عبدالکریم ایادی مسئول هسته مرکزی صهیونیست و بهائیان در ایران از زمان رضا شاه تا انقلاب ۵۷

ایادی فرزند دو عنصر اطلاعاتی منصوب از بهاء الله بر ایران

توضیح اسناد زیر قسمت اول

 

قسمت دوم :

 

ایادی فرزند دو عنصر اطلاعاتی منصوب از بهاء الله بر ایران  لذا عبد الکریم ایادی فرزند دو تن از ایادیان امر بهاء الله می باشد

بر مبنای کتاب معاون مشاور قاره ای دار التبلیغ دکتر سرهنگ ریاض قدیمی  موسوم به نوزده هزار لغط آمده است :

ملا علی اکبر شهمیرزادی معروف به حاجی آخوند و میرزا محمد تقی ابهری معروف به ابن ابهر  و دو نفر دیگر اولین هسته مرکزی سازمان بهائیت در مهد امر الله ( ایران ) بودند ( به سند ۱  )

جایگاه امنیتی این هسته چهار نفره را در پیام بیت العدل  که در ادامه تقدیم می شود می توان درک کرد :

پیام بیت العدل تاریخ : ۷۲۹ ۲۰۰۷-۱۱-۲۶

“” در این یوم مبارک میثاق مصمم شدیم فقط بعد از دوماه که از صعود آخرین ایادی امر الهی، جناب دکتر علی محمد ورقا، میگذرد، قدری در مورد موسسه فخیمه ایادی امرالله به تفکر و تأمل بپردازیم. فقط چند هفته قبل از پنجاهمین سالگرد صعود حضرت ولی محبوب امرالله، جامعه جهانی بهائی متحمل این فقدان عظیم گردید. مسلماً توجه به این نکته چقدر تأمل برانگیز است که صعود جناب دکتر ورقا به عمر موسسه خارق العاده حرّاس که میراثش در تاریخ دینی عالم بی مسیل و بدیل بود، خاتمه داد. در مقطعی چنین چشمگیر و مهم در عصر تکوین امر مبارک، شایسته چنان است که برای درک هرچه عمیق تر اهمیت دستاوردهای چنین عصبه فخیم نظم اداری، که ثابت کرد تکامل جامعه جهانی بهائی در دوران نوزادی آن، وجودش ضرورت تام داشت، جد و جهدی صورت گیرد. منشا موسسه را در نفس وجود حضرت بهاالله مییابیم که چهار نفس نفیس از مروجین شهیر تعالیم مبارکه را به عنوان ایادی امرالله منصوب فرمودند.
در دورانی قبل از آن که نظام اداری امر مبارک تاسیس گردد، آنها، به علت تقوا و فضیلت خود در زندگی شخصی و نیز به سبب مجهودات لاینقطع خود در انتشار تعالیم مبارکه و دفاع از امر الهی در مقابل مخالفین، قوای جامعه و نقاط متحد کننده برای آحاد احبا بودند. علیرغم شدائد و تضییقات، از جمله در مواردی محبوس شدن در زندان ها به دست اولیا حکومت، در فعالیت هایی از این قبیل ثابت و راسخ باقی ماندند. این نفوس نفیسه در دوران قیادت حضرت عبدالبها، که، در سال ،۱۸۹۹ آنها را جهت اقدام برای تشکیل محفل روحانی محلی طهران هدایت فرمودند و همه آنها عضویت این محفل را عهده دار شدند، همچنان به فعالیت در سبیل خدمت ادامه دادند. توجه و تمرکز این حضرات ایادی اولیه بر تبلیغ امرالله و صیانت شریعه الله و نیز بذل مجهودات جهت تهذیب و تزکیه احبا و معطوف ساختن توجه آنها به اهمیت احکام جدید، حتی در آن زمان، الگوی فعالیتی را که موسسه در مراحل بعدی ترقی و تقدم جامعه بهائی به عهده میگرفت، تلویحاً مشخص نمودند. ….. “”

چنانچه ملاحظه می گردد نهاد امنیتی ایادیان امر وجه تمایز بهائیت با سایر ادیان است لذا بهائیت باور نیست بلکه سازمان است و اولین پازل این سازمان هنگام شکل گیری بدست خود بهاء الله ایجاد شد که نهاد امنیتی تشکیلات بهایی بود

باعث تعجب است که در منابع آشکار عموما عبد الکریم ایادی فرزند محمد تقی یاد می شود و بشکل دقیق این نکاتی ذکر شد ابدا مورد ملاحظه قرار نمی گیرد

به شجره نامه ایادی دقت کنید :

( سند دوم  – یادنامه ابن ابهر )

تصویر عده ای از احباء که در بین ایشان عکس جناب ابن ابهر، جناب حاجی امین و جناب حاجی ملاعلی اکبر دیده می شود.

پدر ایادی :

جناب حاجی میرزا محمد تقی ملقب به ابن ابهر صعود : ۱۹۱۷  ( انتصاب به مقام ایادی امرالله از طرف حضرت بهاءالله )

Hájí Mírzá Muhammad-Taqí, known as Ibn-i-Abhar (d. 1917)

 

در لینک زیر این توضیحات ذیل این عکس آمده که وی از جانب بهاء الله مامورد به سفر به اقصی نقاط ایران و تبلیغ بوده است مطلبی که هم اینک نیز بهانه ای است دست بیت العدل و پوششی است برای ایجاد شبکه که ظاهرا این عمل را ابن ابهر متولی انجام دادنش بود :

https://t.me/AlbomeTasavireAmri/822

تصویری از جناب ابن ابهر در حبس و در زنجیر

یکی از ایادیان امرالله (برگزیده شده از طرف حضرت بهاءالله) جناب میرزا محمد تقی ملقب به ابن ابهر بودند که همواره در جوانی در آرزوی شهادت در راه امر مبارک بودند. ایشان در سال ۱۸۸۶ به حضور حضرت بهاءالله رسیدند و امر به سفر در شهرهای ایران و انتشار رائحه امرالهی در آن سامان شدند. ایشان بدین گونه عمل کردند تا سال ۱۸۹۱ که در سیاه چال زندانی شدند و شکنجه بسیار شدند. به یارانش از زندان چنین نوشت: به خداوند عظیم آلشان قسم در حالی که پاهای من از زانو تا انگشتان مبتلا به درد زیاد بودند (به خاطر فلک کردن ایشان) اما روح من با شادی مطلق با محبوبم در ارتباط بود زیرا درد و ورم فقط چند روزی باقی می ماند اما فضل ناشی از آن در عالم روح تا ابدیت باقی است. ایشان در سال ۱۳۳۶ قمری (مطابق ۱۹۱۸ میلادی) در طهران به جهان جاودانی شتافت.

 

 

 

در لینک این این توضیحات ذیل این عکس آمده است :

https://t.me/AlbomeTasavireAmri/536

عکسی بسیار تاریخی از قدمای امر
جمعی از احبای مقیم طهران سال ۱۹۰۳ میلادی

برخی از حاضرین از سمت چپ :

ردیف نشسته: نفر سوم با محاسن سفید جناب میرزا خلیل طبیب ( پدر خاندان ارجمند) – نفر چهارم میرزا مهدی اخوان صفا –

ردیف نشسته روی صندلی:
نفر دوم جناب سید محمد افنان ( فرزند میرزا محمد تقی افنان وکیل الحق) – نفر سوم حاجی میرزا محمد تقی ابن ابهر «ایادی امرالله» – نفر چهارم ملا علی اکبر شهمیرزادی (حاجی آخوند) ایادی امرالله – نفر ششم حاجی ابوالحسن امین

ردیف ایستاده:
نفر چهارم ارباب سیاوش سفیدوش – نفر هفتم جناب امیر – نفر دوازدهم جناب منیر همایون

ردیف بالا:
نفر سوم جناب ارسطو حکیم – نفر نهم دکتر ایوب (فرزند حکیم نور محمود) – نفر یازدهم دکتر لطف الله حکیم

 

فرمان عبد البها برای ساختن مرکز جاسوسی در پوشش حسینیه در قم که در واقع مشرق الاذکار بهائیان بود جالب است این اعمال زیر زمینی توسط پدر سپهبد ایادی یعنی ابن ابهر یکی از چهار عنصر هسته اولیه نهاد اطلاعاتی بهاء الله بنا شد

کتاب تاریخچه امر بهائی در قم نوشته نصرت الله محمد حسینی.

تاسیس مشرق الذکار بهائی در قم با پوشش حسنیه به دستور عبدالبهاء .
مشرق الذکار از جمله بنا های بهایی است که بهاء اله دستور به ساخت آن داده است .
بهائیان موظف اند در هر نقطه ای ، هر چند دور افتاده حتما مشرق الاذکار بسازند . بهاء اله دستور داده است که مشرق الاذکار هر چند مخفی و زیر زمین باشد ، باید ساخته شود .
بهائیان در دیار شما خواننده گرامی ، در کدام نقاط ، مشرق الاذکار ساخته اند ؟

البته از وارثان عبد البها باید پرسید چقدر از طریق این محل برای بیگانگان جاسوسی کرده اند ؟

 

بوده و هر جوانی که قصد ازدواج داشته اعم از بهائی و غیر بهائی و وسائل مالی برایش فراهم نبوده مورد محبت و اعانت او قرار میگرفته و مشکلش رفع میگردیده است. اگر کسی از این عالم در میگذشت و بستگان او تمکن مالی نداشتند تا اقدام به دفن و کفن او کنند آقا عبدالرزاق محبت
می فرمود. بی سبب نبود که حضرت عبدالبهاء او را عبدالرزاق خطاب میفرمودند.

اما عبدالرزاق از طریق ایادی امرالله جناب ابن ابهر به حضور حضرت عبدالبهاء معروض داشت که اجازه فرمایند در شهر قم مشرق الاذکار تأسیس نماید. حضرت عبدالبهاء در لوح مبارکی که به اعزاز او نازل فرمدند طرح کلی ساختمان مشرق الاذکار را برای او مرقوم فرمودند ولی فرمودند که با توجه به اوضاع و احوال شهر قم و مردم آن بهتر است آن را به مشرق الاذکار معروف نسازد آقا عبدالرزاق نیز مشرق الاذکار را بنا نمود ولیکن برای رعایت حکمت سالی ده روز آن را در اختیار مسلمین قرار می داد که به عنوان حسینیه از آن استفاده نمایند. باقی ایام مشرق الاذکار در اختیار احباب و اخیار بود ناگفته نماند که جسد حضرت ربِّ اعلی و جناب انیس در جریان انتقال از طهران به ارض اقدس مدت کوتاهی در یکی از بیوت متعلقه به جناب آقا عبدالرزاق مختفی بوده است بعدها این بیت تقدیم امر مبارک گردیده است. جناب آقا عبدالرزاق در سال ۱۳۲۶ هجری قمری حدود ۱۹۰۹ (میلادی) در نهایت ثبوت و ایقان به ملکوت جاودان صعود فرمود جسدش را در جلوی صحن جناب معصومه به خاک سپردند مناجات طلب مغفرت نازل از قلم مبارک حضرت عبدالبهاء به جهت نامبرده عیناً در این مقام درج میگردد:
الا عفوک
“قم جناب یدالله نداف طلب مغفرت به جهت مرحوم عبد الرزاق تبریزى هو الله الهی الهی ان عبدک البائس الفقیر اسیر الطافک اجیر احسانک، المستجیر ببابک لیس له سمیرا و غفرانک ربّ ادر علیه کأس العطاء ولا تو أخذه بالخطاء واجعل له مقعد صدق فی ملکوتک الابهی و نور بصره بمشاهده جمالک فى محفل اللقاء ربّ انّه آمن بک و بآیاتک و ثبت علی عهدی و میثاقک و تلجلج کالبحور باریاح رحمتک و نطق بذکرک و ثنائک و ماتنفس الا ببدیع اوصافک ربّ اجعله آیه الغفران و رایه العفو والاحسان انک انت الکریم الرحمن وانک انت الوفی المستعان. لا اله الا انت العزیز المتعال . ع. ع. (۲)
در یکی از الواح مبارکه به اعزاز آقا عبدالرزاق چنین نازل گشته است
به واسطه حضرت فروغی قم جناب مشهدی عبدالرضای ترک علیه بهاء الله. هو الله ای بنده مقبول آستان ابهی ملاء اعلی تحسین مینمایند و هاتف ملکوت ابھی تلقین می کند که ای بنده دیرین آن نور مبین خوشا به حال تو که آئین علیین گرفتی و مانند اختران خوشه پروین یاران را در محفل دلنشین جمع و قرین نمودی پس پیمانه پیمان بدست گیر و حریفان بزم انس
۲۷۳

 

 

هو الله
ای بنده صادق الهی حضرت ابن ابهر مرقوم نموده اند که آن یار رحمانی به صرافت طبع و طیب خاطر زمینی را از برای مشرق الاذکار مهیا نموده اند و نیت تأسیس بیت ذکر رب نموده اند. این تأسیس اعظم خدمتی است به آستان مقدس و اکبر وسیله ایست از برای تقرب به درگاه جلیل
۲۷۴
اکبر. در آن مدینه اگر چنین بنیانی تأسیس شود آیت باقیه است و سبب تحسین اهل ملکوت ابهی و تبشیر قلوب ملاء اعلاست زیرا بدایت تأسیس است. من بعد بسیاری از نفوس قیام بر این امر مبرور به جان و دل به کمال سرور نمایند و به این وسیله تقرب به درگاه سلطان وجود جویند. هر چند در جمیع اوقات چنین عمل ممدوح و محمود مقبول درگاه کبریاست و سبب حصول رحمت پروردگار ولی حال نقلی دیگر است و حکایتی دیگر بدایت تأسیس است بسیار مهمست لذا عزم را در این مقصد جلیل جزم نمائید و به کمال همت در تأسیس این بنیان پردازید که سبب تحسین جمال ابهاست و حصول الطاف از آن ملاء اعلی اما هندسه آن محل باید به ترتیب مشرق الاذکار عشق آباد شود. یعنی باید نه رکن داشته باشد و بنا در نهایت روحانیت و لطافت و ارتفاع و صفاء و با نضارت باشد به قسمی که بسیار موقع دلگشا باشد. بقدر امکان باید در لطافت موقع و محل و نظارت و صفایش همت نمود. و حال این نام را به آن محل مدهید به عنوان دیگر بنیان نمائید تا سبب جزع و فزع غافلین نشود و علیک التحیه و
الثناء عع.” (۴)
عبد الرزاق نه تنها اولاد خویش را به امر اعظم هدایت نمود سبب ارشاد برادر خویش جناب آقا میرزا جواد محبوبی نیز گشت آقا جواد در سال ۱۸۷۷ میلادی در تبریز تولد یافت. پس از ایمان به امر مبارک سالها در قم طهران و سایر بلاد قائم به خدمت بود نگارنده در ایام نوجوانی و جوانی بارها خدمت نامبرده رسیده بود آقا جواد در سال ۱۹۶۳ میلادی به ملکوت ابهی صعود نمود. جناب لطف الله محبوبی علیه رضوان الله فرزند برومند آقا جواد در ایران به انواع خدمات امربه مألوف بود. این بنده سالها افتخار آشنائی و دوستی با نامبرده داشت و در ونکوور کانادا نیز در سالهای اخیر خدمت شریفش می رسید. جناب لطف الله خان در سال ۱۹۹۸ میلادی و در سنّی متجاوز از نود در ونکوور صعود نمود. اما قمر خانم همسر ارجمند جناب آقا عبدالرزاق در چهل و سه . سالگی و حدود سال ۱۹۱۴ میلادی به ملکوت ابهی صعود فرمود. از فرزندان قمر خانم و آقا عبدالرزاق که نامشان قبلاً در این تاریخ آمده است نگارنده تنها به زیارت سرکار گوهر خانم نائل گردیده است که احوال نامبرده قریباً در ضمن شرح حیات فرزند برومندش جناب جمشید محبوبی علیه رضوان الله خواهد آمد. سرکار طوبی خانم همسر میرزا جواد محبوبی و مادر لطف الله خان را این عبد زیارت نکرده است زیرا سه سال پیش از تولد فانی در سال ۱۳۱۱ شمسی صعود فرموده است (۷) فرزندان جناب آقا محمد ابراهیم صفار همگی در ظلّ امر مبارک بوده و با حسن خاتمت به ساحت حضرت احدیت شتافته اند. جناب عباسقلی محبوبی که با سرکار گوهر خانم (دختر) آقا عبدالرزاق ازدواج نموده است نهایت لطف و مرحمت به این فانی داشت و شرح حیات او نیز ضمن احوال فرزندش جمشید عزیز در سطور آینده خواهد آمد. سرکار قدسیه خانم نیز جوهر ایقان و اخلاص بود و به این بنده بی نوا کمال محبت و
۲۷۵

 

تصاویری از پدر بزرگ عبد الکریم ایادی که وی یکی از چهار ایادی بهاء الله بود

توضیح عکس در لینک زیر

https://t.me/AlbomeTasavireAmri/823

تصویری از ایادی امرالله جناب حاجی آخوند
با زنجیر بر گردن در حبس

جناب ملا علی اکبر شهمیرزادی ملقب به حاجی آخوند (متولد ۱۸۴۲ در شهمیرزاد ، صعود در سال ۱۹۱۰ در طهران) در سال ۱۸۷۳ به حضور حضرت بهاءالله مشرف شدند ایشان بارها زندانی گشته و صدمات بسیار دیدند در کتاب حضرت عبدالبهاء با عنوان یادواره مؤمنین به خاطر ثبات قدم و ایمان محکم خود مورد ستایش قرار گرفته است. یکی از بزرگ‌ترین خدمات حاجی آخوند انتقال رمس مطهر حضرت اعلی به طهران و حفاظت در مکان های مختلف بود.

 

 

 حاج امین و حاج ملا علی اکبر شهمیرزادی در محبس

 

 

چنانچه ملاحظه می شود پدر عبد الکریم ایادی بی واسطه عبد الکریم ایادی ابن ابهر یکی از چهار مسئول هسته مرکزی نهاد امنیتی بهاء الله در ایران و پدر بزرگش شهمیرزادی است که دخترش با ابن ابهر ازدواج کرده و حاصل این ازواج وی بوده است به عبارتی دیگر شهمیرزادی پدر بزرگ مادری وی و ابن ابهر پدر وی می باشد البته در این شجره یکی دیگر از فرزندان ابن ابهر را که مهر انگیز راسخ است را هم شاهدیم که وی نیز نوه دختری ابن ابهر می باشد یهنی مهر انگیز یا مهری ایادی وی مربی در منزل فرزندان محمد رضا شاه ایران بود

لذا با توجه به این عقبه سیر حضور ایادی در مسئولیتهای وی در نقاط کشور که همراه با  پنهان کردن شجره نامه خود مخصوصا مخفی بودن مسئولیت اصلی ایادیان امر بهاء الله که وظیفه اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی را در ایران داشتند قابل ملاحظه می کند

مختصات اطلاعاتی و  نظامی 

 

مورد ۱ :

خاطرات فردوست : رئیس بهداری کل ارتش بود و در این پست ساختمان بیمارستان‌های ارتش به امر او بود، وارد کردن وسایل این بیمارستان‌ها به امر او بود، وارد کردن داروهای لازم به امر او بود، دادن درجات پرسنل بهداری ارتش از گروهبان تا سپهبد به امر او بود و هیچ پزشک سرهنگی بدون امر ایادی سرتیپ نمی‌شد و هرگونه تخطی از اوامر او همراه با برکناری و مجازات بود. ایادی رئیس «اتکا» ارتش و نیروهای انتظامی بود و در این پست کلیه نیازمندیها باید به دستور او تهیه می‌شد. هر چه اراده می‌کرد، حتی اگر در کشور موجود بود، باید برای ارتش از خارج، بویژه انگلیس و آمریکا، وارد می‌شد. تعیین سهمیه و صدها کار دیگر و حتی تعیین رؤسای اتکاها و پرسنل آن با او بود. سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر ایادی بود، چه داروهایی و به کدام مقدار باید تهیه شود، از کجا خریداری و به کدام فروشنده و به چه میزان داده شود، چه داروهایی باید و چه داروهایی نباید وارد شود، همه و همه بنا بر مصالح بهایی‌گری دائماً در تغییر بود.  ( سند ۵  )

 

مورد ۲ :

خاطرات فردوست :

ایادی جاسوس بزرگ غرب و مطلع‌ترین منبع اطلاعاتی سرویس‌های آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود و نفوذ او با نفوذ محمدرضا مساوی بود. نخست‌وزیران، به خصوص هویدا، رؤسای ستاد ارتش و کلیه مقامات مهم مملکتی اعم از وزیر و نماینده مجلس و امثالهم دستورات او را، که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمی‌شد به فرم امر، اجرا می‌کردند. ایادی در کلیه مسافرت‌های خارج همراه محمدرضا بود و طبیعی است که مورد علاقه برخی کشورهای ذینفع در رابطه با ایران بوده است. ایادی در سال ۱۳۵۷، کمی قبل از انقلاب، ایران را ترک کرد.

( سند پنجم )

 

مورد ۳ :

۱۰-  مئیرعزری، پیشین، دفتر اول، ص ۳۳۱.

ایادی با استفاده از حضور اسرار آمیز خود در نزد شاه، با تمام حیله ها و توان خویش، در نفوذ دادن عناصر وابسته به فرقۀ بهائیت به درون دستگاه سلطنت در همه ارکان و حوزه های کشوری و لشکری، اقدام کرد. این یک حرکت تشکیلاتی به دستور مرکزیت بهائیت بود. مئیر عزری سفیر دولت اسرائیل در رژیم پهلوی در این خصوص اعتراف کرده است: «پشتیبانی سازمان یافته گروهی [بهائیان] در ورود به دستگاه های دولتی و بالا کشیدن دیگر همکیشان، راه را برای یارگیری های بیشترباز می کرد۱۰.»

مورد ۴ :

۱۷- اسنادلانه جاسوسی، کتاب چهارم، جلد سی و هفتم، سند شماره یک، گزارش اطلاعاتی وزارت دفاع، سفارت آمریکا در تهران، ص ۵۷۵.

در گزارش های طبقه بندی شدۀ سرّی و خیلی محرمانه سفارت آمریکا در ایران، اطلاعات و اسناد فراوانی وجود دارد که نقش و نفوذ بهائی ها، از جمله عبدالکریم ایادی را در دستگاه سلطنت نشان می‌دهد. در یک گزارش اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا با موضوع «بهایی ها» [در ایران] آمده است:

«از نظر تعداد، بهائی گری [در ایران] قابل افزایش است. در سطح تصمیم‌گیری در دولت ایران، بهائیت در حال اعمال نفوذ است. از اعضای [برجسته] بهائی گری می‌توان از سرهنگ تمام عبدالکریم ایادی پزشک شخصی شاه ایران و سرهنگ تمام فرویدن جم (بازنشسته) و سفیر ایران در اسپانیا و معلّم پیشین فرزند شاه [رضا پهلوی] اشاره کرد.»۱۷

( سند ۶ )

 

مورد ۵

۱۵- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج اوّل، پیشین، ص ۳۷۵.

 جانبداری، حمایت و پشتیبانی از بهائیان نفوذی در تمام سطوح و مشاغل در دستگاه‌های حکومتی، بخش دیگری از تکاپوی ایادی و همدستانش در نظام سلطنت پهلوی بود. برای نمونه، در گزارش ساواک در تاریخ ۱۵/۶/ ۱۳۴۵، به نقش و دخالت آنها این گونه تصریح شده که «سرلشکر ایادی پزشک مخصوص اعلیحضرت همایون شاهنشاه، سپهبد [اسداللهصنیعی وزیر جنگ، سرهنگ شاهقلی و عده ای افراد [سرشناس] دیگر از طریق تماس با نخست وزیر [هویدا] از اخراج کارکنان بهائی شرکت نفت جلوگیری به عمل آوردند.» ۱۴ بهائیت با گسترش سلطه خود بر کشور، ایران را ملک مطلق خود می دید. در چگونگی تعمیق و توسعه سیطرۀ بهائیت بر ارکان قدرت، سیاست و اقتصاد کشور از طریق عبدالکریم ایادی، همچنین تصریح شده است:

«بهائیت جهانی تصور داشت که ایران همان ارض موعودی است که باید نصیب بهائی ها شود و لذا برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در این کشور منعی نمی دیدند. بهائی ها […] واقعاً احساس ایرانیت نداشتند و این کاملا محسوس بود و طبیعتاً این افراد جاسوس بالفطره بودند. محمدرضا [نیز] نه تنها نسبت به نفوذ بهائی‌ها، حساسیت نداشت، بلکه خود او صراحتاً گفته بود که افراد بهایی در مشاغل مهم و حساس مفیدند، چون علیه او توطئه نمی‌کنند»۱۵

( سند ۶ )

مورد ۶ :

۱۸- ر.ک. سند ساواک، مورخ ۱۹/۸/۱۳۴۴، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، جلد دوّم، پیشین، ص ۳۹۰.

۱۹- ر.ک: خاطرات علی شهبازی، مأمور مخصوص شاه، انتشارات اهل قلم، جلد ۱، نقل در پایگاه تاریخ معاصر ایران، موسسسات مطالعات و پژوهش های سیاسی.

علاوه بر هژبر یزدانی مقامات فراوانی دیگری در سطوح بالای حکومتی بودند که بهائی و یا دست نشانده و ایادی مستقیم و یا گماشتۀ شخص ایادی بودند. در یکی از سناد طبقه بندی شدۀ ساواک، به تاریخ ۱۹/۸/۱۳۴۴ از سپهبد، عطاء اله خسروانی وزیروقت کار، همسرش خانم ملیحه نعیمی (فرزند عبدالحسین نعیمی بهائی و جاسوس اینتلیجنس سرویس) و بعضی مقامات و مسؤولان بلند پایۀ این وزارتخانه با نام و نشان یاد شده که همگی به ترتیب از ایادی دستور می گرفتند و به کار تبلیغ مبادرت می ورزیدند و دستورات صادره از سوی عبدالکریم ایادی رادر مسیر ترویج بهائیت اجرا می کردند. در این سند همچنین از سرلشکر پرویز خسروانی معاون ژاندامری کُلّ کشور و همسرش که از سردمداران بهائی بودند،۱۸ یاد شده است. در منابع دیگر از تیمسار خادمی بهائی رئیس هواپیمایی ملی، سرهنگ فاتح از نیروی هوایی و بعدها هواپیمایی ملی و خواهر سرهنگ فاتح در ادارۀ حفاظت هواپیمایی ملی نام برده شده است۱۹ که همگی اینها از گماشتگان عبدالکریم ایادی بودند و بر اساس برنامۀ بهائیت، دستورات او رادر مسیر اهداف و منافع این تشکیلات اجرا می کردند.

( سند ۶ )

مورد ۷ :

۲۰- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، جلد اول، پیشین، ص ۲۶۳.

 شخصیت های مرموز دیگری بودند که مأموریت و نفوذشان با فعالیت عبدالکریم ایادی هم خوانی و هم پوشانی داشت و به موازات هم برای اربابان پشت پرده بود. یک نمونه دیگر از این قبیل افراد، می توان از یک دوست مرتبط با ایادی یاد کرد که درباره او نوشته اند: «فلیکس آقایان بهترین رفقا را در رده های بالای تشکیلات خفیّه سیا و اف. بی. آی و مافیا به دست آورده بودند و در تشکیلات سرّی اجتماعی آمریکا در بالاترین رده ها دست داشت و عضو بلند پایۀ مافیای آمریکا بود. او بزرگترین سازمان مخفی کانگستر را در ایران اداره می کرد و در قاچاق مواد مخدر، روی دست اشرف خواهر شاه زده بود. در عین حال فلیکس آقایان از نزدیکترین دوستان محمدرضا بود و در اکثر ساعات فراغت او حضور داشت.»۲۰

( سند ۶ )

مورد ۸ :

۲۷- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، جلد اوّل، ص ۳۷۶

۲۸- مئیرعزری، دفتر یکم، پیشین، ص ۳۳۳.

البتّه همۀ آن چه یادآوری شد، بخشی از حضور و نفوذ اسرار آمیز ایادی بهائی و همکیشان او در ارکان سیاست و حکومت پهلوی بود، زیرا به گفتۀ حسین فردوست اطلاعات موجود یک هزارم از نفوذ؛ حضور، عملکرد و کارنامۀ عبدالکریم ایادی است.

اشخاص تأثیرگذار و ذی نفوذ دیگری در ارکان حکومت پهلوی یکه تازی می کردند که بهائی گری و کیش ضالۀ خود را پنهان می کردند. یعنی علی رغم ادعای حیله گرانه و فریبکارانه مرکزیت بهائیت، مبنی بر این که بهائیان در اعلام وابستگی خود به این فرقه صراحت دارند و کیش خود را پنهان نمی کنند، مستندات فراوانی در تاریخ معاصر مشاهده شده است که علاوه بر وجود یک جریان مخفی در تشکیلات بهائیت که پنهانی فعالیت می کند، بهائیان فراوانی بوده اند که با پنهان کاری و مخفی کردن هویت، خود را غیر بهائی و یاحتی مسلمان جا زده و معرفی کرده اند.

ارتشبد سابق حسین فردوست در خاطرات خود در این باره تصریح کرده است، آنها طبق اوامر مرکزیت بهائیت و یا در موقعیت و شرایطی که منافع تشکیلاتی آنها اقتضا و ایجاب می کرد، معمولاً، خود را به عنوان «مسلمان» معرفی می کردند. آنها در فرم های [استخدام] ارتش و نیروهای انتظامی خود را همیشه «مسلمان» معرفی می کردند .۲۷

در میان سران و مقامات بلند پایه و درجه اوّل سلطنت پهلوی، اشخاص بهائی فراوانی وجود داشتند که همگی، آنان را به عنوان «مسلمان» می شناختند و هیچ کس از باور و وابستگی آنها به فرقه بهائیت اطلاعی نداشت. این جریان پنهان و مخفی همواره در میان مسلمانان بر اساس مشی و شیوۀ پیش گفته، نفوذ و حضور داشته است.

مئیر عزری سفیر دولت اسرائیل در دوران پهلوی نیز، در خاطرات خویش، دربارۀ جریان بهائیت مخفی در ایران، چنین تصریح کرده است:

«در سایۀ دوستی با [عبدالکریمایادی، با گروهی از سرشناسان کشور آشنا شدم که هرگز باور نمی کردم پیرو کیش بهائی باشند. بسیاری از آنها در باور خود چون سنگ خارا بودند، ولی به خوبی     می توانستند در برابر دیگران باور خود را پنهان نمایند، آنها همه دریافته بودند که در برابر من نیازی به پنهان کاری ندارند.» ۲۸

مسئولیتهای اقتصادی

 

مورد اول :

خاطرات فردوست :

شیلات جنوب در اختیار ایادی بود و تعیین اینکه به کدام کشورها و شرکت‌ها اجازه صیادی داده شود و به کدام داده نشود در اختیار ایادی بود. در نتیجه سیاست‌های او تا انقلاب، صید ایران با بدوی‌ترین وسایل انجام می‌شد. تعیین رئیس و پرسنل شیلات نیز با ایادی بود. من یک بار مشاغل او را کنترل کردم و به ۸۰ رسید. به محمدرضا گزارش کردم. محمدرضا در حضور من از او ایراد گرفت که ۸۰ شغل را برای چه می‌خواهی؟ ایادی به شوخی جواب داد و گفت: ‌«می‌خواهم مشاغلم را به ۱۰۰ برسانم!» ( سند پنجم )

مورد ۲ :

۱۶- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج اوّل، پیشین، ص ۳۷۶.

هژبر یزدانی یکی از برجستگان بهائی، تحت حمایت دکتر ایادی نه فقط اراضی بسیار وسیعی را در نقاط گوناگون کشور، تصرف و تصاحب کرده بود، بلکه با اعمال نفوذ در ماجرای خرید «بانک ایرانیان» با تمام ساختمان و سرمایه و امکانات آن و همچنین خرید «بانک توسعه کشاورزی» از راه زور و قلدری، به موقعیتی دست یافت که ارتشبد سابق حسین فردوست در خاطراتش اذعان کرد: « به هر حال هژبر یزدانی با حمایت ایادی به قدرتی تبدیل شد و اراضی وسیعی را در باختران [کرمانشاه و غرب کشور] و مازندران و اصفهان و غیره، در اختیار گرفت و برای من معلوم شد که تمام این وجوه متعلق به بهائیت است و این معاملات را یزدانی برای آنها ولی به نام خود انجام می دهد.» ۱۶

( سند ۶ )

مورذ ۳ :

۲۰- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، جلد اول، پیشین، ص ۲۶۳.

یک نمونه مشابۀ دیگر، امیر هوشنگ دولو از دوستان خوب ایادی و از خانواده قاجار ، مشهور به «سلطان خاویار ایران» بود.

دولو یک کار چاق کن حرفه ای در نظام سلطنت پهلوی و دربار محمدرضا شاه بود. فردوست پس از اشاره به انواع مفاسد و هرزگی های او اضافه کرده است: امیرهوشنگ دولو «از روزی که پیدا شد بلافاصله به اتاق خواب محمدرضا راه یافت […] و تمام درخواست‌ها را مستقیماً در اتاق خواب محمدرضا به اطلاعش می رساند و بدون استثناء همه تصویب می‌شد [مورد موافقت شاه قرار می گرفت]، لذا همه [مقامات برای حل مشکل شان] به او روی می‌آوردند. ایادی هم با او خوب بود و حسادت نمی‌کرد، چون صبح ها هر دو با هم به اتاق خواب محمدرضا می‌رفتند و ایادی او را رقیب خود نمی‌دانست.»۲۱

( سند ۶ )

مورد ۴ :

۲۴- اسناد لانه جاسوسی، کتاب اوّل جلد، هفتم، گزارش توسط؛ ارنست. آر. اونی، فوریه ۱۹۷۶، ص ۲۴۸.

در سند طبقه بندی شدۀ دیگری، دفتر مرکزی اطلاعات سیاسی (مدیریت جاسوسی – اداره تحقیقات) سفارت آمریکا در تهران، دربارۀ عناصر نفوذی در نظام سلطنت پهلوی، چنین تصریح شده است:

«حلقه داخلی شاه بیشترین نفوذ را بر وی دارد و طرق ارتباط با بخش های مهم جمعیّت را فراهم        می کند […] دکتر عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه، ظاهراً مجری اصلی مداخلۀ شاه در امور بازرگانی است. گفته می شود ایادی حتی در سفر ماه عسل شاه با ثریا را همراهی می کرد. گزارش دیگراین است که وی نیابت شاه رادر شیلات جنوب بر عهده دارد. ناظران مطلع، فعالیت [شیلات] راترکیبی از ناکارایی و فساد وصف کرده اند که هیأت مدیرۀ آن مملو از تیمسارهای بازنشسته [وابسته به ایادی] بود. افتضاح این فعالیت ظاهراً آن قدر عظیم بود که تمام شرکت دوباره سازماندهی شد و تحت مدیریت دیگری [باز هم تحت امر ایادی] قرار گرفت. ایادی بهائی است. یک ناظر وی را ازکسانی خواند که این فرقه را از تعقیب مسلمانان متعصب حفظ خواهد کرد»۲۴

( سند ۶ )

مورد ۵ :

۲۵- ر.ک: اسناد لانه جاسوسی، کتاب هشتم، جلد هفتادوهفت، صورت مذاکرات جان. ۱. آرمیتاژ با فریدون مهدوی، ۱۴ مه، ۱۹۶۹/ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۸، ص ۷۰۲.

در گزارش یاد شده، عبدالکریم ایادی از جملۀ ۱۸ نفری است که از آنها به عنوان اعضای «حلقۀ داخلی شاه» یاد شده است. البته بااین تفاوت که او را استثناء شمرده و گزارش کرده اند:

«ایادی یکی از اعضای خارج از خانواده سلطنتی است که بیشترین نفوذ را در دربار و در هر نوع فعالیت اقتصادی دارد» ۲۵

( سند ۶ )

مسئولیتهای سیاسی 

 

مورد اول :

خاطرات ایادی :

 در دوران هویدا، ایادی تا توانست وزیر بهایی وارد کابینه کرد و این وزراء بدون اجازه او حق هیچ کاری نداشتند. من می‌توانم ادعا کنم که یک هزارم کارهای ایادی را نمی‌دانم، ولی اگر پرونده‌های موجود ارتش و نیروهای انتظامی و سازمان‌های دولتی بررسی شود موارد مستندی مشاهده می‌گردد که به نظر افسانه می‌رسد و بر این اساس می‌توان کتابی نوشت که: آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می‌کرد یا محمدرضا پهلوی؟! تمام ایرانیان رده بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران ایادی بود؛ حقیقتی که پیش از انقلاب جرأت بیان آن را نداشتند. در زمان حاکمیت ایادی بود که بهائی‌ها در مشاغل مهم قرار گرفتند و در ایران بهائی بیکار وجود نداشت. در دوران قدرت ایادی تعداد بهائی‌های ایران به ۳ برابر رسید. بسیاری از بهائی‌ها در مقابل گزینه مذهب می‌نوشتند «مسلمان» و حال آن که بهائی بودند. یک بارحرکت مردم علیه بهائی‌ها اوج گرفت و سخنرانی‌های فلسفی (واعظ مشهور) سبب شد که حضیره‌القدس – محل مقدس آنها در تهران – تخریب شود. در اثر این حرکت تعدادی از بهائی‌ها از ایران رفتند و ایادی نیز به دستور محمدرضا ۹ ماه به ایتالیا رفت، ولی این حرکت دنبال نشد. 

( سند ۵ )

موقعیت های  اجتماعی 

 

نکته اول :

سال ۱۹۵۰ دقیقا ابتدای تشکیل موساد در اسرائیل و در آستانه اجرای نقشه ۱۰ ساله شوقی است

” ایادی ابتدا پزشک مخصوص علیرضا پهلوی بود.[۲] سپس پزشک مخصوص محمدرضا پهلوی و در سال‌های میانی دهه ۱۹۵۰، ایادی تبدیل به یکی از نزدیکترین محرم‌های اسرار محمدرضا پهلوی شد. ( سند ۳ ) ”

نکته دوم :

در سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، قدرت سیاسی و اقتصادی ایادی رشد سریعی داشت وی همیشه در دربارهٔ شاهنشاهی به عنوان چاپلوس شاه شهرت داشت و در دربار شاهنشاهی به غیر از شاه و خانواده‌اش محبوبیتی نداشت. در سال ۱۹۷۵، ساواک گزارش داد که ایادی کمتر از ۸۰ شغل ندارد.

( سند سوم )

نکته سوم :

نخست وزیران و سفیران معمولاً در زمانی که شاه در مسافرت و تعطیلات به سر می‌برد، نمی‌توانستند به وی پیغامی برسانند، اما چون می‌دانستند که ایادی از نزدیک‌ترین اشخاص به محمدرضا شاه پهلوی است، پیغام خود را به وی می‌دادند و ایادی پاسخ شاه را برای آنان می‌آورد. در سال ۱۹۶۸ که امیرعباس هویدا نخست‌وزیر بود، قصد داشت شاه را از مشکلات اولیه در سیستم حمل و نقل اتوبوس تهران و چاله‌های زیاد موجود در خیابان‌های این شهر آگاه کند، بنابراین به ایادی پیغامی فوری فرستاد و ایادی پاسخ شاه را برای وی آورد؛ بنابراین ایادی بیشتر از آنکه صرفاً یک پزشک مخصوص برای محمدرضا شاه پهلوی بوده باشد، نقش یک رئیس، محرم اسرار و مشاور در امور سلامت شاه را داشته‌است.[۳] ( سند سوم )

نکته چهارم :

میلانی، ایادی را سرشناس‌ترین بهایی دوران محمدرضا شاه پهلوی می‌نامد. گزارشی از سیا نشان می‌دهد که ایادی از تأثیرگذارترین افراد در جلوگیری از آزار و اذیت بهائیان توسط مسلمانان ایران بوده‌است.[۴] ( سند سوم ) 

نکته پنج :

از اوایل سال ۱۹۷۴، ایادی نقشی مهم در تصمیم‌گیری‌های درازمدت برای محمدرضا پهلوی و ایران داشت. در آوریل ۱۹۷۴، ایادی متوجه بزرگ شدن طحال شاه گردید.[۵] به درخواست وی پزشکان فرانسوی برای معالجه وی آمدند و سرطان خون را تشخیص دادند. ایادی از دکترها خواست تا لفظ سرطان را از محمد رضا پنهان نگهدارند. ایادی به همراه پزشکان معالج شاه پرفسور ژان برنارد و پرفسور عباس صفویان تصمیم گرفتند بیماری محمدرضا شاه را از وی، فرح و رضا ولیعهد وی و ملت ایران مخفی نگه دارند. ( سند سوم )

نکته ششم :

مهری راسخ خواهر زاده ایادی بود :

هنگامی که یکی از دیگر بهائیان مشهور آن دوران ژنرال علی‌محمد خادمی در خانه‌اش کشته شد، مهری راسخ (خواهرزاده ایادی)، به وی اصرار کرد که ایران را ترک کند. ( سند سوم )

نکته هفت :

ایادی از جمله نزدیکان شاه بود که پاسپورت و ویزای خروج از کشور را با مداخله شخص شاه گرفت. وقتی ایادی اولین بار شخصاً به وزارت امور خارجه رفت تا پاسپورت بگیرد، با مخالفت مقامات روبرو گردید. ایادی با دربار تماس گرفت و درخواست کمک کرد. پس از حدود ۱ ساعت، خود وزیر امور خارجه، شخصاً پاسپورت ایادی را صادر نمود. همین ماجرا در فرودگاه نیز تکرار شد و مقامات پایین با خروج ایادی مخالفت می‌کردند و محمدرضا شاه باز هم مداخله کرد ( سند سوم )

نکته هشت :

ایادی در سال‌های آخر عمر و در حالیکه از بیماری سرطان رنج می‌برد به پاریس و و از آنجا به ژنو به نزد برادرش رفت. وی در سال ۱۳۵۹ خورشیدی در ژنو به علت همین بیماری درگذشت.[۹] ( سند سوم ) 

نکته نهم :

وی علاوه بر اینکه مدت ۲۵ سال پزشک مخصوص شاه بود مدیریت و مالکیت چند شرکت خصوصی ازجمله شرکت معدنی سنبل و شیلیت را عهده دار بود و در امور دولتی منصب بازرسی ویژه بهداری ارتش، ریاست شورای عالی پزشکی و ریاست سازمان اتکا را در اختیار داشت که بخش عمده ای از خریدهای ارتش از طریق او صورت می گرفت، همچنین سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر او اداره می شد. وی به مرد ۸۰ شغله در ایران مشهور بود. علاوه بر موارد ذکرشده سهامدار چندین شرکت ازجمله شرکت پاریس بود و از طرف شاه نیز امتیاز انحصار صید میگو به او داده شد.

( سند چهارم )

نکته دهم :

سال ۱۳۴۴ آقای فلسفی در پی حملات شدید به بهائیت خواستار برکناری ایادی از کار شد. محمدرضا پهلوی برای آرام کردن مردم دستور داد ایادی از ایران خارج شود. وی مدت نه ماه به ایتالیا رفت و زمانی که اوضاع آرامتر شد مجدداً بازگشت و در سفری که شاه به مکه داشت او را همراه برد و لباس احرام پوشاند تا افکار عمومی را فریب دهد. ( سند چهارم )

نکته یازدهم :

بنابر گزارش بانک مرکزی ایران مقامات دولتی تنها در چند ماه میلیاردها تومان ارز از کشور خارج نموده اند که از این مبلغ ۲۷۵ میلیون تومان توسط ایادی از ایران خارج شد. با اوجگیری تظاهرات مردم در سال ۱۳۵۷ رژیم شاه در مهر همان سال به بهانه اصلاحات، ایادی را از کار برکنار و وی را بازنشسته نمود. وی پس از برکناری به سوئیس رفت و در بیمارستان ژنو به علت بیماری سرطان بستری شد. عبدالکریم ایادی سرانجام از ژنو به پاریس رفت و نزد برادرش که سالیان دراز در آنجا زندگی می کرد، رفت ۳ و در همان جا در سال ۱۳۵۹ درگذشت. ۴

( سند چهارم )

نکته دوازدهم :

فردوست :

تاریخ آشنایی محمدرضا با ایادی یادم نیست. احتمالاً در دورانی بود که فوزیه قهر بود و یا کمی پس از طلاق او. به هر حال در آن زمان ایادی سرهنگ ارتش بود ( حدود سال ۱۹۴۵ ) . روزی محمدرضا به شدت ابراز ترس از میکرب می‌کرد و من و علیرضا حضور داشتیم. علیرضا گفت، پزشکی را می‌شناسد که بی‌نظیر است (و از محمدرضا اجازه خواست که بیاید و او را معاینه کند. محمدرضا از شدت ترس بلافاصله استقبال کرد و اجازه داد و برای اولین بار ایادی، محمدرضا را معاینه کرد. از همان آغاز برای من مشخص شد که این فرد، که دوره پزشکی را در فرانسه طی کرده، یک کلاش و حقه‌باز به تمام معناست. باید اضافه کنم که ایادی در فرانسه ابتدا دانشجوی دامپزشکی بوده و سپس پزشکی را به طور ناقص می‌خواند؛ می‌گویم به طور ناقص، زیرا ۲ سال از دوره دامپزشکی او را به عنوان دوره مقدماتی پزشکی قبول کرده بودند. ولی همین فرد به نحوی محمدرضا را مسحور خود کرد که قرار شد هفته‌ای ۳ بار به محمدرضا مراجعه کند. ایادی تا مرگ علیرضا پزشک معالج او بود. چون علیرضا مرا خیلی دوست داشت و علاقمند بود که به طور خصوصی با من صحبت کند، در این صحبتها برای من روشن شد که این ایادی کلاش، در طول بیش از ۱۰ سال که پزشک علیرضا بوده فقط به او انواع ویتامین‌های جهان را داده و او نیز مصرف کرده است! جیب علیرضا همیشه مملو از انواع ویتامین‌ها بود، که البته نه تنها مرض را معالجه نمی‌کرد بلکه امراض دیگری نیز، به خصوص امراض جلدی و لرزش برخی عضلات بدن، بر آن می‌افزود.محمدرضا نیز دچار این اعتیاد به ایادی شد. دیدار او با ایادی از هفته‌ای ۳ روز به هر روز تبدیل شد و دیدار هر روزه به کلیه ساعات فراغت کشید. صبح‌ها، هنوز محمدرضا بیدار نشده، ایادی حاضر بود و شب‌ها تا وقت خواب در اتاق او می‌ماند. زمانی که محمدرضا ازدواج می‌کرد، این عادت ترک نمی‌شد و ایادی با زن‌های محمدرضا هم خودمانی می‌شد. بدین ترتیب، ایادی با نفوذترین فرد دربارو به تدریج با نفوذترین فرد کشور شد. او برای خود حدود ۸۰ شغل در سطح کشور درست کرده بود؛ مشاغلی که همه مهم و پولساز بود!

( سند ۵ )

نکته ۱۳ :

خاطرات فردوست :

ایادی مشهور به «راسپوتین ایران» بود و واقعاً چنین بود. هیچ زن زیبایی از زیر دست او سالم در نمی‌رفت و البته در مقابل آنها را به مشاغل مهم می‌رساند و یا پول گزاف می‌داد. زمانی که همخوابگی نمی‌کرد با دست زن‌ها را نوازش می‌داد. محل ملاقات او با زن‌ها در دربار و در مطبش بود. محل سوم ملاقات او با زن‌ها، منزل دکتر باستان (متخصص گوش و حلق و بینی) بود. مسلماً شدت عمل راسپوتین واقعی در رابطه با زن به پای ایادی نمی‌رسید و اعمال او قابل ذکر نیست.

( سند ۵ )

نکته ۱۴ :

چنانچه در سند زیر مشاهده می کنید عموم محققین از تبار ایادی بی خبرند

سرلشکر عبدالکریم ایادی در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی از پدر و مادری بهائی در محلۀ یهودیان شیراز متولد شد. پدرش از رهبران برجستۀ فرقۀ بهائیت و از خواص و «ایادی» عباس افندی رهبر بهائیان بود که به «ایادی امراله» شهرت داشت. نام خانوادگی ایادی برگرفته از شهرت یاد شده است. از مادر ایادی با نام منیره خانم نیز به عنوان یکی از زنان مبلغ بهائی و «ایادی امر» یاد و اضافه کرده اند که وی به روابط ناسالم و انحراف اخلاقی مشهور و مرّوج فعال بهائی گری و بی حجابی بود.

دربارۀ پیشینه و تبار این خاندان، اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما مئیر عرزی سفیر دولت اسرائیل در زمان پهلوی روایت کرده که او در محلۀ مخصوص یهودیان شیراز از پدر و مادری بهائی زاده شده است.۱

( سند ۶ )

نکته ۱۵ :

۲۳- ر.ک: اسناد لانه جاسوسی، کتاب اول، جلد هشتم، سند شماره ۵، مورخ می ۱۹۷۲، ۱۳۴۹ شمسی، ص ۳۶۲.

از آنجا که موضوع و مقصود این نوشتار، بررسی نقش و تبیین کارنامۀ بهائیت و بهائی ها در دوران پهلوی نیست، از ورود به عملکرد صدها کارگزار و مقام بلند پایه و ذی نفوذ بهائی و اثر گذاری آنها در مناصب مهم و حساس کشور، پرهیز شده است. بنابراین در این مقال، به ذکر چند مورد، به صورت اختصار و به عنوان نمونه، اکتفا شده است. در یکی از اسناد طبقه بندی شده سفارت آمریکا در تهران، به حضور ۰۰۰/۴۰۰ بهائی در ایران اشاره و تصریح گردیده که ۰۰۰/۷۵ نفر آنها در تهران و شمار قابل توجهی در مراکز حساس و کلیدی کشور حضور و نفوذ دارند. ۲۲

در این اسناد، اگر چه به طور صریح، نسبت به تنفر و انزجار مردم مسلمان ایران از این فرقۀ منحرف و پیروان آن اعتراف شده، اما به جایگاه کم نظیر «دکتر عبدالکریم ایادی به عنوان یکی از برجسته ترین نزدیکان شاه و «سایر برجستگان بهائی» تاکید شده است.۲۳

( سند ۶ )

 

بدلیل تقطیع نشدن از سند ۶ مطالب عینا تقدیم می گردد:

 

مئیر عزری صهیونیست، جایگاه عبدالکریم ایادی را به منزله یک شاه کلید برای باز کردن درهای بسته به روی بسیاری از مقامات بلند پایۀ ایران عصر پهلوی دانسته و نوشته است:

«یکی از ویژگیهایی که ایادی را نزد همه یگانه ساخته بود، وفاداری و سرسپردگی او به شاه بود. کسی باور نمی کرد که او از شاه درخواستی بکند و پذیرفته نشود. شاید هم همین پیوند ایادی با شاه بود که هرگاه سران کشور دست به دامان ایادی می شدند، او می توانست گره گشایی کند.»۳۰

سفیر اسرائیل با اشاره به مشاغل بسیار مهم و جایگاه ویژه ایادی در نظام سلطنتی ایران، او را به منزلۀ «چشم و گوش» شاه دانسته و نوشته است:

«ایادی پزشک ویژه شاه، افسری خوش نام بود و به چشم و گوش شاه می مانست. او بهداری ارتش و بیمارستان ها، ادارۀ خرید دارو و ابزار پزشکی برای یکان های ارتش را سرپرستی می کرد و با همه توان به همکیشان یاری می داد.» ۳۱

این موقعیت و جایگاه، سبب شده بود که همه مقامات کشوری و لشکری از بالاترین مقام اجرایی کشور، یعنی شخص نخست وزیر، وزیران کابینۀ دولت تا مقامات بلند پایه نظامی و انتظامی، ایادی را یک سر و گردن از خود برتر و بالاتر بدانند و در برابر او کاملاً خاضع و فرمانبردار باشند. آن چنان که به اعتراف فردوست،: «کلیۀ مقامات مهم مملکتی، اعم از وزیر و نمایندۀ مجلس و امثالهم، دستورات او را، که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمی شد، به فرم امر، اجرا می کردند.»۳۲

از سوی دیگر، محمدرضا به عنوان بالاترین مقام حکومت و سلطنت نیز کاملاً تحت اختیار ایادی بود. او نه فقط، «همواره در زندگی خصوصی محمدرضا و زنان و اطرافیانش رسوخ داشت و هر اطلاعی را که ممکن بود کسب می کرد»۳۳ بلکه «در کلیه مسافرت های خارج ، همراه محمدرضا بود و به طور طبیعی مورد علاقۀ برخی کشورهای ذینفع در رابطه با ایران بود.»۳۴

دستیابی به چنین قدرت اسرار آمیزی از سوی عبدالکریم ایادی، بدون شک محمدرضا را مرعوب و تحت انقیاد او در اورده بود. نزدیک ترین مقام اطلاعاتی دستگاه سلطنت و صمیمی ترین و دوست دیرین و همیشگی محمدرضا، که اشراف اطلاعاتی کامل بر جریان ایادی داشت، ضمن مقایسه نفوذ و اقتدار او با شاه، اعتراف و تصریح کرده است:

در دوران هویدا، ایادی تا می توانست وزیر بهائی وارد کابینه کرد و این وزراء بدون اجازه او حق هیچ کاری نداشتند. من می توانم ادعا کنم که یک هزارم کارهای ایادی را نمی دانم، ولی اگر پرونده های موجود ارتش و نیروهای انتظامی و سازمان های دولتی بررسی شود موارد مستندی مشاهده می گردد که به نظر افسانه می رسد و بر این اساس می توان کتابی نوشت که: آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می کرد یا محمدرضا پهلوی؟!، تمام ایرانیان ردۀ بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران، ایادی بود؛ حقیقتی که پیش  از انقلاب جرئت بیان آن را نداشتند.» ۳۵

فردوست براساس همین اطلاعات تاکید کرده است: «ایادی مشهور به راسپوتین ایران» بود و واقعا [نیز] چنین بود.» ۳۶

سرجاسوس و مامور ویژه:

بی هیچ شبهه و شکی، عبدالکریم ایادی، مهرۀ نشان و گزینش شدۀ نهادهای پنهان قدرت یهودی ـ غربی در ایران پهلوی بود.

فراتر از انتخاب، او حتی ساخته، پرداخته و اعزامی از سوی همان کانون های مخفی بود که با اهداف، برنامه ها و ماموریت از قبل تعیین شده به دربار شاه و اندرونی محمدرضا راه یافت. بهائیت نیز به عنوان یک فرقه و جریان کاملاً در خدمت رزادخانۀ جنگ فکری ـ فرهنگی و جبهه نبرد اطلاعاتی و سیاسی صهیونیسم، در دنیای معاصر، قابل ارزیابی و تحلیل است. در مجموع، توسط ایادی، بهائیت در همۀ ارکان قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی کشور نفوذی اسرار آمیز و افسانه ای پیدا کرد و این سرزمین به جولانگاه، صدها هزار بهائی، ده ها هزار یهودی و اسرائیلی، و هزاران مامور و جاسوس کار کشته و کهنه کار غربی گردید.

این تحولات و رویدادها، نه یک اتفاق، بلکه یک حرکت کاملا برنامه ریزی شده بر پایۀ دکترین کانون ها و نهادهای دسیسه گر یهودی ـ غربی و در مسیر راهبرد جهانی آن ها بود؛ همان طور که روی کار آوردن، رضاخان پهلوی در همان چارچوب قابل بررسی و جست و جو است. ارتشبد سابق حسین فردوست، خبره ترین مقام اطلاعاتی آموزش یافته Mi – ۶ (سرویس جاسوسی و اطلاعاتی انگلیس) و دوست مورد وثوق و اطمینان محمدرضا، با اشاره به گزینش حساب شده و هدفمند سرلشکر عبدالکریم ایادی به این مأموریت کلیدی می افزاید:

«بدون تردید باید گفت که او از آغاز توسط سرویس انگلستان نشان شده بود و واجد شرایط یک جاسوس طراز اول بود و لذا او را به دربار معرفی کردند.» ۳۷

به بیان دیگر، ایادی یک مأمور و یا جاسوس عادی نبود بلکه شبکه ای از جاسوسان و مأموران را سرپرستی و مدیریت می کرد: «دربار محمدرضا مملو از وابستگان آمریکا و انگلیس بود، افرادی مانند عبدالکریم ایادی و اسداله علم، این شبکه را کنترل می کردند.» ۳۸

فردوست در خاطراتش نوشته است :«اگر قرار باشد مهم ترین مهره های انگلیس و آمریکا را در دربار محمدرضا بنویسم، ۴ نفر را نام می برم: ارنست پرون، دکتر عبدالکریم ایادی، اسداله علم، و شاپورجی.» ۳۹

با این حال، «نقشی که ایادی تا [تا زمان سقوط سلطنت پهلوی و پیروزی] انقلاب، برای غرب داشت، مجموع مهره های غرب، روی هم رفته نداشتند.» ۴۰

فردوست که خود تعلیم دیدۀ سرویس Mi – ۶ بود و بی تردید خبر چین ها آن ها در سطح بالای حکومت، به صراحت اعتراف کرده که با وجود بعضی سرجاسوسان در دربار پهلوی و دستگاه سلطنت و اطراف محمد رضا، در مواقع فراوان، ان ها به شخص او احتیاجی پیدا نمی کردند: «ایادی همواره در زندگی خصوصی محمدرضا و زنان و اطرافیانش رسوخ داشت و هر اطلاعاتی که ممکن بود، کسب می کرد و رساندن آن هم به انگلیسی ها آسان بود. زیرا همیشه چه در خانه محمدرضا و چه در خانه دوستان ایادی و در میهمانی ها، عنصر مطلوب سفارت [انگلیس] و رئیس Mi – ۶ سفارت حضور داشت. به علاوۀ شاپورجی که مکمل اعضای سفارت بود. بنابراین در دوران ایادی، انگلیسی ها برای اطلاع از زندگی خصوصی محمدرضا، به من [فردوست] نیازی نداشتند.» ۴۱

او حتی در سفرهای رسمی و خارجی شاه نیز حضور و مشارکت داشت. فردوست در این باره اضافه می کند که «من در طول حیات خودم کسی را ندیده ام که مانند شاپورجی نزد انگلیسی ها محرم و معتبر باشد. طبق گفته خودش، با ملکه انگلیس بسیار خودمانی بود.

ایادی در یکی از سفرهای خارجی محمدرضا (که من نبودم) ، وی [شاپورجی] را در حضور ملکه انگلیس، خیلی صمیمی و خودمانی دیده بود و به من گفت، باز طبق گفته خودش، در جلسات سالانه محمدرضا با رئیس کل Mi – ۶ که هر ساله به موقع بازی های زمستانی در سوئیس برگزار می شد، حضور داشت و در تمام ملاقات ها و بحث شرکت می کرد.» ۴۲

علاوه بر وابستگی عبدالکریم ایادی به سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی غربی از جمله سیا و اینتلیجنس سرویس، بی هیچ تردیدی، باید او را مامور ویژۀ سرویس اطلاعاتی سازمان جهانی صهیونیسم هم دانست.

[عبدالکریم] «ایادی جاسوس بزرگ غرب و مطلع ترین منبع اطلاعاتی سرویس های آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود و نفوذ او با نفوذ محمدرضا مساوی بود.» ۴۳

به عقیدۀ برخی آگاهان سیاسی، شاید همین وابستگی به سازمان های مخفی و نیمه مخفی و نیز شخصیّت معماگونه، اسرارآمیز و مخوف ایادی دلیل سکوت و یا کُلّی گویی در متون و منابع پژوهشی و تاریخی دربارۀ او بوده است. آن چنان که ویلیام شوکراس در سراسر کتاب «آخرین سفر شاه» فقط دوبار به حضور شخص ایادی در کنار شاه ایران اشاره می کند. یک بار به ماجرای ملاقات دو پزشک فرانسوی برای معاینه محمدرضا در هتل محل اقامت او در زوریخ سوئیس در فوریه ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴شمسی، که نوشته است: «در آن جا پزشکان فرانسوی، شاه را با دکتر ایادی و سگ دانمارکی اش یافتند.»۴۴ و بار دیگر در یکی از روزهای آوریل ۱۹۷۴م/۱۳۵۳شمسی که پروفسور ژان برنار خون شناس بزرگ فرانسه برای معاینه و معالجه شاه ایران دعوت شده بود: «شاه با سگ بزرگ دانمارکی و پزشک مخصوص عبدالکریم ایادی بود.»۴۵

شاید این ادبیات، کنایه ای باشد که در اوج خلوت شاه، فقط ایادی همراهش بوده است. همچنین، میلانی در «معمّای هویدا»، با اشاره به برخورداری برخی از دوستان نزدیک شاه از نوعی مصونیت در معاملات اقتصادی، به سان اعضای خانواده سلطنتی، به معاملات مشکوک اسداله علم و امیرهوشنگ دولو اشاره کرده و درباره ایادی به این مختصر اکتفا می کند: «از همه غریب تر و مرموزتر دکتر کریم ایادی بود.»۴۶

نویسنده در ادامه با استناد به اسناد لانه جاسوسی آمریکا در تهران، به سهام ایادی در شرکت های مختلف از جمله شرکت نفت پارس بسنده و تصریح کرده است که «او در این گونه موارد از اسامی متعدد استفاده می کرد. گاه خود را عبدالکریم، زمانی کریم و برخی اوقات ایادی می خواند. ]…[ در عین حال از حق انحصاری بهره برداری از میگوی خلیج فارس برخوردار بود.»۴۷

یک نمونۀ دیگر از این دست، عالیخانی وزیر اقتصاد دورۀ پهلوی است که در خاطرات خود، در پاسخ به سؤالی دربارۀ دلایل زمین خواری و ثروت اندوزی ایادی می گوید: «دلیلش هیچ وقت برای من روشن نشد؛ برای این که هم پول ها را می گرفت و هم زمین می خورد ]…[ این یک معمّای بزرگ برای همه و من بود.»۴۸

او در ادامه درباره شخصیّت معمّاگونۀ ایادی می افزاید: «این پارکی که به همّت مرحوم ریاحی وزیر کشاورزی وقت و مرحوم گلسرخیکه در آن زمان معاون ریاحی بود در غرب تهران ایجاد شد ]…[ زمین هایش قناس است، چون در شمال آن جا زمینی بود که ایادی به نام خودش به ثبت رسانده بود. خیلی عجیب بود، چون در بیابان و در مسیل بود. اساساً ایادی چه نسبتی با آن جا می توانست داشته باشد؟ معلوم نیست و ریاحی هم نمی توانست کاری بکند. روزی که قرار بود شاه بیاید و رسماً این پارک را افتتاح بکند، ]…[ وقتی که شاه از او پرسید که چرا این زمین را جزو پارک نکردید، گفت: اینجا مال تیمسار ایادی است. شاه سکوت مطلق کرد. پس از رفتن شاه، ریاحی به من گفت: وقتی که آدم پزشک مخصوص یک نفر می شود، هرکاری می تواند بکند. تقریباً هیچ کدام از کسانی که می خواستند به صورت اصولی کاری بکنند و با ایادی احیاناً تماس ]برخورد[ داشتند، از او خوششان نمی آمد.»۴۹

علینقی عالیخانی که روابط بسیار نزدیک و صمیمانه ای با صهیونیست ها و رژیم اسرائیل داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به دامان آنها پناه برد، در پاسخ به این سؤال که «شاید ایادی این پول ها ]و املاک[ را برای کمک به جامعۀ بهائی در ایران و خارج می گرفت»، پاسخ می دهد: «به هیچ وجه اطلاعی ندارم و واقعاً هم نمی خواهم تهمتی در این مورد بزنم.»]![۵۰

عالیخانی آخرین نظر خود را دربارۀ عبدالکریم ایادی این گونه بر زبان می آورد: «ایادی یک معمّا بود. این معمّا برای من حل نشده باقی ماند.»۵۱

او در این گفت و گو، حتی المقدور تلاش می کند با حاشیه روی و پراکنده گویی از ورود به نهانخانۀ اسرار ایادی، حداقل آن مقدار که خودش خبر داشته، پرهیز کرده و از افشای اطلاعات بیشتر خودداری کند.

نه فقط مقامات و نویسندگان ایرانی آن دوران، بلکه برخی پژوهشگران و مورخان غربی نیز، حتی الامکان سعی می کنند دربارۀ ایادی بسیار کم و با احتیاط فراوان سخن بگویند.

جاندیاستمپل در کتاب «درون انقلاب ایران» بی هیچ اشاره ای به نقش، عملکرد و میزان نفوذ رازآلود عبدالکریم ایادی در دوران سلطنت پهلوی، در یک عبارت کوتاه، ضمن تحریف واقعیت ها، برای او این چنین اشک تمساح می ریزد:

در هفته های آخر حکومت شاه، به منظور تسکین مخالفان مذهبی ]مردم انقلابی و مسلمان ایران[، بهائیان به آرامی از حکومت کنار گذاشته شدند. برجسته ترین قربانی این انفصال خدمت ها، پزشک شخصی شاه، تیمسار کریم ایادی بود که در سپتامبر ۱۹۷۸ م ]شهریور ۱۳۵۷[ از شغل درباری خود برکنار گردید. احتمالاً به دلیل روابط دوستانه ای که هویدا نخست وزیر سابق با شخصیت های برجستۀ بهائی داشت.»۵۲

مفسده انگیزی و فسادگستری:

درباره هرزگی و فساد اخلاقی سرلشکر عبدالکریم ایادی بهائی و شیوه های پلید و شیطانی او در به فساد کشاندن زنان و دختران، و چگونگی تبدیل دربار محمد رضا و مطب خودش به کانون فساد و فحشاء و حتی همراه کردن شخص شاه با خودش در این قبیل مفاسد، اسناد و اطلاعات تکان دهنده ای وجود دارد که ادب و اخلاق انسانی، آداب و حرمت قلم و پاسداری از حریم فرهنگ و کتابت، اجازۀ باز نشر آن را نمی دهد. اشخاص هرزه، فاسد الاخلاق و بیماری چون محمدرضا شاه، ارنست پرون [تا زمان مرگ در سال ۱۳۴۰] امیر هوشنگ دولو (که به سلطان خاویا ایران شهرت داشت و به اتاق خواب محمد رضا نیز راه داشت) و نیز دکتر باستان از جمله کسانی بودند که عبدالکریم ایادی را در این کار همراهی کرده و با او مشارکت داشتند.

ایادی اگر چه تا اخر عمر ازدواج نکرد، اما بعدها با دکتر باستان فاسد، دوست صمیمی و رفیق گرمابه و گلستان خود، باغی در شمال پاسداران [سلطنت آباد سابق] با بیش از ۱۰ هزار متر مربع تهیه کرده بودند۵۳ و علاوه بر دربار و مطلب، بخشی از جنایات اخلاقی خود را در آن جا مرتکب می شدند.

تعامل با اسرائیل و صهیونیسم:

عبدالکریم ایادی با همۀ نفوذ و سیطرۀ سحر آمیز خود در نزد محمدرضا، در همه عرصه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی، تماماً مطابق اهداف و برنامۀ سازمان مرکزی فرقۀ بهائیت و بر اساس مأموریتی که از سوی سرویس های جاسوسی و امنیتی غربی، عهده دار بود، انجام می داد. اگر چه همه اسناد و مدارک موجود، موارد پیش گفته را کاملا تأیید می می کند، اما به واقع، فراتر از همه این ها، ایادی را باید ساخته و پرداختۀ دستگاه اطلاعاتی امپراتوری صهیونیسم و مأمور خاص این حکومت پنهان دانست. نیازی به تشریح و تبیین این واقعیت پنهان وجود ندارد که دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی انگلستان، یعنی Mi – ۶ و نیز سازمان اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا CiA ، ذیل سازمان اطلاعاتی و جاسوسی سازمان جهانی صهیونیسم تعریف شده و قابل ارزیابی هستند. به علاوه، اقتدار، و اشراف آن بر این دو سازمان، با توجه به جایگاه قدرت صهیونیسم و نهادهای ذی نفوذ یهودی در ساختار و ارکان قدرت آمریکا و اروپا، غیر قابل تشکیک و تردید است، بنابراین ایادی را از این زاویه باید مورد بررسی و شناسایی قرار داد. ارتباط و همکاری بسیار اسرار آمیز عبدالکریم ایادی با مئیرعزری سفیر دولت اسرائیل در دوران پهلوی و به ویژه معاملات بزرگ بازرگانی میان اسرائیل با مراکز و نهادهای بزرگ کشوری و لشکری ایرانی تحت مدیریت و کنترل ایادی، از این واقعیت پرده برمی دارد. مئیرعزری در خاطرات خود به پاره ای از همکاری های ایادی با دولت اسرائیل چنین اشاره می کند:

روزی در میانه های سال ۱۹۶۲ [۱۳۴۱] نخست وزیر [اسداله] علم در دیداری با تدی کولک شهردار اورشلیم [بیت المقدس] در تهران پیشنهاد او را پذیرفت و مهدی شیبانی را به سرپرستی دستگاه [سازمان] جهانگردی کشور برگزید. همسر شیبانی دختر سناتور نمازی از دوستان نزدیک ایادی بود. در یکی از دیدارهای خانوادگی شیبانی، کنار ایادی نشسته بودم و پیرامون همکاری های کارشناسان اسرائیلی با  زمینه های [حوزه های] سرپرستی او گفت و گو می کردم. چند روز پس از همان دیدار بود که ایادی کارشناسان ما را به ایران فراخواند و با آن ها پیمان بست تا میوه ها، مرغ، و تخم مرغ ارتش را فراهم کنند و برای ارتش مرغداری و دهکده های نمونه بسازند. ایادی به بازرگانان و کارشناسان اسرائیلی یاری داد تا میوه ارتش ایران را فراهم آورند و برای یکان های گوناگون مرغداری و دهکده های نمونه کشاورزی بسازند.» ۵۴

به اذعان و اعتراف سفیر اسرائیل، ایادی محبّت و علاقۀ ویژه ای نسبت به یهود داشت: «ایادی به یهودیان مهر ناگسستنی داشت و آنها را مردمی درد دیده و شایسته بی پیرانه ترین      یاری های می دانست. افزون بر آن ارزنده ترین و والاترین نیایشگاههای بهائیان در اسرائیل [فلسطین] بود و این پدیده روشن تر از آفتاب را ایادی نمی توانست نادیده بگیرد. یکی از روزهایی که سران بهائی در ایران بر آن شده بودند تا پیروانشان از نیایشگاهایشان بازدید کنند، سرلشکر ایادی از من خواست، رفع دشواری های دریافت روادیدهای همگانی نه (۹) روز برای بهائی ها را بررسی کنم (یک ویزا برای ۹ نفر). شماره ۹ و ۱۹ در فرهنگ کیش بهائی نشانه ای آسمانی است. بهائیان در روش گاهشمارشان (تاریخ) ماه را نوزده روز و سال را نوزده ماه می شمارند.»۵۵

پاورقی :

۳۰- مئیرعزری، دفتر یکم، ص ۳۳۲.

۳۱- همان، ص ۳۳۱.

۳۲- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، جلد اول ص ۲۰۴.

۳۳- همان، ص ۱۹۹.

۳۴- همان، ص ۲۰۴.

۳۵- همان، ص ۲۰۳.

۳۶- همان، ص ۲۰۴.

۳۷- همان، ص ۲۰۱.

۳۸- همان، ص ۳۳۳.

۳۹- همان، ص ۲۵۴.

۴۰- همان، ص ۲۰۱.

۴۱- همان، ص ۱۹۹.

۴۲- همان، ص ۱۹۵.

۴۳- همان، ص ۲۰۳.

۴۴- ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ص ۳۰۱.

۴۵- همان، ص ۲۹۸.

۴۶- دکتر عباس میلانی، معمای هویدا، نشر اختران، ۱۳۸۰، ص ۳۴۸.

۴۷- همان، ص ۳۴۹.

۴۸- خاطرات دکتر علی نقی عالیخانی (وزیر اقتصاد ۱۳۴۱-۱۳۴۸) تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران، گفت و گو با غلامرضا افخمی (مسؤول آرشیو بنیاد مطالعات ایران)، نشر آبی، ۱۳۸۲، صص ۲۵۳-۲۵۲.

۴۹- همان، ص ۲۵۳.

۵۰- همان، ص ۲۵۴.

۵۱- همان، ص ۲۴۶.

۵۲- جان. دی. استمپل، ترجمه دکتر منوچهر شجاعی. مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ دوّم، ۱۳۷۸، ص ۳۵۲.

۵۳- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، پیشین.

۵۴- مئیرعزری، پیشین، ص ۳۳۲.

۵۵- همان.

 

علی رغم گزارشات ساواک از فساد ایادی مسئولین رده بالا و شاه هیچ عکس العملی نشان نمی دادند اسناد ساواک تقدیم می گردد

 

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۱

 

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۲

 

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۳

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۴

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۵

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۶

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۷

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۸

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۹

✅ گزارش نهادهای امنیتی رژیم پهلوی از اختلاسهای کلان و گسترده تشکیلات بهایی و اخاذی و تجاوز به کارمندان زن و سوء استفاده جنسی برای راه انداختن کار ارباب رجوع در سازمان اتکاء ارتش توسط بهائیان ارتشی به زعامت سپهبد ایادی و سایر بهائیان ۱۰

✅ متن سوگند نامه سر لشکر دکتر ایادی از مقامات بلند پایه بهائیان در ارتش پهلوی

اسناد :

سند ۱

 

 

لینک کتاب :

https://t.me/Bahainoorlibrary/2649

 

سند دوم :

با توجه به اینکه احتمالا مفقود شدن کتاب پس از انتشار این مطالب می رود اصل کتاب یادنامه ابن ابهر – وحید رافتی  بارگزاری می گردد

 

یادنامه ابن ابهر – وحید رأفتی

 

سند سوم از ویکی پدیا :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85_%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C

ویکی پدیا :

عبدالکریم ایادی – ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (wikipedia.org)

پزشک دربار شاهنشاهی
دوره مسئولیت
۱۳۲۵ – ۱۳۵۷
پادشاه محمدرضا شاه پهلوی
پزشک ارتش
دوره مسئولیت
۱۳۱۸ – ۱۳۲۱
نخست‌وزیر احمد متین دفتری
علی منصور
محمدعلی فروغی
علی سهیلی
احمد قوام
اطلاعات شخصی
زاده ۱۲۸۶ خورشیدی
تهران، ایران
درگذشته ۱۳۵۹
ژنو، سوئیس
ملیت  ایران
پیشه پزشک دربار
تخصص پزشک
خدمات نظامی
درجه سپهبد

 

 

سند ۵ :

https://dana.ir/1012719/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA#gsc.tab=0

سند ۶ :

https://psri.ir/?id=e9grm8b5

 

1 نظر
  1. فؤاد می گوید

    عالی

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.