توصیه های تربیت فرزند توسط رهبران بهایی ناقض اصل تحری حقیقت در بلوغ است

خاطره دیگر از بهائیان در مسنجر پالتاک

موضوع دیشب جدید بود و تا حالا این موضوع رو نشنیده بودم

موضوع دیشب جدید بود و تا حالا این موضوع رو نشنیده بودم و اون این بود
>> چرا بهائی هستم <<
طبق معمول پنج شنبه ها ادمین با سواد جناب پیک راجع به موضوع توضیح داد و عده ای یوزر شروع به گفتن دلیل بهائی بودن خودشون کردند. یکی گفت چون جناب عبد البهاء پیش بینی ظهور اسطوره های امری را از کتب مقدس استخراج کرده من بهائی هستم البته من تکست زدم که مبنای حساب و کتاب را چرا مبتنی بر یک روز مساوی با هزار سال حساب نکردید ؟
چطور به ما مسلمونها می رسه آیه یدبر الامر رو تو سرمون می زنید که یک روز هزار ساله اما به خودتون می رسه برای اینکه حساب و کتاب جور در بیاد دیگه یک روز مساوی با هزار سال نمی شه البته وقتی این تکست رو زدم کسی صداش در نیومد حالا یا همه خواب بودند و تو پارک یا صلاح نبود .
من تو تکست یک پیشنهاد دادم که یک دفعه با چشم برزخیم آیدی پیک رو دیدم که چشمش رو خون گرفت تا بلا ملائی سرم بیاره ولی چون حالش رو نداشتم ادامه بدم اونم مطلب رو جدی نگرفت ولی چه کنم دوست داشتم این چیزها رو بگم ولی تجربه ثابت کرده بود که آستانه تحمل پیک خیلی پایینه و طاقت شنیدن ساز مخالف رو نداره و صدای خشنش که هر وقت حرف کم میاره مدام با لحن خاصی پشت سر هم یادم می اومد که می گه :
مغلطه نکن ناصر الدین مغلطه نکن
واسه همین چون حال کش دار شدن بحث رو نداشتم من هم ول کردم .
آخه توی روم بهائی ها معلومه وقتی بگی چرا بهائی هستم ؟ کسی نمی یاد راستش رو بگه مثلا بگه چون پدر و مادرم تو تربیت من جدی بودند من بهائی شدم .دوستان یادش بخیر یاد موضوع چند هفته پیش تحری حقیقت افتادم . وقتی موضوع تحری حقیقت در چالش با تربیت بهائی رو شروع کردیم همون شب اول مصادف بود با ادمینی پیک تا ده شب این احباء طفلکی سر کار بودند و مدام در فضیلت تربیت بهائی داد سخن می دادند .
عجیب اینکه احباء تو این نکته که خودشون به تغافل زدن حرفه ای هستند ما می گفتیم پدر بیامرزا وقتی مطرح می کنید ما تو سن بلوغ بهائیت رو به بچه هامون عرضه می کنیم اگر قبول کردند بهائی میشوند و اگر نکردند کاری باهاشون نداریم بعد هم به این جمله جناب بهاء الله بعنوان مدال افتخار نگاه می کردید و با افتخار می گفتید :
حضرت بهاءالله میفرمایند قوله تعالی: ” انسان چون بمقام بلوغ فائز شد باید تفحّص نمایدو متوکّلاً علی الله و مقدّساً عن الحبّ و البغض در امری که عباد بآن متمسّکند تفکّر کند و بسمع و بصر خود بشنود و ببیند چه اگر ببصر غیر ملاحظه نماید از مشاهده ی تجلّیات انوار نیّر عرفان الهی محروم ماند
دریای دانش صفحه ۷۲ عبدالحمید اشراق خاوری ، پیام ملکوت ، موسسه مطبوعات امری ، ۱۳۰ بدیع ، ۱۹۷۳میلادی،صفحه۱۱

ما سوال می کردیم فدای هر چی آدم با معرفت و با مرام اهل منطق و منصفه بشیم آخه با توجه به نکات زیر تحری حقیقت از سیستم تربیت بهائی چطوری می تونه جون سالم بدر ببره :
دستورات آیین بهائی در تربیت اطفال بر مبنای آموزه های بهائی خود بزرگترین پارادکس در اعتقاد به تحری حقیقت برای انتخاب آیین جدید می باشد و تحری حقیقت در هنگام بلوغ برای بهائیان ژستی روشنفکرانه بیش نیست دلائل عوامفریبانه بودن آن بدلائل زیر است :
۱ : کودک از ابتدا با آموزه های بهائی آموزش دیده.
۲ : از اختلاط با سایر فرهنگها منع شده لذا در جریان عقاید سایر ملل نبوده تا بتواند در هنگام بلوغ صحیح تصمیم بگیرد.
۳ : سن تحری حقیقت که همان بلوغ شرعی یعنی اتمام ۱۵ سالگی است خود سنی است که طفل در اوج نیاز عاطفی به خانواده است. آیا طفلی که در اوج نیاز عاطفی به خانواده و در عین حال نیاز اقتصادی است در هنگامی که در ۱۵ سالگی در حال تحصیل است می تواند تصمیم تحری حقیقت مآبانه بگیرد؟
۴ : جالب است سن بلوغ اجتماعی را ۲۱ سال می دانند و سن بلوغ شرعی را ۱۵ این خود نمونه ای از تزویر در این حکم است. چرا سن تحری را در ۲۱ سالگی قرار ندادند ؟ زیرا اگر در ۲۱ سالگی از آیین بهائی منصرف شوند از ناقضین عهد و یا حد اقل از غیر مومنین محسوب می شوند و حد اقل از قسمت عمده ای از ارث اگر ولد بکر باشد محروم می شود چه برسد به سایر محرومیتها.
نباید اطفال در مدارس غیر بهائی شرکت کنند (آیا این حکم انسان را یاد احکام نسخ شده باب نمی اندازد یعنی اصل ترک ملل اخری)
” طفل بهائی باید در مدرسه بهائی تربیت شود نه مدارس دیگران بلکه اطفال ملل سائره باید در مدارس بهائی بنهایت رعایت و حُسن رفتار و مواظبت تعلیم و تربیت شوند . ( ص ٣٣٨ ج ٣ امر و خلق ) مجموعه آثار مبارکه : گلزار تعالیم بهائى ۱۱۱
خلاصه جونم براتون بگه ما هر چی می گفتیم اگر از موقعی که بچه داره شیر می خوره شما حواستون هست که بهائی بمونه و دیگران روش تاثیر نزارند و اونقدر تو تربیت بهائی شدنش دقت دارید که اسطوره های امری حواسشون به مدرسه رفتن بچه هاشون هم هست که خدای نکرده گیر معلمهای غیر بهائی نیفتند تا سوال برای بچه ها ایجاد بشه خداوکیلی صحبت از تحری حقیقت در سن بلوغ سخنی خلاف واقعیت نیست ؟ واقعا توصیه من به احباء اینه که اگه بحث تحری حقیقت تو سن بلوغ رو جائی مطرح کردند حتما سریعا محل مورد نظر رو ترک کنند چون احتمال قریب به یقین سقف می ریزه پایین !!!!
به نظر من احباء راضی هستند بچه هاشون گیر معلمهای خشن بیفته تا جا داره کتک بخورند و تو دهنشون آبجوش ریخته بشه ولی خدای نکرده گیر یه معلم مثل ناصر الدین نیفته چون می دونند تو همون جلسه اول مرغ دل بچه بهائی ها از قفس می پره و با دل پاکشون که هنوز زنگار نگرفته بهتر نور حقیقت رو درک می کنند و حقیقت رو با جون و دل می پذیرند .

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.