خواندن نماز در اثر سهل انگاری و کوتاهی جناب عبدالبهاء از بین رفت و به علت قطع شدن وحی، دست بشر تا هزار سال از آسمان کوتاه مانده و احدی از روش صحیح نماز خواندن در باور بهائی اطلاعی نخواهد داشت!!!

تهمتی در موضوع خاتمیت، که گریبان‌گیر باور بهائی می‌شود!

تذکر به این نکته می‌تواند بسیار جالب توجه باشد که باور بهائی در بحث خاتمیت ( آیا حضرت محمد آخرین فرستاده خدا و خاتم النبیین ست؟) به دروغ ادعا کرده بود اعتقاد به خاتمیت به معنای قطع ارتباط با خدای متعال است و بر همین اساس به انکار باور اصیل خاتمیت پرداخته بود. ولی در اینجا جناب عبدالبهاء به صراحت اعتراف می‌کند تا هزار سال، دست خدای باور بهائی از بشر کوتاه است!

جالب اینجاست که در صفحه‌ی ۱۵ مقدمه‌ی کتاب اقدس به نقل از جناب عبدالبهاء تصریح گردیده است که “همچنین ولیّ امراللّه هرگز مجاز نیست که از قاطعیّت حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس بکاهد، تاچه رسد به اینکه آن را منسوخ سازد.” ولی در ادامه دوستان عزیز بهائی خواهند دید که باور بهائی بارها به نسخ نماز ۹ رکعتی توسط جناب عبدالبهاء اعتراف می‌کند!

تشریع و واجب بودن نماز ۹ رکعتی

با این توضیح، به موضوع نماز در باور بهائی باز می‌گردیم.

جناب بهاء الله در بند ۶ کتاب اقدس که مجموعه‌ی قوانین و احکام باور بهائی را تشکیل می‌دهد، تصریح می‌نماید بر عزیزان بهائی، ۹ رکعت نماز در هر شبانه روز نوشته و واجب شده است: “قد کتب علیکم الصّلوه تسع رکعات لله منزل الایات حین الزّوال وفى البکور والاصال” همانا بر شما نمازی نه رکعتی واجب شده است که باید آن را برای خداوندی که آیات را نازل می‌کند بخوانید. زمان این نماز به هنگام ظهر، بامدادان و شامگاهان است”

صفحه‌ی ۶، بند ۶ کتاب اقدس، واجب شدن نماز ۹ رکعتی که چگونگی انجام آن ربوده شده است!

 

اما این نماز چگونه باید خوانده شود؟ وی در بند ۸ کتاب اقدس یعنی دو بند پس از حکم بالا، تأکید می‌کند که روش قرائت این نماز را در ورقه‌ای دیگر به صورت مجزا شرح داده است و بار دیگر، پیروان را به خواندن این نماز ترغیب می‌کند: “قَد فَصَّلنا الصَّلوهَ فی وَرَقَهٍ اُخری. طوبی لِمَن عمل بما امر به من لدن مالک الرّقاب” یعنی به تحقیق که ما شرح این نماز را در ورقه‌ای دیگر شرح دادیم. رستگار باد کسی که عمل کند بدان‌چه امر شده از ناحیه‌ی پروردگار!

صفحه‌ی ۹، بند ۸ کتاب اقدس:
حواله دادن چگونگی نماز بهائی به ورقه‌ی دیگر

 

 

تارک الصلاه بودن جناب عبدالبهاء و بهائیان

نکته‌ی مهم دیگر این که در بند ۱۰، مجددا به واجب بودن و فریضه بودن نماز اشاره کرده و تصریح می‌نماید که بهائیان عزیز این نماز را بایستی از اول سن بلوغ بخوانند: “قد فرض علیکم الصّلوه والصّوم من اوّل البلوغ امراً من لدى الله ربّکم وربّ ابآئکم الاوّلین” همانا نماز و روزه از ابتدای بلوغ بر شما واجب شده است و این امری از جانب خدایی است که پروردگار شما و پروردگان پدران اولین شما است.

صفحه‌ی ۱۰، بند ۱۰ کتاب اقدس:
واجب بودن نماز بهائی از سن بلوغ

بنابراین نمازی که در باور بهائی واجب گردیده، نمازی است ۹ رکعتی که بهائیان عزیز موظف هستند از سن بلوغ یعنی از ۱۵ سالگی این نماز را بخوانند!

همان گونه که دوستان عزیز بهائی اطلاع دارند، کتاب اقدس ۱۹ سال قبل از مردن جناب بهاءالله نازل گردیده است. یعنی حداقل ۱۹ سال از دوران زندگی جناب بهاءالله، خواندن این نماز بر تمام بهائیان واجب شده است. از جمله‌ی این بهائیانی که خواندن نماز ۹ رکعتی بر آنان واجب بوده می‌توان به شخص جناب بهاءالله، جناب عبدالبهاء و تمام بهائیانی اشاره نمود که در دوران ۱۹ ساله‌ی آخر عمر جناب بهاءالله می‌زیسته‌اند.

سوال اینجاست که چرا جناب عبدالبهاء به عنوان یک بهائی، حتی یک مرتبه این نماز را نخوانده است!؟ چرا جناب عبدالبهاء به احکام کتاب اقدس عمل نکرده است!؟

جالب اینجاست که جناب عبدالبهاء در صفحات ۴۲۹ و ۴۳۰ رساله‌ی ایام تسعه و دقیقا پیش از نقل جریان دزدیده شدن آثار جناب بهاءالله، خودش و نحوه‌ی تربیت شدن خودش را این گونه معرفی می‌کند: جمال قدم و اسم اعظم (یعنی جناب بهاءالله) روحی لتربته الفداه این عبد را از کودکی رضیع ثَدْیِ عبودیّت فرمود و در آغوش خضوع و خشوع و رِقیَّتْ پرورش داد و بخلعت بندگی درگاه احدیّت الهیّه این هیکل محویّت را زینت بخشید تا در قطب امکان علم میثاق بنسیم عبودیّت کبری موّاج گردد و سراج عهد در زجاج رقیّت بمحویّت عظمی وهّاج شود … عبودیتی در ابداع ظاهر گردد که در جمیع عوالم تحقق یابد و شبیه و مثیل و نظیری در این عهد نداشته باشد “

صفحات ۴۲۹ و ۴۳۰ کتاب ایام تسعه:
تعریف جناب عبدالبهاء از خودش و ترتبیت الهی خودش! این چگونه تربیتی است که در تمام طول عمر پدر پس از نزول اقدس، حتی یک نماز بهائی نخوانده است!؟

 

چگونه جناب عبدالبهاء خود را دست پروده‌ی جناب بهاءالله می‌داند در حالی که در طول ۱۹ سال حتی یک مرتبه نماز واجب بهائی را نخوانده است!؟ ترک کردن و به جا نیاوردن واجبات در شریعت‌های الهی، امری حرام و گناهی بزرگ به شمار می‌آید!!! چگونه جناب عبدالبهاء خود را جانشین و وصی جناب بهاءالله می‌داند در حالی که حتی یک مرتبه نماز بهائی را نخوانده است!؟ چگونه می‌توان تصور کرد که چنین فرد گنه‌کار و معصیت‌پیشه‌ای، مبین و بیان‌کننده‌ی آثار جناب بهاءالله باشد!؟

نکته‌ی دیگر این که چرا بهائیانی که در دوران نزول اقدس تا از دنیا رفتن جناب بهاءالله می‌زیسته‌اند، هیچ یک نماز نمی‌خواندند!؟ جناب بهاءالله این احکام را برای چه کسانی قرار داده است!؟ آیا احکام کتاب اقدس غیر از بهائیان، بر افراد دیگری هم واجب بوده که ایشان هیچ گاه به احکام کتاب اقدس عمل نمی‌کرده‌اند!؟

اعتراف دیگری بر عدم دسترسی به احکام نماز اصلی

اگر چه موضوع گم شدن و دزدیده شدن دستورالعمل نماز ۹ رکعتی که جناب بهاءالله نازل کرده، امری نیست که باور بهائی آن را انکار کرده باشد، ولی برای این که دوستان عزیز بهائی به این اطمینان دست یابند که از نظر جناب عبدالبهاء نیز این نماز دزدیده شده، سند دیگری در این خصوص تقدیم حضور می‌گردد.

جناب عبدالبهاء در خصوص نماز ۹ رکعتی (صلوه تسع رکعات) که در کتاب اقدس نازل گردیده، در نامه‌ای به یکی از پیروان خود به نام علی اصغر اسکویی فریدی در صفحه‌ی ۹۲ جلد چهارم کتاب امر و خلق می‌نویسد: “ای ثابت بر پیمان، در خصوص صلوه تسع رکعات سؤال فرموده‌اید، آن صلوه با کتبی از آثار در دست ناقضان گرفتار، تا کی حضرت پروردگار، آن یوسف رحمانی را از چاه تاریک و تار به در آورد. ان فی هذا لحزنٌ عظیم لعبدالبهاء. [این سرقت] منحصر به آن [نماز] نه. جمیع امانات این عبد را مرکز نقض سرقت نموده، جمیع احبا در ارض اقدس مطلع بر آن. تالله ان عبدالبهاء یبکی دماً من هذه المصیبه العظمی و یتأجج فی قلبه نار الجوی و بین الضلوع و الاحشاء”

ترجمه‌ی بخش آخر: به خدا سوگند که عبدالبهاء از این مصیبت بزرگ (دزدیده شدن نماز ۹ رکعتی و سایر امانات جناب بهاءالله) خون می‌گرید و در قلبش آتش هجران زبانه می‌کشد و میان دنده‌ها و اعضاء و جوارحش را می‌سوزاند!

صفحه‌ی ۹۲ جلد چهارم کتاب امر و خلق:
اعتراف جناب عبدالبهاء بر دزدیده شدن احکام نماز و سایر احکام اصلاح شده!

 

 

بنابراین پر واضح است که صورت نماز نه رکعتی که جناب بهاءالله در کتاب اقدس بر تمامی بهائیان واجب نموده، برای همیشه مفقود شد و هیچ یک از بهائیان، حتی جناب عبدالبهاء، از مفاد آن اطلاعی در دست ندارند. همچنین احکام به روز شده یا به قول جناب عبدالبهاء، تعدیل شده نیز از موارد سرقت شده به شمار می‌آیند.

نمونه‌ی اول از دروغ‌پردازی‌های باور بهائی در بحث نماز

اما در این میان دروغ‌پردازی‌های باور بهائی، پرده‌ی دیگری از بطلان این باور را به نمایش گذاشته است. در رساله‌ی سوال و جواب کتاب اقدس، در صفحه‌ی ۶۱ در سوال ۶۳ به این موضوع پرداخته است:

“۶۳- سؤال: در کتاب اقدس صلات ٩رکعت نازل که در زوال و بکور و اصیل معمول رود و این لوح صلات مخالف آن بنظر آمده.”
پاسخ باور بهائی به این سوال، جالب است: “جواب: آنچه در کتاب اقدس نازل صلات دیگر است ولکن نظر به حکمت در سنین قبل بعض احکام کتاب اقدس که از جمله آن صلات است در ورقه اخری مرقوم و آن ورقه مع آثار مبارکه به جهت حفظ و ابقای آن به جهتی از جهات ارسال شده بود و بعد این صلوات ثلاث نازل.”

صفحه‌ی ۶۱ رساله‌ی سوال و جواب (منضمات کتاب اقدس):
نمونه‌ای از دروغ‌پردازی‌های باور بهائی در نماز بهائی

 

باور بهائی در ابتدا اعتراف می‌کند نمازی که در کتاب اقدس به عنوان احکام و دستورات باور بهائی وارد شده، چیزی غیر از این نمازی است که هم اکنون به عزیزان بهائی تحمیل گردیده است. اما با کتمان این موضوع که جناب بهاءالله تصریح نموده توضیح این نماز را در ورقه‌ی دیگری در همان زمان مشخص نموده و بدون اشاره به دزدیده شدن احکام این نماز، در نهایت به دروغ ادعا می‌کند “و بعد این صلوات ثلاث نازل”! همان گونه که ملاحظه می‌گردد، باور بهائی مدعی گردیده که نماز سه‌گانه‌ای که هم اکنون به بهائیان عزیز به عنوان نماز بهائی تحمیل شده، پس از آن نماز ۹ رکعتی نازل گردیده است!!! حال آن که دروغی آشکار و روشی بسیار زشت و نادرست در انکار حقیقت است!

پیش از این بیان گردید که جناب عبدالبهاء تا هزار سال آینده نزول هر گونه وحی را به طور کلی نفی نموده و کفر کسی که چنین ادعایی داشته باشد را ثابت دانسته است! نمازی که جناب بهاءالله نازل کرده، همان نماز ۹ رکعتی است که دزدیده شده و حتی جناب عبدالبهاء نیز یک مرتبه آن را نخوانده و به آن عمل نکرده است!

دروغی دیگر و تخلف جناب عبدالبهاء در تشریع نماز جدید

البته در یادداشت‌ها و توضیحات کتاب اقدس در ذیل بند ۴ اعتراف می‌کند “صلاتی را که جمال اقدس ابهی بدایتاً نازل فرمودند شامل نه رکعت بوده است. نصّ این صلات مفقود گشته و لذا طرز انجام آن معلوم نیست” و سپس ادامه می‌دهد که سه نماز فعلی باور بهائی را جناب عبدالبهاء از پیش خود اختراع نموده و در حقیقت برای پر کردن این نقص و خلل در احکام، دست به بدعتی بزرگ زده و از پیش خود حکمی را به احکام باور بهائی اضافه نموده است!!! در حالی که نه تنها به جناب عبدالبهاء وحی نمی‌شود، بلکه تشریع و وضع قانون جدید به هیچ وجه از وظایف ایشان نبوده و نیست و جناب عبدالبهاء حق وضع چنین حکمی را نداشته است!

صفحه‌ی ۱۰۷ بخش یادداشت‌ها و توضیحات کتاب اقدس:
شاهد دیگری از تناقض‌گویی‌های باور بهائی در خصوص نماز زدیده شده و نزول نماز بدعت آمیز جدید!

 

نکته‌ی جالب‌تر این که باور بهائی در سوال و جواب شماره‌ی ۶۳ ادعا کرده بود که احکام نماز ۹ رکعتی “در ورقه اخری مرقوم و آن ورقه مع آثار مبارکه به جهت حفظ و ابقای آن به جهتی از جهات ارسال شده بود” ولی در بند ۹ از بخش یادداشت‌ها و توضیحات کتاب اقدس، دقیقا خلاف این مطلب، یعنی ارسال نشدن آن را اعتراف می‌کند: “متن این صلات در زمان حیات عنصری هیکل اقدس به مؤمنین ارسال نشد”

بالاخره ارسال شده یا ارسال نشده است!!!؟؟؟ سپس اعتراف می‌کند “و سه نمازی که اکنون مورد استفاده احبّاء است جایگزین آن گردید. اندکی بعد از صعود جمال اقدس ابهی، میرزا محمّد علی، ناقض اکبر متن صلات نُه رکعتی و تعدادی از الواح دیگر را به سرقت برد.”

یعنی سه نماز فعلی به هیچ وجه در زمان جناب بهاءالله وجود نداشته و از بدعت‌هایی است که به دست جناب عبدالبهاء به باور بهائی اضافه گردیده است!!!

دروغی دیگر به نام نسخ نماز ۹ رکعتی و نزول نماز جدید

اما در صفحه‌ی ۳۳ کتاب تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس که شرح و توضیح درباره کتاب اقدس می‌باشد، تناقض و دروغ بزرگ‌تری را به جناب عبدالبهاء نسبت می‌دهد که آن عبارت است از ادعای نسخ نماز ۹ رکعتی!!! در این کتاب پس از اشاره‌ی مختصری به جریان گم شدن مواریث جناب بهاءالله، از قول جناب عبدالبهاء چنین می‌آورد: “حضرت عبدالبهاء در لوحی دیگر نیز می فرمایند، که از جمله صورت صلات نه رکعتی را ناقضین تصاحب نمودند و نیز در همین لوح می فرمایند، که بعد از نزول صلات جدید، یعنی صلات کبیر و وسطی و صغیر، صلات نه رکعتی نسخ شده و بنابراین بدیهی است که اگر آن صلات روزی هم پیدا شود، دیگر نباید آنرا اجرا کرد زیرا صلات بعدی که امروز متداول است، ناسخ صلات نه رکعتی اوّلیّه است. به هر حال صلات نه رکعتی اوّلیّه امروز در دست نیست و آن موقعی نازل شده بود که هنوز صلات جدید بعدی نازل نشده بود … جمال مبارک در این ظهور مبارک می فرمایند، فقط نه رکعت آنرا بخوانید، یعنی آن وقتی که نماز تسع رکعات قرار بود خوانده شود. صلات تسع رکعات که نسخ شد و حالا این صلات ثلاثه جدیده هست که در لوحی بعداً نازل شده و همه با آن آشنا هستیم.”

صفحه‌ی ۳۳ کتاب تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس

 

باید از باور بهائی و نویسنده‌ی کتاب تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس یعنی دکتر وحید رأفتی پرسید چه کسی نماز ۹ رکعتی را نسخ کرده است!؟ چه کسی سه نماز فعلی را نازل کرده است!؟ نسخ احکام و شریعت، بر اساس سندی که پیش از این تقدیم گردید، از عهده‌ی جناب عبدالبهاء برنمی‌آید! نزول احکام جدید در مقابل نص نیز از توان ایشان خارج است! حتی بیت‌العدل اعظم (نامشروع) نیز که وظیفه‌ی تشریع دارد، تشریع او منحصر است در امور غیرمنصوص!!! وقتی شخص جناب بهاءالله در کتاب اقدس به صراحت تمام حکم نماز ۹ رکعتی را نازل نموده و چگونگی آن را هم در ورقه‌ی دیگری بیان کرده، هیچ مرجعی توانایی و حق نسخ این حکم در باور بهائی را ندارد! مگر این که به اعتراف جناب عبدالبهاء، هزار سال سپری شود و شریعت دیگری ظاهر گردد!!!

اعتراف به نسخ غیرقانونی و خلاف نص توسط جناب عبدالبهاء

جالب اینجاست که در بندهای ۱۵-۱ و ۱۶-۱ جزوه تلخیص و تدوین حدود و احکام کتاب اقدس که به عنوان ضمیمه‌ی کتاب اقدس ارائه می‌گردد، به موضوع نسخ غیرقانونی و خلاف شرع نماز ۹ رکعتی تصریح می‌گردد:
“۱۵_۱ صلات نه رکعتی که در کتاب اقدس به آن اشاره شده با نزول سه صلات کبیر و وسطی و صغیر منسوخ گردیده است.
۱۶_۱ صلات آیات منسوخ گشته و به جای آن آیه‌ای مخصوص نازل که تلاوتش واجب نیست.”

صفحه‌ی ۸۱ منضمات کتاب اقدس، بخش جزوه تلخیص و تدوین حدود و احکام کتاب اقدس:
ادعای نسخ احکام نماز ۹ رکعتی، دروغی دیگر به دوستان عزیز بهائی!

 

حال آن که در ابتدای بحث حاضر به این موضوع اشاره گردید که در صفحه‌ی ۱۵ مقدمه‌ی کتاب اقدس به نقل از جناب عبدالبهاء تصریح گردیده که ” ولیّ امراللّه هرگز مجاز نیست که از قاطعیّت حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس بکاهد، تاچه رسد به اینکه آن را منسوخ سازد.”

صفحه‌ی ۱۵ مقدمه‌ی کتاب اقدس:
عدم جواز نسخ احکام اقدس توسط ولی امرالله

 

اما در بندهای بالا، نه تنها نماز ۹ رکعتی نسخ گردیده، بلکه جایگزینی نیز برای آن ارائه گردیده است! و بالاتر این که واجب بودن نماز را نیز از بین برده است!!! یعنی جناب عبدالبهاء یک واجب را از میان احکام جناب بهاءالله به طور کلی حذف کرده و وجوب آن را از بین برده است!

باز هم دروغی به نام نزول نماز جدید از قلم حضرت بهاءالله

دروغ بعدی در خصوص صلات کبیر که یکی از سه نماز قلابی و خلاف شرع فعلی در باوربهائی است از قلم جناب ادیب طاهرزاده در صفحه‌ی ۳۹ کتاب نفحات ظهور حضرت بهاءالله ‏صادر گردیده است. وی در اثبات مقام کلمه‌ی “کُن” برای جناب بهاءالله و این که او را مایه‌ی وجود تمام عالم معرفی نماید، به مناجاتی از وی استناد می‌کند و مدعی می‌گردد قسمت مورد استنادش “از صلات کبیر است که از قلم حضرت بهاءالله نازل شده است”! باید از باور بهائی و شخص جناب ادیب طاهرزاده پرسید که صلات کبیر کجا و جناب بهاءالله کجا!؟ مگر صلات کبیر را جناب بهاءالله نازل کرده است!؟ چرا به گونه‌ای قلم‌فرسایی می‌کنید که این ذهنیت در خواننده به وجود آید که نماز کبیر را جناب بهاءالله نازل کرده است!؟ آیا فراموش کرده‌اید که سه نماز فعلی که نماز کبیر نیز یکی از آن سه نماز است را جناب عبدالبهاء به صورت بدعت‌آمیز به باور بهائی اضافه کرده است!؟

صفحه‌ی ۳۹ کتاب نفحات ظهور حضرت بهاءالله:
دروغی دیگر در مورد نزول صلاه کبیر و نسبت دادن آن به جناب بهاءالله

 

دروغگو، کم حافظه می‌شود و خود را نادان خطاب می‌کند!

اما با وجود این همه اعتراف بر مفقود گشتن آثار و مواریث جناب بهاءالله که یک نمونه‌ی آن صورت نماز ۹ رکعتی بود، ظاهرا جناب عبدالبهاء تمام اعترافات پیشین خود را فراموش کرده که در موارد متعددی به گم شدن آثار اعتراف نموده است! وی در صفحه‌ی ۱۸۷ جلد هفتم کتاب مکاتیب عبدالبهاء بر خلاف اعترافات قبلی خود، هر گونه گم شدن آثار را انکار و نفی می‌نماید: “بعضی نادانان به اوهام در خیال خویش پرداخته‌اند که ممکن است که آثار جمال مبارک مفقود گردد و انوار تقدیس ذات مقدّس مستور ماند فباطل ما هم یظنّون” به راستی این انکار جناب عبدالبهاء را چه باید نامید!؟ مگر خود جناب عبدالبهاء، پیش از این اعتراف به مفقود شدن آثار ننمود!؟ پس چرا در اینجا خود را جزو نادانان قلمداد نموده است!؟ یعنی همان‌هایی که ادعای مفقود شدن آثار را دارند!

صفحه‌ی ۱۸۷ جلد هفتم کتاب مکاتیب حضرت عبدالبهاء:
دروغی از جناب عبدالبهاء بر خلاف اعترافات قبلی!

 

جمع‌بندی

بنابر آن چه بیان گردید، ثابت شد که حتی یک نفر نتوانسته در طول ۱۹ سال پس از نزول اقدس شاهد نماز خواندن جناب بهاءالله به سبک بهائی باشد!!! از سوی دیگر جناب بهاءالله این نماز را در طول ۱۹ سال به احدی آموزش نداده است! قسمت فاجعه‌آمیزتر داستان، اینجاست که احدی از بهائیان و در راس آنان جناب عبدالبهاء نیز هیچ گاه این نماز واجب و اصلی را در طول ۱۹ سال حضور جناب بهاءالله نخوانده‌اند!!!

پس از جناب بهاءالله، وقتی جناب عبدالبهاء متوجه این نقص و خلل در باور بهائی می‌گردد، دست به اختراعی عجیب می‌زند و از پیش خود نمازی به احکام خدای باور بهائی اضافه می‌کند در حالی که به هیچ وجه حق تشریع و قانون‌گذاری ندارد!!! در حالی جناب عبدالبهاء اقدام به نسخ نماز ۹ رکعتی نموده که در مقدمه‌ی کتاب اقدس، از قول وی تصریح گردیده ” ولیّ امراللّه هرگز مجاز نیست که از قاطعیّت حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس بکاهد، تاچه رسد به اینکه آن را منسوخ سازد.”

یعنی فرد تارک الصلاتی و معصیت‌پیشه‌ای به نام جناب عبدالبهاء که در طول ۱۹ سال، حتی یک نماز بهائی نخوانده، خود را جانشین جناب بهاءالله معرفی می‌کند، ابتدا دست به نسخ احکام اقدس یعنی نسخ نماز ۹ رکعتی می‌زند، سپس از پیش خود دست به اختراع سه نماز می‌زند و آن را جایگزین نماز ۹ رکعتی نموده و حکم واجب نبودن نماز در باور بهائی را صادر می‌نماید و در نهایت نیز گم شدن نماز اصلی را انکار می‌کند!

به راستی آیا زمان آن نرسیده که دوستان عزیز بهائی اندکی تحری حقیقت نمایند!؟

 

 

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.