استفاده از دارو حرام است!!!!

بزرگان فرموده اند : فرجام راستگویی، نجات و سلامت است

قسمت چهارم
بزرگان فرموده اند : فرجام راستگویی، نجات و سلامت است.

انسان هنگامی انتظار تاثیر کلام در مخاطب را دارد که محتوای آن بر مبنای واقعیت و صداقت باشد. افراد هنگامی که مشاهده کنند گوینده کلام مطالبی را که عرضه می کند از روی راستی و درستی است با دل و جان آن را پذیرا خواهند بود و بالعکس اگر ادعائی مبتنی بر کذب باشد امکان دارد در ابتدای امر شنونده را با خود همراه کند اما دیری نخواهد پایید که اثر آن از بین خواهد رفت و بیان فوق تاثیر برعکس خواهد گذاشت. زیرا انسان ذاتا از فریب متنفر است و اگر حس کند کسانی قصد گمراه کردن او را دارند در برابرشان ایستادگی خواهد کرد .
با توجه به مطلب فوق وقتی دگراندیشان و روشنفکران به سخن اندیشمندان بهائی گوش فرا می دهند در ابتداء با ادعائی مواجه می شوند که ملایم طبع ایشان است. ادعا این است :
محتوای اندیشه های جناب باب پیام آور صلح و دوستی و در زمان خود تفکراتش متجددانه بود.
در این مجموعه نوشتارها در هر قسمت به واکاوی این ادعا می پردازم که آیا واقعا آورده های جناب باب متجددانه بود یا این سخن ادعائی بیش نیست .
یکی از آموزه های اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش لزوم رجوع به پزشک است و مختصری رجوع به کلمات معصومین موید این مطلب خواهد بود.
در کتاب شریف مصباح الشریعه ص ۲۷۹حدیثی است که توجه خوانندگان گرامی را به آن جلب می کنم :
امام صادق ع : قال أمیر المؤمنین (ع): کن کالطبیب الرفیق الشفیق الذى یضع الدواء بحیث ینفع.
ترجمه : امیر المؤمنین (ع) فرمود: در مقام اصلاح نفس خود یا دیگرى، چون طبیبى باش که مهربان و دقیق و ملائم است، و مناسب موارد هر مرضى دارو استعمال کرده و مرض را معالجه مى‏کند. .
مورد بعدی : توحید مفضل از امام صادق ع ص ۱۱۰ : طبیب گاهى براى بیمار وصف مى‏کند دوائى را که منتفع گردد به آن، اگر مریض مخالفت قول طبیب نماید و به امر و نهى او عمل ننماید و از تدبیر او منتفع نگردد، تقصیر از طبیب نخواهد بود، بلکه کوتاهى از بیمار است که به گفته طبیب عمل نکرده و نفع از تدبیر او نبرده.
چنانچه خوانندگان محترم ملاحظه می نمایند امام صادق علیه السلام تاکید بر استفاده داروی تجویز شده از سوی پزشک را دارد و این اصل عقلانی در اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش مورد دقت قرار گرفته است .
حال با رجوع به فرامین مدعی مظهریت در قرن سیزدهم یعنی جناب باب این اصل نسخ گردید و استفاده از دارو ممنوع شد. لذا از دیدگاه جناب باب دارو بطور مطلق ،در ردیف مسکرات و افیون است. خرید و فروش و مصرف آن حرام می باشد!
این هم عبارت ایشان در این زمینه:
« الباب الثامن من الواحد التاسع فی حرمه التریاق والمسکرات و الدواء مطلقاً ملخص این باب آنکه کل شئون دون حب از دون حق بوده و هست و کل شئون حب از حق بوده و هست » « و نهی شده از مسکرات و آنچه حکم دواء بر او ذکر شده »
و این حکم را در بیان عربی به این صورت آورده :
« انتم الدواء ثم المسکرات و نوعها لا تملکون » « بیان عربی صفحه ۴۲ »
بنابراین شهروندان حق ندارند دارو بخرند و مالک آن شوند و مصرف نمایند و اگر بر اثر این کار تلف شدند از نظر شارع بیان،ملالی نیست!
سوال از مدعیان دگر اندیش بهائی این است :
آیا روی آوردن به آیینی که پس از سیزده قرن سابقه پزشکی و عرضه اندیشمندانی چون : ابن ابی صادق – ابن جزله – ابن ربن طبری – ابن سینا – ابن منصور جمانی – ابن هیثم – ابو منصور موفق هروی – ابوزید بلخی – ابویوسف کندی – – جابر بن حیان – حکیم گیلانی – رشیدالدین فضل‌الله همدانی – زهراوی – زکریای رازی – زکریای قزوینی – ضیاءالدین نخشبی – علی بن رضوان – فخر رازی – قطب‌الدین شیرازی – مجوسی اهوازی – موسی بن میمون – اسماعیل گرگانی و صدها پزشک حاذق دیگر ادعای وجود عنصر تمدن و تجدد در آموزه های باب خلاف صداقت و راستی نمی باشد ؟
انسان متحیر می گردد که چگونه در شبکه های جهانی مانند صدای آمریکا اندیشمندان بهائی همچون عباس امانت این مطلب را مطرح می کنند که:
باب دگر اندیش و افکار حاوی عنصر تمدن و تجدد بومی را دارا بود ؟
آیا این خلاف صداقت نیست ؟
آیا این فریب مخاطب جهت جذب به حاملان جدید پرچم باب نمی باشد ؟
آیا این حضرات فکر می کنند ۱۳ قرن پس از اسلام که مروج فرهنگ پزشکی بود و پیامبرش طلایه دار این سخن حکیمانه بود که : َ
الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیَانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَان‏
انسانهای فرهیخته حرام کردن استعمال دارو را مظهر تجدد و تمدن بومی تلقی خواهند کرد ؟
قضاوت با خوانند گان محترم

نظر شما در مورد این مطلب :

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.