حکایت بیت العدل اعظم و هموطنان بهائی ایرانی ما، حکایت همان رندی است که بیرون گود نشسته و فریاد برمیآورد که لنگش کن! ای رند! اگر راست میگویی، این گوی و این میدان! این تو و این میدان ممنوعیت تبلیغ در اسرائیل! اما این همه ماجرا نیست! جنبهی دیگر این داستان بحث عصیان، کفر، الحاد و پشت پا زدن بیت العدل به دستورات خاص و اکید جناب بهاءالله است!
شاید بتوان پیام ۷ دسامبر ۲۰۱۵ را شاهکاری در هدایت و روشنگری قلمداد نمود که پرده از ماهیت بیتالعدل و بهائیت برافکنده است!
در حالی که بهاءالله با تاکید و تصریح بسیار فراوان امر فرمودهاند که کوچکترین حرکتی بدون اذن حکومت نبایستی انجام داد و تاکید خود را محکمتر نمود با نفی هر گونه تاویل و تفسیر امر مذکور، باز این چه الحاد و کفریست در کالبد بیت العدل اعظم که مخالف نص صریح و بیان بلیغ جناب بهاءالله قد برافراشته و ناقوس بیدینی به صدا درآورده است!؟
آیا بیت العدل اعظم، محفل تشریع امر بهائی است یا بزم نافرمانی و عصیان!؟
چگونه یک عاصی و کافر میتواند احکام و حدود و شرایع یک آئین را مشخص نماید!؟
آیا میتوان از نهادی که خود به عیان امر به عصیان و نافرمانی جناب بهاءالله صادر مینماید، نام شارع حدود و احکام بهائیت نهاد!؟
آری! بیت العدلی که باید شارع بهائیت در موارد غیر منصوصه باشد، خود بزرگترین ناقض امر بهائیست! بهائیان پس از بیت العدل به چه پشتوانهای تکیه کنند!؟
در حالی که فعالیت تشکیلات بهائیت خلاف قوانین حکومت ایران است و طبق نص صریح و بلاتفسیر جناب بهاءالله بدون اذن حکومت نمیتوان قدم از قدم برداشت، باز بیت العدل اعظم در این پیام، امر به قانون گریزی نموده و احبّاء را تشویق و تشجیع میسازد که در کنار وظایف فردی، به امور جامعهی بهائی ( که همان کار تشکیلاتی است ) بپردازند!؟
شکی نیست که منظور بیت العدل اعظم از امور غیرفردی و پرداختن به امور جامعهی بهائی، تنها و تنها پرداختن به اقدامات غیرقانونی تشکیلاتی بهائیت است. چرا که در این پیام وظایف فردی جدا شده است. اما اگر به دروغ ادعا شود که منظور از ادارهی امور جامعهی بهائی یعنی کمک به نوع بشر و فعالیتهای انسان دوستانه، گفته میشود این گوی و این میدان! بهائیان عزیز اگر فقط قصدشان خدمت به نوع بشر و کسب رضایت الهی است میتوانند به طور ناشناس و بدون این که تبلیغ بهائیت نمایند در یکی از انبوه خیریهها، موسسات و مراکز عمومی و خصوصی و غیرانتفاعی کمر همت بسته به خلق خدا در هر زمینهای که دوست دارند کمک کنند! مشکل اینجاست که ادعای کمکرسانی و خدمت به خلق تنها و تنها یک وسیله است برای رسیدن به هدف تبلیغ و تقویت تشکیلات ! اگر ریگی به کفش کسی نیست و نیت خالص در کار است، مردم ایران زمین دست خدمتگذاران خود میبوسند! در پیام بیت العدل هم به این نکته به صورت روشن تصریح گردیده که منظور فقط رسیدگی به جامعهی بهائی است نه جامعهی انسانی!
اما از شاخصههای مهم این پیام میتوان به سخره گرفتن هموطنان بهائیمان اشاره نمود! توهینهایی که در این پیام به عزیزان هموطن بهائیمان شده است، حکم زخم زبان و نمک پاشیدن بر زخم این عزیزان را دارد! از آن جمله است فراز پایانی پیام! اگر تبلیغ بهائیت در ایران ممنوع است، در اسرائیل هم ممنوع است! اما چرا عزیزان بیتالعدل نشین در اسرائیل خود را پایبند به قوانین میدانند و به هیچ وجه در جهت هدایت یهودیان به امر الهی تبلیغ نمینمایند اما در همین حال هموطنان بهائی عزیزمان را امر به مخالفت با فرمان جناب بهاءالله میدهند و از ایشان میخواهند بر خلاف قوانین کشوری که در آن زندگی میکنند اقدام به اعمال هنجارشکنانه زده و مرتکب جرم و اعمال غیرقانونی شوند! ای کاش آن جملهی پایانی را نمینوشتند! اعضای محترم بیتالعدل در حالی که در باغهای سر سبز و خرم و در میان بهترین امکانات رفاهی و تفریحی ایام میگذرانند، هموطنان بهائی عزیز ما را به اصطلاح دم توپ میفرستند و از آنان میخواهند که رفتاری هنجارشکنانه داشته باشند و در این میان تنها به دعا برای ایشان میپردازند! ای کاش خودشان فقط یک مرتبه جرات و جسارت هنجارشکنی را میداشتند و در میان یهودیان اقدام به تبلیغ میکردند تا بچشند طعم سخت نتیجهی قانونگریزی را! تا ببییند یهودیان با هنجار شکنان چه برخوردی دارند! بیشک اگر چنین میکردند، شاید هیچ گاه این چنین ناجوانمردانه به شعور و فهم هموطنان بهائیمان توهین نمیکردند.