دلیل دیگر بر عقیده و باور نبودن بهائیت: بهائیت اگر دین بود، پیروانش به پیامبرش ایمان داشتند!

بخش هفدهم و پایانی مقاله ی معرفی تشکیلات بهایی برای اندیشمندان ایرانی

یکی از مواردی که جناب بهاءالله و عبدالبهاء بارها و بارها بر آن تاکید و تصریح نموده‌اند، اطاعت‌پذیری بهائیان از حکومت‌هایی است که در آن کشورها زندگی می‌کنند. با وجود حجم عظیمی از تاکید و تصریح پایه‌گذاران بهائیت بر اطاعت‌پذیری و تبعیت از حکومت‌ها، بیت العدل اعظم هیچ اهمیتی به این دستورات نمی‌دهد و ده‌ها سال است که دقیقا بر خلاف فرمایش پیامبر خود فعالیت بسیار گسترده و به صورت نظام‌مند براندازی حکومت‌ها را در دستور کار خود قرار داده است.

در قسمت‌های قبلی ثابت شد بهائیت، دین نیست. زیرا افراد با ایمان و پذیرش این باور، بهائی به حساب نمی‌آیند. بلکه تشکیلاتی است که اگر بیت العدل کسی را به عضویت این تشکیلات بپذیرد، آن فرد، بهائی است و در غیر این صورت حتی اگر به تمام باورهای بهائی ایمان داشته باشد و تمامی احکام آن را نیز اجرا نماید، باز هم به چنین شخصی بهائی گفته نمی‌شود.
در این قسمت از زاویه‌ی دیگری به این موضوع پرداخته می‌شود که بهائیت، دین نیست. تشکیلات بهائی ادعا می‌کند جناب بهاءالله، پیغمبر آئین بهائی است. نقد و بررسی این ادعا، موضوع نوشتار حاضر نیست. اگر جناب بهاءالله، پیامبر آئین بهائی باشد و بهائیان نیز واقعا به ایشان و جانشین ایشان یعنی جناب عبدالبهاء ایمان داشته باشند، باید پایبند به احکام و دستورات او باشند. اگر عموم بهائیان به دستورات جناب بهاءالله و عبدالبهاء عمل نکنند، شاید چندان مهم نباشد. اما بیت العدل که آن را معصوم می‌دانند نباید هیچ خطایی در پیروی از دستورات پایه‌گذاران و رهبران خود داشته باشد.
یکی از مواردی که جناب بهاءالله و عبدالبهاء بارها و بارها بر آن تاکید و تصریح نموده‌اند، اطاعت‌پذیری بهائیان از حکومت‌هایی است که در آن کشورها زندگی می‌کنند. با وجود حجم عظیمی از تاکید و تصریح پایه‌گذاران بهائیت بر اطاعت‌پذیری و تبعیت از حکومت‌ها، بیت العدل اعظم هیچ اهمیتی به این دستورات نمی‌دهد و ده‌ها سال است که دقیقا بر خلاف فرمایش پیامبر خود فعالیت بسیار گسترده و به صورت نظام‌مند براندازی حکومت‌ها را در دستور کار خود قرار داده است. اگر بیت العدل معصوم باشد (که بهائیان در متن تسجیل بر معصوم بودن بیت العدل اعتراف می‌کنند.) و جناب بهاءالله و عبدالبهاء را مظهر امر و مرکز میثاق می‌داند و سخنان آنان را وحی و از جانب خداوند متعال می‌پندارند ، به هیچ وجه نبایستی سر سوزنی از دستورات آنان سرپیچی نماید. همین که بیت العدل اعظم و بهائیان هیچ ارزشی به دستورات بسیار صریح و روشن و موکد پیامبر خود ندارند، گواه آشکاری است که بهائیت دین نیست و احدی از بهائیان به جناب بهاءالله به عنوان پیامبر الهی نگاه نمی‌کند.
برای روشن شدن موضوع، چند نمونه از احکام و دستورات آنان در لزوم اطاعت‌پذیری از حکومت‌ها تقدیم حضور می‌گردد تا مشخص شود بهائیان به هیچ وجه پایبند به دستورات پیامبر خود نیستند و اصلا او را پیامبر نمی‌دانند. که اگر او را پیامبر می‌دانستند، لااقل بیت العدل اعظم این همه بی اعتنا به دستورات جناب بهاءالله و عبدالبهاء نمی‌بود . بلکه از دین و عقیده تنها به عنوان پوششی برای تحقق اهداف خود استفاده می‌نمایند.
نمونه‌های فراوانی از این دست احکام در متون اصلی تشکیلات بهائی وجود دارد.برخی از آن موارد بدین شرح تقدیم حضور می‌گردد:
جناب بهاءالله در صفحه‌ی ۱۵۵ چاپ اول کتاب منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه می‌نویسد: «حقّ جلّ و عزّ مملکت ظاهره را بملوک عنایت فرموده بر احدی جائز نه که ارتکاب نماید امری را که مخالف رأی رؤسای مملکت باشد.» تصویر این کتاب در شکل ۲۳ تقدیم حضور گردیده است.
در این سند، این خود جناب بهاءالله است که تصریح می‌نماید بر احدی جائز نیست اقدامی که مخالف نظر حاکمیت انجام دهند.

شکل 23: دستور جناب بهاءالله بر حرام بودن مخالفت با حاکمیت
شکل ۲۳: دستور جناب بهاءالله بر حرام بودن مخالفت با حاکمیت

 

در جلد سوم کتاب امر و خلق، از صفحه‌ی ۲۶۵ تا صفحه‌ی ۲۸۱ به فصلی با عنوان اطاعت دولت و عدم مداخله در سیاست اختصاص داده شده و ده‌ها دستور اکید از جناب بهاءالله و عبدالبهاء در لزوم و واجب بودن اطاعت از حکومت‌ها ارائه گردیده است. در کتاب گنجینه حدود و احکام نیز باب هفتاد و پنجم به موضوع واجب بودن اطاعت از حکومت و نهی از طبع کتاب بدون اجازه حکومت اختصاص داده شده است. شکل ۲۴ تصویر اولین صفحه از این باب را ارائه نموده است. در این باب نیز هر گونه حرکتی را برای پیروان خود منوط به اجازه از حکومت کرده‌اند. حتی چاپ کتاب اقدس که به ظاهر از مقدس‌ترین کتاب‌ها در تشکیلات بهائی است.
به عنوان مثال چند دستور اکید از جناب عبدالبهاء در خصوص اطاعت‌پذیری از حکومت‌ها در این باب آورده که بهائیان را ملزم می‌نماید حتی کوچک‌ترین امور را هم بدون اجازه حکومت حق ندارند انجام دهند و تصریح می‌نماید این دستور از امور قطعی الهی است که به هیچ وجه کسی حق تاویل و تفسیر آن را ندارد. جالب‌تر این که جناب عبدالبهاء نیز تصریح می‌کند این احکام قطعا نص و دستور قاطع جناب بهاءالله است. سه نمونه از این دستورات از ابتدای باب هفتاد و پنجم کتاب گنجینه حدود و احکام به شرح زیر تقدیم حضور می‌گردد:
حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح عزیزاللّه خان ورقا میفرمایند قوله تعالیباری بنصّ قاطع جمالمبارک روحی لاحبّائه الفدا ابداً بدون اذن و اجازه حکومت جزئی و کلّینباید حرکتی کرد. و هر کس بدون اذن حکومت ادنی حرکتی نماید مخالفت بامر مبارک کرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست. این امر الهی است ملعبه صبیان (بازیچه اطفال) نیست که نفسی چنین مستحسن شمرده و بمیزان عقل خود بسنجد و نافع داند. عقول بمنزله ترابست و اوامر الهیّه نصوص ربّالارباب. تراب چگونه مقابلی با فیوضات آسمانی نماید لعمرک هذا وهم مشهود و کلّمن خالف سیقع فی خسران مبین.
و در لوح ابن ابهر نازل قوله تعالی:”بعضی نفوس اوامر قطعیّه الهیّه را بهوای نفسانی اهمّیّت ندهند و مخالفت را در بعضی موارد نظر بمصلحت و حکمت جایز دانند و این از ضعف ایمان و عدم اعتقاد و قلّت ثبات و تذبذب حاصل گردد. امر قطعی الهی این است که باید اطاعت حکومت نمود این هیچ تأویل برنمیدارد و تفسیر نمیخواهد. از جمله اطاعت این است: کلمه‌ای بدون اذن و اجازه حکومت نباید طبع گردد و السّلام و من خالف ذلک خالف امرالله و انکر آیاته و جاحد بنفسه و استکبر علیه و استحسن رایه السّقیم و ترک نصّاً قاطعاً من ربّه المنتقم الشّدید.”
و در لوح سیف‌اللّه ابن شهید تربتی نازل قوله تعالی:”تکلیف احبّای الهی اطاعت و انقیاد حکومت است خواه استقلال و خواه مشروطه.”

شکل 24: باب هفتاد و پنجم کتاب گنجینه حدود و احکام: در وجوب اطاعت از حکومت و نهی از طبع کتاب بدون اجازه حکومت
شکل ۲۴: باب هفتاد و پنجم کتاب گنجینه حدود و احکام: در وجوب اطاعت از حکومت و نهی از طبع کتاب بدون اجازه حکومت

 

آن چه تقدیم حضور گردید، نمونه‌هایی بود از احکام بسیار صریح و روشن پیغمبر تشکیلات بهائی و جانشین او یعنی جناب بهاءالله و عبدالبهاء. بسیار جالب است که بیت العدل نیز در پیام‌های خود به چنین مواردی تصریح کرده است. به عنوان مثال در پیام ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۱ خورشیدی بیت العدل آمده است: “بهائیان دولت را نظامی برای حفظ رفاه و پیشرفت صحیح اجتماعی تلقی می‌نمایند و در هر کشوری که زندگی می‌کنند، اطاعت از قوانین آن را بدون زیر پا نهادن عقاید دینی‌شان، وظیفه‌ی خود می‌دانند. در هیچ توطئه و دسیسه‌ای برای براندازی هیچ دولتی شرکت نمی‌جویند و در روابط سیاسی دول مختلف، دخالت نمی‌نمایند.”
اگر بهائیت دین بود، بیت العدل اعظم و هیچ کدام از بهائیان به خود اجازه نمی‌دادند ده‌ها سال نقشه‌های جامع جهت براندازی حکومت‌ها تهیه و تدوین نمایند. اگر هیئت یاران واقعا به آن چه که به سرکار خانم فائزه هاشمی گفته ایمان داشته و جناب بهاءالله را پیامبر خود می‌دانند، چرا ده‌ها سال به عنوان مهره و عامل نفوذی اسرائیل در ایران مشغول خدمت به بیت العدل هستند تا حکومت ایران را برانداخته و حکومت بهائی را برپاسازند؟!
همین که رهبران تشکیلات بهائی هیچ ارزشی برای دستورات بسیار اکید و صریح جناب بهاءالله و عبدالبهاء قائل نیستند به خوبی نشان می‌دهد بهائیت، دین نیست. اگر دین بود و بیت العدل نیز معصوم بود، ذره‌ای نبایستی از این امور تخطی می‌کرد.

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.