دلیل تقریر و تعارض و تناقض آن ادعای انحصار معجزه در کتاب!!!
آیا دوستان عزیز بهائی میدانند که دلیل تقریر نیز ادعای انحصار معجزه در کتاب را باطل میکند!؟
همان گونه که بارها در بخشهای گذشته به این موضوع اشاره گردید، از آن جا که دست جناب باب و بهاءالله از ارائهی معجزه خالی است، در موارد بسیار زیادی ایشان ادعا کردهاند که معجزه و دلیل اثبات حقانیت یک پیامبر، فقط و فقط از جنس آیات و کتاب و محتوای پیام بایستی باشد و لاغیر!
به عنوان نمونه جناب بهاءالله در کتاب بدیع و در پاسخ به میرزا مهدی گیلانی بر این موضوع تاکید میکند که از نظر جناب باب و خودش، معجزهی ایشان چیزی به غیر از آیات و کتاب نمیتواند باشد: «نوشته که صاحب این ظهور، غیر از آیات اگر چیزی دارد بیاورد، و این تصریحا مخالف است با آنچه نقطه بیان (علیمحمد باب) – روح ماسواه فداه – در کل بیان نازل فرموده … نقطه بیان در کلّ بیان تصریحاً فرموده که حجت ظهور بعد، غیر آیات نبوده و نخواهد بود»! (صفحهی ۲۶۲ نسخهی خطی کتاب بدیع و صفحهی ۱۲۸ چاپ ۲۰۰۸ هوفهایم آلمان )
بنابراین پر واضح است که از دیدگاه جناب باب و بهاءالله تنها راه اثبات حقانیت یک پیامبر، بایستی فقط و فقط آیات باشد و چیزی غیر از کتاب نمیتواند ملاک تشخیص حق از باطل قرار گیرد!
اگر دوستان عزیز بهائی همین ادعای جناب بهاءالله را در نظر داشته باشند و سپس به دلیل تقریر مراجعه نمایند، به روشنی مییابند که دلیل تقریر نیز مثال نقض دیگری بر این ادعای جناب باب و بهاءالله است! چرا که دو رکن از چهار رکن غیرقابل انفصال دلیل تقریر عبارت است از استقامت و نفوذ!!! شکی در این نیست که استقامت و نفوذ هیچ کدام از جنس کتاب نیستند!!! یعنی دلیل تقریر نیز ناقض ادعای انحصار معجزه در کتاب است!
برای روشن شدن موضوع لازم است نگاه مجددی به جایگاه دلیل تقریر در اثبات باور بهائی داشته باشیم: ابوالفضل گلپایگانی در آغاز فصل ثالث کتاب فرائد در صفحهی ۶۱ تصریح مینماید که: “دلیل تقریر اکبر دلیلی است که علمای اعلام در تفریق بین الحق و الباطل به آن تمسک جستهاند و در کتب و مصنفات خود به آن مبسوطا و مفصلا استدلال فرمودهاند”
وی در صفحه ۷۶ و ۷۷ همین کتاب مجددا تاکید مینماید که: “به اندک تأمل معلوم میشود که اگر از دلیل تقریر صرف نظر شود ابداً تفریق بین الحق والباطل ممکن نباشد”
قطعا دوستان عزیز بهائی بر سر دو راهی حیرت و سرگردانی باقی میمانند که بالاخره کدام راه درست است!؟ دلیل تقریر یا انحصار معجزه در کتاب!؟ در حالی که باور بهائی از دلیل تقریر به عنوان تنها راه انحصاری شناخت حق از باطل یاد میکند، جناب بهاءالله پیش از آن ادعا کرده بود که حجتی به غیر از آیات در این ظهور قرار داده نشده و نخواهد شد!!!
آیا دلیل تقریر را باید پذیرفت یا ادعای جناب بهاءالله مبنی بر این که تنها دلیل بر حقانیت پیامبر، باید فقط از جنس کتاب باشد و به هیچ وجه نمیتوان دلیل غیرکتابی را به عنوان معجزه و دلیل حقانیت پذیرفت!؟
عزیزان بهائی به خوبی میدانند که دلیل تقریر بر چهار رکنِ ادعا، کتاب، استقامت و نفوذ بنا نهاده شده که این چهار شرط نیز بایستی همزمان با هم وجود داشته باشند!!! و پر واضح است که قطعا شرطهای نفوذ و استقامت، از جنس کتاب نیستند و أمور غیرکتابی به حساب میآیند!!!
باز هم به لطف خداوند متعال، شاهراهی از هدایت و نجات، پیش روی دوستان عزیز بهائیمان قرار گرفته است؛ دو شرط از چهار شرط دلیل تقریر که بر أساس آموزههای باور بهائی تنها راه غیرقابل اجتناب در شناخت مدعی صادق از دروغگوست، غیرکتابی است! و این یعنی بطلان ادعای جناب بهاءالله در انحصار معجزه در کتاب!
به بیان دیگر، اگر ادعای جناب بهاءالله مبنی بر انحصار معجزه در کتاب را بپذیریم، دلیل تقریر باطل میشود و بر أساس آموزههای باور بهائی، دیگر هیچ راهی برای شناخت مدعی صادق از کاذب باقی نمیماند! اگر دلیل تقریر را به عنوان تنها راه شناخت پیامبر راستین، ملاک قرار دهیم، ادعای جناب بهاءالله مبنی بر منحصر بودن معجزه در کتاب، باطل میگردد!
به راستی کدام را باید پذیرفت!؟ ادعای انحصاری بودن معجزه در کتاب یا دلیل تقریر!!!؟؟؟ اگر به ادعای جناب باب و بهاءالله، حجت و دلیل در این ظهور به چیزی غیر از آیات قرار داده نشده، پس ارکان غیرکتابی نفوذ و استقامت در میان دلیل تقریر چه میکنند!
اما راه سومی هم هست؛ در بخشهای گذشته دیدیم که به ادعای جناب بهاءالله، تناقض در ساحت سفیران الهی راهی ندارد! وجود این تناقضات یعنی بطلان باور بهائی، یعنی باور بهائی، باوری الهی و آسمانی نیست! و راه سوم را باید در پیش گرفت، پشت پا زدن به ادعاهای کذب مدعیان دروغین!
انسان عاقل تا کِی میتواند خود را در بند چنین باورهای مملو از تناقضی نگه دارد!؟