تهمت ازدواج با محارم به غیر از زن پدر-پاسخ۹

 بخش نهم:  ازدواج با اقارب و حقیقت دین

 بررسی توجیهات باور بهائی در خصوص ازدواج با محارم

 بخش نهم:  ازدواج با اقارب و حقیقت دین

در اولین بخش از مباحث پیش‌رو به تبیین اصل چالش باور بهائی در بحث روابط نامشروع پرداخته شد. ثابت گردید از دیدگاه احکام باور بهائی، به غیر از رابطه‌ی غیراخلاقی دو غیرهمجنس، سایر تمامی روابط جنسی با هر کیفیتی و در هر شرایط و مکانی جرم نیست! به گونه‌ای که مثلا یک بهائی متاهل می‌تواند هر نوع رابطه‌ای با زور و قهر و غلبه در هر مکانی و با هر کسی که دلش می‌خواهد (حتی مادر و خواهر و سایر نزدیکان خود) برقرار نماید بدون این که مجرم شناخته شود! به استناد احکام بهائی، احدی نمی‌تواند متعرض این شخص شود! چرا!؟ زیرا اساسا از دیدگاه احکام بهائی هیچ جرمی مرتکب نشده است!

باور بهائی برای مخفی نگه داشتن اصل چالش، پیش‌دستی نموده و بحث ازدواج با محارم را به عنوان چالش و سوال مطرح می‌نماید. در حالی که ازدواج با محارم، تنها نقطه‌ای بسیار کوچک از صفحه‌ی سیاه و چالش بزرگ روابط غیراخلاقی در باور بهائی است. با این که بیت العدل نامشروع (به دلیل عدم وجود ولی امر الله) در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی بسیاری از ازدواج‌های با نزدیکان را حرام اعلام می‌کند، ولی مبلغین باور بهائی (لااقل تا سال ۲۰۱۹ میلادی) هیچ اشاره‌ای به این حکم نمی‌کنند و همچنان تلاش می‌کنند تمام چالش باور بهائی در روابط نامشروع را محدود در ازدواج با نزدیکان جلوه دهند. همان گونه که در اولین مقاله‌ی بحث حاضر به این موضوع اشاره گردید، این مخفی نگه‌داشتن و عدم اشاره به حکم مذکور نیز با هدف تخریب منتقدین صورت گرفته است؛ در واقع مبلغین باور بهائی برای این که چالش بسیار بزرگ روابط نامشروع در این باور را کوچک جلوه دهند، ابتدا این چالش را به گونه‌ای مطرح کردند که گویی دامنه‌ی آن فقط و فقط به ازدواج با نزدیکان محدود می‌شود. سپس با رونمایی از حکمی که حداقل ۹ سال هیچ اشاره‌ای به آن نمی‌کردند، این گونه وانمود نمایند که این بخش کوچک از آن چالش بزرگ نیز چیزی جز تهمت نبوده و ازدواج با نزدیکان توسط بیت‌العدل حرام اعلام شده است.

این در حالی است که اولاً اصل چالش به ازدواج با نزدیکان محدود نمی‌شود و این موضوع در اولین مقاله‌ی بحث حاضر مورد بررسی قرار گرفت . دوم این که سعی شده تمامی پاسخ‌های پیشین مبلغین باور بهائی در خصوص توجیه ازدواج با نزدیکان، جمع‌آوری و مورد بررسی قرار گیرد، تا هیچ ابهامی در وجود این چالش بزرگ، باقی نماند.

جالب است که حرام اعلام شدن این نوع ازدواج‌ها در سال ۲۰۱۰ میلادی نیز نمی‌تواند گره کور و چالش روابط نامشروع در باور بهائی را باز کند. زیرا اصل چالش همچنان بر سر جای خود باقی است؛ یعنی به غیر از رابطه‌ی غیراخلاقی دو غیرهمجنس مجرد، هیچ نوع رابطه‌ی دیگری در احکام باور بهائی جرم به حساب نمی‌آید! جزئیات بیشتر این موضوع در بخش اول و مقدمات مربوط به بخش‌های پیشین تقدیم حضور گردید. بنابراین سوال و چالش اصلی در باور بهائی ازدواج با محارم نبوده که این توجیهات یا حتی نامه‌ی بیت‌العدل بتواند آن را حل کند.

از آن جا که مبلغین بهائی همچنان سعی در توجیه ازدواج با محارم را دارند، در این بخش، هشتمین توجیه آن‌ها مورد بررسی قرار داده می‌شود. همان گونه که دوستان عزیز بهائی ملاحظه نمودند، مبلغین باور بهائی برای فرار از پذیرش حقیقت، بارها و بارها به راحتی از تکنیک زشت و ناشایست دروغ استفاده می‌نمایند. متاسفانه دروغ‌های مبلغین باور بهائی به موارد ذکر شده در بخش‌های گذشته محدود نمی‌شود. از جمله‌ی دیگر دروغ‌هایی که برای فرار از اعتراف به مجاز بودن ازدواج با اقارب و نزدیکان در باور بهائی به مخاطب ارائه می‌نمایند، ادعای ثابت بودن حقیقت احکام است!

ادعای ثابت بودن حقیقت احکام

برای روشن شدن موضوع، لازم است اصل ادعای مطرح شده از سوی مبلغین باور بهائی در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان مثال جناب علی‌مراد داوودی در صفحه‌ی ۶۹ کتاب انسان در آئین بهائی ادعا می‌کند: “حرمت ازدواج با اقارب و محارم جزء حقایق ادیان است و همیشه هم ممنوع بوده است به حکم هر دینی با محارم ازدواج نباید کرد.”

این توجیه مبلغین باور بهائی از چند جهت در تناقض با سایر آموزه‌های باور بهائی است!

صفحه‌ی ۶۹ کتاب انسان در آئین بهائی:
ادعای دروغین مبلغین باور بهائی در خصوص حقایق دین و احکام ازدواج

 

بر اساس آموزه‌های باور بهائی، نمی‌توان احکام را جزء حقایق ثابت دین به حساب آورد!

نخست آن که بر اساس آموزه‌های باور بهائی، احکام را به هیچ وجه نمی‌توان جزء حقایق ثابت دین به شمار آورد! مبغلین باور بهائی در مباحث سوال (تمایز اسلام با دیانت بهائی در چیست؟) به سخنی از جناب عبدالبهاء استناد کرده بودند که دین را تشکیل شده از دو بخش می‌دانست: “هر دینی منقسم به دو قسم است قسمی به عالم اخلاق تعلّق دارد و آن علویّت عالم انسانی و ترقّیات بشر و معرفه اللّه است و کشف حقایق اشیاء، این امر معنوی است و اصل اساس الهی ابداً تغییری نمی کند این اساس جمیع ادیان است … قسم ثانی تعلّق به معاملات دارد و آن فرع است به اقتضای زمان تغییر می کند”

و در میان مثال‌هایی که جناب عبدالبهاء برای قسم دوم می‌زند، یعنی همان قسمی که اتفاقا ادعا می‌کند ثابت نیست و در طول زمان تغییر می‌کند، احکام ازدواج را به عنوان شاهد می‌آورد که نشان دهد احکام را نمی‌توان جز حقایق و اصول ثابت دین به حساب آورد: “در زمان ابراهیم مقتضی چنان بود که انسان خواهر مادری خود را بگیرد”

وقتی مبلغین باور بهائی مجبور می‌شوند به دروغ ادعا کنند که حقیقت احکام در همه‌ی شرایع ثابت است، حواسشان نیست که به چه چالش بزرگی گرفتار می‌شوند!!! وقتی قرار باشد که اصل ادیان ثابت باشد و معارف آن هیچ گونه تغییری نداشته باشد، اگر به ادعای مبلغین باور بهائی، احکام آن نیز ثابت باشد، دیگر نیازی به تجدید ادیان نیست! چیزی برای تغییر کردن باقی نمی‌ماند!!! پس چرا باور بهائی ظهور و بروز پیدا کرده است!؟ وقتی هر دو قسمتی که از دیدگاه جناب عبدالبهاء دین را تشکیل می‌دهند، ثابت باشند و بر اساس آموزه‌های باور بهائی، قابل تحریف هم نباشند، پس هیچ نیازی به آمدن باور بهائی نیست! رسالتی برای باور بهائی باقی نمی‌ماند!

بنابراین از دیدگاه باور بهائی به هیچ وجه نمی‌توان احکام را جزء حقایق ادیان به حساب آورد و ادعا کرد که همیشه ممنوع بوده است! کما این که ملاحظه گردید جناب عبدالبهاء ادعا می‌کند در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) ازدواج با خواهر مادری حلال بوده است که البته بررسی این ادعای جناب عبدالبهاء فعلا مورد گفتگوی ما نیست. آن چه مهم است، تاکید جناب عبدالبهاء بر این نکته است که احکام را از حقایق و اصول ثابت دین جدا کرده و هیچ مُبَلغی نمی‌تواند ادعا کند که احکام به طور کلی ثابت هستند و به طور خاص نیز ازدواج با اقارب، جزء حقایق ثابت دین به حساب می‌آید و همیشه حرام بوده است!

 

مثال نقض دیگری از جناب عبدالبهاء

جالب‌تر این که جناب عبدالبهاء در مدرکی که تقدیم حضور گردید، دقیقا مثال نقضی ارائه می‌نماید که تمام بافته‌های مبغلین بهائی را پنبه می‌کند؛ ایشان به یک نمونه از حلال بودن ازدواج با اقارب در گذشته اشاره نموده است! یعنی قطعا و یقینا ازدواج با اقارب و نزدیکان، جزء حقایق ثابت دین نبوده و احکام الهی در هر شریعتی به روشنی تبیین می‌شدند! دیدیم که جناب عبدالبهاء دقیقا بر خلاف مبلغین باور بهائی، ادعا می‌کند در گذشته با برخی نزدیکان ازدواج صورت می‌گرفته! البته فعلا بررسی صحت و سقم ادعای جناب عبدالبهاء مورد گفتگوی ما نیست. همین تناقض‌گویی بین رهبران و مبلغین باور بهائی، در اثبات نادرستی توجیهات ایشان برای روشن شدن حقیقت کافیست. یعنی آن چه مبلغین باور بهائی از آن به عنوان حقیقت ثابت دین، یاد کرده‌اند، حتی بر اساس آموزه‌های خودشان نیز نادرست و باطل است.

اما برای این که جای شک و شبهه‌ای در دل دوستان عزیز بهائی باقی نماند، مکتوب دیگری از جناب عبدالبهاء تقدیم حضور می‌گردد که نشان می‌دهد ادعای حرام بودن ازدواج با اقارب در شریعت‌های گذشته از منظر باور بهائی به طور کلی دروغ است! یعنی نه تنها این ادعای مبلغین باور بهائی از اساس باطل و بی‌پایه است، بلکه در مقابل کلام صریح جناب عبدالبهاء قرار دارد! زیرا جناب عبدالبهاء بر خلاف مبلغین باور بهائی، ادعا می‌کند ازدواج با اقارب در شریعت‌های گذشته حلال بوده است!

شاید برای دوستان عزیز بهائی بسیار جالب توجه و برای مبلغین باور بهائی بسیار دردآور باشد که از نظر جناب عبدالبهاء، ازدواج با اقارب در شریعت حضرت عیسی (علیه السلام) جائز و حلال بوده است!!! یعنی مبلغین باور بهائی حق ندارند ادعا کنند ازدواج با نزدیکان، جزء حقایق ثابت ادیان است! به راستی عزیزان بهائی کدام را باید بپذیرند!؟ سخن جناب عبدالبهاء یا کتاب مورد تایید لجنه‌ی امری!؟

در صفحه‌ی ۳۰۱ از جلد چهارم کتاب امر و خلق و یا صفحه‌ی ۱۸۴ کتاب گنجینه‌ی حدود و احکام، جناب عبدالبهاء تصریح می‌کند: “با وجود آنکه نکاح اقارب فی الحقیقه جائز چه که منعش منصوص نه” یعنی ازدواج با اقارب در شریعت عیسوی مجاز و حلال بوده است! چرا!؟ چون هیچ نصی بر حرام بودن آن وجود ندارد!!!

 

صفحه‌ی ۳۰۱ جلد چهارم کتاب امر و خلق:
 ادعای حلال بودن ازدواج با اقارب در شریعت های گذشته در تناقض با ادعای مبلغین بهائی که ازدواج با اقارب به در تمام شرایع حرام می‌دانند!

 

صفحه‌ی ۱۸۴ کتاب گنجینه‌ی حدود و احکام:
ادعای حلال بودن ازدواج با اقارب در شریعت های گذشته در تناقض با ادعای مبلغین بهائی که ازدواج با اقارب به در تمام شرایع حرام می‌دانند!

 

 

اعتراف دیگری به اصل چالش

صحبت ما با مبلغین باور بهائی نیز دقیقاً همین سخن جناب عبدالبهاء است؛ چون هیچ نصی بر حرام بودن ازدواج با اقارب (به غیر از زن پدر) در باور بهائی (لااقل تا سال ۲۰۱۰ میلادی) وجود ندارد، پس در حقیقت این نوع ازدواج‌ها نیز جائز هستند. حلال و جایز بودن ازدواج خواهر و برادر، عمو و عمه با برادر زاده و خاله و دایی با خواهر زاده در باور بهائی نیز بر همین اساس مطرح گردیده و به همین علت است که بر اساس آن چه در بخش‌های گذشته تقدیم حضور گردید، از همان آغاز انتشار کتاب اقدس و احکام باور بهائی، این سوال همیشه برای بهائیان مطرح بوده است که از خود جناب بهاءالله، عبدالبهاء، شوقی و حتی بیت‌العدل بارها و بارها سوال شده و هیچ گاه منعی برای آن تعریف نشده است!

نصوص بالا نشان می‌دهد که بر خلاف ادعای دروغین مبلغین باور بهائی، ازدواج با اقارب در گذشته از دیدگاه باور بهائی حرام نبوده و قطعا نمی‌توان آن را به عنوان یک حقیقت ثابت دینی به حساب آورد!

 

دروغگو کم حافظه می‌شود!

از همه‌ی این مباحث که بگذریم، اصل چالش باور بهائی در خصوص ازدواج با اقارب حتی در این توجیه نادرست و کذب مبلغین بهائی نیز به چشم می‌خورد! کدام قسمت!؟ جناب علی‌مراد داوودی پس از آن که به دروغ و بر خلاف آموزه‌های صریح باور بهائی، ادعا کرد “که حرمت ازدواج با اقارب و محارم جزء حقایق ادیان است و همیشه ممنوع بوده است” در صفحه‌ی ۷۰ یعنی دقیقا یک صفحه بعد از دروغ بالا، به اصل چالش موجود در باور بهائی اشاره می‌کند: “اما حد محرمیت چیست؟ و کسی که محرم محسوب می‌شود کیست؟ محرمیت تا کجا ادامه دارد؟ … از آن پس به دیانت بهائی می‌رسیم. تعیین قطعی حدود محرمیت را به بیت‌العدل محول می‌فرمایند…” و بیت‌العدل هم هنوز هیچ حدی مشخص نکرده است! یعنی چیزی به عنوان محرم و نامحرم اساسا در باور بهائی تعریف نشده که ازدواج با این دسته و گروه، معنا و مفهومی داشته باشد.

 

صفحه‌ی ۷۰ انسان در آئین بهائی:
 اعتراف مبلغ دروغگوی باور بهائی به عدم وجود حد و تعریفی برای محارم و اقارب در باور بهائی!!!  طبقه‌ای به نام محارم اصلا در باور بهائی وجود ندارد!!!

 

 

عدم وجود طبقه‌ای به نام محارم در باور بهائی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های باور بهائی در بحث ازدواج با اقارب نیز دقیقا همین موضوع است؛ در باور بهائی هیچ تعریفی برای محارم واقارب وجود ندارد و همه به بیت‌العدل حواله کرده‌اند و بیت‌العدل نیز تا کنون هیچ حدی را مشخص نکرده است! (به مقاله‌ی همین سوال پاسخ۴ مراجعه شود.)

در باور بهائی معلوم نیست که چه کسانی از مصادیق محارم هستند و چه کسانی نامحرم!؟ اساسا چیزی به عنوان محرم و نامحرم در باور بهائی تعریف نشده است! تفاوت محرم و نامحرم در چیست!؟ از نگاه احکام باور بهائی، هیچ تفاوتی بین خواهر انسان و یک خانم غریبه وجود ندارد؛ با هر دو می‌توان تماس فیزیکی داست، به هر دو می‌توان نگاه کرد، با هر دو می‌توان ازدواج کرد (لااقل تا پیش از نامه‌ی ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی) و …

اگر بحث محرم و نامحرم در باور بهائی در کنار مباحث زنا و روابط نامشروع مورد بررسی قرار گیرد، مشخص می‌شود که در باور بهائی تنها دو جوان مجرد نمی‌توانند رابطه‌ی جنسی داشته باشند و غیر از این حالت هر گونه رابطه‌ی غیراخلاقی در هر مکانی و با هر کیفیتی با هر فردی در باور بهائی به صورت کلی آزاد است و مشمول هیچ گونه حد و مجازاتی نمی‌شود! یک بهائی که مجرد نیست می‌تواند به هر کسی که بخواهد تجاوز جنسی نماید بدون این که مجازاتی در انتظار او باشد!!! توضیحات بیشتر و برخی مستندات این موضوع پیش از این در مقاله‌ی همین سوال پاسخ۱ تقدیم حضور گردید.

بنا بر آن چه تقدیم حضور گردید، ثابت شد ازدواج با نزدیکان حتی بر اساس آموزه‌های باور بهائی و اعترافات رهبران این باور نیز جزء حقایق ثابت دینی نبوده و توجیهات مبلغین باور بهائی در این خصوص نیز چیزی جز دروغی بزرگ نیست!

 

 

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.