تهمت ازدواج با محارم به غیر از زن پدر-پاسخ۱۱
بخش یازدهم: چشمهای ناامید و سکوت بیتالعدل
بررسی توجیهات باور بهائی در خصوص ازدواج با محارم
بخش یازدهم: چشمهای ناامید و سکوت بیتالعدل
یکی از نکات بسیار مهمی که بایستی همواره در مواجه با توجیهات و پاسخهای مبلغین بهائی مد نظر قرار دهیم، توجه و دقت در مورد اصل چالش و سوال است. بارها و بارها در مباحثی که تا کنون تقدیم حضور شد، دیدیم باور بهائی در مواجه با چالشها و سوالات بیپاسخ، شهامت و صداقت طرح مسالهی اصلی را نداشته و تقریبا هیچ گاه اصل سوال را به صورت مستند مطرح نمینماید.
یعنی موضوع را آن گونه که خودش میخواهد مطرح مینماید نه آن گونه که هست. سوال را پاک میکند و سوال دلخواه خودش را مینویسد.
نمونههایی از شیوهی پر تکرار
به عنوان مثال در بحث زبان دیدیم که چالش جناب بهاءالله عبارت است از عدم قدرت تکلم و سخن گفتن وی با خلق خدا، نه عربی یا فارسی بودن آثار او! از آن جا که دستان تمام مدعیان دروغین در مقابل معیار زبان و قدرت تکلم به زبان مردم همواره بالاست و هیچ حرفی برای گفتن ندارند، لذا معمولاً یا این معیار الهی و عقلانی (یعنی سخن گفتن به زبان مردم) را به مسخره میگیرند و یا همانند مبغلین باور بهائی، سوال را تحریف میکنند. جناب بهاءالله اگر از جانب خداوند متعال آمده بود، بایستی میتوانسته با تمام زبانهای قوم خود مکالمه نماید. اما دیدیم که ایشان حتی به دومین زبان رایج در سرزمین مادری خود نیز تسلط و آشنایی نداشته و محتاج و نیازمند مترجم بوده است. از زبان تمام مردم دنیا که بگذریم، جناب باب و بهاءالله حتی در زبان مادری خود نیز لنگ میزنند. به عنوان مثال در خصوص اشتباهات دستوری و نگارشی موجود در آثار جناب بهاءالله مشاهده شد وی حتی به زبان مادری خود نیز تسلط کافی ندارد. علاوه بر بیش از ۵۰۰ اصلاحیهای که بین نسخههای اولیه و نسخههای فعلی بزرگترین معجزهی جناب بهاءالله یعنی کتاب ایقان وجود دارد، در حال حاضر نیز همچنان چند صد اشتباه و غلط به چشم میخورد.
و باز در مباحث سوال (آیا در آثار بهائی اشتباهات دستوری وجود دارد؟)دیدیم که مبلغین باور بهائی پاسخهای نادرست خود به نقد جناب کسروی به اولین جمله از شاهکار ادبی جناب بهاءالله را به تمام آثار وی تعمیم دادهاند! جناب احمد کسروی تنها و تنها جملهی آغازین لوح احمد را نقد کرده است. مبلغین باور بهائی نیز توجیهات نادرستی و بیربطی به نقد این چند کلمه ارائه کردهاند. سپس مبلغین باور بهائی، این چند توجیه نادرست خود را به گونهای ارائه میکنند که گویی تمام چالش باور بهائی در بحث زبان، فقط و فقط به همین چند کلمه محدود بوده است! خلاصه این که پاسخهای نادرست خود به نقد تنها چند کلمه از شاهکار جناب بهاءالله را به تمام آثار بهائی تعمیم میدهند! در حالی که سخن اینجاست وقتی یک ادیب مثل جناب کسروی از دیدگاه ادبی تنها در چند کلمهی آغازین شاهکار جناب بهاءالله چنین اشتباهات فاحشی را به تصویر میکشد، ناگفته پیداست که تو خود حدیث مفصل بخوان از دیگر آثار بهائی! این نشان میدهد جناب بهاءالله حتی به زبان مادری خود نیز تسلط نداشته چه رسد به زبان تمام مردم دنیا!
تحریر محل نزاع
در بحث ازدواج با محارم نیز مبلغین باور بهائی همین شیوهی تکراری را به خدمت گرفتهاند. اصل چالش و سوال از باور بهائی به حرام یا حلال بودن ازدواج با محارم برنمیگردد! اصل داستان از اینجا شروع میشود که در باور بهائی به جز رابطهی غیراخلاقی دو غیرهمجنس مجرد، هیچ نوع رابطهی دیگری جرم به حساب نمیآید! یک مربی کلاس روحی در صورتی که متاهل باشد، در هر مکانی میتواند به هر جنسیتی با زور و قهر و غلبه تجاوز نماید و اصلا مهم نیست فردی که مورد تجاوز قرار گرفته از نزدیکان او باشد یا از بیگانگان، کودک باشد یا پیر، مادر خانواده باشد یا دختر پاکدامن. محل مورد نزاع در این است که هیچ مجازاتی در احکام باور بهائی برای چنین انسان کثیفی دیده نشده است! احکام باور بهائی در قبال چنین رفتارهای زشت و کثیف غیرانسانی لب فرو بسته و هیچ حرفی برای گفتن نداشته و اساسا چنین رفتاری را حتی جرم نیز به حساب نمیآورد!
جرم انگاری و حدود مربوط به مجازات چنین رفتارهای زشتی به بیتالعدل محول شده و بیتالعدل نامشروع (به دلیل عدم حضور ولی امرالله)، هیچ مجازاتی تعیین نکرده است! در واقع از نگاه حقوقی، اساسا رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی چنین انسان کثیفی در باور بهائی جرم به حساب نیامده است تا بتوان علیه او اقامهی دعوا نمود!
همان گونه که ملاحظه گردید، اصلا بحث حلال و یا حرام بودن ازدواج با محارم مطرح نیست! بلکه جرم نبودن این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی از دیدگاه باور بهائی است!
مبلغین باور بهائی با تحریف این چالش بزرگ و تغییر و تحریف سوال، مسالهی دیگری به نام حلال و یا حرام بودن ازدواج با محارم و نزدیکان را مطرح مینمایند. با این که موضوع مطرح شده از سوی باور بهائی در حقیقت دام و تلهای است که ما را از اصل موضوع منحرف میکند، ولی به خاطر این که نشان داده شود ایشان در بحث ازدواج با محارم نیز صداقت ندارند، پاسخهای ارائه شده از سوی آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در نوشتارهای گذشته سعی شد تمامی پاسخهای گاهاً متناقض مبلغین باور بهائی در انکار مجاز و آزاد بودن ازدواج با نزدیکان (لااقل تا پیش از صدور نامهی ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی) مورد نقد و بررسی قرار گیرد؛ یک بار به طور کلی منکر اصل داستان میشوند، یک بار آن را بدیهی میخوانند و ادعا میکنند اصلا نیاز به صدور حکم نداشته و … تمامی این توجیهات در مقالات گذشته مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
تقریر سوال
آن چه قطعی و مسلم است و مستندات آن در مقالات پیشین تقدیم حضور گردید، موضوعات بسیار زیادی را جناب بهاءالله، عبدالبهاء و حتی شوقی به بیتالعدل حواله دادهاند؛ حد زنا و لواط و … به بیتالعدل محول شده که بیتالعدل نیز تاکنون جز کم کاری و سکوت، کار دیگری انجام نداده است.
یکی از موضوعاتی که محافل ملی و عزیزان بهائی از همان ابتدای شکلگیری باور بهائی از جناب بهاءالله، عبدالبهاء، شوقی و حتی بیتالعدل پرسیدهاند، موضوعی است به نام ازدواج با نزدیکان مثل خواهر، برادر، خاله، عمه، عمو، دایی و … مستندات این موضوع در مقالات پیشین تقدیم حضور گردید که عزیزان بهائی بارها و بارها از رهبران خود پرسیدهاند تکلیف ازدواج با نزدیکان چه میشود؟ آیا میتوانند و مجازند با نزدیکان خود مثل خواهر و بردار و یا خاله و عمه و عمو و دایی و … ازدواج نمایند!؟ به این نکته دقت داریم که این خود بهائیان و محافل ملی بهائی بودهاند که این سوالات را از رهبران بهائی پرسیدهاند نه منتقدین این باور! این شبههای نیست که منتقدین وارد کرده باشند!
اما چرا این سوال برای عزیزان بهائی مطرح بوده!؟ همان گونه که در بخشهای گذشته تبیین گردید، از دیگاه احکام باور بهائی مَناهی و امور حرام، از نصوص استنباط میشود! یعنی از دیدگاه احکام باور بهائی، هر آن چه که در نصوص حرام اعلام نشده باشد، حلال و مجاز شمرده میشود و تنها ازدواج حرام در باور بهائی، چیزی نیست جز ازدواج با زن باباست!
جناب بهاءالله به عنوان راس هرم و بالاترین مرجع در باور بهائی، در مورد ازدواج با محارم مورد سوال قرار گرفته و هیچ گاه ازدواج با نزدیکان (به جز ازدواج با زن بابا) را حرام اعلام نکرده است! بلکه تصریح میکند من هیچ گاه حرام اعلام نمیکنم و این حکم به بیتالعدل نامشروع (به دلیل عدم حضور ولی امر الله) راجع است! در خصوص تعریف طبقهای به نام محارم نیز همین موضوع صادق است و بیتالعدل هنوز محارم و غیرمحارم را تعریف نکرده است! در مورد تعیین حدود و مجازات روابط غیرانسانی و غیراخلاقی نیز این موضوع به بیتالعدل ارجاع داده شده که باز هم بیتالعدل کار خاصی نکرده و هیچ رابطهای را جرم تلقی نکرده و مجازاتی تعیین ننموده است!
در این نوشتار که آخرین مقالهی بحث حاضر میباشد، مهمان بیتالعدل اعظم خواهیم بود تا مشخص شود آیا بالاخره توانسته طبقهای به نام محارم در باور بهائی تعریف کند یا نه!؟ آیا فرصت کرده که به روابط کثیف و غیرانسانی مثل زنا، لواط، تجاوز به عنف و … به چشم جرم نگاه کند و مجازات آن را تعیین نماید!؟ یا در شکل بسیار کوچکتر آن آیا فرصت کرده است که سایر ازدواجهای حرام را مشخص کند یا این که تنها ازدواج ممنوعه در باور بهائی، فقط و فقط منحصر است به زنِ پدر و یک بهائی میتواند با تمامی اقارب و نزدیکان و اقوام خویش به غیر از مادر و زنِ پدر ازدواج کند!؟
در قبال موضوع اصلی یعنی جرمانگاری و تعیین مجازات برای متجاوزان به نوامیس مردم و انسانهای کثیفی که به احدی رحم نمیکنند، چالش اصلی در باور بهائی همچنان پا برجاست؛ بیتالعدل هنوز هیچ اقدامی انجام نداده است! به غیر از رابطهی دو مجرد غیرهمجنس، هیچ نوع رابطهی جنسی دیگری در باور بهائی جرم نیست!!!
در خصوص تعریف طبقهای به نام محارم و این که بین مادر و خواهر من و یک بانوی بیگانه و مسائل مربوط به آن نیز هیچ اقدامی صورت نداده است. یعنی چیزی به نام محارم و غیرمحارم اساسا در باور بهائی هنوز تعریف نشده است. اگر چه مبلغین باور بهائی از این کلمات استفاده میکنند، ولی در فرهنگ بهائی، هیچ تعریفی برای این کلمات وجود ندارد.
از این چالشهای بزرگ که بگذریم، به موضوع خُرد و کوچکی به نام حلال یا حرام بودن ازدواج با نزدیکان میرسیم. پاسخ بیتالعدل نامشروع (به دلیل عدم حضور ولی امر الله) به این موضوع چیست؟
قبل از ارائهی پاسخهای بیتالعدل، تاکید بر این نکته کاملاً ضروری است که حرام اعلام شدن با تعیین مجازات دو موضوع کاملا متفاوت هستند. حتی اگر عملی حرام اعلام شده باشد، تا زمانی که مجازاتی برای آن تعیین نگردیده باشد، انجام دادن آن عمل حرام، جرم به حساب نمیآید. یک انسان بدکردار و زشت سیرت بر اساس احکام باور بهائی میتواند به افرادی همچون مادر و یا خواهر و یا سایر نزدیکان یا بیگانگان در هر مکانی و با زور و قهر و غلبه تجاوز نماید بدون این که مورد مجازات قرار گیرد. یعنی یک بهائی اگر حتی به مادر خود نیز تجاوز نماید، هیچ مجازاتی برای این عمل او تعریف نشده است! هر چند ازدواج با زن بابا حرام اعلام شده باشد! و این است چالش اصلی باور بهائی نه حلال و یا حرام بودن!
با این توضیح به سراغ پاسخهای بیتالعدل در خصوص ازدواج با محارم میرویم.
پاسخ اول بیتالعدل
بر اساس مدارکی که در بخشهای گذشته تقدیم حضور گردید مشخص شد ازدواج با نزدیکان از همان ابتدای این باور یکی از سوالات مهم برای دوستان عزیز بهائی بوده به گونهای که، هم از جناب بهاءالله هم از جناب عبدالبهاء هم از جناب شوقی و حتی در این اواخر از خود بیتالعدل پرسیده شده است.
آن قدر این برای عزیزان بهائی مهم بوده و آن قدر این سوال را از رهبران باور بهائی پرسیدهاند که حتی بیتالعدل نیز با آن همه تنبلی و کمکاری، بالاخره مجبور به ارائهی پاسخ میشود. اولین پاسخ مکتوب بیتالعدل که به دست ما رسیده، به سال ۱۹۸۰ میلادی بازمیگردد.
بند ۱۲۸۹ کتاب انوار هدایت با عنوان ازدواج بین فامیلی (صفحهی ۴۸۷) در پاسخ به نامهی مورخ ۱۵ دسامبر ۱۹۸۰ میلادی، اعتراف بیتالعدل را ثبت نموده که تصریح مینماید از میان تمامی اقارب و نزدیکان، فقط و فقط ازدواج با زن پدر ممنوع شده و هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی، مقتضی نمیداند! یعنی همان مرجعی که قرار است مصادیق ازدواجهای حرام را مشخص کند، خودش اعتراف میکند که در حال حاضر فقط و فقط یک ازدواج را حرام میداند و برای بقیهی اقارب، اعم از ازدواج خواهر و برادر و عمو و دایی و عمه و خاله و … هیچ حکمی صادر نکرده و همگی این ازدواجها کاملا مجاز و آزاد است!
برای روشن شدن مطلب، عین پاسخ بیتالعدل تقدیم حضور میگردد:
۱۲۸۹: ازدواج بین فامیلی
بیتالعدل اعظم دستور فرمودهاند، وصول نامهی مورخ ۱۵ دسامبر ۱۹۸۰؛ آنجناب را، اعلام داریم. در این نامه، شما، راجع به محدودیتهای حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را، ممنوع میسازد، سوال کردهاید، بیت العدلاعلظم، همچنین، خواستهاند، به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی، هنوز، موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمیدانند، بنابراین، در حال حاضر، تصمیمگیری در این مورد به عهدهی خود نفوس مومنه، محول شده که البته در این مورد، بایستی از قوانین مدنی نیز تبعیت کنند. در این زمینه، همچنین، آداب و رسوم غالب و جاری در کشورهای مختلف نیز، بایستی، به نحوی که تاثیر و انعکاس منفی و مضر نسبت به مصالح امر الهی، نداشته باشد، مورد توجه قرار گیرد.
(مرقومه شریفه صادره از جانب معهد اعلی خطاب به یکی از محافل روحانیه ملیه، ۱۵ ژانویه ۱۹۸۱)
همان گونه که در پاسخ بیتالعدل ملاحظه گردید، “آن معهد اعلی، هنوز، موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمیدانند،”
یعنی چه!؟ یعنی هیچ محدودیتی برای ازدواج با اقارب وجود ندارد! به غیر از زنِ بابا، یک بهائی میتواند با تمام اقارب و نزدیکان خود اعم از خواهر، برادر، خاله، عمه، عمو، دایی و … ازدواج کند!
همان گونه که در مباحث گذشته ملاحظه گردید، مسالهی ازدواج با اقارب از گذشته آن چنان برای دوستان عزیز بهائی مهم و حساس بوده که از همان ابتدای انتشار کتاب اقدس و در زمان خود جناب بهاءالله از وی سوال کردهاند و بعد از وی نیز از جناب عبدالبهاء همین سوالات را پرسیدهاند و جناب شوقی نیز اعتراف میکند که پاسخهای زیادی به این سوال داده (یعنی سوالات زیادی از وی در این خصوص شده است)! و در اینجا نیز بیتالعدل اعتراف میکند قوانین تکمیلی در کار نیست و بهائیان آزاد هستند به غیر از زن بابا با هر کسی که دلشان میخواهد ازدواج نمایند!
دوستان عزیز بهائی به این نکته توجه دارند که سوالات ذکر شده در بالا را منتقدین باور بهائی از جناب بهاءالله و عبدالبهاء و شوقی و بیتالعدل نپرسیدهاند!!! بلکه این محافل ملی بودهاند که این سوال را مطرح کردهاند!!! یعنی ازدواج با نزدیکان از قدیم الایام موضوعی کاملا حساس و مورد نیاز برای بهائیان بوده و هست! و بیتالعدل هم به عنوان تنها مرجع، تصریح میکند فعلا هیچ محدودیت دیگری وجود ندارد!
البته به خاطر داریم که عدم وجود نص در این خصوص، به معنای مجاز بودن ازدواج با تمامی اقارب و نزدیکان به غیر از زنِ پدر است!
ادامهی پاسخ بیتالعدل بسیار جالب است: “بنابراین، در حال حاضر، تصمیمگیری در این مورد به عهدهی خود نفوس مومنه، محول شده” یعنی به غیر از زنِ بابا، با هر کسی که خواستید میتوانید ازدواج کنید!
بیتالعدل دیگر با چه زبانی باید بگوید که هیچ حکمی در این خصوص وجود ندارد و شما آزاد هستید که هر طور که خودتان میخواهید اقدام کنید!؟ به این عبارت دقت فرمایید: “تصمیمگیری در این مورد به عهدهی خود نفوس مومنه، محول شده” یعنی موارد ازدواج، کاملاً به دلخواه دوستان عزیز بهائی است و به غیر از زنِ پدر، هیچ محدودیتی وجود ندارد و شما به عنوان یک بهائی میتوانید با خواهر، برادر، عمه، عمو، خاله، دایی و یا هر فرد دیگری که بهائی باشد ازدواج کنید!
میزان تعصب و انکار متعصبانه در مبلغین باور بهائی به حدی بالاست که در پاسخ به این حکم بسیار روشن از سوی بیتالعدل ادعا میکنند در اینجا بحث ازدواج با محارم نیست بلکه دربارهی ازدواج با اقارب سوال شده است! به راستی یک مبلغ بهائی چقدر میتواند تعصب به خرج دهد که حاضر شود چنین پاسخ بیربطی ارائه نماید!؟
در مباحث گذشته به صورت مفصل و از چند دیدگاه به این موضوع پرداخته شد که اولا در احکام بهائی هیچ طبقهای به عنوان محارم و یا اقارب مشخص نشده و اصلا چنین طبقهای در باور بهائی وجود ندارد!
دوم این که با دقت در همین حکم بیتالعدل مشخص میشود وقتی زنِ پدر که در اکثر اوقات همان مادر است را به عنوان اقارب مطرح نموده، قطعا و یقینا خواهر و برادر و عمه و خاله و عمو و دایی نیز از مصادیق اقارب خواهند بود! زیرا در پاسخ بیتالعدل خواندیم که “راجع به محدودیتهای حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را، ممنوع میسازد،” یعنی مادر یا زنِ پدر که از مصادیق اقارب به شمار آمده، در واقع یکی از همان محارمی است که مبغلین باور بهائی سعی دارند وانمود کنند که محارم و اقارب دو طبقهی متفاوت در احکام بهائی هستند! در حالی که نه تنها بیتالعدل هر دو را به یک معنا گرفته بلکه دیدیم هیچ طبقهای به نام اقارب یا محارم در باور بهائی تعریف نشده است!
سوم این که در مباحث گذشته دیدیم یکی از پاسخهای متعصبانهی مبلغین باور بهائی، این بود که عنوان میکردند “حرمت ازدواج با اقارب و محارم جزء حقایق ادیان است”. یعنی همین مبلغین نیز اقارب و محارم را یکی گرفتهاند! در بررسی این ادعای نادرست نیز ثابت شد که بر اساس آموزههای باور بهائی و سخن صریح جناب عبدالبهاء، احکام به هیچ وجه جزء حقایق ادیان به حساب نمیآیند که مبلغین بهائی بخواهند آن را ثابت فرض کنند! و از طرف دیگر در ادامهی همین ادعای نادرست، خود همان نویسنده اعتراف میکند که در باور بهائی، هنوز هیچ حدی برای محدودهی محرمات مشخص نشده است! (علاقهمندان میتوانند به مباحث همین سوال پاسخ۹ مراجعه فرمایند.)
حقیقت و واقعیت آن است که لااقل تا تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی در باور بهائی هیچ حدی به غیر از زنِ پدر یا به عبارتی مادر، برای ازدواجهای حرام وجود نداشته و هیچ طبقهای به عنوان محارم یا اقارب در این باور تعریف نشده است! که اگر تعریف شده بود، هیچ گاه بحث ازدواج با اقارب اینقدر برای عزیزان بهائی ایجاد سوال نمیکرد!
پاسخ دوم بیتالعدل و کوهی از تعارضات
بیتالعدل نامشروع (به دلیل عدم حضور ولی امرالله) پاسخ دیگری را نیز در تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی صادر میکند. همان گونه که در اولین مقالهی بخش حاضر دیدیم، مبلغین باور بهائی تا سال ۲۰۱۹ میلادی هیچ اشارهای به وجود این نامه نمیکنند و حتی در کانال پاسخ به شبهات یا به اسم جدید آن یعنی سوالات در مورد باور بهائی نیز این نامه را همچنان تا تاریخ مذکور مخفی نگه داشتهاند! یا این که واقعا نامهی مذکور را ندیدهاند و یا این که بیتالعدل را به مشروعیت قبول ندارند و یا …
یعنی نامهای بیش از ۹ سال از انتشار آن گذشته و هنوز نتوانسته جایی در میان پاسخهای مبلغین بهائی بیابد!
پیش از ادامهی بحث ابتدا متن نامه تقدیم حضور میگردد. همان گونه که در صدر این نامه مشاهده میگردد، مکتوب مذکور، خطاب به بهائیان ایران یا فارسیزبانانی که یک و نیم قرن منتظر پاسخ خود هستند نیست! بلکه خطاب به محفل ملی کاناداست که ترجمهی فارسی آن منتشر گردیده است:
A Persian translation of a letter from the Department of the Secretariat
dated 15 January 2010 to an individual believer
ترجمهای از نامۀ دارالانشاء بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا (از: مرکز جهانی بهائی)
۱۵ ژانویه ۲۰۱۰
ارسال از طریق الکترونیکی
جناب آقای…
کانادا
برادر عزیز روحانی،
نامۀ الکترونیکی موّرخ ۱۱ اکتبر ۲۰۰۹ آن برادر عزیز دربارۀ قانون بهائی راجع به ازدواج با خویشاوندان به بیت العدل اعظم الهی واصل گشت. مقّرر فرمودند در جواب به شرح ذیل مرقوم گردد.
بیت العدل اعظم به وضوح بیان داشتهاند که یک بهائی مجاز نیست با مادر و یا پدر خود و با خواهر و برادر آنان و اجدادشان، و با برادر و یا خواهر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان و با پسر و یا دختر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان ازدواج کند. همچنین ازدواج با طبقات مشابهی از خویشاوندان که به سبب پیوند ازدواج به وجود آمده — مانند نامادری، ناپدری، نادختری و ناپسری، یا عروس، داماد، مادر زن یا پدر زن و مادر شوهر یا پدر شوهر — و یا موارد دیگری که با پیوندهای قانونی و اجتماعی مانند فرزندخواندگی که موجب تشکیل یک خانوادۀ مشترک میشود، جایز نیست. بهائیان، علاوه بر این ممنوعیّتها، باید مراقب باشند که بر خلاف رسوم و قوانین کشور محلّ اقامتشان عقد ازدواجی نبندند. اگرچه بیت العدل اعظم در حال حاضر از تعیین سایر خویشاوندان ممنوع الازدواج خودداری نمودهاند، ولی مهم است که احبّای عزیز در همۀ نقاط جهان این بیان روشن حضرت عبدالبهاء را مدّ نظر داشته باشند که میفرمایند:
در اقتران هرچه دورتر موافقتر زیرا بُعد نسبت و خویشی بین زوج و زوجه مدار صحّت بنیهٴ بشر و اسباب الفت بین نوع انسانیست.
امید چنان است که مطالب فوق پاسخگوی پرسش شما باشد. بیت العدل اعظم در اعتاب مقدّسۀ علیا به نیابت از طرف شما دعا خواهند نمود.
با تحیّات بهائی
دارالانشاء بیت العدل اعظم
رونوشت: محفل روحانی ملّی کانادا
عدم دسترسی به نسخهی اصلی
اولین نکتهای که در صدر این نامه خودنمایی میکند، ترجمه بودن این نامه است. در مباحث زبان دیدیم که حجتهای خداوند متعال قادرند به زبان قوم خود سخن بگویند و جناب بهاءالله دقیقا به دلیل عدم برخورداری از این خصوصیت، در دستهی مدعیان دروغین قرار میگیرد. چرا که ایشان نه تنها به زبان اصلی سرزمین مادری خود تسلط نداشته (غلطهای فراوان ادبی و نگارشی)، بلکه حتی دومین زبان رایج ایران زمین را نیز نمیدانسته. در مورد دومین زبان رایج در دنیا یعنی زبان لاتین نیز محتاج مترجم بوده است! اگر به ادعای باور بهائی، قوم جناب بهاءالله را همهی مردم جهان در نظر بگیریم، این افتضاح چند هزار برابر میشود! چرا که جناب بهاءالله حتی زبان لاتین را بلد نبودند و نیازمند و محتاج مترجم بودهاند.
همچنین به صورت تئوری و عملی ثابت شد که مترجم نمیتواند حلال این مشکل باشد. زیرا هم باید معصوم باشد و هم این که فرهنگ لغت الهی در اختیار داشته باشد که این به معنای وحی است. یعنی به تعداد زبانهای موجود در دنیا بایستی مترجم معصوم با فرهنگ لغت الهی در اختیار داشته باشد. اما از دیدگاه معیارهای الهی، این خود حجت خداست که به تمام زبانهای قوم خود میتواند سخن بگوید. و اتفاقا دهها مرتبه همین معیار در نصوص دینی به عنوان شناخت مدعی دروغین از حجتهای الهی معرفی شده است.
در خصوص بیتالعدل نیز همین قضیه جاری و ساری است؛ میدانیم هیچ کدام از اعضای ۹ نفرهی بیتالعدل به تنهایی معصوم نیستند. به ادعای باور بهائی وقتی این ۹ نفر کنار هم قرار میگیرند، هالهای از عصمت این جمع را فرامیگیرد. اما هیچ کدام از این اعضا به تنهایی معصوم نیستند. البته بگذریم که به دلیل عدم حضور ولی امرالله این جمع به طور کلی نامشروع است و هیچ گونه مشروعیتی ندارد!
از همهی این چالشها که بگذریم، اصل نامه و زبان اصلی آن را مورد توجه قرار میدهیم. چه تضمینی وجود دارد که ترجمهی ارائه شده دقیقا منطبق و هماهنگ با زبان اصلی باشد!؟ هیچ! زیرا هیچ منبع مستقل معصوم از خطا و اشتباهی در باور بهائی در حال حاضر وجود ندارد که اصالت و صحت ترجمه را تایید نماید. اگر در میان اعضای ۹ نفره بیتالعدل نیز یک نفر فارسی زبان پیدا شود، باز هم کفایت نمیکند. چون بایستی تمامی ۹ نفر در کنار هم باشند تا عصمت بهائی شکل بگیرد!
با وجود جستجوهای صورت گرفته، اصل این نامه در سایت رسمی بیتالعدل و سایر سایتهای بهائی مشاهده نگردید! چرا!؟ شاید چندان مهم نبوده است! سوالی که حدود ۱۵۰ سال ذهن بهائیان ایران زمین را به خود مشغول کرده، از نظر بیتالعدل نامشروع آن قدر بیارزش است که حتی نسخهی اصلی آن را نیز در اختیار قرار نمیدهد و به ترجمهی فارسی آن اکتفا مینماید. تصویر زیر، بخشی از صفحهی پیامهای لاتین بیتالعدل است که نشان میدهد نامهای در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ میلادی منتشر نشده است.
البته باید اصل را بر خوشبینی و صداقت گذاشت و فرض میکنیم واقعا چنین پیامی واقعا صادر شده باشد. زیرا در قسمت بالای سایت به گزینشی بودن نامههای منتشره تصریح گردیده است. فرض میکنیم نامهی مورد نظر نیز نتوانسته صلاحیت هستهی گزینش بیتالعدل را به دست آورد و فرصت انتشار پیدا نکرده و سانسور شده است.
بهائیان ایران زمین و گوشت قربانی
همان گونه که در مقالات پیشین به صورت مستند تقدیم حضور گردید، حدود ۱۵۰ سال است که بحث ازدواج با نزدیکان ذهن عزیزان بهائی ایرانی را به خود مشغول کرده و بارها و بارها این سوال از خود جناب بهاءالله، عبدالبهاء، شوقی و حتی بیتالعدل نیز پرسیدهاند. و تمامی این مراجع نیز غیر از ازدواج با زن بابا، هیچ ازدواج دیگری را حرام و غیرمجاز اعلام نکردهاند و تصریح نمودهاند مانع این ازدواجها نشوید و آن چه جایز نیست، عبارت است از منع این نوع ازدواجها! مانع این ازدواجها نشوید تا بیتالعدل تصمیمگیری نماید.
جالب است که بیتالعدل این نامهی اخیر را در سالروز ۲۹ سالگی نامهی قبلی خود منتشر نموده است؛ در نامه ۱۵ ژانویه ۱۹۸۱ خواندیم “که آن معهد اعلی (بیتالعدل)، هنوز، موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمیدانند، بنابراین، در حال حاضر، تصمیمگیری در این مورد به عهدهی خود نفوس مومنه، محول شده”
بهائیان ایرانی، کم ارزشترین بهائیان از نگاه بیتالعدل!!!
چه از جنبهی تاریخی، چه از جنبهی جمعیتی و چه از جنبهی تکرار و اصرار بر دانستن حکم این نوع ازدواجها، بهائیان ایرانی اولویت دارند. این بهائیان ایرانی بودند که از خود جناب بهاءالله، عبدالبهاء، شوقی و حتی بیتالعدل این سوال را پرسیدهاند. شایسته و بایسته بود پیش از همه به بهائیان ایران زمین پاسخ داده شود! ادب حکم میکند اگر قرار است پاسخی به این موضوع داده شود، ابتدا بهائیان ایرانی به جواب خود برسند.
اما همان گونه که دوستان عزیز بهائی ملاحظه میفرمایند، این نامه خطاب به محفل ملی کانادا صادر گردیده است! همان گونه که در بحث زبان دیدیم، گویا این فقط بهائیان فارسیزبان و بهائیان ایرانی هستند که بچههای ناتنی بیتالعدل به حساب میآیند و حق دسترسی به ترجمهی آثار را ندارند. گویا سیستم نژادپرستی شدیدی در این خصوص حاکم است. این همه اصرار از سوی محفل ملی ایران و بهائیان ایران برای دستیابی به پاسخ خود، چیزی جز بیتوجهی بیتالعدل را به همراه نداشته!
نامهای که در بخش لاتین و غیرفارسی زبانان، آن قدر بیاهمیت و کم ارزش بوده که حتی صلاحیت انتشار را نداشته، وقتی به قسمت فارسی میرسد، چنان اهمیت مییابد که در بخش نامههای گزینشی قرار میگیرد. گویا ارزش بهائیان ایران زمین فقط برای قربانی شدن در جهت اهداف این باور است. گویا اجناس مرجوعی و بیکیفیت بیتالعدل در بخش غیرایرانیان، به عنوان کالاهای باکیفیت و گوهرهایی ناب در بخش فارسیزبانان به فروش میرسد!
و البته این بیمهری و ناجوانمردانگی رهبران باور بهائی به هیچ وجه کم سابقه نیست!
به عنوان مثال در بحث مخفی نگه داشتن عقیده، وقتی نوبت به رهبران باور بهائی میرسد، شدیدترین انواع تقیه را به کار میبندند که حتی خود جناب بهاءالله در طی حدود ۱۹ سال از زمان نوشتن کتاب اقدس حتی یک مرتبه نماز بهائی را نمیخواند! حتی یک مرتبه جناب عبدالبهاء در طی ۱۹ سال یک رکعت نماز بهائی نمیخواند! جناب بهاءالله به حمام و مساجد مسلمانان رفت و آمد داشته و حتی جناب عبدالبهاء به عنوان امام جماعت به اقامهی نماز جماعت در مساجد مسلمانان میپردازد! اما وقتی نوبت به هموطنان بهائی ما در ایران میرسد، تقیه به طور کلی حرام میشود و عزیزان بهائی بایستی جان و مال و دنیا و آخرت خود را فدا و به عبارت دقیقتر تباه در راه چنین رهبرانی نمایند! با وجود آن همه نص و دستور صریح و غیرقابل تفسیر و تاویل در باور بهائی مبنی بر تبعیت از حکومتها، هموطنان بهائی ما بایستی بر خلاف این همه نص و دستور اکید اقدام کنند! بایستی دست از تبلیغ چنین باوری برندارند و جان و مال و سرمایهی گران سنگ عمر شریف را به پای چنین رهبرانی بریزند. رهبرانی که خود ذرهای به این توصیهها عمل نمیکنند.
بیتالعدل نامشروع نیز در اینجا همین رویکرد دوگانه را به وضوح در مقابل چشمان هموطنان بهائی ما قرار داده است؛ پاسخ به ایمیل یک فرد کانادایی را بر خود واجب و لازم میداند و نامهی مستقلی برای آن مینگارد! اما حدود ۱۵۰ سال انتظار و حتی درخواست رسمی محفل ملی ایران را مستحق پاسخ نمیداند! قضاوت با شما!
باطل بودن تمامی پاسخهای پیشین
یکی دیگر از علتهایی که مبلغین باور بهائی این نامه را انکار میکنند، خط قرمز پررنگی است که بر تمامی توجیهات و پاسخهای پیشین ایشان میکشد. در بخشهای گذشته با توجیهات متعدد مبلغین باور بهائی آشنا شدیم و تمامی این توجیهات نیز پاسخ داده شد و نادرستی تمامی آنها به اثبات رسید. از جمله این که در یک جا ادعا میکنند این موضوعات نیازی به صدور حکم ندارند و از بدیهیات به حساب میآیند، در جای دیگری خود را پشت احکام بابی مخفی میکردند، در جای دیگری ادعا میکردند که ممنوعیتهای ازدواج در باور بهائی خیلی بیشتر از شرایع الهی است و از این دست توجیهات.
اگر ادعاها و پاسخهای پیشین مبلغین باور بهائی درست بود، بیتالعدل هیچ گاه چنین نامهای صادر نمیکرد و به یکی از همین توجیهات بالا استناد مینمود! اما گویا نه بیتالعدل سخن مبلغین را قبول دارد و نه مبلغین بهائی دیدگاههای بیتالعدل را! اگر ازدواج با نزدیکان در احکام باور بهائی وجود داشت، بیتالعدل در نامهی بالا به آن اشاره میکرد. یا این که اگر نیاز به صدور حکم نداشت، اصلا چنین نامهای را نمینوشت!
صدور این نامه یعنی دقیقا تا پیش از آن تمامی این نوع ازدواجها کاملاً مجاز و آزاد بوده و هیچ ممنوعیتی وجود نداشته و دست و پا زدنهای مبلغین بهائی و توجیهات متناقض و مختلف ایشان، حکم یادگاری نوشتن بر شنهای ساحل دریا را دارد! همه را باید شست و کنار گذاشت!
بگذریم که بیتالعدل در این نامه نیز همچنان تصریح میکند از تعیین سایر خویشاوندان ممنوع الازدواج خودداری میکند!!! چرا خودداری میکند!؟ معلوم نیست!
بقای چالش
اما جالب اینجاست که این نامه نیز نمیتواند مشکل باور بهائی را حل کند. چرا که اصل چالش و سوال، چیز دیگری بود. چالش باور بهائی در روابط نامشروع و غیر اخلاقی، هیچ ربطی به حرام بودن و یا حلال بودن ازدواج با نزدیکان نداشت. موضوع از این قرار است که به غیر از رابطهی غیراخلاقی دو مجرد غیرهمجنس، هیچ رابطهی غیراخلاقی دیگری از دیدگاه باور بهائی جرم نیست! این رابطه با هر کسی، در هر مکانی و با هر کیفیتی میتواند صورت بگیرد بدون این که از دیدگاه باور بهائی جرمی واقع شده باشد.
یک بهائی در صورتی که متاهل باشد از دیدگاه احکام باور بهائی کاملا آزاد هست که به هر کسی با هر جنسیتی و در هر مکانی و با هر کیفیتی اعم از زور و قهر و غلبه تجاوز نماید بدون این که جرمی مرتکب شده باشد.
یعنی اگر شما یک بهائی باشید و معلم کلاس روحی شما فردی متاهل باشد، هر جنایتی را میتواند مرتکب شود و هر بلایی بر سر شما، فرزندتان، خانوادهتان و حتی پدر و مادر شما بیاورد بدون این که از نگاه احکام بهائی جرمی مرتکب شده باشد.
بر اساس احکام باور بهائی احدی نمیتواند چنین انسان کثیفی را مورد مواخذه و بازخواست قرار دهد! زیرا هیچ مجازاتی برای چنین جنایتکاری در باور بهائی دیده نشده است!
به راستی چگونه باور بهائی در پی به دست آوردن حکومت جهانی است در حالی که با احکام و قوانین آن حتی یک روستای تک خانواری را نیز نمیتوان مدیریت کرد!؟
باوری که حکم میکند اگر کسی خانهای را عمداً آتش بزند، شخص خطاکار را میتوان زنده زنده سوزاند (حتی اگر آن خانه آسیب بسیار جزئی ببیند)، چرا در اینجا دست انسانهای کثیف و جنایتپیشه را این گونه باز میگذارد!؟ باوری که حکم میکند پیشانی سارق را مهر بزنید و او را در شهرها بگردانید و تا آخر عمر آبرویی برایش باقی نگذارید، چرا دستان کثیف هوسبازان را این چنین باز گذاشته که هر جنایتی را به راحتی انجام دهند!؟
امید است این نوشتار توانسته باشد راهگشای عزیزانی باشد که فرصت تفکر و آزاد اندیشی را از خود نگرفتهاند و شهامت کنار گذاشتن تعصبات جاهلانه را دارند تا به لطف خداوند متعال، راهی به سوی حقیقت بیابند.