پرسش بهائیان از بیت العدل : چرا روزی به نام جوانان بهائی اسرائیلی نداریم ؟
هردم از این باغ بری میرسد، نغزتر از نغزتری میرسد
دو نفر بر پشت خرهای خود نشسته بودند و داشتند بر سر تعداد دندانهای خر دعوا میکردند! شخص سومی رسید و گفت این همه دعوا از برای چیست!؟ بیایید پایین دهن خر را باز کنید و ببینید که خر چند دندان دارد
دو نفر بر پشت خرهای خود نشسته بودند و داشتند بر سر تعداد دندانهای خر دعوا میکردند! شخص سومی رسید و گفت این همه دعوا از برای چیست!؟ بیایید پایین دهن خر را باز کنید و ببینید که خر چند دندان دارد!
داستان بیکفاتی و ناکارآمدی بیتالعدل اعظم بهائیان نیز بیشباهت به این ماجرا نیست. بهائیت که ادعا میکند برای پاسخ به مقتضیات زمان آمده، بهائیتی که ادعا میکند این من هستم که با نیازهای روز منطبق گشتهام و تاریخ مصرف افکار و عقاید و باورهای دیگران به سر آمده، کافیست پیاده شود و دندانهای اَستَر خود را بشمارد!
برای پی بردن به بیکفایتی و ناکارآمدی بیتالعدل اعظم بهائیان لازم نیست به نصوص امری مراجعه کنید و کتابهای اصلی بهائیت را مورد کنکاش قرار دهید تا ثابت شود که مثلا مهمترین مرجع و تنها رکن قانونگذاری در بهائیت مشروعیت ندارد! شما میتوانید نامشروع بودن بیتالعدل را نادیده بگیرید! شما میتوانید ناشناس بودن اعضای بیتالعدل را به دیدهی اغماض بنگرید! داستان خیلی روشنتر از این مباحث است!
کافیست نیم نگاهی به خروجیهای بیتالعدل اعظم انداخته شود تا حق و حقیقت چون آفتاب میان روز نقاب از رخساره برگیرد! بیسبب نیست که بیتالعدل، سیاست کمکاری را انتخاب کرده! در واقع کمکاری و فرار از انجام وظایف ذاتی، سپری است در مقابل نقد! آری، به نظر میرسد تنها سیاستی که میتواند از مفتضح شدن بیتالعدل، صیانت نماید، رویکرد سکوت و کمکاری است! چرا که تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد!
کسی که ادعا میکند من پاسخ خداوند متعال هستم به تغییرات زمان، هنوز خودش نتوانسته ادبیات خود را با زمان منطبق سازد! چه رسد به تطابق آموزههای الهی با مقتضیات زمان! بیتالعدل اعظم با چه پشتوانهای چنین ادعایی را مطرح مینماید در حالی که حتی از نوشتن چند کلمه به زبان جوان و نونهال امروز عاجز و درمانده است!
بیتالعدل اعظم به مناسبت شانزده دی ماه، روز ملی جوانان بهائی ایران پیامی ۱۰۱ کلمهای صادر نموده که گواه روشنی است بر نقض اصلیترین ادعای بهائیت!
پیش از پرداختن به متن پیام، تذکر به چند نکته خالی از لطف نیست.
اول این که گویا بهائیان غیرایرانی اصلا آدم نیستند! چرا فقط جوانان بهائی ایرانی باید یک روز مخصوص داشته باشند!؟ مگر بهائیت ادعای جهانی بودن و برپا کردن حکومت دینی جهانی را ندارد!؟ آیا بهائیان غیرایرانی میدانند که بیتالعدل در اقدامی کاملاً تبعیضآمیز فقط و فقط برای جوانان بهائی پیام صادر نموده و دیگر جوانان را به حساب نمیآورد!؟ چرا این پیام به زبان تمام بهائیان جهان در سراسر جهان ترجمه نمیگردد تا رفتار نژادپرستی و رویکرد تبعیضآمیز بیتالعدل بر همه بهائیان روشن گردد!؟
اگر هنجارشکنی و قانونگریزی، امر پسندیدهای است پس چرا جوانان بهائی ساکن اسرائیل هیچگاه تشجیع و تحریک نمیشوند که بر خلاف حکومتی که تابع آن هستند قیام به هدایت یهودیان نمایند!؟ چرا روزی به نام جوانان بهائی اسرائیلی نداریم!؟
دوم آن که گویا بیتالعدل اعظم شان و جایگاه خود را اجل از آن میداند که به طور مستقیم نونهالان و جوانان را مخاطب سازد! گویا به در میگوید که دیوار بشنود! گرچه این پیام به مناسب روز ملی جوانان بهائی صادر گردیده، اما هیچگاه نونهالان را مخاطب نمیسازد.
از همه این مطالب بگذریم!
سوم این که بیاییم یک مرتبه پیام ۱۰۱ کلمهای را با هم بخوانیم!
پیام شانزده دیماه ۱۳۹۴ که خطاب به جوانان
نظر به حوادث خطیره و ثبات و استقامت بیسابقۀ نونهالان و جوانان بهایی نمایید که معرض اعتراضات شدیده و استفسارات عدیده واقع گشتند و به ناسزاگوییهای علما و مدرسین اعتناء ننمودند و به علت تمسک و عقیدۀ قلبیه از مدرسه اخراج شدند و با وجود محدودیتهای هائله و عناد و مظالم وارده قوا و امکانات فعالۀ خود را دراختیار مراجع اداری جامعه در سراسر آن خطۀ شاسعه گذاردند و به بذل همم و مساعی فائقه مؤید و موفق گشتند، بدایع خلوص و وفایشان را قلم از توصیف عاجز است و سطوت انقطاع و ایقانشان را لسان از نعت و تعریف قاصر.
بیت العدل اعظم
فهم و درک این متن پیشکش! اگر این متن برای جوانان و نونهالان خوانده شده و از آنان خواسته شود که فقط این متن را بنویسند به نظر شما آیا میتوان تصور کرد که حتی یک جوان و نونهال هم بتواند از عهدهی نوشتن چنین متن کوتاهی به شکل صحیح برآید!؟ به نظر شما چند نفر میتوانند این پیام ۱۰۱ کلمهای را فقط از نگاه نگارشی به صورت صحیح بنویسند!؟
ناگفته پیداست که ادبیات به کار رفته در این پیام لااقل مربوط به بیش از صد سال گذشته است! چرا بیتالعدل نمیتواند یا نمیخواهد به زبان مردم سخن بگوید!؟
شاید علت اصلی این که بیتالعدل خروجی ندارد و به وظایف ذاتی خود عمل نمیکند نیز همین موضوع باشد که تا وقتی دیکتهای ننوشته، کسی نمیتواند به آن نمرهای بدهد! به نظر میرسد که بیتالعدل اعظم از کمکاریهای خود سپری ساخته تا راه نقد را بر خود بربندد!
بیتالعدلی که هنوز زبان گفتگوی عصر حاضر را نمیداند و نمیداند که با یک نونهال چگونه باید سخن گفت، چگونه میتواند ادعا کند از نیازهای دنیا و آخرت خلق خدا مطلع است و برای پاسخ به این نیازها آمده!؟