تاریخ تشکیل اسراییل
تشکیل اسراییل دارای تاریخی پر فراز و فرود است.
طی سالهای ۱۸۹۷-۱۸۸۲ کوششهای صهیونیسم به منظور اسکان یهودیان در فلسطین با شکست روبرو شد!چون برای یهودیان مهاجرت به آفریقا یا آرژانتین و آمریکا بیشتر از تشکیل ملت یهود جذاب مینمود. این امر باعث شد که صهیونیسم در شیوه جنگ نرم خود تجدید نظر کند!به این منظور برنامهای تنظیم شد.یکی از اهداف برنامه فراهم کردن زمینههای سیاسی نظیر نزدیک شدن به مقامات امپراطوری عثمانی به وسیله کمکهای مالی و نزدیک شدن به بزرگان بهایی به این خاطر که از سالیان قبل در فلسطین زندگی کرده و بوسیله مسلمان معرفی کردن خود در جامعه فلسطین نفوذ داشته و به پیچ و خم زندگی فرهنگی و اقتصادی – اجتماعی فلسطینیان وارد بودند و نیز فاقد تعصب ملی-وطنی بودند!
تئودور هرتزل پایه گذار صهیونیسم کوشید که موافقت سلطان عبدالحمید ثانی پادشاه عثمانی را برای ایجاد یک کانون مستقل یهود در فلسطین جلب کند، ولی با مخالفت وی رو به رو میشود و سلطان از پذیرش هیئت صهیونیستها ، سرباز میزند و تاوان وطن دوستی خود را در سالهای بعد با از دست دادن تخت خود پرداخت !اما هر چقدر صهیونیستها در جلب موافقت سلطان عبدالحمید ناکام ماندند در طرف عبدالبها با آغوش باز مواجه شدند !
شواهد متعددی که حاکی از آغوش باز عباس عبدالبها برای صهیونیستها است وجود دارد
ملاقات اسحاق بن زوی -دومین رئیس جمهور اسراییل- در سالهای ۱۹۰۹-۱۹۱۰ یعنی ۳۸ سال قبل از تشکیل دولت اسراییل در ۱۹۴۸«اخبار امری ، سال۱۳۳۳، ش۳ (تیرماه) صفحه ۹»
به رسم قدردانی از خدمات عبدالبها و شوقی افندی؛ بن زوی اولین دولت مرد در جهان است که بعد از تشکیل اسراییل به دیدن اماکن بهایی رفت !
ارتباط با خاندان روچیلد که نقش مالی بسیار مهمی در تاسیس اسراییل داشته و اسراییل به نوعی وامدار آن خاندان است :
مستر روچلد آلمانی نقاش ماهری است. تمثال مبارک را با قلم نقش درآورده و به حضور مبارک آورد و استدعا نمود چند کلمه در زیر این عکس محض تذکار مرقوم فرمایند تا به آلمانی ترجمه و نوشته شود لهذا بیانات مبارکه ذیل را مرقوم فرمودند..«خاطرات حبیب مؤید ، صفحه ۲۳۹»
مختصری با مکانیزم خاندان روچیلد آشنا شوید :
ارتباط صمیمی با موشه شارِت نماینده ویژه آژانس یهود و دومین نخست وزیر اسراییل :
علاوه بر مکاتبه با افراد برجسته جهان ….نفوس عالیقدری را که صاحب رأی و نفوذ بودند به خدمت خود پذیرفته …و یکی از دوستان قدیمی حضرت عبدالبها موشه شارت ….از خوان مکرمت نصیبی بردند !«گوهر یکتا ، نسخه پی دی اف ، صفحه ۴۱۱»
و بدین گونه بود که عبدالبها به عنوان حامی و ستون پنجم صهیونیستها در فلسطین مشغول تبلیغ آنها و آماده سازی زمینه برای اشغال فلسطین توسط آنان شد ؛
گاهی در قالب توصیه و سخنان به ظاهر حکمت آمیز، فرمودند:
چند روز قبل یک نفر نصاری، صاحب روزنامه کرمل آمد پیش من. گفتم: بس است، دست از این تعصبات دین و مذهبی بردار. گفت: حضرات یهودیها از همهجا میآیند و در اینجا زمین میخرند، بانک باز کردهاند، کمپانیهای متعدد دارند، میخواهند فلسطین را بگیرند و سلطنت کنند. گفتم: اینها در کتاب خود، موعودند که در این اراضی سلطنت خواهند کرد. این ارادهی حق است. هیچکسی را یارای مقاومت با اینها نیست. ببین سلطان عبدالحمید که با آن سطوت و اقتدار بود، آیا توانست مانع شود ؟ گفت آخر اینها در هر شهری که میروند تجارت را از دیگران میگیرند خیلی کاردان هستند . گفتم خب شما هم باشید ؛ اگر کسی کار خوبی بکند باید سعی کرد که مثل او کرد نه اینکه او را مانع شد ! «خاطرات حبیب مؤید ، جلد ۲، صفحه ۱۳۲»
و گاهی در قالب پیشگویی مذهبی در بین مریدان خود ۴۰ سال قبل از تشکیل اسراییل :
اینجا فلسطین است، اراضی مقدسه است. عن قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردید ندارد. قوم یهود عزیز میشود… و تمامی این اراضی بایر، آباد و دایر خواهد شد. تمام پراکندگان یهود جمع میشوند و این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد، آباد و پرجمعیت میشود و تردیدی در آن نیست مقام اعلی به بهترین طوری ساخته خواهد شد … اسارت و دربدری و پراکندگی یهود مبدل به عزت ظاهری آنها می شود
و گاهی در قالب دعا برای صهیونیستها در ۵۰ سال پیش از ایجاد اسراییل :
الهی اجعل بنی اسراییل الذلیل عزیزا و اجمع شملهم فی الارض المقدسه «خاطرات حبیب مؤید ، صفحه ۲۰»
گاهی نیز در قالب پاسخ به پرسش دیگران :
و از حضرت عبدالبهاست قوله العزیز :« هوالابهی در خصوص اجتماع سلاله اسرائیل در اورشلیم به موجب نصوص انبیاء سوال نموده بودید …،اجتماع اسرائیل در آن عبارت از آن و بشارت بر آن است که کل اسرائیل در ظل لواء الهی وارد و بر بحر قدم وارد میگردند …ذلتی را که اسرائیل در دوهزار و پانصد سال کشید حال بدل به عزت سرمدیه خواهد گشت و بظاهر ظاهر نیز عزیز خواهند شد به قسمی که محسود اعداء گردند و مغبوط اودّا طوبی لهم ثم البشری و البهاء علیهم اجمعین . « امر خلق ، جلد ۴ ، صفحه ۴۶۹»
این عشقبازی بزرگان و تشکیلات بهایی با صهیونیسم و دولتهای استعماری حامی آن به این خاطر است که به خاطر نداشتن پایگاه در بین مسلمانان و مردم آزاده دنیا ؛ تشکیلات بهایی ناچار است برای تداوم حیات خود آغوش خود را بر روی آنان بگشاید تا از این رهگذر حیات مادی و معنوی و منافع خود را تامین نماید !
عبدالبها نیز که خوب میدانست بدون کمک و پشتیبانی انگلستان و صهیونیسم نهال بهاییت در عثمانی ریشه نمیدواند با تمام قوا در خدمت آنان درآمد و کار خیانت به عثمانی و جاسوسی برای انگلستان و صهیونیزم را به آنجا رسانید که در جنگ بین الملل اول و در اوج درگیری عثمانی و ارتش بریتانیا ؛ جمال پاشا فرمانده کل قوا عثمانی وعده داد که عبدالبها را اعدام و اماکن بهایی را تخریب کند !