تهمت ازدواج با محارم به غیر از زن پدر-پاسخ۱

بخش اول:تبیین چالش اصلی در باور بهائی 

‏ جرم نبودن روابط جنسی در باور بهائی!

 به جز رابطه‌ی غیرهمجنس مجرد، هیچ رابطه‌ی دیگری در باور بهائی جرم نیست! 

جرم نبودن روابط جنسی با هر کیفیتی با نزدیکان، کودکان، فرزندان و … در باور بهائی!!!

بخش اول:تبیین چالش اصلی در باور بهائی 

خداوند متعال از باب لطف خویش بر بندگانش و اتمام حجت بر آن‌ها، حق و حقیقت و راه درست را حتی در منابع و نصوص و کتاب‌های مخالفان و دشمنان سفرای الهی نمایانده است. در مباحثی که پیش از این تقدیم حضور گردید بارها و بارها دیدیم این قضیه در مورد باور بهائی نیز صدق می‌کند. یعنی تا این قسمت از میان مطالبی که تقدیم حضور گردید، صدها دلیل بر بطلان باور بهائی در میان نصوص، منابع و حتی مطالب منتشر شده توسط مبلغین این باور در برابر دیدگانمان قرار گرفت. یکی از روشن‌ترین نمودهای بطلان باور بهائی، بررسی و دقت در احکام این باور است. دوستان عزیز بهائی با اندک تامل و دقتی در احکام باور بهائی می‌توانند شاهراه هدایت را روشن‌تر از همیشه مقابل خود ببینند.

پس از روشن شدن حقیقت، این ما هستیم و آزمایش و امتحان الهی. اگر پیش از این نسبت به بطلان باور بهائی، شک و شبهه‌ای در دل باقی مانده بود، اندکی دقت در تعالیم، آموزه‌ها و احکام باور بهائی تمامی ابهامات را می‌زداید و از بین می‌برد و باطل بودن این باور را همانند آفتاب وسط آسمان به ما نشان می‌دهد. صدها دلیلی که تا این قسمت تقدیم حضور دوستان عزیز گردیده، گواه صادق و روشنی بر بطلان این باور است. از این جا به بعد است که باید انتخاب کنیم؛ راه ایمان و یا راه کفر! حق را بپذیریم یا خدایی نکرده از روی جهل و تعصب، راه انکار در پیش بگیریم. بی‌شک به لطف خداوند متعال اگر ذره‌ای شهامت آزاداندیشی پیدا کنیم و بتوانیم تعصبات جاهلانه را کنار بگذاریم و لااقل با خودمان صادق باشیم، دیگر هیچ گاه حاضر نخواهیم بود خود را پیرو چنین باوری بدانیم.

باوری که خدای آن را تا حدودی در مباحث سوال بیست و دوم ( آیا حضرت بها الله ادعای خدایی کرده است؟  ) شناختیم؛ پیامبری از جنس مخلوقات که ادعا می‌کند خدای دیگر خدایان است و او بقیه‌ی خداها را به خدایی رسانیده!!! باوری که هر نوع ذکری از خداوند متعال را باطل می‌داند و با صراحت تمام فریاد می‌زد ای بهائیان! شما حق مناجات با خداوند متعال را ندارید و هر ذکری از خداوند متعال را باطل می‌دانم! باوری که تصریح می‌کند جناب بهاءالله به مقام الوهیت و خدایی رسیده و بهائیان بایستی او را به عنوان معبود خود بپرستند!!! باوری که دقیقا در نقطه‌ی مقابل دعوت انبیاء الهی ایستاده است! هر چه خداوند متعال و سفرای الهی تصریح و تاکید می‌فرمایند که هیچ خدایی به جز خدای یگانه وجود ندارد و تنها و تنها معبود ما بایستی خود خداوند متعال باشد، باوری بهائی در مقابل این دیدگاه روشن و آن طرف این خط قرمز ایستاده و با بی‌شرمی تمام فریاد برمی‌آورد جناب باب و بهاءالله به مقام الوهیت رسیده‌اند و معبود بهائیان هستند!

به راستی چقدر دور است آموزه‌های باور بهائی از معارف الهی!

باوری که دیدیم موسسین این باور در تمام طول ۱۹ سال پس از نزول کتاب اقدس و تشریع احکام نماز بهائی حتی یک مرتبه نتوانسته‌اند نماز خواندن جناب بهاءالله را به شیوه‌ی بهائی ببینند!!! باوری که جانشین جناب بهاءالله یعنی جناب عبدالبهاء حتی یک رکعت نماز بهائی نخوانده است! در حالی که ۱۹ سال پس از تشریع احکام نماز در کنار پدرش بوده و نماز خواندن نیز بر او واجب بوده ولی حتی یک نماز بهائی نخوانده است! (موضوعات سوال نوزدهم (‏آیا در دیانت بهائی نماز روزه و.. وجود دارد؟))

باوری که وقتی نوبت به پیروانش می‌رسد تقیه را حرام اعلام می‌کند ولی وقتی خودش در صف عمل قرار می‌گیرد، آن قدر تقیه‌ی شدید به خرج می‌دهد که نه تنها داخل خانه‌اش نیز نماز بهائی نمی‌خوانده، بلکه در نماز جماعت مسلمانان به عنوان یک مسلمان شرکت می‌کند!!! این در حالی است که نماز جماعت را به طور کلی حرام می‌داند!!!

باوری که خودش را وارث بیان معرفی می‌کند در حالی اگر دوستان عزیز بهائی به مشخصات و خصوصیات موعود بیان توجه نمایند، صدها دلیل و نشانه‌ی بسیار روشن می‌یابند که قطعا و یقینا جناب بهاءالله نمی‌تواند موعود بیان باشد!(سوال(دلایل حقانیت و الهی بودن دیانت بهایی چیست؟ ))

و صدها دلیل بسیار روشن دیگری که در مباحث پیشین تقدیم حضور گردید؛ از معاد و قیامت گرفته تا معجزه و دلیل حقانیت و …

اما یکی دیگر از دریچه‌هایی که می‌توان بطلان باور بهائی را به نظاره نشست، مباحث مربوط به قوانین و احکام فردی و اجتماعی است.

چالش‌ها و کاستی‌هایی که باور بهائی به طور کلی در مباحث قوانین و احکام زندگی فردی و اجتماعی به آن مبتلاست به حدی جدی و عمیق هستند، که اندک دقت در این مباحث نشان می‌دهد باور بهائی را به دلیل وجود و حضور همین بلاتکلیفی‌ها به طور قطع و یقین نمی‌توان دین الهی به حساب آورد و این باور هیچ شباهتی با شرایع آسمانی ندارد. کافیست از نور حجتی که خداوند متعال در وجودمان به امانت قرار داده، یعنی عقل، بهره ببریم.

به عنوان مثال یکی از فاجعه‌آمیزترین چالش‌های باور بهائی در حیطه‌ی احکام و قوانین فردی و اجتماعی، مباحثی همچون ازدواج و تفکیک بین روابط مشروع و نامشروع در این باور است.

 

مغالطه‌ای به نام ازدواج با محارم

بارها و بارها دیده‌ایم که باور بهائی از طرح مسائل اصلی به شدت گریزان و فراری است! شاید آخرین نمونه‌ی آن را بتوانیم در بحث زبان مشاهده نماییم. در واقع این موضوع یکی از تکنیک‌های اصلی مبلغین باور بهائی است که به عوض طرح اصل سوال، یکی از مباحث جانبی را مطرح می‌کنند تا اصل موضوع مخفی نگه داشته شود! در بحث زبان دیدیم که باور بهائی برای مخفی نگه داشتن عجز جناب بهاءالله از سخن گفتن به زبان قوم خود، مباحثی هم چون عربی بودن آثار یا اشتباهات ادبی را مطرح می‌کند در حالی که اصل سوال و چالش باور بهائی، به موضوع زبان و عدم توانایی جناب بهاءالله در سخن گفتن به زبان قوم برمی‌گردد نه زبان آثار! (مباحث سوال (چرا برای پیامبر ایرانی آثار عربی شده؟)) و البته در همین موضوع تحریف شده‌ی عربی بودن آثار نیز بطلان باور بهائی به روشنی به تصویر کشیده شد.

در بحث حاضر نیز باز هم مبلغین باور بهائی از همین تکنیک استفاده کرده‌اند. یعنی به جای طرح اصل چالش، پیش دستی می‌کنند و موضوع جانبی دیگری را مطرح می‌کنند! مبلغین باور بهائی به عوض پاسخ دادن به این سوال که نگاه باور بهائی در خصوص روابط جنسی چیست و چه نوع روابطی از نگاه باور بهائی نامشروع است و جرم به حساب می‌آید، دامنه‌ی سوال را محدود به ازدواج با محارم کرده‌اند!!!

در طرح ازدواج با محارم نیز دست به یک تکنیک تبلیغاتی زشت دیگر زده‌اند که شاید البته از سر جهل و بی‌اطلاعی باشد! در مباحث آتی خواهیم دید که حرام بودن و یا جواز ازدواج با محارم و نزدیکان به عهده‌ی بیت‌العدل گذشته شده است. با وجود این که در سال ۲۰۱۰ میلادی پس از حدود ۱۳۷ سال سکوت از زمان نگارش کتاب اقدس و البته مجاز بودن ازدواج با محارم نظیر مادر و خواهر و … بالاخره بیت‌العدل ازدواج محارم را حرام اعلام می‌کند. یعنی همان گونه که در مباحث آتی خواهیم دید، تا پیش از حرام اعلام کردن ازدواج با محارم از سوی بیت‌العدل، این نوع ازدواج‌ها در باور بهائی جایز و مجاز بوده و پس از این تاریخ است که حرام اعلام می‌شود. اما جالب است که مبلغین باور بهائی در گفتگوها و مناظرات و توجیهات مربوط به ازدواج با محارم تا پیش از انتشار مقاله‌ی حاضر هیچ اشاره‌ای به این حکم بیت‌العدل نمی‌کنند!!! حتی در مباحث ازدواج با محارم در جزوه رفع شبهات و یا کانال مربوطه نیز هیچ اشاره‌ای به این حکم نمی‌شود!!!

چرا!؟ به راستی چرا مبلغین باور بهائی نه در جزوه رفع شبهات و نه در کانال مربوطه هیچ اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کنند که ازدواج با محارم از سال ۲۰۱۰ به بعد حرام اعلام شده است!؟ در ادامه به لطف خداوند متعال خواهیم دید که به جای این همه آسمان و ریسمان به هم بافتن، کافیست باور بهائی در یک جمله بگوید بر اساس تشریع بیت العدل نامشروع (به خاطر نبودن ولی امر الله)، ازدواج با خواهر و مادر و … از سال ۲۰۱۰ به بعد ممنوع و حرام شده است!

چندین احتمال می‌توان در نظر گرفت که سه احتمال را در اینجا مورد بررسی قرار می‌دهیم:

احتمال اول

یکی جهل و بی‌اطلاعی جامعه‌ی بهائی و به خصوص مبلغین باور بهائی که البته بسیار بعید است! یعنی ممکن است مبلغین باور بهائی به طور کلی از وجود چنین حکم از سوی بیت‌العدل نامشروع (به خاطر عدم وجود ولی امرالله) اطلاع ندارند! که البته اندکی بعید می‌نماید.

احتمال دوم

علت دیگری که می‌توان برای عدم اشاره به این حکم در نظر گرفت، چیزی نیست جز اهداف تبلیغاتی! با این توضیح که باور بهائی به عوض پرداختن به موضوع تبیین حدود روابط جنسی نامشروع در باور بهائی و چالش‌های آن، ابتدا تمام این مباحث را به ازدواج با محارم محدود می‌کند و اذهان را از اصل موضوع دور نگه می‌دارد و هیچ سخنی از وجود حکم عدم جواز ازدواج با محارم به میان نمی‌آورد. در واقع با این کار سعی می‌کند تمام مشکلات و چالش‌های روابط جنسی نامشروع و تقریبا بی‌قید و شرط بودن آن در باور بهائی را در ازدواج با محارم خلاصه نماید. وقتی که تمامی چالش‌ها را به ازدواج با محارم محدود کرد و این گونه وانمود کرد که تمام چالش باور بهائی در بحث روابط جنسی محدود می‌شود، یکباره به بحث ازدواج با محارم بپردازد و سپس این حکم را به اصطلاح رو کند! دقیقا همین اتفاق رخ داد! یعنی چه!؟ یعنی ابتدا اصل چالش را که عبارت بود از آزاد بودن روابط جنسی در باور بهائی را زیر پوششی به نام ازدواج با محارم مخفی نمود. پس از چندی نیز با ارائه‌ی این حکم، منتقدین خود را به سخره گرفت که ازدواج با محارم سال‌ها قبل حرام اعلام شده است! در واقع با این تکنیک تمام چالش‌های بسیار عمیق در بحث روابط جنسی را سرکوب می‌نماید!

احتمال سوم

احتمال سومی که می‌توان برای این موضوع در نظر گرفت، فضاحت و رسوایی است که رو کردن این حکم برای باور بهائی به وجود می‌آورد. همان گونه که در ادامه خواهیم دید، یکی از تکنیک‌های باور بهائی در بحث ازدواج با محارم این است که ادعا می‌کند موضوعی به نام ازدواج با محارم اصلا در باور بهائی مطرح نبوده و نیست و این تهمتی است که منتقدین باور بهائی به دروغ به این باور نسبت می‌دهند. اما اگر باور بهائی به این حکم اشاره نماید، در واقع به این موضوع اعتراف کرده که تا پیش از سال ۲۰۱۰ میلادی، هیچ ممنوعیت و محدودیتی برای ازدواج با محارم در باور بهائی وجود نداشته و از این تاریخ به بعد است که ممنوع شده است. یعنی اصل این ایراد به باور بهائی وارد بوده و سخن منتقدین نیز درست بوده است! کما این که در مباحث آتی ان شاءالله خواهیم دید بحث ازدواج با محارم از همان آغاز تشکیل باور بهائی برای خود بهائیان مطرح بوده و این موضوع را از خود جناب بهاءالله پرسیده‌اند و هیچ گاه جناب بهاءالله و دیگر رهبران باور بهائی ازدواج با محارم را حرام نکرده‌اند! بلکه کاملا جایز و مجاز بوده و حرام بودن آن را به عهده‌ی بیت‌العدل گذاشته‌اند و بیت‌العدل نامشروع نیز تا سال ۲۰۱۰ میلادی آن را حرام نکرده است! (البته اگر واقعا این حکم در آن تاریخ صادر شده باشد!)

در واقع اگر ازدواج با محارم در باور بهائی حرام بود، دیگر نیازی نبود که بیت‌العدل آن را حرام اعلام کند! این که بیت‌العدل ازدواج با محارم را حرام اعلام می‌کند، بدان معناست که واقعا این نوع ازدواج‌ها در باور بهائی مجاز و جایز بوده و هیچ ممنوعیتی در این خصوص وجود نداشته است. البته به لطف خداوند متعال خواهیم دید که اصلا طبقه‌ای به نام محارم در باور بهائی تعریف نشده و چیزی به عنوان محرم و نامحرم وجود ندارد!

تبیین چالش اصلی در موضوع روابط جنسی نامشروع در باور بهائی

اما اگر از دیدگاه حقوقی به مباحثی نظیر روابط نامشروع، تجاوز به عُنف و زنای محصن (روابط نامشروع افراد متاهل) در باور بهائی نگریسته شود، به دلیل عدم تعیین مجازات برای گناهان ذکر شده، خواهیم دید به غیر از روابط نامشروع افراد مجرد، هیچ رابطه‌ی جنسی دیگری از دید باور بهائی، جرم نیست! آری، متاسفانه این حقیقتی است که دوستان عزیز بهائی با تمام وجود می‌توانند آن را درک کنند و به خوبی از آن اطلاع دارند!

از نقطه نظر حقوقی، هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می‌شود. حقوق‌دانان بنا بر این تعریف اتفاق نظر دارند که اگر در قانون برای رفتاری یا ترک فعلی مجازات تعیین نشده باشد، آن رفتار اساسا جرم به حساب نمی‌آید و کسی که آن رفتار را از خود بروز داده مجرم نخواهد بود.

از نگاه آموزه‌های باور بهائی نیز همین اصل صادق است؛ در ادامه به این مطلب پرداخته خواهد شد که بر اساس آموزه‌های باور بهائی نیز هر آن چه که حرام نشده باشد به معنی نفس جواز است! یعنی تا زمانی که حکم ممنوعیت و حرام بودن برای عمل یا فعلی وجود نداشته باشد، آن عمل و فعل از نظر آموزه‌های باور بهائی کاملا مجاز است.

اما نکته اینجاست که حرام اعلام کردن یک عمل به منزله و مساوی جرم دانستن آن نیست. و این همان نکته‌ی بسیار مهم و کلیدی است که در شناخت و تبیین حدود روابط جنسی در باور بهائی باید بدان توجه نمود؛ باور بهائی این اعمال زشت را جرم نمی‌داند!!! در بحث روابط نامشروع، اعم از تجاوز به عُنف، زنای مُحصن، همجنس‌بازی و به طور کلی احکام مربوط به زِنا و لواط، در باور بهائی تنها و تنها برای یک نوع رابطه مجازات تعیین شده که عبارت است از زنای غیرمحصن و لاغیر! یعنی در باور بهائی از میان تمام روابط نامشروع و غیراخلاقی ممکن، تنها و تنها برای روابط نامشروع افراد مجرد غیرهمجنس مجازات تعیین شده و هیچ رابطه‌ی جنسی دیگری در باور بهائی جرم به حساب نمی‌آید!!! یعنی آن چه در روابط نامشروع در باور بهائی به عنوان یک جرم قلمداد گردیده و جرم به حساب می‌آید، تنها و تنها منحصر است به روابط نامشروع افراد مجرد با مجرد غیرهمجنس! سایر موارد و ارتباطات جنسی به طور کلی از نگاه حقوقی در باور بهائی آزاد است و جرم به حساب نمی‌آید!!! البته مجازات این رابطه‌ی نامشروع یعنی رابطه‌ی نامشروع افرد مجرد هم جالب است! اگر یک زن و مرد بهائی که هر دو مجرد هستند مرتکب عمل زنا بشوند، باید به بیت‌العدل ۹ مثقال طلا بدهند! جالب‌تر این که هر چه تعداد زنا بیشتر شود، سود بیت‌العدل هم تصاعدی افزوده می‌گردد: مرتبه‌ی دوم ۱۸ مثقال، مرتبه‌ی سوم ۳۶ مثقال، مرتبه‌ی چهارم ۷۲ مثقال و الخ…

حال کسی که تمکن مالی ندارد چه کند!؟ هیچ! باید برود جهنم و مورد عذاب الهی قرار بگیرد! چرا!؟ چون کفاره این گناه را به بیت‌العدل پرداخت نکرده و لذا گناه وی بخشوده نمی‌شود! بگذریم که جهنم نیز در باور بهائی وجود ندارد و همه‌ی افراد پس از این دنیا در یک صف قرار می‌گیرند! چه بنده‌ی صالح باشند و چه قاتل و جانی و جنایتکار بشری! همه و همه در یک صف قرار دارند و تنها تفاوت بین افراد عبارت است از محل قرار گرفتن در این صف؛ افراد صالح‌تر در ابتدای صف و افراد گناه‌کار و جنایتکار نیز در همان صف ولی در انتهای آن قرار دارند و فقط اندکی فاصله‌شان با خدای باور بهائی بیشتر است!!! البته در مباحث سوال شانزدهم (آیا بهائیان به عالم بعد از مرگ اعتقاد دارند؟) دیدیم کسانی که هفت قوه‌ی خاص را به دست نیاورده باشند، پس از این دنیا نابود می‌شوند و از حیات ابدی محروم می‌شوند!!! پس تکلیف ظالمان و ستمکاران و … چه می‌شود!؟ از دیدگاه باور بهائی، هیچ!!! آزاد آزاد آزاد! هیچ مجازاتی در انتظارشان نیست جز محرومیت از حیات ابدی!!! یعنی از نگاه باور بهائی، مجرمان و جنایتکاران و ظالمان پس از این دنیا از حیات ابدی محروم می‌شوند و هیچ مجازاتی هم در کار نیست!!!

بگذریم از این که جناب بهاءالله لوحی را در مدح تزار روسیه یعنی الکساندر نیکلا دوم نازل کرده و ادعا می‌کند خدای باور بهائی تزار روسیه را به مقامی رسانیده که احدی از آن مقام اطلاع ندارد!!!

“اذ کنت فی السّجن تحت السّلاسل و الاغلال بذلک کتب الله لک مقاماً لم یحط به علم احد الّاهو” (لوح ملک روس (الکساندر نیکلا دوم) آثار قلم اعلى – جلد ١ صفحه ۵۲، کتاب قرن بدیع، صفحه ۲۲۷، الواح نازله خطاب بملوک و روساى ارض صفحه ۱۲۲)

هنگامی‌ که در زندان تهران زیر غل و زنجیر بودم- یاری و هم‌راهی کرد و به این خاطر خداوند برای تو مقامی معین فرمود که جز خودش هیچ‌‌کس رفعت آن را نمی‌داند.

الواح نازله خطاب بملوک و روساى ارض صفحه ۱۲۲:
 رسیدن یک کافر به جناب بهاءالله به مقامی که هیچ بهائی نمی‌تواند به آن مقام برسد!!!

 

وقتی تزار روسیه با وجود کفر ورزیدن به جناب بهاءالله و بهائی نشدن به چنان مقامی رسیده، پس چه لزومی به بهائی شدن و بهائی ماندن!؟ این یعنی آموزه‌ها و تعالیم باور بهائی نقش خاصی در سعادت انسان‌ها ندارد!!! زیرا بدون ایمان به جناب بهاءالله نیز می‌توان به مقاماتی رسید که احدی جز خدای باور بهائی از آن مقام اطلاع ندارد!

بنابراین در باور بهائی تنها و تنها آن رابطه‌ای جرم به حساب می‌آید که دو طرف آن اولاً جنس مخالف باشند و دوم این که هر دو مجرد باشند! خارج از این دو شرط هیچ رابطه‌ی دیگری جرم نیست! چرا!؟ چون تعیین حدود دیگر حالت‌ها به بیت‌العدل راجع گردیده و بیت‌العدل اعظم نیز تاکنون هیچ حکمی صادر ننموده! به بیان دقیق‌تر، هیچ مجازاتی برای سایر موارد وضع نکرده است!

مثالی واضح و روشن

به عنوان مثال اگر یک مرد متاهل به زور و قهر و غلبه، دختر معصوم و بی‌گناه و مجرد بهائی یا یک دختر خردسال بهائی را مورد تجاوز قرار دهد، این اقدام غیرانسانی و غیروجدانی که از آن به تجاوز به عُنف یاد می‌شود از نگاه حقوقی در باور بهائی جرم نیست! چرا!؟ زیرا برای آن مجازاتی تعیین نشده است!

از طرف دیگر یک زن متاهل و مادر خانواده‌ی بهائی اگر با جوانان مجرد رابطه‌ی نامشروع داشته باشد، جرم تلقی نمی‌شود! چرا!؟ چون برای این عمل زشت هیچ مجازاتی تعیین نشده و بر اساس مبانی حقوقی تا زمانی که بیت‌العدل مجازاتی برای آن وضع و تشریع نکند، این اقدام جرم به حساب نمی‌آید!

خلاصه‌ی کلام این که متاهل‌ها به طور کلی در باور بهائی راحت و آسوده‌اند و هر نوع رابطه‌ای جنسی به هر شکلی می‌توانند با هر جنسیتی داشته باشند بدون این که در احکام این باور مورد مواخذه قرار گیرند!

در مورد لواط نیز همین جریان ولی با تعفن بیشتری جاری و ساری است!

مثالی دیگر

مربی کلاس روحی اگر فرد متاهلی باشد، می‌تواند با طیب خاطر به دختر و پسر مجردی که برای فراگیری اخلاق بهائی نزد او آمده‌اند تجاوز نماید بدون این که حتی ذره‌ای احساس نا امنی کند! از آن طرف هم کسی که مورد تجاوز قرار گرفته حق ندارد برای احقاق حق خود اقدام نماید! چرا!؟ زیرا مجازاتی برای متجاوز در نظر گرفته نشده است! یعنی حتی اگر دادخواستی نیز علیه فرد متجاوز در محاکم بهائی ارائه شود، این دادخواست بی‌شک رد خواهد شد! چرا!؟ چون مجازاتی برای این عمل در نظر گرفته نشده و این اعمال او از نگاه احکام باور بهائی به هیچ وجه جرم به حساب نمی‌آید!

اگر مدیریت اداره‌ی تنها یک روستا به باور بهائی سپرده شود، چنین احکام و قوانینی در آن روستا حاکم خواهد شد! بگذریم از این که باور بهائی به دنبال حکومت بر کل دنیاست و معلوم نیست با کدام قانون و به چه پشتوانه‌ای چنین ادعایی را در سر می‌پروراند!

عدم تعیین مجازات

اگر دوستان عزیز بهائی به بند ۴۹ در صفحه‌ی ۵۸ از رساله‌ی سوال و جواب کتاب اقدس مراجعه نمایند، عدم وجود حکم و حدی برای زنا، لوا و سارق با صراحت تمام مورد اعتراف شخص خود جناب بهاءالله قرار گرفته که هیچ حکمی در این زمینه برای دوستان عزیز بهائی نیاورده است:

۴٩- سؤال: از حدّ زنا و لواط و سارق و مقادیر آن.
جواب: تعیین مقادیر حد به بیت العدل راجع است.

 

بند ۴۹ در صفحه‌ی ۵۸ از رساله‌ی سوال و جواب کتاب اقدس: عدم تعریف مجازات در باور بهائی برای رفتارهای ناهنجار جنسی!

 

 

همان گونه که در حکم بالا تصریح گردیده، جناب بهاءالله هیچ مجازاتی برای زنا و لواط و سارق و مقادیر آن تعیین نمی‌کند! و بیت‌العدل نیز هیچ حدی را تاکنون معین نکرده است! بیت‌العدل تاکنون مشخص نکرده اگر مربی کلاس روحی به دختر و پسر خردسال رحم نکند، چه مجازاتی درانتظارش خواهد بود!!!

احکام و مقتضیات زمان

در مقالات پیشین و به خصوص در مباحث سوال پانزدهم با موضوع تمایز اسلام و باور بهائی این موضوع مطرح گردید که باور بهائی از یک طرف مدعیست اساس ادیان و یا به عبارت صحیح، اساس دین الهی یکی است و تغییر نمی‌کند و این تغییر مقتضیات زمان است که باعث می‌شود دین جدید بیاید و احکام جدید بیاورد: “اصل اساس الهی ابداً تغییری نمی کند این اساس جمیع ادیان است لهذا اساس ادیان الهی یکی است. قسم ثانی تعلّق به معاملات دارد و آن فرع است به اقتضای زمان تغییر می کند” (خطابات جلد ۲ – صفحه ۳۱۲) یعنی بر اساس آموزه‌های باور بهائی آن چه بین شرایع الهی تغییر می‌کند، چیزی نیست جز احکام.

اما وقتی دوستان عزیز بهائی با کاستی‌های احکام و قوانین در باور خود مواجه می‌شوند، باور بهائی پاسخ می‌دهد که برای اجرای حدودات ظاهری و وضع قوانین نیامده است! به عنوان مثال در همان مباحث سوال ۱۵(تمایز اسلام با دیانت بهائی در چیست؟) اعتراف می‌کند: “اما یک اصل در دیدگاه بهائی نسبت به احکام دینی موجود است که آن را با دیگر ادیان متفاوت می سازد. حضرت بهاءالله می فرمایند: «این ظهور از برای اجرای حدودات ظاهره نیامده …، یعنی ظهور پیامبر برای اینکه احکام و قوانین جدیدی وضع کند نیست!!!”

به بیان روشن‌تر، وقتی باور بهائی بخواهد برای ظهور و بروز خود، دلیل اقامه کند، ادعا می‌کند که چون مقتضیات زمان تغییر کرده، دیگر قوانین و احکام گذشته قابل اجرا نیستند و بایستی قوانین جدید آورده شود. اما وقتی سراغ از قوانین جدید در این باور گرفته می‌شود، چیزی جز ابهام و بلاتکلیفی و باز گذاشتن راه جنایت و خیانت در آن دیده نمی‌شود!

موضوع نوشتار حاضر نیز به یکی از همین مهم‌ترین کاستی‌های بزرگ در بحث روابط جنسی در باور بهائی اختصاص دارد؛ چالشی که شاید از بحث زنا و روابط نامشروع در این باور نیز فاجعه‌آمیزتر باشد و آن عبارت است از ازدواج با محارم!

هر آن چه که حرام نشده باشد به معنی نفس جواز است!

داستان از اینجا شروع می‌شود که بر اساس آموزه‌های باور بهائی، اموری حرام هستند که به صورت خاص در مورد آن‌ها نص و حکم روشنی وجود داشته باشد و اگر حکمی و محدودیتی در مورد مساله‌ای در نصوص و الواح موجود نباشد، این عدم وجود حکم به معنی مجاز بودن آن عمل است.

برای روشن شدن موضوع لازم است مدارک این ادعا تقدیم حضور گردد. به عنوان مثال در باب سی و ششم از جلد دوم کتاب مائده‌ی آسمانی، با عنوان “درباره این که عدم ذکر در الواح مبارک، نفس جواز است” به همین موضوع پرداخته و جناب عبدالبهاء تصریح می‌نماید: “سوالی که نموده بودید عدم ذکر در الواح الهی، نفس جواز است. زیرا مُنهی (کاری که در شرع از آن نهی شده) از نصوص استنباط می‌شود.”

همان گونه که ملاحظه می‌گردد، جناب عبدالبهاء با صراحت تمام بر این موضوع تاکید می‌کند تنها اموری از نظر باور بهائی مجاز نیست که نص و حکم روشن و صریح در مورد آن وجود داشته باشد و اگر حکم خاصی در مورد مساله‌ای وجود نداشته باشد، این به معنای جواز و مجاز بودن نفس آن عمل است.

صفحه‌ی ۴۲ جلد دوم مائده‌ی آسمانی:
عدم ذکر در الواح، مساوی است با مجاز بودن عمل

 

صفحه‌ی ۴۲ جلد دوم مائده‌ی آسمانی:
 عدم ذکر در الواح، مساوی است با مجاز بودن عمل

 

جناب عبدالبهاء در صفحه‌ی ۲۰۵ جلد چهارم کتاب امر و خلق پس از تاکید بر موضوع لازمه‌ی نص در مناهی، بار دیگر تصریح می‌نماید: “تکلیف این عبد بیان نصوص قاطعه است و ما عدای (به غیر از) آن چه در کتاب منصوص، جمیع راجع به بیت عدل است. هر وقت تشکیل شود در آن خصوص قراری خواهند داد.”

صفحه‌ی ۲۰۵ جلد چهارم کتاب امر و خلق:
مجاز بودن تمامی اعمال به غیر از آن‌هایی که نص و حکم خاصی در مورد آن‌ها وجود داشته باشد!

 

صفحه‌ی ۲۰۵ جلد چهارم کتاب امر و خلق:
مجاز بودن تمامی اعمال به غیر از آن‌هایی که نص و حکم خاصی در مورد آن‌ها وجود داشته باشد!

 

 

 

حلال بودن ازدواج هر کسی به غیر از زن بابا (لااقل تا قبل از سال ۲۰۱۰ میلادی)

حال با این مقدمه اگر سراغ احکام ازدواج در باور بهائی گرفته شود، مشخص می‌شود که تا پیش از سال ۲۰۱۰ میلادی تنها موردی که درباره‌ی حرمت آن نص و حکم صریح و روشن آمده، فقط و فقط منحصر به حرام بودن ازدواج با زن باباست و دیگر هیچ!

تنها مورد ازدواج حرام در باور بهائی را جناب بهاءالله در بند ۱۰۷ کتاب اقدس (در برخی نسخه‌ها صفحه‌ی ۱۰۴ و در برخی نیز صفحه‌ی ۶۴) بدین صورت بیان می‌نماید:

“قد حرّمت علیکم ازواج ابآئکم انّا نستحى ان نذکر حکم الغلمان اتّقوا الرّحمن یا ملأ الامکان ولا ترتکبوا ما نهیتم عنه فى اللّوح ولا تکونوا فى هیمآء الشّهوات من الهآئمین”

بند ۱۰۷ صفحه ۱۰۴ کتاب اقدس:
ازدواج با زن بابا تنها ازدواج حرام در باور بهائی تا پیش از سال ۲۰۱۰ میلادی

 

 

و این یک حکم، تنها محدودیتی است که جناب بهاءالله در مورد ازدواج‌های ممنوعه بیان کرده است!!! لذا از آن جا که هیچ مورد حرام دیگری به غیر از زن بابا در مورد ازدواج در احکام باور بهائی وجود نداشته و بیت‌العدل نیز تا سال ۲۰۱۰ میلادی هیچ مورد دیگری را حرام اعلام نکرده بود، بنابراین ازدواج با احدی جز زن‌های پدر، در باور بهائی حرام نبوده و هیچ ممنوعیت و محدودیتی در این زمینه وجود نداشته است!

در ادامه خواهیم دید که ممنوعیت ازدواج یک بحث است و آزاد بودن و جرم ندانستن روابط جنسی، بحث دیگری است. شاید یک بهائی که قبل از سال ۲۰۱۰ میلادی می‌توانسته با خواهر و مادر و عمه و خاله و … خود ازدواج کند، پس از این تاریخ دیگر نمی‌تواند ازدواج نماید. اما به راحتی می‌تواند روابط جنسی بسیار زشتی را با هر کیفیتی با همین نزدیکان خود داشته باشد بدون که مورد مجازات قرار بگیرد؛ تنها با این شرط که یکی از دو طرف رابطه‌ی جنسی متاهل باشد و یا رابطه‌ی همجنس برقرار نماید!

شأن نزول حرام شدن ازدواج با زن پدر

اما نیم نگاهی به علت نزول حکم حرمت ازدواج با زن پدر نیز خالی از لطف نیست. علت همین یک مورد محدودیت و ممنوعیتی که جناب بهاءالله تشریع کرده نیز جالب توجه است؛ جناب بهاءالله نگران بوده همان بلایی که بر سر ناموس جناب باب آمده، بر سر همسران ایشان نیز بیاید! یعنی جناب بهاءالله نگران همسران خود بوده که به تصرف دیگران در نیاید! علت این نگرانی نیز به غیرت جناب بهاءالله بر نمی‌گردد. بلکه چون مسلمانان حق نداشتند با همسران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ازدواج کنند، لذا جناب بهاءالله نیز برای این که شباهتی بین خود و انبیاء الهی دست و پا نماید، این حکم را وضع می‌نماید.

برای روشن شدن این موضوع به عنوان مثال می‌توان به صفحه‌ی ۱۵۵ جلد چهارم کتاب امر و خلق مراجعه نماییم که به هر دو جهت نگرانی جناب بهاءالله اشاره شده است. یعنی به تصرف دیگران در آمدن همسران جناب بهاءالله و ایجاد شباهت بین خود و انبیاء الهی: “علت و سبب اعظم کدورت جمال ابهی از میرزا یحیی و الله الذی لا اله الا هو این بوده که در حرم نقطه اولی (همسر جناب باب) روح ما سواه فداه تصرف نمود با اینکه در کل کتب سماوی حرام است”

صفحه‌ی ۱۵۵ جلد چهارم کتاب امر و خلق: علت حرام اعلام شدن ازدواج با زن پدر!
نگرانی جناب بهاءالله از مبتلا شدن همسران ایشان به بلایی که بر سر همسر جناب باب آمده است!

 

 

نادرستی ادعای عدم نیاز به صدور حکم

گاهی اوقات برخی مبلغین باور بهائی برای فرار از پذیرش حق، دست به مغلطه می‌زنند و ادعا می‌کنند این موارد از بس روشن و آشکار هستند، اصلا نیازی به صدور حکم ندارد!

اگر چه در مقالات آتی به لطف خداوند متعال خواهیم دید که این موضوع اصلا از بدیهیات نبوده و بارها و بارها توسط بهائیان مورد سوال قرار گرفته، ولی جدیدترین پاسخ را خود بیت‌العدل نامشروع به این مبلغین بی‌انصاف در سال ۲۰۱۰ میلادی داده است. اگر این موارد نیاز به صدور حکم نداشتند، پس چرا بیت‌العدل نامشروع (به خاطر نبودن ولی امر الله) پیام ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰ را صادر کرده و ازدواج با مادر و خواهر و خاله و عمه و … را ممنوع اعلام می‌نماید!؟ این موضوع نشان می‌دهد که دقیقا نیاز به تشریع داشته که بیت العدل چنین حکمی صادر می‌نماید.

اما برای اطمینان خاطر دوستان عزیز بهائی که موضوع ازدواج با اقارب، بحثی نبوده که به خاطر بدیهی بودن آن بیان نگردیده باشد، نمونه‌ای از اعترافات جناب بهاءالله در این خصوص تقدیم حضور می‌شود. با دقت در این مدرک، مشخص می‌شود که حتی در زمان جناب بهاءالله نیز این سوال مطرح بوده و ایشان با صراحت تمام اعتراف می‌کند بحثی با عنوان ازدواج با نزدیکان و اقارب، مطرح است و نیازمند وجود احکام و قوانین می‌باشد و مباحث و احکام این نوع ازدواج‌ها بایستی در آینده بیان گردند.

عزیزان بهائی اگر به سوال ۵۰ در صفحه‌ی ۵۸ رساله‌ی سوال و جواب کتاب اقدس مراجعه نمایند، پاسخ خود را خواهند یافت. پس از این که جناب بهاءالله در سوال ۴۹ مجازات زنا و لواط و سرقت را به بیت‌العدل حواله می‌دهد و اعتراف می‌کند هیچ مجازاتی برای این رفتارهای نابهنجار و زشت تعیین نمی‌کند، سوال ۵۰ را به موضوع حلال و یا حرام بودن ازدواج با نزدیکان اختصاص می‌دهد:

۵٠- سؤال: از حلّیّت و حرمت نکاح اقارب.
جواب: این امور هم به امنای بیت العدل راجع است.

سوالات ۴۹ و ۵۰ رساله‌ی سوال و جواب کتاب اقدس:
بحث ازدواج با محارم از زمان خود جناب بهاءالله مطرح بوده است!

 

اگر از نظر جناب بهاءالله، بحث ازدواج با نزدیکان و اقارب، حکمی بدیهی به شمار می‌آمد، ایشان هیچ گاه حکم آن را به بیت‌العدل ارجاع نمی‌داد! نفس وجود همین سوال و جواب، به روشنی و با صلابت تمام، راه را بر هر گونه شبهه و توجیهی که بدیهی بودن این حکم را بهانه قرار دهد، می‌بندد! این سوال و جواب، نشان می‌دهد که از دیدگاه جناب بهاءالله، ازدواج با اقارب و نزدیکان، به هیچ وجه از بدیهیات نبوده و دقیقا نیاز به تشریع و قانون‌گذاری دارد و بایستی بیت‌العدل نسبت به تشریع احکام آن اقدام نماید و تا زمانی که حکمی در خصوص حرمت این نوع ازدواج‌ها صادر نشده باشد، مجاز بودن این اعمال زشت و غیرانسانی همچنان پا بر جاست. تا این که بیت‌العدل در سال ۲۰۱۰ میلادی این نوع ازدواج‌ها را حرام اعلام می‌کند.

بنابراین مشخص می‌شود که توجیهات مبلغین باور بهائی در خصوص بدیهی بودن حرام بودن ازدواج با نزدیکان به هیچ وجه ادعای درستی نیست!

اما همان گونه که پیش از این بیان گردید، حرام اعلام شدن این نوع ازدواج‌ها از سوی بیت‌العدل نامشروع (به دلیل عدم حضور ولی امرالله)، گره‌ای از کار باور بهائی باز نمی‌کند! زیرا اولا سوال و چالش باور بهائی در بحث روابط نامشروع، محدود به ازدواج با نزدیکان نمی‌شود که مشکل آن با این حکم حل شود. دوم این که تا وقتی بیت‌العدل مجازاتی برای رفتارهای غیراخلاقی تعیین ننمایند، هر گونه رفتار زشت غیراخلاقی از منظر باور بهائی کاملاً آزاد است و جرم به حساب نمی‌آید!

در واقع چالش اصلی باور بهائی در روابط جنسی، محدود به مجاز بودن ازدواج با اقارب و محارم (لااقل تا قبل از سال ۲۰۱۰ میلادی) نمی‌شود. بلکه آزاد بودن روابط جنسی و جرم ندانستن روابط زشت غیراخلاقی در این باور است. یعنی حتی با وجود صدور حکم عدم جواز ازدواج با افرادی همچون مادر، خواهر، عمه، خاله و … در سال ۲۰۱۰ میلادی، اگر یک بهائی با همین افراد رابطه‌ی جنسی برقرار نماید، بر اساس احکام و قوانین موجود در باور بهائی، این فرد هیچ جرم مرتکب نشده است! چرا!؟ زیرا اساسا هیچ مجازاتی برای چنین رفتار زشت و غیراخلاقی در باور بهائی تعیین نشده است! تنها رابطه‌ی مجرمانه‌ی جنسی در باور بهائی عبارت است از رابطه‌ی دو مجرد غیرهمجنس و هر نوع رابطه‌ی دیگری از منظر حقوقی در این باور جرم به حساب نمی‌آید!

همان گونه که در مثال‌های بالا بیان گردید، یک بهائی متاهل می‌تواند هر نوع رابطه‌ای را با هر کیفیتی در هر زمان و مکانی با هر کسی (اعم از اقارب نظیر مادر و خواهر و برادر و … تا بیگانگان) داشته باشد بدون این که کسی بتواند او را مجرم بداند. از نگاه آموزه‌های باور بهائی این فرد مجرم نیست و کسی نمی‌تواند علیه او اقامه‌ی دعوا کند! باید همه به او لبخند بزنند و هیچ مجازاتی برای چنین فردی در باور بهائی در نظر گرفته نشده است!

به راستی آیا زمان آن نرسیده که دوستان عزیز بهائی، اندکی در این مسائل دقت بیشتری داشته باشند!؟

این است اصل چالش باور بهائی در جرم ندانستن رفتارهای ناهنجار و غیراخلاقی! چالشی که هیچ گاه باور بهائی شهامت و صداقت پرداختن به آن را نداشته و سال‌ها تلاش کرده آن را در بحث ازدواج با نزدیکان محدود نموده و در نهایت نیز با استناد به حکم اخیر بیت العدل، ادعا کند که باور بهائی هیچ چالشی در بحث روابط نامشروع ندارد!!!

با وجود این که اصل چالش باور بهائی در مقاله‌ی حاضر به تصویر کشیده شد، اما سعی خواهد شد تمامی توجیهاتی که مبلغین باور بهائی در گذشته ارائه نموده‌اند نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد. تا به لطف خداوند متعال مشخص شود که هیچ ناگفته‌ای در بحث ازدواج با نزدیکان و اقارب باقی نمانده و تمام پاسخ‌های گذشته و حال باور بهائی مورد ارزیابی قرار گرفته باشد.

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.