تهمت ازدواج با محارم به غیر از زن پدر-پاسخ۸
بخش هشتم: ازدواجهای عرب جاهلی چه ربطی به ازدواج بهائی دارد!؟
بررسی توجیهات باور بهائی در خصوص ازدواج با محارم
بخش هشتم: ازدواجهای عرب جاهلی چه ربطی به ازدواج بهائی دارد!؟
مروری بر اصل چالش
سخن در باب عدم سنخیت و ناسازگاری باور بهائی با فطرت آدمی، عقل و شرایع الهی و آسمانی از جنبهی روابط نامشروع بود. در مباحث پیشین، به خصوص اولین مقالهی بحث حاضر دیدیم که مبلغین باور بهائی طبق روال معمول، باز هم از طرح کامل و حفظ امانت در تقریر سوال و چالش فرار کرده و بیراهه در پیش گرفتهاند.
اصل ایراد بر باور بهائی در خصوص روابط نامشروع، عبارت است از عدم تعیین مجازات! یعنی به عنوان مثال یک بهائی متاهل هر نوع رابطهای را با هر جنسیتی و با هر کیفیتی (حتی به زور و قهر و غلبه) و در هر مکانی و با هر سن و سالی میتواند انجام دهد بدون این که از دیدگاه احکام باور بهائی مجرم شناخته شود. یک مربی کلاس روحی در صورتی که متاهل باشد میتواند شاگردان خود را به صورت آشکار و علنی مورد آزار و اذیت و تجاوز جنسی قرار دهد بدون این که خانوادهی فرد متجاوز بتوانند بر علیه او اقامهی دعوا نمایند! چرا!؟ زیرا هیچ مجازاتی برای روابط نامشروع در باور بهائی وجود ندارد به غیر از یک نوع رابطه؛ دو مجرد غیرهمجنس! مجازات این رابطهی نامشروع هم بسیار جالب است! تو گناه کن، بیتالعدل نامشروع (به خاطر عدم حضور ولی امرالله) طلا میگیرد!!!
مبلغین باور بهائی به عوض پاسخ دادن به اصل چالش مذکور، تنها گوشهی بسیار کوچکی از این صحنهی فاجعهآمیز را مطرح مینمایند. یعنی بدون اشاره به چالش بالا، مساله را به ازدواج با محارم محدود مینمایند و به گونهای وانمود میکنند که تمام بحران و چالش باور بهائی در بحث روابط نامشروع محدود میشود به ازدواج با محارم!!! در حالی که اصل چالش، جرم ندانستن روابط نامشروع از دیدگاه احکام باور بهائی است نه ازدواج با محارم!
ازدواج با محارم تنها بخش بسیار کوچکی از این سیاه چاله است! در بحث ازدواج با محارم نیز توجیهات متفاوتی ارائه مینمایند؛ یک مرتبه اصل داستان را انکار میکنند، مرتبهی دیگر سعی میکنند با بدیهی جلوه دادن ممنوعیت این نوع ازدواجها، عدم نیاز به قانون را سپر بلای خود کنند، گاهی سعی میکنند به خداوند متعال و قرآن کریم دروغ ببندند و خلاصه از این دستاویزهای غیراخلاقی و زشت که نمونههایی از آن در نوشتارهای پیشین تقدیم حضور گردید.
از همهی این مباحث که بگذریم، بیتالعدل نامشروع (به دلیل عدم حضور ولی امرالله) در بیانیهی ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی برخی از ازدواجهای با نزدیکان را حرام اعلام میکند که مبلغین باور بهائی لااقل تا سال ۲۰۱۹ میلادی، هیچ اشارهای به این بیانیه نمیکنند! برای مخفی نگه داشتن این بیانیه نیز دلایلی در مقالهی اول بحث حاضر تقدیم حضور گردید. ظاهر کردن این بیانیه بدان منزله است که لااقل تا زمان صدور آن، تمامی این نوع ازدواجها کاملا آزاد و مجاز بوده است! مخصوصا اینکه هم جناب بهاءالله، هم جناب عبدالبهاء، هم جناب شوقی و حتی بیتالعدل در خصوص ازدواج با محارم و نزدیکان مورد سوال قرار گرفتهاند و هیچ کدام تا پیش از بیانیهی مذکور، این نوع ازدواجها را حرام نکردهاند! این بیانیه ثابت میکند که لااقل تا زمان صدور، این موضوع کاملا در باور بهائی مطرح بوده است.
اما از آن جا که مبلغین باور بهائی تا سال ۲۰۱۹ میلادی به وجود این بیانیه اشارهای نکرده و توجیهات دیگری را بدون اشاره به بیانیهی مذکور ارائه نمودهاند، لذا لازم است توجیهات پیشین ایشان مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا کمیاب و یا نایاب بودن گوهر صداقت در نزد مبلغین بهائی بیش از پیش روشن گردد. بر همین اساس در این نوشتار به بررسی یکی دیگر از توجیهات مبلغین باور بهائی در بحث ازدواج با نزدیکان پرداخته میشود.
پناه بردن به دوران جاهلیت در عصر مدرن!
یکی دیگر از پاسخهای بسیار بیربطی که مبلغین باور بهائی در بحث ازدواج با اقارب و نزدیکان مطرح میکنند، گذر به دوران جاهلیت قبل از اسلام است؛ وقتی از باور بهائی پرسیده میشود چرا در باور بهائی ازدواج با محارم مثل خواهر و برادر یا برادرزاده و عمو یا خواهرزاده و دایی و خلاصه عمه و خاله، هیچ کدام حرام نیست؟ پاسخ میدهند که قبل از اسلام، در دوران جاهلیت، در میان اعراب جاهلی رسم بر این بود که زنِ پدر نیز به عنوان ارث به فرزندان میرسد که این رسم دوران جاهلیت، توسط اسلام برچیده شد و حرام اعلام گردید!
به نظر شما، چه ربطی بین حرام اعلام شدن ازدواج با زنِ پدر در اسلام با آزاد گذاشتن ازدواج با اقارب و نزدیکان در باور بهائی وجود دارد!؟ این پاسخ چه ربطی به سوال دارد!؟ اینکه یک رسمی در دوران جاهلیت وجود داشته که توسط اسلام عزیز، حرام اعلام شده، چه ربطی به حلال و مجاز بودن ازدواج با نزدیکان و اقارب در باور بهائی دارد!؟ بیش از ۱۴۰۰ سال قبل، ازدواج با زنِ پدر در اسلام حرام اعلام شده است. این موضوع چه ربطی به حلال بودن ازدواج خواهر و برادر، برادرزاده و عمو، خواهر زاده و دایی و یا سایر نزدیکان مثل خاله و عمه در باور بهائی دارد!؟
نمونهای از این پاسخ را دوستان عزیز بهائی میتوانند در صفحهی ۲۴۷ کتاب تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس نوشتهی جناب اشراق خاوری بیابند! اتفاقا دقیقا بعد از همین پاسخ بیربط است که جناب خاوری آن دروغ بزرگ را مطرح مینماید که در باور بهائی ازدواج با منسوبین نزدیک با صراحت حرام اعلام شده در حالی که دروغی بیش نیست!!! این دروغ جناب خاوری در مقالات پیشین مورد بررسی قرار گرفت. جالب است که این کتاب، یعنی کتاب تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس، مفتخر به دریافت مهر لجنهی ملی نشر آثار امری گردیده و توسط موسسهی مطبوعات امری آلمان به زینت طبع آراسته گردیده است!
اگر صحبت در این است که سایر ازدواجهای حرام در باور بهائی در آیات و الواح دیگری غیر از کتاب اقدس مشخص شدهاند، این گوی و این میدان! چه داری زِ پهلوانی و زور!؟ ولی هم جناب بهاءالله، هم جناب عبدالبهاء، هم جناب شوقی و هم بیتالعدل (تا پیش از بیانیه ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی) همگی اعتراف کردهاند که یافت می نشود، گشتهایم ما! حتی مبلغین باور بهائی نیز به عدم وجود چنین احکامی اعتراف کردهاند! بنابراین به جای آسمان و ریسمان بافتن، کافیست باور بهائی مستندات حرام بودن ازدواج با سایر اقارب غیر از زنِ پدر را ارائه نماید.
وقتی چیزی در دست ندارند، مجبور میشوند این گونه دست و پا بزنند و تا دوران جاهلیت قبل از اسلام دستدرازی کنند!
چه ربطی بین سوال و پاسخ مبلغین باور بهائی وجود دارد!؟ سوال این بود که چرا لااقل تا پیش از بیانیه ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی ازدواج با نزدیکان در باور بهائی مجاز و آزاد بوده!؟ جناب خاوری پاسخ میدهد؛ چون در دوران جاهلیت زنِ پدر به عنوان ارث در نظر گرفته میشده!!!
دوستان عزیز بهائی خود قضاوت نمایند! چه ربطی وجود دارد بین این پاسخ و آن سوال!؟