باب حرکتش جنبش اجتماعی بود یا شورش وهابی گونه ؟ بررسی آراء روشنفکران

بررسی نظرات افرادی مانند آقا جری - عباس امانت - زیبا کلام - بیژن عبد الکریمی - ... پیرامون باب و حرکتش

( این مطالب در حال اضافه شدن است )

پیرامون علیمحمد باب و بابیان مانند طاهره قرت العین  محققین بی اطلاع که فقط منبعشان کتابهای ساختگی مانند تاریخ نبیل زرندی است و یا به تاریخ نویسان عصر مشروطه و مورخین ازلی بهایی قاجار مراجعه می کنند  فتنه باب را تحریف نموده و بشکل نهضت احتماعی تعبیر کردند در حالی که اگر این محققین به منابع اصلی بابیه و مآخذ بهائیان مراجعه نمایند خواهند یافت که اول منتقد به حرکت باب و تروریستی و شورش خواندن آن توسط بها الله و عبد البها و محققینی مانند ابو الفضائل ابو الفضل گلپایگانی بود

فیلم نقد :

 

فیلم نقد دوم

 

 

در این مقاله ابتدا سخنان روشنفکرانی که عمدا یا سهوا به نهضت اجتماعی بودن حرکت باب اذعان کرده اند می پردازم و سپس به اسنادی که از بها الله و عبد البها وو که اعتراف به حرکت ضد انسانی باب برای سرنگونی حکومت قاجار دست به فجیع ترین اعمال دست زد تقدیم می گردد

 

مورد  ۱ :

عباس امانت :

نهضت باب حاصلش تحقق اندیشه تجدد بومی بود

 

مورد ۲ :

 

صادق زیبا کلام حرکت بابیه را نه اینکه  شورش مسلحانه وهابی گونه و داعش وار تعبیر نمی کند بلکه آن را نهضت اجتماعی می نامد و بر امیر کبیر بابت دفاع از کیان ایران در برابر متحاوزین بابی بجای تشویق نکوهش و تقبیح می کند :

“” امیر فردی مغرور متکبر بود و به هیچ وجه سیاستمدارانه و سنجیده رفتار نمی کرد .

ــ امیر با مخالفانش برخوردی بسیار سختیگرانه داشت، ‌رفتاری که او با نهضت بابیه داشت مثال عینی این ادعاست . امیر تمام بابی ها را گردن زد ؛ این نکته ای است که به سادگی نمی توانیم از آن عبور کنیم . دموکراسی در رفتار امیر جایی نداشت و مخالفانش نیز از خشم او در امان نبودند . “”

رفتار امیرکبیر با نهضت بابیه سختگیرانه بود/نمی‌توانیم از کنار گردن زده شدن بابی‌ها به سادگی عبور کنیم – مشرق نیوز (mashreghnews.ir)

نمونه ای از بازتاب سخنان زیبا کلام در میان مبلغین بهایی و بستر سازی به استناد سخنان غیر علمی زیبا کلام برای حمله به امیر کبیر

مانی امین زاده از مبلغان متعصب بهایی و عضو منصوب بیت العدل در فضای کلاب هاوس توسط جبار ایدلخانی عضو سابق هیئت مشاور قاره ای و از اعضای فعلی بی آی ای در آژانس اینترنتی بهایی است

بازتابی دیگر از کلام زیبا کلام توسط سران بهائیت و وقیحانه به استناد سخنان وی تاختن بر امیر کبیر توسط یکی از افراد کلیدی تشکیلات بهایی فرزام کمال آبادی برادر زندانی محکوم بهایی فریبا کمال آبادی مدیر اجرایی نقشه های بیت العدل در ایران در راستای اشغال سرزمین و سلطه بر نهادهای قدرت در ایران و کارگزار بیت العدل در این کشور را ملاحظه نمایید :

مورد ۳ :

سخنان هاشم آقا جری پیرامون نهضت بابیه و یکی از رهبران آن طاهره قرت العین :

وی در این سخنان تو گوئی که ایشان کارشناس تاریخ و حوادث قاجار نیست و دغدغه طاهره را برقع از روی صورت برداشتن می داند در جالی که این مسئله شرعی از ابتدای اسلام مطرح بوده که آیا برای نماز وجه و کفین باید پوشانیده شود یا خیر که ربطی به زمان قاجار ندارد ایشان نمی دانند که بر اساس آموزه های باب بر اساس اسناد بهائیانی چون نصرت الله محمد حسینی طاهره مدرس  اوامر احکام و فرمانهای تکفیری تفسیر  سوره یوسف باب بود و اولین ترجمه این کتاب که احکام کشتار غیر بابیان در آن ذکر گردیده طاهره قرت العین بود و خلاصه اینکه طاهره  از عتبات تا قزوین و بدشت برای گروه قرتیه   فرامین تروریستی باب را که حاصلش شهادت عموی خود بود آموزش داد .

 

مورد سوم ۴ :

فریدون وهمن به تقلید از نظریات استادش عباس امانت مطالب زیر را نگاشته و حرکت باب را تجدد بومی می نامد :

“” باب و جامعه بابی ایران» یادنامه دویستمین سالگرد میلاد باب (۲۰۱۹- ۱۸۱۹»

به کوشش فریدون وهمن

۲۰۲۰ چاپ اول

نشر باران، سوئد

نهضت بابی را شاید بتوان از مهم‌ترین رخدادهای دوران قاجار دانست. گسترش چشمگیر این نهضت و درگیری‌های قوای دولتی با بابیان در دوران ناصرالدین شاه به سرکوب شدید بابیان و سرانجام به تیرباران باب در تبریز به فتوای ملّایان و فرمان امیرکبیر انجامید.

از آن پس نام باب و بابیه به صورت تابویی در آمد؛ از کتاب‌های تاریخ محو شد، و اگر به ضرورت از آن نامی رفت، با شایعات و حدس و گمان همراه شد. برخی از پژوهندگان تعالیم انقلابی آن نهضت را خاستگاه نهضت مشروطه و سرچشمه تحولات اجتماعی و ادبی و دینی ایران می‌دانند. برخی نیز آن را فرقه ضالّه و موهومات می‌خوانند.

باب که بود؟ چه ادعایی داشت؟ چگونه در پی نوسازی اسلام بر آمد؟ جامعه بابی ایران چگونه شکل گرفت؟ درگیری‌های قوای دولتی با بابیان چگونه بود؟ طاهره قرهالعین چه نقشی در نهضت بابی و نهضصت آزادی زنان داشت؟ سرنوشت آن نهضت به کجا انجامید؟ در این کتاب اینها و ده ها پرسش دیگر در ده فصل توسط پژوهندگان این آیین مورد بررسی قرار گرفته است. «باب و جامعه بابی ایران»، شامل ده مقاله مختلف است که توسط نه نویسنده نوشته شده است. «باب خورشیدی در شبی بی‌سحر» (فریدون وهمن)، «جهان‌بینی باب: بازسازی دین و جامعه» (نادر سعیدی)، «ساختار جامعه بابی/ ملایان، بازرگانان، پیشه‌وران و دیگران»(عباس امانت)، «تفسیر به منزله وحی، تفاسیر قرآنی باب»(تاد لاوسن)، «باب و مهدی موعود/ مهار خشونت‌گرایی، هزاره گرایان» (موژان مومن)، «رویارویی دولت قاجار با بابیان ۱۸۵۰- ۱۸۴۸» (سیامک ذبیحی مقدم)، «طاهره قره‌العین: براندازنده حجاب»(عباس امانت)، «از آئین بابی به دیانت بهائی»(آرمین اشراقی)، «دست پروردگار بسته نیست/ یادداشت‌هایی بر دو مضمون اصلی در آثار منثور طاهره قره‌العین» (امید قائم مقامی) و «یک سال در میان ایرانیان و بهائیان در کتاب ادوارد ج.براون» (شعله کویین).

کتاب «باب و جامعه بابی ایران» سرگذشت نهضتی بومی است که از سرزمین ایران برخاسته و ریشه در فرهنگ و اجتماع ما دارد. خواندن این کتاب به همهء علاقمندان به تاریخ ایران در دوره قاجاریه، و به آنان که به نواندیشی دینی و تحولات عمیق اجتماعی در ایران علاقه‌مندند توصیه می‌شود.

این کتاب در ۴۷۸ صفحه تدوین شده است.

این اثر مهم را شاید باید نخستین کتاب جامع و تحقیقی در مطالعه آیین بابی به زبان فارسی دانست. “”

 

مورد ۵ :

عرفان ثابتی در پژوهشی مفصل تحقیقات ما را ساده نموده و در سایت بی بی سی دقیقا آراء روشنفکرانی که شدیدا از حرکت باب به عنوان یک پدیده موجه نام برده ا از آن تقدیر می کنند در حالی که عرفان ثابتی خود حتی توان خواندن یک برگ از تفسیر سوره یوسف را ندارد تا پس از مطالعه متوجه شود این کتاب تکفیر نامه یک فرقه تکفیری است نه حاوی اندیشه های متعالی و نهضت اجتماعی :

 

لینک اصل مقاله در بی بی سی :

https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-50317932

 

مورد ۶ :

محمود صباحی

ایشان هم مانند سایر روشنفکرانی که منافع خود را در راستای تقلید بی چون و چرای تشکیلات بهایی می بینند  و ظاهرا اهداف سازمانی بهائیت اینگونه اقتضا می کند تا افرادی مانند ایشان یا بهرام چوبینه بجای اعلام بهایی بودند از جایگاه غیر باورمند به بهائیت در راستای تائید آموزه های بهایی و مبانی آن سخنرانی و قلم فرسایی کنند در یکی از مقالات خود تا آنجا بی اطلاع از بابیت و بهائیت است که فرق باب و بهاء الله را نمی داند و می گوید :

“” روحانیون شیعه در برابر جنبشِ بهائی از همان روزهای نخست واکنشی هیستریک نشان دادند و تا توانستند برایِ شتم و هدمِ آن افسانه‌‌هایِ بی‌اساس ساختند (و این کار را هم‌چنان ادامه می‌دهند) و این تنها یک دلیل بنیادی دارد: درک و دریافتِ اجتماعیِ آموزه‌هایِ این جنبشِ الهیاتی به استیلایِ تاریخیِ روحانیونْ بدونِ خشونت و خون‌ریزی یک‌بار برایِ همیشه خاتمه خواهد داد و شاکله‌یِ طبقاتیِ آنان را درهم خواهد کوبید؛ استیلایِ روحانیونی که در همه‌یِ اعصار مخل و مزاحمِ توسعه‌یِ سیاسی و اجتماعی و اقتصادیِ ایران بوده‌اند و هر جنبشِ مترقی و رهایی‌بخش در جامعه‌یِ ایران را به دسیسه‌یِ استعمارگران تقلیل داده‌اند تا به استعمار و استحمارِ تاریخیِ خود ادامه دهند. “”

محمود صباحی در مقاله «پیامبران بی سلاح ایرانی در تاکستان خداوند» به بررسی برخی بهتان های وارده به بهائیان می پردازد.

https://bit.ly/3odD96f

 

ظاهرا ایشان سخنان بهاء الله را مطالعه نفرمودند که شریعت و آموزه های باب مملو از فرامین تکفیری و کشتار دگر اندیشان غیر بابی است به ایشان توضیه می شود حتما این مقاله را تا انتها مطالعه فرمایند تا جایگاه حرکت غیر انسانی و ضد بشری  باب را در کلام بزرگان بهائیت همچون بها الله و عبد البها ملاحظه نماید

ضمنا حتما مطالب زیر از صباحی را ملاحظه کنید که چگونه سو گیرانه به تعریف از جنبش باب می پردازد کسی که بهاء الله از احکام خشونت آمیز او تبری می جوید و از ناصر الدین شاه بابت اعمال بابیان که حاصل احکام بیان است عذر خواهی می کند کاسه داغتر از آش می گردد و در کمال تعجب خلاف سخنان باب در مورد آورده های باب سخن می گوید

 

در این قسمت بدون هیچ توضیحی به اعترافات به وجود فرامین تروریستی و کشتار جمعی در فرقه  بابیه از دید منابع بهایی می پردازیم 

 

جلسه۱۱۰ تحلیل آموزه های بهائی در شبکه #مردم _تی وی تحلیل و نقد سخنان مبلغ بهایی “ #فریدون_وهمن ” در برنامه #پرگار در موضوع : مناسبات سنی و شیعه و بهایی

 

 

 

اعترافات بهاء الله 

 

سند ۴ :

نزاع و جدال شأن درندهای ارض * بیاری باری شمشیرهای برنده حزب بابی بگفتار نیک و کردار پسندیده بغلاف راجع لازال اخیار بگفتار حدائق وجود را تصرّف نمودند * بگو ای دوستان حکمت را از دست مدهید نصائح قلم أعلی را بگوش هوش بشنوید * عموم أهل عالم باید از ضرّ دست و زبان شما آسوده باشند

* مجموعه الواح مبارکه ص ۲۷۸

سند ۵ :

معرضین و منکرین بچهار کلمه متمسّک * أوَّل کلمه فضرب الرّقاب * و ثانی حرق کتب * و ثالث اجتناب از ملل أخری * و رابع فنای أحزاب * حال از فضل و اقتدار کلمه إلهی این چهار سدّ عظیم از میان برداشته شد و این چهار أمر مبین از لوح محو گشت * و صفات سبعی را بصفات روحانی تبدیل نمود جلّت ارادته و جلّت قدرته و عظم سلطانه * حال از حقّ جلّ جلاله بطلبید و میطلبیم که حزب شیعه را هدایت فرماید و از صفات نالائقه نجات بخشد * از لسان هر یک از آن حزب در هر یوم لعنتها مذکور * و ملعون با عین حلقی از غذاهای یومیَّه آن حزبست

مجموعه الواح مبارکه  ص ۲۹۴ – ۲۹۵

سند ۶ :

مقصود انکه ساحت عزّش از خطا و عصیان مقدّس و منزّه است و آنچه از ملکوت اوامر و احکامش ظاهر شود کل من غیر توقّف باید بآن تمسّک نمایند و عمل کنند اعمال این حزب نزد تو و اهل بیان طرّاً معلوم و واضح بوده و هست در سفک دمآء و تصرّف در اموال ناس و ظلم و تعدّی مبالات نداشته‌اند

اشراقات ص ۳۳

سند ۷ :

یا أهل أرض ﴿ بشارت أوّل ﴾ که از أمّ الکتاب در این ظهور أعظم بجمیع أهل عالم عنایت شد محو حکم جهاد است از کتاب * تعالی الکریم ذوالفضل العظیم الّذی به فُتح بابُ الفضل علی من فی السّموات و الأرضین

مجموعه الواح مبارکه ص ۱۱۶ -۱۱۷

سند ۸ :

﴿بشارت دهم ﴾ حکم محو کتب را از زبر و الواح برداشتیم فضلاً من لَدی اللّه مبعث هذا النّبأ العظیم

– مجموعه الواح مبارکه ص ۱۲۱

سند ۹ :

بشارت پانزدهم ﴾ اگر چه جمهوریّت نفعش بعموم اهل عالم راجع و لکن شوکت سلطنت آیتی است از آیات الهی * دوست نداریم مُدُن عالم از آن محروم ماند * اگر مدبّرین این دو را جمع نمایند اجرشان عند اللّه عظیم است * چون در مذاهب قبل نظر بمقتضیات وقت حکم جهاد و محو کتب و نهی از معاشرت و مصاحبت با ملل و همچنین نهی از قراءَت بعضی از کتب محقق و ثابت لذا در این ظهور اعظم و نبأ عظیم مواهب و الطاف الهی احاطه نمود و امر مُبْرَم از افق اراده مالک قِدَم بر آنچه ذکر شد نازل نَحمِدُ اللّه تبارک و تعالی علی ما أنزله فی هذا الیوم المبارک العزیز البدیع

مجموعه الواح مبارکه ص ۱۲۳ ۱۲۴

سند ۱۰ :

این ظهور ظهور رحمت کبری و عنایت عظمی است چه که حکم جهاد را از کتاب محو نموده و منع کرده و بمعاشرت با جمیع ادیان بروح و ریحان امر فرموده .  آن جناب دیده و میدانند آنچه  از قلم اعلی در زبر و الواح نازل شده فساد و نزاع و جدال ممنوع و هم چنین امر نمودیم بقرائت کتب قوم جمیع این امور عنایتی است بزرگ از برای عباد چه که از قبل ممنوع بودند و بجهاد مأمور استعمال لباس اجنبیّه و ملاحظه کتب آن قوم از قبل ممنوع و آثار منع در کتب موجود و مشهود و لکن در اینظهور اعظم سدّ منع برداشته شد و بجای آن حرّیّت عطا و عنایت گشت.  انشاء اللّه آن جناب بفتح مدائن قلوب بروح و ریحان مؤیّد شوند و بانتشار آثار بحکمت و بیان موفّق

اقتدارات ص ۲۸ – ۲۹

سند ۱۲ :

اقدس (چاپ بمبئی ) ص ۲۳:«قد عفی الله عنکم ما نزل فی البیان من محو الکتب و اذناکم بان تقرئوا من العلوم ما ینفعکم.» =   * ( ٧٧ ) قد عفا اللّه  عنکم ما نزّل فی البیان من محو  الکتب و اذنّاکم بان تقرئوا من  العلوم ما ینفعکم لا ما ینتهی الی  المجادله فی الکلام هذا خیر لکم ان انتم من العارفین

* ص ۷۵ چاپ جدید

سند ۱۳ :

«و در ایام و لیالی در سجن مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب بابی تفکر می نمودیم که مع علوّ و سموّ و ادارک آن حزب آیا چه شده که از ایشان چنین عملی ظاهر یعنی جسارت وحرکت آن حزب نسبت به ذات شاهانه. و بعد این مظلوم اراده نمود که بعد از خروج از سجن به تمام همت در تهذیب آن نفوس  قیام نماید.»

لوح ابن الذئب صفحه ۱۶

و

عهد اعلی: صفحه ۴۹۶
سراشب گذشتیم وبقمری که معین نموده بودند رسیدیم امامحل تاریک ومعاشرقریب صدوپنجاه نفس ازسارقین اموال وقاتلین نفوس وقاطعین طرق بود .مع این جمعیت محل منفذ نداشت جز طریقی که وارد شدیم اقلام ازوصفش عاجز وراوائحمنتنه اش خارج ازبیان وان جمع اکثری بی لباس وفراش .الله یعلم ماوردعلینافی ذاک المقام الانتن الاظلم ۴۵. ودرایام ولیالی در سجن مذکور دراعمال واحوال وحرکات حزب بابی تفکر می نمودیم که مع علو وسمووادراک ان حزب ایاچه شده که ازایشان چنین عملی ظاهر .یعنی جسارت وحرکت ان حزب نسبت به ذات شاهانه وبعداین مظلوم اراده نمود که بعدازخروج ازسجن بتمام همت درتهذیب ان نفوس …

سند ۱۴ :

امروز رحیق مختوم امام وجوه ظاهر خذه باسم ربّک ثمّ اشْرَبه بذکره العزیز البدیع * این مظلوم در لیالی و ایّام بتألیف قلوب و تهذیب نفوس مشغول * امورات واقعه در ایران در سنین اوّلیّه فی الحقیقه سبب حزن مقرّبین و مخلصین بوده و در هر سنه قتل و غارت و تاراج و سفک دماء موجود * یک سنه در زنجان ظاهر شد آنچه که سبب فزع اکبر بود و همچنین یک سنه در نیریز و سنه دیگر در طبرسی تا آنکه واقعه ارض طا واقع و از آن ببعد این مظلوم باعانت حقّ جلّ جلاله این حزب مظلوم را بما ینبغی آگاه نمود کلّ از ما عندهم و ما عند القوم مقدّس و بما عند اللّه متشبّث و ناظر * حال باید حضرت سلطان حفظه اللّه تعالی بعنایت و شفقت با این حزب رفتار فرمایند و این مظلوم امام کعبه الهی عهد مینماید از این حزب جز صداقت و امانت امری ظاهر نشود که مغایر رأی جهان آرای حضرت سلطانی باشد * هر ملّتی باید مقام سلطانش را ملاحظه نماید و در آن خاضع باشد و بامرش عامل و بحکمش متمسّک * سلاطین مظاهرقدرت و رفعت و عظمت الهی بوده و هستند * این مظلوم با احدی مداهنه ننموده کلّ بر این فقره شاهد و گواهند * و لکن ملاحظه شئون سلاطین من عند اللّه بوده و از کلمات انبیاء و اولیاء واضح و معلوم * خدمت حضرت روح علیه السّلام عرض نمودند *  )یا روحَ اللّهِ أ یجوز أن تُعطی جزیهٌ لقیصر أم لا؟  قال بلی ما لقیصر لقیصر و ما للّه للّه ) منع نفرمودند و این دو کلمه یکی است نزد متبصّرین چه که ما لقیصر اگر من عند اللّه نبود نهی میفرمودند * و همچنین در آیه مبارکه ( أطیعوا اللّهَ و أطیعوا الرّسولَ و أُولی الأَمر منکم ) * مقصود از این اولو الامر در مقام اوّل و رتبه اولی ائمّه صلوات اللّه علیهم بوده و هستند ایشانند مظاهر قدرت و مصادر امر و مخازن علم و مطالع حکم الهی و در رتبه ثانی و مقام ثانی ملوک و سلاطین بوده‌اند ابن اذئب ص ۶۶ – ۶۷

بهاء الله ناصر الدین  را اولوا الامر می دانست و اعمال بابیان را محکوم کرد مانند سه جنگ به همراه رمی شاه

سند ۱۵ :

جالب است نقش بهاء الله را در همین جنگی که تقبیح می کند روزی بر حضور در آن افتخار می کرد :

کمک به آشوبهای داخلی علیه نظام حکومتی وقت ( جنگ قلعه طبرسی ) و عذر خواهی از ناصرالدین شاه از این واقعه :

دخالت بهاء الله در جنگ طبرسی :

کتاب حضرت باب ص ۴۵۱

سند ۱۶ :

کتاب حضرت باب به نویسندگی دکتر نصرت الله محمد حسینی ص ۴۴۲

سند ۱۷ :

مورد بعدی سخن بهاء الله پیرامون اقدامات خشونت آمیزش بر مبنای آموزه های باب طاهره قرت العین در عراق

«در لوح مبارکی نازل شده قوله تعالی: اول فتنه در عراق ظاهر، چه که در اول یوم عاشورا مقام حزن سرور ظاهر و مقام صمت صوت تصنیف مرتفع، باری این کلمات سبب اعلاء کلمه ی نفوس خبیثه شد.»

اشاره به عمل طاهره

مائده آسمانی. چاپ قدیم و جدید، ج ۸، ص ۱۸۶

مورد یازدهم :

«چقدر کوشش شده است تا آن که بعضی فواحش را از ما بین این طایفه برداشتند و اگر هم نعوذ بالله بعضی مرتکب شده اند در ستر بوده.»

بدیع، ص ۳۷۹

سند ۱۹ :

«ودر اوائل امر اعمال به قسمی منکر مشاهده می شد که هر بصیری به حق پناه می برد و هر سمیعی در لیالی و ایام به عجز و ابتهال نجات می طلبید»

اقتدارات، ص ۲۱

سند ۲۰ :

مائده آسمانی جزء‌ هفتم صفحه۱۳۰ (چاپ قدیم) و ص ۱۳۸ (چاپ جدید) «جمیع ملوک الیوم این طایفه را اهل فساد می دانند چه که فی الحقیقه در اوائل اعمالی از بعضی از این طائفه  ظاهر که فرائص ایمان مرتعد. در اموال ناس من غیر اذن تصرف می نمودند و نهب و غارت و سفک دماء را از اعمال حسنه می شمردند حقوق هیچ حزبی را از احزاب مراعات نمی نمودند. مع آن که به طراز محبت الهی مزین و به افسر انقطاع مکلل ازغایت سادگی و عدم اطلاع به این اعمال مرتکب.»

جملات عبد البهاء

سند ۲۱ :

مکاتبب ، ج ۲ ، ص ۲۶۶ «و در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق وهدم بقاع و قتل عام الامن آمن و صدق بود، اما در این دور بدیع و قرن جلیل اساس دین الله و موضوع و شریعت الله رأفت کبری و رحمت عظمی و الفت با جمیع ملل وصداقت وامانت و مهربانی صمیمی قلبی با جمیع طوائف و نحل و اعلان وحدت عالم انسان است.»

سند ۲۲ :

مکاتیب ، ج ۳  ، ص ۱۱۴ «اما تعلیم خاصه خفیه ایشان می گویند مستفاد از کتاب بیان است و کتاب بیان  از حضرت باب شما چون ترجمه کتاب بیان که در ایران شده به دست آرید، به حقیقت پی می برید که تعالیم بهاءالله به کلی مباین تعالیم این فرقه است.

سند ۲۳ :

عبدالبهاء در کتاب «مقاله سیاح» در ص۱۰۰ ( از چاپ جدید که موسسه ملی مطبوعات امری تهران در سنه ۱۳۴۱ خورشیدی طبع نموده ) می گوید: « جمعی در محافل (یعنی محافل اسلامبول) و مجالس تزییف وتشنیع می نمودند که این طایفه فتنه آفاقند وهادم عهد و میثاق منبع فسادند و مخرب بلاد آتش افروخته اند و جهانی را سوخته. اگر چه به ظاهر آراسته اند لکن هر نقمت و عقوبتی را شایسته. » انتهی.

سند ۲۴ :

جناب عبدالبهاء در مجلد دوم مکاتیب در صفحه ۱۶۶ می گوید: « درهر ظهوری که اشراق صبح هدی شده موضوع آن اشراق امری از امور بود در ایام ظهور حضرت کلیم موضوع شریعت الله اطاعت و انقیاد رب الجنود بود و احکام درنهایت سختی و گران این است که در قرآن می فرماید: « ربنا ولاتحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا و در یوم اشراق نیّر منیر حضرت مسیح علیه السلام موضوع و اساس شریعت آن صبیح ملیح حسن اخلاق و ایتلاف و وفاق و عدم انتقام از اهل نفاق و شقاق بود لهذا من ضرب علی خدک الایمن حول  له الایسر فرمود (که هر که سیلی به گونه راست تو زد گونه چپ را به اوتحویل بده) و در یوم ظهور جمال محمدی و موضوع امر واساس دین الله کسر اصنام و منع عبادت اوثان و تحقیر فراعنه واذلال طواغیت بود و در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان (باید ناطق بیان بگوید نه منطوق) ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق وهدم بقاع و قتل عام الامن آمن وصدق بود و در این دور بدیع و قرن جلیل اساس دین الله و موضوع شریعت ا لله رأفت کبری و رحمت عظمی و الفت با جمیع ملل و صداقت و امانت و مهربانی صمیمی قلبی با جمیع طوائف و نحل واعلام وحدت عالم انسانی است حتی بیگانه آشنا بود و اغیار یار شمرده گردد با جمیع افراد بشر از هر ملل ونحل (باید از هر ملت بگوید نه ملل) باید به نهایت دوستی و راستی و امانت و دیانت و الفت و اتحاد معامله گردد » آه.

سایرین

سند ۲۵ :

کشف الغطاء ، ص ۱۶۶ «حال آ‌ن که بابیت و بهائیت هر کدام دینی مستقل وآیینی از یکدیگر ممتاز و منفصلند و کتاب بیان و اقدس در کتابخانه های اروپ و آمریک محفوظ و مضبوط و در نزد خود جناب مورخ منصف نیز موجود … و این هردو در اصول و فروع با یکدیگر چندان مختلف و متفاوتند که انجیل با تورات و کعبه با سومنات! بنیان دین بیان که اکنون معتقد ازلیان دوستدار جناب برون می باشد، بر محو و اتلاف جمیع کتبی که از غیر دین بیان نوشته شده وهدم و تخریب کل مشاهد و معابد و بقاع و مقابر و قتل نفوس و اباحه اعراض و ناموس و خلاصه افناء کل من لم یتدین بدین البیان و محو آثار ایشان است و اساس اوامر او احکام منزله در کتاب اقدس بر اجرای صلح و…»

سند ۲۶ :

کشف الغطاء ، ص ۱۶۷ «آیین بهائی وضعا و اساسا مغایر دین بابی.»

سند ۲۷ :

کشف الغطاء ، ص ۲۵۲ و ۲۵۳ «عقلای  عالم .. می خندند بر کسی که در این دوره علم وتمدن می خواهند دینی را که اساس آن قتل نفوس و محو کتب و هدم بقاع و تخریب معابد و مساجد است در عالم جاری کنند.

سند ۲۸ :

کشف الغطاء ، ص ۳۶۷ و ۳۶۸  «آیا مستر برون می خواهد که بهاءالله هم مثل باب حکم به احراق جمیع کتب نماید؟ آیا مستر برون می خواهد که بهآء الله هم مثل باب حکم به تخریب وهدم جمیع هیاکل و کنائس و مساجد و مشاهد و بقاع و قباب نماید و مکه و بیت المقدس و هر چه کنیسه و هر چه مسجد است و هر چه تربت است بابی ها بریزند و خراب کنند؟ … آیا اساس  مدنیت امروزه عالم که ندای صلح و سلام عمومی از اقطار و اکناف بلند است به این تعلیمات پیش می رود؟ ما بهائیان می گوییم که متقضای وقت همین است که این احکام تغییر داده شود و به جای حرق کتب و هدم کل بقاع و قتل نقوس و سب ولعن اشخاص، صلح و سلم و وفا مقرر شود، آیا این گونه بهتر نیست؟  امروزه مقتضای وقت و مصلحت اهل علم عموما و ایرانیان خصوصا نیست که عبوس و نفور باشند و هر کس با ایشان مخالفت کرد ،‌کافر و ملعون بخوانند و هر چه کلیسا و مسجد و تربت و مشهداست خراب کنند و هر چه کتاب غیربیان است، بسوزانند. خدا را و هر منصفی که در عالم هست به شهادت می طلبم که این احکام امروزه مقتضای مصلحت وقت نیست و مصلحت اهل عالم در اینها نمی باشد.»

سند ۲۹ :

گنجینه  حدود و احکام   ص ۲۷۲ «در قرآن و بیان حکم تعرض به سایر ادیان است؛ ولی کتاب اقدس ناسخ  این احکام، زیرا سیف به کلی نسخ شده و تعرض به کلی ممنوع گشته حتی مجادله با سایر ملل جائز نیست.»

سند ۳۰ :

کشف الغطاء، ص ۱۶۶ و ۲۵۲ و ۳۶۷ «بنیان دین بیان که اکنون معتقد ازلیان و دوستداران جناب برون می باشد بر محو و اتلاف جمیع کتبی که در غیر دین نوشته شده و هدم و تخریب کل مشاهد و معابد و بقاع و مقابر و قتل نفوس و اباحه ی اعراض و ناموس و خلاصه افناء‌ کل من لم یتدیّن بدین البیان و محو آثار ایشان است.» … «امروزه … عقلای عالم می خندند بر کسانی که در این دوره علم و تمدن می خواهند دینی را که اساس آن قتل نفوس و هدم بقاع و تخریب معابد و مساجد است در عالم جاری کنند.» … «آیا مستر برون می خواهد که بهاء الله هم مثل باب حکم به تخریب و هدم جمیع هیاکل وکنائس و مساجد و مشاهد و بقاع و قبات نماید و مکه و بیت المقدس و هر چه کنیسه و هر چه مسجد و هر چه تربت است بابیها بریزند و خراب کنند؟ آیا مستر برون میل دارد که  بهائیان هم مثل بابی ها در کتابشان هرجا اسم شخص منکری است ملعون و دجال و امثالهما بنویسند؟ مصلحت اهل عالم عموما و ایرانیان خصوصا نیست که عبوس و نفور باشند و هر کس با ایشان مخالفت کرد کافر و ملعون بخوانند و هرچه کلیسا، مسجد و تربت و مشهد است خراب کنند و هر چه کتاب غیر بیان است بسوزانند»

سند ۳۱ :

رحیق مختوم ص۵۳ چاپ قدیم و ص ۷۰ چاپ جدید در ذیل (اخلاق بابی به درجه تدنی نمود)
«اعمال و افعال بعضی از اهل بیان در اول امر بر احدی پوشیده نبوده و نیست و لکن همچو می دانستند که این امور مقبول است و از جانب حق تعالی مأذونند … عفاالله عما سلف نسئل الله بان یوفقهم»

2 نظرات
  1. سوسن جعفری می گوید

    سلام استاد گرامی. بسیار سپاسگزارم از زحماتی که می‌کشید. اجرتون با خود حضرت محمد(ص).

  2. رضایی رافضی می گوید

    درود خداوند بر استاد ارشاد مومن و عزیز.به خدا در نمازهای شب دعاتون میکنم.مولی صاحب الزمان یاورتون باشه ان شاء الله

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.