نقد سخنان بیژن معصومیان

البته ایشان در انتهاء چون پاسخی برای گفتن نداشتند کلا در فیس بوک خود این حقیر را اعدام فرمودند

بیژن گرامی ممنون از نقد مودبانه شما
اولا این حقیر هم رساله مدنیه و هم سیاسیه و هم کلیه آثار بهاء الله و عبد البهاء ….. را مطالعه کرده ام و مخصوصا در این دو کتاب جز نصایح کلی چیزی در آن یافت نمی گردد ضمنا نقد مختصری در میان بهائیان بر این کتاب انجام داده ام که توجه شما را به آن جلب می کنم :

https://www.youtube.com/watch?v=sinDhfy8aGw

ثانیا اینکه فرمودید بهائیان بر مبنای شریعت و فقه عمل نمی کنند فکر کنم حتما مزاح می فرمایید زیرا مبنای عمل فردی و اجتماعی بهائیان فقه مبتنی بر سه حوزه می باشد :
اولین منبع فقهی بهائیان سخنان بهاء الله بعنوان نص می باشد که حجم آنچه فعلا در اختیار عموم قرار گرفته حدود یکصد جلد است و عمل نکردن به آن موجب خذلان و دچار ورود در جهنم روحانی است. در این قسمت فقط چند نمونه تقدیم می کنم تا مشت نمونه خروار باشد :

مورد اول :
اگر به نصوص عمل نشود کلیه اعمال و عبادات و کارهای خوب بی ثمر خواهد بود
و در لوح فریدون میفرمایند قوله تعالی: “بنام گوینده توانا ای فریدون الحمدللّه از فضل ابهی به بحر ایمان فائز شدی و بافق اعلی توجّه نمودی ولکن محک الهی لم‌یزل و لایزال ما بین عباد بوده و واهد بود و همچنین میزان الهی در کلّ حین مشهود است باید در کلّ احیان بحقّ جلّ و عزّ پناه برد و وفیق خواست تا مؤیدّ شود باستقامت بر آنچه ادراک نموده و عمل بآنچه در کتاب الهی نازل شده اگر نفسی در جمیع عمر بعبادت مشغول شود و از صفاتیکه سبب ارتفاع امراللّه است محروم ماند آن عبادت حاصل نداردو ثمری نخواهد بخشید” ص ۴
لذا بهائیان باید اعتراف کنند با توجه به اینکه اطاعت از نصوص و فرامین بهاء الله و بیانات عبد البهاء در مقام تبین و اوامر بیت العدل در غیر نصوص بهاء الله اولا و بالذات واجب است و اطاعت از سایر فرمانها امری ثانوی و از روی مماشات و اضطرار است و این با روح حقوق بشر که بر خواسته از روحیه سکولاری ان است ناسازگار است

مورد دوم :
چنانچه از نصوص زیر مستفاد می شود :
۱ ) اگر به اوامر الهی عمل نکنیم از گمراهان خواهیم بود.
۲ ) اوامر بهاء الله چراغهای عنایت و کلید رحمت حقند لذا باید اطاعت کرد.
۳ ) لزوم اطاعت از اوامر نازله در کتب
۴ ) عدم عمل به آنچه از قلم اعلی نازل شده موجب عدم اتمام ایمان و عرفان به خداوند است.

گنجینه حدود و احکام : ص ۵ و ۶
و در کتاب اقدس نازل قوله تعالی: “انّ الّذین نَکَثوا (١) عهد اللّه فی اوامره و نکصوا (٢) علی عقابهم أولئِکَ من اهل الضّلال لدی الغنیّ المتعال (بند ٢) یا ملأ الأرض اعلَموا انّ اوامری سُرُج (٣) عِنایتی بین عبادی و مفاتیحُ رحمتی لبریّتی کذلک نُزّل الأمرُ من سَمآءِ مشیّهِ ربّکم مالِکِ
(١) نکث: عهد شکنی
(٢) نکص: مراجعت برگشتن بحال اوّل
(٣) سرج: جمع سراج بمعنی چراغها- الأدیان.
(بند ٣) لو یجدُ احدٌ حلاوَهَ البیانِ الّذی ظهر من فمِ مشیّهِ الرحمن لَیُنْفِق ما عندَه و لو یکونُ خزائنَ الأرض کُلَّها لِیُثبِتَ امراً من اوامرهِ المُشرِقهِ من افق العِنایه و الألطاف. (بند ٣) و در لوح دیگر که به بیان مبارک “جمیع را بحکمت امر نمودیم” شروع شده میفرمایند قوله تعالی: “بعد از عرفان مشرق وحی دو امر لازم یکی استقامت و دیگری اِتِّباع اوامر اللّه که در کتاب نازل شده طوبی للفائزین.”و در لوح تجلّیات نازل قوله تعالی: ” تجلّی اوّل …. ایمان باللّه و عرفان او تمام نشود مگر بتصدیق آنچه از او ظاهر شده و همچنین عمل بآنچه امر فرموده و در کتاب از قلم اعلی نازل گشته”

مورد سوم :
الف – بهاء الله برای حدودات ظاهره تشریف آورده اند.
ب – مرگ بر کسانی که به احکام بهاء الله عمل نمی کنند.
ج – فرمان به بهائیان بر تسخیر جهان برای اقامه احکام بهاء الله.
” هُو اللّه تعالی شأنه العظمهُ و الاقتدار ” “الحمد للّه الّذی انزل الاحکامَ و جَعَلها حصناً لعباده و علهً لحفظِ. بریّته طوبی لمن تمسّک بکتابِ اللّه و عَمِلَ بما اُمِر و ویلٌ للغافلین و الصّلوهُ و السّلامُ علی سیّدِ الکونین و مقصودِ مَن فی السّموات و الاَرَضین الّذی به اَنار ملکوتُ الأسماء و نُصِب عَلَمُ یُفعلُ ما یشاء و علی آله و اصحابه و مظاهِر العلم و الحکمه و مهابِطِهِما و بهم سُخِّرتِ المدائنُ و القُری و انتَشَر حکم اللّهِ مالکِ الوَری و علی کلّ تابعٍ راسخٍ ثابتٍ امینٍ.” (یکی از الواح جمال مبارک ) گنجینه حدود و احکام ص ۲

الف : اهمیت احکام بهائی و دروغ ایشان مبتنی بر اینکه ما فقه نداریم و برای حدودات ظاهره نیامده اییم و دلیلی بر رساله ای بودن بهائیان – انزل الاحکامَ و جَعَلها حصناً لعباده و علهً لحفظِ
در متن فوق احکام شرعی بهائی دژی است برای محفوظ ماندن و همچنین دلیل حفظ بهائیان می باشد.
ب : آرزوی هلاکت جناب بهاء الله برای کسانی که به احکام وی عمل نمی کند : و ویلٌ للغافلین

کسانی که به احکام بهائی عمل نکنند لفظ ویل بر او اطلاق شده و معنی ویل چنانچه در نوزده هزار لغت آمده چنین است : ( وَیل – هلاک – رسیدن شرّ و بلا – کلمه نفرین در وعید عذاب و به معنی وای – ویل اگر مبتدا باشد مرفوع است والاّ منصوب )
————
البته بیژن عزیز حداقل دهها منبع در اثبات فقهی عمل کردن بهائیان موجود است که فعلا مجال آن نیست و موجب اطاله کلام میشود.
ضمنا دومین منبع فقه اهل بهاء :
سخنان عبد البهاء بعنوان مبین آثار است و سخنش فصل الخطاب اهل بهاء در درک سخنان بهاء الله است مثلا فکر می کنید اگر این فقه نیست پس چیست ؟ در حالی که بهاء الله در اقدس جواز گرفتن دو زن به همراه گرفتن یک کنیز باکره را تجویز می کند اما عبد البهاء در مقام تبیین می گوید منظور بهاء الله گرفتن یک زن می باشد آیا سخنانی اینچنین فقه نیست ؟
سخنان شوقی هم بعنوان اولین سر سلسله ولی امر الله نیز منبع دیگر فقه اهل بهاء است که بهائیان ملزم به تبعیت از آن می باشند
و اطاعت بی چون و چرا از تصمیمات عده ای غیر متخصص در موارد غیر منصوصه که بدون اما و اگر باید اطاعت آن را نمود یعنی بیت العدل.
عزیز دل سومین منبع فقه اهل بهاء بیت العدل است و بهائیان بیش از ۵۰ سال است تمام مقدرات خود را در عرصه شریعت به ایشان سپرده اند و این مقام موظف است دقیقا در چارچوب اوامر بهاء الله و کلمات عبد البها و شوقی تصمیم بگیرد و در مواردی که این سه مقام ساکت هستند اجازه دارد تشریع کند البته در برابر این تصمیمات اعضا بیت العدل هم هیچ نقدی و سخنی مسموع نیست و در بهائیت حق اعتراض و نقد بر تصمیمات بیت العدل مساوی است با تکفیر و طرد و محرومیت از رداء انسانیت و حیوان محسوب شدن از دید منابع امری است.
البته سخن بسیار است و حس می کنم فرهیخته ای مانند شما چنانچه کسی چون من ف را بگوید تا فرحزادش را درک می کند.

 

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.